سازمان مجاهدین خلق(خائنان پلید)



آنچه در ذیل فراخوان‌های ضد انقلاب برای اعتراض به وضعیت اقتصادی مردم روبه گسترش است نمونه‌ای از موارد تازه متولد شده دشمنان در راستای ستیزه جویی است.

رویکردهای ستیزه جویانه معاندین تغییرات فاحشی کرده استگروه بین الملل: مصطفی مطهری* در یادداشت پیش رو که پیرامون تغییر در سطوح ستیزه جویی منافقین با نظام اسلامی نگاشته شده، نویسنده معتقد است: این روزها در منبع خبررسانی جریانات ضد انقلاب آن چیزی که بدان توجه ویژه ای می شود و بطور مداوم به آن می پردازند استفاده از سناریوی است که از با نام فروپاشی اقتصادی» سخن می گویند؛ پیوند وضعیت موجود اقتصادی این روزهای کشور و گذاران سخت معیشت معمولی مردم در کنار تهدیدها و تحریم ها عامل اصلی در این باره است؛ به عبارت دیگر اینکه اوضاع سخت و دشوار اقتصادی این روزهای جامعه ایران و تحمیل فشارهای اقتصادی از ناحیه تحریم های ظالمانه بر معیشت مردم موضوعی می باشد که این روزها به مباحث داغ محافل عمومی و حتی فنی و تخصصی تبدیل شده است؛ در واقع شرایط بد اقتصادی مردم در ماه های اخیر و به تبع آن کاهش قدرت خرید مردم از یکسو و در دسترس نبودن موردی و اتفاقی اقلام ضروری و مصرفی از سوی دیگر، موضوع و وضعیتی نیست که به توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:

با این حال نکته مهم در این باره تلاش های جریانات معاند در قالب فراخوان های سریالی برای ملتهب سازی فضا و اتمسفر داخلی در این زمینه است که درصدد برهم زدن نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی و هدایت آن به سمت و سویی که برنامه ریز آن بوده اند، می باشد. بطوریکه آنچه در ذیل فراخوان های ضد انقلاب برای اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در فضای مجازی در ماه های اخیر روبه گسترش و تزاید است نمونه ای از موراد تازه متولد شده دشمنان در راستای ستیزه جویی با ایران و نظام اسلامی است.

در این راستا ماشین تبلیغاتی ستیزه جویان نظام اسلامی با فعالیت تمام تلاش دارد از طریق وارونه سازی ها و بزرگ نمایی های کاذب به مدد ابزار دروغ پردازی که به نوعی همزاد جریانات ضد انقلاب می باشد، نبض جریان سازی های کاذب اقتصادی و اخبارهای مرتبط با آن را در داخل به دست بگیرند. به عبارتی معاندین نظام اسلامی و مردم ایران با ترسیم ترس آلود آینده وضعیت اقتصادی به جامعه تلاش دارند نه تنها نظم عمومی برهم بزنند و به تبع آن زندگی روزمره مردم را دچار اختلال کنند، بلکه قصد دارند با روش های تبلیغاتی دروغ این گونه به مردم در جامعه القاء کنند که هیچ راه‌حل برون‌ رفتی از وضعیت و شرایط موجود وجود ندارد، مگر اینکه مردم به سمت آنها و ت های آنها گرایش پیدا کنند؛ چرا که بنا به آنچه تبلیغ کرده و ترویج می کنند راه حل نهایی حل بحران ها در دست جماعت آنها است و لاغیر.

از جمله نکات مهمی که در ارتباط با این ت آژیته سازی وضعیت اقتصادی از سوی دشمنان نظام و مردم و کاربران به اصطلاح برانداز!! دنبال می شود، پیوند دادن شرایط موجود بد اقتصادی و مشکلات معیشتی ناشی آن به مسئله دین و مذهب و شعائر مذهبی و اعتقادی مکتب تشیع مانند ایام محرم و عاشورا از یکسو و متولیان امور مذهبی (علما و ون) از سوی دیگر است؛ واقعیت این است که سم پاشی رسانه ای بی وقفه و مستمر از سوی جریانات به اصطلاح اپوزیسیون باید این هدف انجام می شود که دوگانه انگاری های طبقه بندی شده میان نظام و مردم ایجاد کنند و هر آنچه امروز در نزد ساختار ی ترویج می شود را جدا از مردم و متعلق به متولیان ساختار ی جا بزنند و مردم را به سمت جبهه گیری در رابطه با آنها سوق دهند. به عبارت دیگر اینکه تعمیم دشمنی های خود با ایران و نظام اسلامی به سطح جامعه، از قبیل مواردی ویژه ای است که در قالب رویکرد مذکور از سوی جریانات مورد بحث مورد توجه قرار گرفته است. بطوریکه به هشتگ های مبنی بر نه به محرم و یا نه به اربعین و . نمونه ای از این موارد می باشند باید تلاش برای تخریب ت را نیز به آنها اضافه کرد که الصاقی از دشمنی های ی معاندین نظام اسلامی به امور دینی - مذهبی است.

رویکردهای ستیزه جویانه معاندین تغییرات فاحشی کرده است

با این توضیحات که در سطور بالا عنوان شد می توان این گونه بیان کرد که جریانات معاند با علم به این امر که در ذیل مبارزه با نظام اسلامی با بن بست های تئوریک و پراتیک مواجه شده اند، ت پوست اندازی را پیش گرفته اند؛ بنحویکه با ایجاد سوژگی ی از باورها و ارزش های موجود در نظام اسلامی در ایران مسموم سازی فکری - ذهنی فضای موجود را دنبال می کنند؛ بطوریکه آنها بواسطه تاثیرگذاری رسانه ای در جامعه به مدد فضای مجازی و پهن کردن دام های فرقه ای تفرقه گرا، جذب نیروهای اجتماعی و ی را هدف گذاری کرده اند؛ طرحی هوشمندانه که از طریق چیدمان های گفتمانی و پلکانی با نام تقابل جویی با نظام اسلامی طراحی شده است اما در عمل ماهیتی دین ستیز، مذهب زدا، لایتسه محورو عرفی گرا (سکولار سازی) برای جامعه ایران است که از این طریق به دنبال اجرای آن هستند.

باید توجه داشت که گفتمان سازی های دین گریزانه و ی سازی مطالبات صنفی جریانات معاند با بهره گیری از ابزارهای رسانه ای و براساس تاکتیک و تکنیک های تصویر پردازی و با برجسته سازی محدودیت ها و نقاط ضعف در عرصه های مختلف و حاشیه رانی نقاط قوت موجود در جامعه ایران همراه بوده است.

 باید یاد آور شد اگرچه اغواسازی اجتماعی از طریق دست به دامان رسانه های شنیداری و بصری شدن از سوی دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران امر تازه ای نیست، اما نکته مهم در این باره دسترسی آسان به اخبار و اطلاعات زرد و فریبنده ای است که از سوی آنها به مخاطب خورانده می شود، که در این راستا باید راهکاری تقابلی از سوی مسئولان در عرصه سخت افزاری و تامین شرایط سهولت در دسترسی به منابع حیاتی از اقلام مصرفی و . از یکسو و مبارزه هدفمند با روش تی مذکور آنها از طریق تگذاری های روشمند از سوی دیگر در قالب جلوگیری از انتشار اخبار التهاب زا و دروغین انجام گیرد.

با این حال هر چند که سودجویی از این روش های زننده تبلیغاتی با نام دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران گره خورده و پیوند دارد و هر چند هیچ فرد آزاده، انقلابی و اسلامی دل در گرو آنها نخواهد داد، اما باید آگاه بود که ترفند های تازه بکار گرفته و برنامه ی تبلیغاتی این جریانات تفرقه افکن که معمولا با عنوان موضوعات ی – اقتصادی – دینی - مذهبی» دنبال می شود می تواند در بذر افشانی یاس و ناامیدی و ایجاد بی اعتمادی جامعه به حاکمیت و شکاف میان آنها در آینده خطرناک باشد. از این رو راهکار حیاتی در این باره، تامل و تعمق و برنامه ریزی و اجرای آنها در تمام ابعادی است که دشمنان از فرقه ای تا مجازی بر روی آنها سرمایه گذاری کرده اند، می باشد؛ چرا که تعلل در این باره و در عرصه های مورد تهاجم و تخریب قابلیت های این را دارد که نظام و کشور را متحمل هزینه ها و خسارت های فراوان و غیرقابل جبرانی کند.


سازمان مجاهدین خلق ایران  (خائنان پلید)

بدنبال عبور از سرفصل اعلام شده توسط مجاهدین ، یعنی 22 بهمن 97 و سرنگون نشدن ” رژیم ” ! سران سرکوب و مغز شوئی در سازمان دنبال شاخه دیگری هستند تا روی آن پریده و اذهان را به آن سمت ، سوق دهند. اگر به سایت های سازمان نگاه کنید ، همه به موضوع نشست در ورشوی لهستان پرداختند ! در همین باره ، در یکی از سایت های دست نشانده مجاهدین آمده است :
” اعلام برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی در کشور لهستان از سوی دولت آمریکا که قرار است بخش عمده آن به بررسی نقش بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران در خاورمیانه پرداخته شود باعث واکنش‌های ترس‌آلود بسیاری ، در مطبوعات و محافل ی رژیم شده است
چشم دوختن مجاهدین ورشکسته و مدفون شده در آلبانی ، به سران سلطه جهانی ، این واقعیت بزرگ را نشان می دهد که از اول هم این مدعیان مردم دوستی ، دم شان به کسانی وصل است که سودای رهبری بر کل جهان را در سر می پرورانند ! در همین راستا هم تمایل دارند ، هر کشوری که می خواهد روی پای خود ایستاده و در مقابل زیاده خواهی های آنان بایستد ، را باید سرنگون کنند ! اما قضیه ایران اندکی متفاوت است ! اگر به خیابان های ایران در 22 بهمن امسال سری می زدید ، این حقیقت مثل روز روشن بود که مردم ضمن محفوظ دانستن حق اعتراض خود علیه گرانی و تورم های لجام گسیخته امسال ، که باز قسمتی ازآنها ناشی از تحریم های آمریکا است ، انگشت اتهام خود را به سوی ترامپ و ت های جهان خوارانه او نشانه رفتند ! رژیم آمریکا تجسم شرارت ، خشونت ، بحران سازی و جنگ آفرینی است . درست است که ما نباید بعد از گذشت چهل سال از انقلاب شاهد صف های طولانی مردم در تامین حداقل های معیشتی باشیم و نباید فراموش کنیم که پیروزی انقلاب در ایران، نتیجه حضور گسترده مردم بوده و ادامه مسیر هم در گرو حضور مردم است ، حضور پرشور مردم در 22 بهمن امسال ، البته که بار سنگینی روی دوش مسئولین قرار می دهد ، اما این پیام را نیز به خارجه نشینان دارد که مردم در برابر دشمنان و فرصت طلبان خارجه نشین ، تا چه حد یکپارچه و متحد عمل می کنند .
دشمنان ! از همان فردای پیروزی انقلاب ضد سلطنتی در ایران ، دسیسه ها و توطئه های فراوانی را تدارک دیدند ، اما هر بار با شکست مواجه شدند ، این بار هم در ورشو ، به دنبال اجماعی دیگر هستند ، اما راه کارهای آنان مثل همیشه ، چون بر پایه منطق و قواعد بازی در منطقه نبوده ، از قبل مهر شکست و باطل شد ، خورده است .
هرچه که هست ، در معادلات جهانی ، از مجاهدین خبری نیست ! مثل همیشه آنان حتی در حاشیه هم نیستند ، از همین الان هم تعدادی از کشورهای مطرح ، دست رد به سینه آمریکا زدند ! پس مجاهدین باید به دنبال یک بحران دیگر ، برای دردهای بی درمان خود باشند !
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، از لهستان برای میزبانی کنفرانسی که آمریکا می‌خواهد برگزار کند، انتقاد کرده است. ظریف در توئیتی نوشت: ”کسانی که در آخرین نمایش ضدایرانی آمریکا شرکت کردند یا مرده‌اند یا سیاه رو شده‌اند یا به حاشیه رانده شدند و ایران قوی‌تر از همیشه است…”. ظریف به همراه این توئیت عکس‌هایی را منتشر کرده است که یادآور اقدام ایران در پناه دادن به لهستانی‌ها در زمان جریان جنگ جهانی دوم است…
الغرض : نشست ورشو هم مانند دیگران دسایس آمریکا ، راه به جائی نخواهد برد ، مجاهدین هم باید کاسه گدائی خود را جای دیگری در دست بگیرند .
امروز در آلبانی شاهد جدائی روزافزون دوستانی هستیم که یک روز رجوی به آنها برای سرنگونی ، دل خوش کرده بود !
ما ، از دیرباز شاهد بند بازی های دیگر رجوی ، در سرفصل های مختلف بودیم ، اما هر بار با شکست ، دم شان را روی کول شان گذاشته و فرار را بر قرار ترجیح دادند .
مریم عضدانلو همسر سوم مسعود رجوی مرحوم شده ! باید به این سئوال پاسخ دهد که چرا سالیان ، انگلیس و آمریکا ، هرگز اجازه ورود به خاک شان را به او ندادند ؟
چرا مریم ، هر بار علیرغم خرج کردن های میلیون دلاری اش ، در هیچ حساب و کتاب ی ، شمارش نمی شود و حتی در حاشیه هم نقشی به او داده نمی شود ؟
مریم شرمنده ! باید این بار هم با عزیمت به آلبانی ، این شکست بزرگ را توجیه کند ! امیدوارم این بار، بر خلاف گذشته ، یک جواب منطقی برای اعمال کودکانه و فرقه ای خود ، داشته باشد ، وگرنه . . .
فرید


از دی ماه سال قبل که تعدادی از مردم کشورمان بخاطر وضعیت معیشتی دست به اعتراض مسالمت آمیز زدند ، بسیاری از مخالفان حکومت کشورمان بر آن شدند که از این موقعیت بدست آمده نهایت استفاده را ببرند و بتوانند با موج سواری این حرکت آرام مردمی را بدست گرفته و آن را برای سرنگونی رژیم مدیریت نمایند که در نهایت هم دیدیم که باز همین مردم بودند که پیروز میدان شده و با حمایت از حکومت کشورمان دست رد به سینه این مفسدان زدند که البته مخالفین نظام بعد از این شکست برای آنکه بتوانند راهی برای بن بست خود پیدا نمایند فعالیتهای خود را شروع نمودند که سازمان ضد مردمی مجاهدین خلق نیز چون آب را گل آلود دید و نیز از قبل به عناصر خود بهمن 97 را قول داده بود ، شروع به فعالیتهای گسترده در فضای مجازی نمود تا بتواند از این طریق هم عناصر خود را مسکوت نگه دارد و هم اینکه بتواند دلارهای کثیف امپریالیسم را جذب کند .
سران فرقه رجوی که نهایت تلاش خود را در چند ماه منتهی به بهمن بکار بسته بودند تا اوضاع داخلی مملکت را مخدوش نشان داده و با فعالیت بیشتر کانون های وحوش خود بر آن بودند که فضای ی و اجتماعی کشورمان را ملتهب نشان دهند تا بتوانند از این طریق مانع حضور ملت در راهپیمایی 22 بهمن گردند. اما با حضور پر شور مردم عزیز کشورمان تمامی برنامه های مهندسی شده سرکرده فرقه منحوس رجوی با شکست مواجه شد و این پشتیبانی ملت عظیم ایران مشت محکمی بر دهان امپریالیسم و فرقه هایی مانند رجویسم و سلطنت طلب ها بود که مترصد رسیدن به مسند حکومت بودند و در این راه با هم رقابت مینمودند .
براستی سران فرقه رجوی که حتی در بین کشورهای متاخصم نیز محبوبیتی نداشته و حتی نامی از آنها برده نمیشود ، چگونه میخواست مردمی را که حتی برای حفظ آرمانهای انقلاب حاضرند خونشان را فدا نمایند طرفدار خود معرفی نماید ؟
آیا سران امپریالیسم و نوچه های آنها مانند فرقه رجوی و سلطنت طلب ها در فکر خام خود به این باور رسیده اند مردم کشور ایران که حامی اصلی انقلاب هستند براحتی کشورشان را به این چپاولگران و جنایتکاران تقدیم خواهند نمود که اینگونه سراسیمه بدبنال مسند حکومت بودند ؟
حضور پر شور مردم کشورمان در راهپیمایی 22 بهمن که خواست تمامی آحاد جامعه میباشد ، پیام روشنی به تمامی مخالفین و معاندین داشت و آن حمایت از حکومت بود که تمامی خبرگزاریهای خارجی و داخلی بخصوص در تهران شاهد زنده این موضوع بودند و این در حالیست که فرقه شکست خورده رجویسم سعی در کوچک نشان دادن این حضور گسترده مردمی را دارد. ولی تمامی مردم جهان در روز دوشنبه قدرت مردم ایران و ایمان آنها را شاهد بودند و همه دیدند که مردم عزیز کشورمان حامی اصلی انقلاب میباشند و این یعنی نه به تمامی ترفندهای خارجی برای سرنگونی حکومت کشورمان که حاکی از یکدلی و اتحاد مردم کشورمان میباشد .
سران فرقه رجوی که تاکنون نتوانسته اند از هیچ راهی به میان هموطنانمان نفوذ نمایند و تمامی مردم کشورمان آنها را با چشم خائن و جنایتکار میشناسند ، با حضور گسترده مردم کشورمان در 22 بهمن ، دیگر بخوبی درک نموده که ملت ایران برای ایران و حکومت آن نیز برای مردم عزیز کشورمان میباشد .


از یک ماه قبل سران فرقه تروریستی رجوی با دستگاه تبلیغاتی شان سعی نمودند تظاهراتی را در فرانسه به راه بیندازند تا شاید قبل از کنفرانس ضد ایرانی ورشو ، مریم قجر بتواند وجهه ای برای خود بخرد. اما از بخت بد روزگار هر چقدر سعی نمودند نتوانستند کاری از پیش ببرند البته جمع کردن خارجی های مقیم اروپا و دادن پول و وعده پاریس گردی هم نتوانست کاری از پیش ببرد . چیزی که بسیار حائز اهمیت بود حتی خیلی از دوستان مریم قجر هم حاضر به شرکت در این شوی مسخره نبودند و چند نفر از فرانسه و مهدی سامع بودند تا شاید این شوی مسخره را گرم کنند البته آش آنقدر شور بود که حتی مریم قجر که در فرانسه حضور داشت به خاطر کسادی بازار حاضر نشد در این برنامه حاضر شود .

البته در این باره می توان به نکته دیگری هم اشاره نمود که به رسمیت شناختن فرقه رجوی از طرف غرب می باشد تا شاید با راه اندازی این راهپیمایی خودی نشان دهد چون چند روز قبل با توجه به خرج هایی که مریم قجر در مورد لابی های آمریکایی می کند هنوز از دولت مردان آمریکایی مریم قجر را قبول ننموده و حتی حاضر نیستند به او ویزای ورود به آمریکا بدهند. چیزی که مریم قجر هر لحظه خوابش را می بیند . ولی در کمال تاسف شاهد هستیم که وزیر خارجه آمریکا در اوج فلاکت با زنی ملاقات می کند که سابقه ضد ایرانی و دشمنی اش با مردم ایران به خوبی روشن شده است این فرد کسی نیست جز معصومه علی نژاد قمی که با دریافت پول از سازمان سیاه سعی نمود آزادی های یواشکی راه اندازی کند که بعد از مدتی این طرح کثیف وی از بین رفت . البته این فرد هم از جانب خانواده خود نیز طرد شده است . حال باید سئوال نمود وزیر خارجه آمریکا و ت ضد ایرانی آن چقدر به پیسی خورده که محتاج زن فراری می شود که در ایران هم کسی برای او تره خورد نمی کرد و اکنون با رنگ و لعاب به او لقب فعال حقوق به اصطلاح ن می دهند و سعی می کنند با انعکاس این خبر نشان دهند که در ضدیت با مردم ایران حاضرند با هر فرد در پیتی هم شده ملاقات کنند . اما در این میان می توان به وضعیت مریم قجر پی برد که اکنون با خودش حرف می زند که این همه من رشوه می دهم و برای لابی های آمریکایی خود هزینه می کنم ، چقدر برای نیروهای نظامی آمریکا در اشرف برنامه هنری اجرا نموده و شکم شان را سیر کردم و یا چقدر رشوه به فرماندهان آنها دادم ، چقدر در کار جاسوسی برای نیروهای آمریکایی در عراق فعالیت داشتم ، چقدر برای آنان در ایران به کار فعالیت های جاسوسی مشغول بودم و در کنار اسرائیل قرار گرفتم تا من را به رسمیت بشناسند اما چه سود که بعد از این همه کاسه لیسی غرب باید به ملاقات فردی برود که تازه وارد کار خیانت شده است . در ادامه مریم قجر از سران غرب طلبکار می شود که من تا کجا باید به کار جاسوسی و خیانت پیش بروم. من که به تمام گذشته سازمان لگد زده و آنرا به گند کشیدم و تا جایی پیش رفتم که برای پرچم آمریکا دست زده و خوشحالی می کنم! پس من را کی باید به رسمیت بشناسید؟ بدبخت مریم قجر فکر می کرد که ارباب جدیدش او را به رسمیت خواهد شناخت. او می داند که همین لابی های غربی او را همانند دستمال کاغذی مصرف شده روزی به دور خواهند انداخت . حال هر چقدر مریم قجر می تواند پناهجویان اروپایی را به مراسم خود جمع کند تا خودی نشان دهد ولی این جواب کار خوشخدمتی به غرب نیست و ما منتظر برداشتن روسری های آنها برای خوش رقصی به غرب هستیم تا شاید این گونه برای غرب هم عزیز بشود .

راه اندازی پیاده روی پناهجویان اروپایی در فرانسه و حمل تعدادی پرچم یک نقطه مثبت دارد که حداقل تعدادی از آنان که رنگ فرانسه را ندیدند می توانند مجانی و با پرکردن شکم شان به آرزوی خود برسند . مریم قجر چقدر بدبخت است که استراتژی نزدیکی به غرب را روی این افراد سوار نموده است . باید گفت که از کنفرانس ضد ایرانی ورشو هم چیزی به شما نخواهد رسید .

هادی شبانی


جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا در نشست گروه تروریستی رجوی در پاریس در سال 1396 در سخنرانی خود قول داده بود ایران نباید به جشن چهل سالگی انقلاب برسد .
وی گفته بود دولت ترامپ ت هایش در قبال ایران بایستی این باشد که آن کشور نتواند جشن چهل سالگی اش را بگیرد. آقای بولتون که هشتاد هزار دلار از فرقه رجوی دریافت کرده بود مانند رجوی وعده سرخرمن داد ، البته دلار خیلی از مسائل را وارونه جلوه می دهد. رجوی هم در تمامی سالیان به نیروهایش وعده سرخرمن داده ، به صورتی که توی محفل ها در بین نیروهایش زمزمه شده بود آقا شده چوپان دروغگو .
رجوی وقتی به تنگ می آمد به بیان سرنگونی سرنگونی خودش را خالی می کرد! خودش در یکی از نشست ها یادم هست که گفته بود در مقابله با نظام ایران اگر هر کسی جای ما بود تا الان باید صد بار نابود می شد و برای فرار به جلو گفته بود اگر این فشاری که از جانب ایران با کمک استعمار روی ما آمده روی نظام ایران می آمد این نظام می پاشید . رجوی با شارلاتان بازی خودش را قدرتی فرض کرده بود که به این راحتی نمی پاشد و از بین نمی رود بعد قدرتش را پیوند زد به انقلاب باسمه ای مریم قجر ، همواره ادعایش این بود اگر این انقلاب عمل کند برابری می کند به جرم اتمی . آری رجوی هم برای دور زدن از واقعیت ها از رو نمی رفت و چشمش را می بست ، حالا جان بولتون در قبال پول باد آورده از روی واقعیت ها می پرد و حرفش را عوض می کند. حالا در چهملین سالگرد انقلاب ایران در بهمن 57 ، جان بولتون به انتقاد از جمهوری اسلامی پرداخته و در صفحه توئیتری خود نوشت چهل سال شکست بوده است ” اکنون انتخاب با رژیم ایران است تا رفتارش را عوض کند ، مشاور امنیت ملی خودش را به فراموشی زد که در سال 1396 گفته بود ایران به جشن چهل سالگی اش نمی رسد. هر کس تن اش به تن رجوی خورده باشد لاجرم مثل رجوی از رو نمی رود اگر چه در طی این چهل سال گذشته زمانی نبود که برای تغییر نظام دست به توطئه ای نزده باشد اما پیوسته سرتان به سنگ خورده است و از این به بعد هم همین خواهد بود .
رجوی بعد از سرنگونی صدام شعار اشرف شهر شرف ، اگر کوهها بجنبند اشرف از جایش تکان نخواهد خورد ، حتی وقتی به لیبرتی هم جابجا شدند باز هم از رو نرفت گفت لیبرتی پل پیروزی است به سوی تهران ، خلاصه از این دست شعارها فراوان داد آیا حتی یکی از شعارهایش در طی این سالیان اثبات شد ؟
گلی


به تقویم که نگاه کردم دوشنبه 22 بهمن را نشان میداد، رجوی وعده داده بود که در چنین روزی به ایران خواهد آمد و حکومت را سرنگون و امپراطوری خود را بنا خواهد گذاشت. براساس تحلیل و محاسباتش کانون های شورشی باسازماندهی مردم شرایط را برای ورود او فراهم خواهند کرد. مردم فرش های قرمز در قدومش گسترده و شهرها را آذین بندی و چراغانی خواهند کرد. قرار بود قهرمانان ارتش فرتوت به اصطلاح ازادی با چنگ و دندان مهر تابانش را بردوش گرفته و با عبور از کشورهای مختلف اروپایی به قلب تهران بیاورند. قریب به 40سال است که رجوی این چنین اعضای تحت اسارت و نگون بخت را به بازی گرفته است. چندین نسل تحت تاثیر شیوه های فریبنده و دروغ های او سالیان از بهترین روزها و سال های خود را از دست دادند وجوانی انها به خزان گرایید.
رجوی این بار هم همانند گذشته که هیچگاه روی نیروی مردمی حساب باز نکرده و محاسباتش عمدتا روی شکاف عوامل و عناصر خارجی و تکیه به وعده ها و حمایت های انها بود تحت تاثیر موضع گیرهای تمداران ورشکسته همانند جان بولتن و مک کین و اشتباه محاسبه درشناخت مردم و حرکت های اعتراضی انها در راستای مطالبات بحق شان دردیماه گذشته چنین تحلیل کرد که شرایط سرنگونی فرارسیده است و بار دیگر بوی کباب قدرت بمشامش رسید غافل از اینکه این بار هم همانند گذشته خر داغ می کنند.
از سر کنجکاوی و برای اینکه قضاوت زودرس نکرده باشم به خیابانها رفتم تا تظاهرات مردمی درحمایت از بازگشت رجوی و کانون های شورشی را ببینم. جمعیت موج می زد. زن و مرد و پیر و جوان همانند روزهای انقلاب بامشت های گره کرده مرگ امریکا ارباب رجوی را ارزو میکردند. مردم علیرغم تمامی مشکلات اقتصادی ونابسامانی های اجتماعی و یاداوری مطالبات بحق شان برای گرامیداشت انقلابشان امده بودند. انقلابی که تجسم و تبلور خواسته های برحق شان اعم از ازادی، استقلال وعدالت اجتماعی بود و اصولا باهمین هدف و نیت به ان گرویده بودند. فرقه رجوی که خود درتنگنای بن بست تشکیلاتی واوج مسئله داری نیروهایش دست و پا میزند و در ضعیف ترین دوران خود بسر می برد این بار فکر می کرد با اویزان کردن خود به ایادی شیطان بزرگ و امپریالیسم سابق و دم تکان دادن برای انها می تواند تکه استخوان پرتاب شده را نشخوار کند. البته برای رهبران فریبکار وناصادق فرقه بخوبی مشخص است که حنایش حتی برای جنایتکاران امریکایی هم رنگی ندارد و به انها بمثابه یک ابزار نگاه می کنند. ولی با شیادی و فرصت طلبی هرچه تمام تر این واقعیت را از اعضای تحت اسارت ونگون بخت خود پنهان می کنند و به انها واقعیت ها را نمی گویند. بعداز سخنرانی جان بولتن که گفت انقلاب ایران جشن چهل سالگی خود را نخواهد دید. سرکردگان فرقه توهم برشان داشت که شاید خبری باشد سریعا به نیروها اماده باش دادند که برای 22بهمن اماده باشند واین روز را بعنوان سرفصل وضرب الاجل سرنگونی دولت ایران اعلام کردند. و حتی به نیروهای معترض و خواهان جدایی گوشزد کردند که اگر تاسرفصل 22بهمن امسال نظام ایران سرنگون نشد می توانند بدنبال زندگی خود بروند. سران این فرقه هرچه به سرفصل 22بهمن نزدیک تر میشدند از این وعده عقب نشینی میکردند. ولی علیرغم دبه دراوردن مریم رجوی که ما زمان سرنگونی اعلام نکردیم .اعضا هرچه به 22بهمن نزدیک تر میشدند مسئله دارتر خود را نشان میدادند.
واقعیت این است که فرقه رجوی بخاطر عمق پرت افتادگی از توده های اجتماعی وعمق نفرت مردم بخاطر کارنامه سیاه وخیانت امیز گذشته هیچگاه درمیان مردم ایران جایگاهی نداشته و ندارند. حافظه قوی تاریخی مردم ایران جنایت وخیانت هایشان را فراموش نخواهند کرد. حضور و مشارکت مردم در تظاهرات 22بهمن امسال چنان گسترده و باشکوه بود که بهت و حیرت جهانیان را برانگیخت و رسانه های گروهی و شبکه های تلویزیونی و خبرگزاری های گاها مغرض هم ناچار به اعتراف به حضور گسترده مردم شدند. سردمداران جبهه استعمار و ضداستقلال مردم ایران هم به واقعیت ها اعتراف کردند .سرکردگان فرقه رجوی کماکان درخفقان مطلق بسر می برند .انها که از ماهها پیش سناریو بازگشت مریم ومسعود به تهران را به نیروهایشان وعده داده بودند باز همانند گذشته درصحنه حاضرنشدند وموجب تمسخرواستهزا قرار گرفتند. برخی می گفتند مریم به پرواز البانی تهران نرسید. برخی می گفتند مریم دارد از مرز بوسنی می اید ومحافل دیگر از تغییر برنامه و زمانبدی سرنگونی به 22بهمن سال اینده خبردادند. اما واقعیت این است که انها هیچگاه مردم ایران را نشناخته و نخواهند شناخت چون همیشه تکیه انها به قدرت های استعماری ودیکتاتورهای منطقه ای بوده است. بعداز تودهنی محکمی که رجوی از مردم ایران وبرای صدمین بار دریافت کرد می بایست در انتظار تاثیرات این شکست مفتضحانه دردرون تشکیلات فرقه ودر مقراشرف سه در البانی بود تجربه نشان داده است که درشرایط کنونی نیروها در اوج تناقض و مسئله داری بسر می برند و احساس می کنند یک بار دیگر فریب خورده اند و درچنین شرایطی باید قاطعانه گفت آلبانی آغازی برپایان پروسه نکبت بار وخیانت امیزشان خواهد بود بی شک بعد از 22بهمن امسال پروسه تلاشی و فروپاشی فرقه رجوی روند شتابان تری بخود خواهد داشت.
اکرامی


معصومه (مصی یا مسیح) علینژاد قمی، خبرنگار، نویسنده، و فعال ایرانی آمریکایی و در حال حاضر مجری بخش فارسی صدای آمریکا، با وزیر خارجه آمریکا مایکل پمپئو در کاخ سفید در 4 فوریه 2019 ملاقات کرد.
مطمئن نیستم که اهمیت این دیدار، که نظرات متفاوت و حتی متضادی در محافل ایرانی خارج و داخل از کشور را در پی داشته، تا چه حد است. ولی کاملا مطمئن هستم که مریم رجوی، به اصطلاح رهبر مقاومت ایران و رئیس جمهور در تبعید خود خوانده، سالهاست که رؤیای گرفتن ویزای ورود به ایالات متحده را در سر می پروراند که البته تاکنون موفق نشده است. حالا نزدیک شدن به کاخ سفید یا وزیر خارجه آمریکا بماند.
رجوی سعی می کند این تصویر غلط را القا کند که به اصطلاح آلترناتیو او برای جمهوری اسلامی، یعنی سازمان مجاهدین خلق، روابط نزدیکی با آمریکا داشته و مورد حمایت غرب می باشد، ولی لابیگرانی همچون رودی جولیانی و جان بولتون حتی نتوانسته اند یک ویزای ورود برای او به آمریکا، علیرغم کوشش ها و هزینه های بسیار، بگیرند.
همچنین می دانم که سالهاست که وکلا و لابی های پارلمانی معروف بریتانیایی در لندن موفق نشده اند ویزا برای ورود وی به انگلستان، علیرغم اقدامات حقوقی در سیستم قضایی و صرف هزینه های هنگفت، دریافت نمایند.
دیدار علنی مسیح علینژاد و مایک پمپئو به روشنی ثابت می کند که مقامات ایالات متحده اعتنایی به مجاهدین خلق و رهبران آن ندارند، اما چرا؟
پاسخ کاملا ساده است. به خاطر این واقعیت محض که هر کسی در غرب خصوصا در آمریکا بروشنی میداند که این فرقه چقدر در نزد مردم ایران منفور است. شخصیت هایی همچون وزیر خارجه آمریکا بخوبی آگاه هستند که نزدیک شدن به این فرقه بدنام نه تنها اعتباری برای آنان به دنبال نخواهد داشت بلکه برعکس به قیمت اعتبار خودشان تمام خواهد شد.
دولت ترامپ ممکن است منعی در استفاده مخفیانه از مجاهدین خلق برای اهداف مختلف علیه جمهوری اسلامی ایران نداشته باشد، اما مطمئنا نه به قیمت از دست دادن آبروی بین المللی خود.

ابراهیم خدابنده


با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل جهادسازندگی، گروه‌های جهادی برای خدمت رسانی به مناطق محروم کشور عازم شدند.

از مناطق بسیار محروم کشور، مناطق مرزی دو استان کرمانشاه و کردستان شرایط ویژه‌ای داشت. مردم مناطق مرزنشین کُرد محرومیت‌های زیادی در دوران پهلوی تحمل کرده بودند و از ساده‌ترین امکانات بهداشتی و رفاهی محروم بودند. نفرت عجیب رژیم پهلوی از مردمان غیور این مناطق، داستان عجیبی است که هنوز در ذهن پیرترها باقی مانده و ماجراهای سوکی از آن در خاطر دارند.

با پیروزی انقلاب اسلامی اما مردمان این مناطق از یک طرف با دو گروه کومله و حزب دموکراتی مواجه بودند که به آنها وعده آبادانی و خوشبختی بعد از خودمختاری مناطق کردنشین می‌دادند و از طرف دیگر با جوانانی مواجه بودند که برای خدمت رسانی در زمینه‌های بهداشتی و درمانی، آموزشی و عمرانی به شهرها و روستاهای مختلف کردستان آمده بودند. پس در این میان بخشی از مردم متدین کردستان جذب جوانان انقلابی و در نتیجه نظام جمهوری اسلامی شدند و بخشی هم با باور کردن وعده‌های ضدانقلاب به صف کومله و دموکرات پیوستند. البته گروهی هم با صبر منتظر ماندند تا ببینند در طول زمان کدام یک از این دو جریان واقعا برای خدمت و آبادانی در کردستان مشغول به فعالیت هستند.

گرچه با شروع فعالیت مسلحانه ضدانقلاب در مناطق مرزی کردنشین علیه نیروهای سپاه پاسداران و جهادسازندگی، کم کم حقایق برای آن بخشی از مردم کردستان که در پی یافتن حقیقت درباره انقلابیون بودند؛ روشن می‌شد؛ اما حضور مخلصانه و بی‌ریای جهادگران در روشن شدن میزان صداقت نیروهای وابسته به نهادهای انقلابی بسیار موثرتر بود.

جبهه‌های غرب خانقاه بود.

اینکه شهید بهشتی درباره رزمندگان جبهه‌های غرب و جایی مانند بازی دراز» فرمود: عرفان واقعی، خانقاهش بازی دراز است» را البته فقط نباید مصداقش را درباره رزمندگان دانست. بلکه این سخن حکیمانه را باید درباره بانوان جهادگر و به ویژه بانوان شهیدی که با خون خود صداقت نظام جمهوری اسلامی را به مردمان مرزنشین غرب کشور نشان دادند هم کاملا صحیح دانست.

بانوانی که گاهی از کیلومترها دورتر با نیت خدمت به هموطنان خود راهی مناطق مرزی کردنشین شده بودند. آن وقت در زمینه بهداشتی و درمانی؛ آموزشی و پرورشی، فرهنگی و عقیدتی و به جهاد و رفع محرومیت از آن مناطق همت گمارده بودند. بانوانی که لازم است با یادآوری زندگینامه مختصر تنها شش تن از آنها که به فیض شهادت رسیدند، بارها و بارها از روحیه جهادی و فعالیت‌های مخلصانه شان تجلیل کنیم.

معلم جهادگر (فهیمه ستاری)

فهیمه ستاری در سال 1339 و در شهر زنجان به دنیا آمد. روحیه مذهبی و علاقه عجیبش به دروس حوزوی باعث شد وقتی خبردار شد که در قم حوزه علمیه‌ای ویژه خواهران تاسیس شده؛ راهی قم شود برای تحصیل علوم دینی.

کارهای فهیمه به نظر خیلی از افراد به خصوص خانم‌های فامیل و آشنا عجیب بود. اینکه یک دختر تصمیم بگیرد که برای کسب علوم دینی راهی شهری دیگر شود کمی جسورانه بود. آن سال‌ها گرفتن چنین تصمیمی به نظر خیلی‌ها حتی همکلاسی‌های فهیمه عجیب بود. انقلاب که پیروز شد، فهیمه دیگر فقط درس خواندن در حوزه برایش کافی نبود و قانعش نمی‌کرد. پس مثل خیلی از جوان‌های انقلابی آن زمان تصمیم گرفت در قالب خدمت در جهادسازندگی، ادای دینی به انقلاب و امام کرده باشد. به خاطر همین به همراه تعدادی از خواهران طلبه راهی مناطق محروم کردستان شد تا به دختران و پسران محروم از تحصیل آن مناطق، درس بدهد.  از آنجا که آن روزها، ضدانقلاب حسابی در مناطق غرب کشور، به ویژه در بانه و سنندج جولان می‌دادند؛ پس در آن شرایط، خوردن به کمین ضدانقلاب در راه‌های پرپیچ و خم منتهی به شهرها و روستاهای کردستان، اصلا برای بچه‌های جهادگر، غیرقابل انتظار نبود. بر همین اساس ماشینی که به وسیله آن فهیمه و چند تن از دختران جهادگر در حال برگشت به محل استقرارشان بودند در جاده به کمین ضدانقلاب برخورد و به این شکل در روز 12 آذر 1359 فهیمه ستاری به شهادت رسید.

 

جهادگر فرهنگی (نسرین افضل)

نسرین افضل در سال 1338 در خانواده مذهبی در استان فارس به دنیا آمد. نسرین فعالیت‌های جهادی خود را در سال 58 و با خدمت در روستاهای محروم استان فارس آغاز کرد. اما با شروع سال 1360 با م برادرش احمد افضل» که بعدها در جبهه شهید شد با فراخوان جهادسازندگی شیراز، به همراه جمعی از دوستانش به کردستان رفت و فعالیت‌های جهادی‌اش را در آن منطقه آغاز کرد. او مدتی مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد را بر عهده گرفت. البته در عین حال برای رادیوی محلی مهاباد هم مطلب مینوشت.   اندکی بعد نسرین به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و همزمان به تعلیم معلمان نهضت سوادآموزی هم می‌پرداخت. او در سال 1361 با یکی از پاسداران ازدواج کرد. به خاطر فعالیت‌های جهادگونه فرهنگی‌اش در مهاباد و به دلیل تاثیری که روی دختران نوجوان و جوان مهابادی داشت، ضدانقلاب چند بار نامه تهدیدآمیز برایش فرستادند که نسرین به این نامه‌ها اهمیت نمی‌داد. برهمین اساس وقتی ضدانقلاب دید که نسرین افضل با تهدید دست از فعالیت هایش برنمی دارد، به فکر حذف فیزیکی او افتاد. به این شکل ماشین نسرین افضل و همسرش در تاریخ 10 تیر 1361 به کمین ضدانقلاب خورد و با اصابت گلوله به شهادت رسید.

 اولین شهیده جهادسازندگی (صدیقه رودباری)

صدیقه رودباری در 18 اسفند سال 1340 در یک خانواده مذهبی و در شهر تهران به دنیا آمد.

انقلاب که شد در مدرسه شان تشکل انجمن اسلامی را راه‌اندازی کرد و در همان قالب به همراه دوستانش شروع به فعالیت جهادی و خدماتی به هموطنان نیازمند کرد. او آخر هفته‌ها به کهریزک و یا مرکز معلولین ذهنی نارمک می‌رفت و به پرستاران و بهیاران آنجا برای شست وشو و رسیدگی به سالمندان و معلولان کمک می‌کرد.

با شروع تحرکات ضدانقلاب در منطقه کردستان به جهادسازندگی رفت و داوطلب خدمت در مناطق مرزی غرب کشور شد. پس از مدتی او به همراه تعدادی از دختران جوان داوطلب به منطقه بانه اعزام شد. در آنجا از خدمات فرهنگی و آموزشی به دختران نوجوان و جوان گرفته تا مداوای مجروحین و حتی آموزش نظامی به خانمها را انجام می‌داد. فعالیت او در بانه آنقدر تاثیرگذار و پررنگ بود که ضدانقلاب برایش پیغام فرستادند که اگر دستمان به تو بیفتد، پوستت را از کاه پر می‌کنیم».

 از آنجا که صدیقه به این تهدیدات اهمیت نمی‌داد و همچنان سخت مشغول فعالیت جهادی در بانه بود، ضدانقلاب تهدیدش را در تاریخ 28 مرداد سال 59، عملی کرد و توسط یکی از نیروهایش اقدام به ترور صدیقه رودباری کرد. تروری که پس از چند ساعت خونریزی و بعد از انتقال به بیمارستان به شهادت اولین بانوی شهید جهادگر کشور در حالی که تنها 19 سال داشت، انجامید. صدیقه در آخرین تماس تلفنی‌اش با خانواده گفته بود: هیچ گاه به این اندازه به شهادت نزدیک نبوده ام.»

 نوجوان جهادگر (ناهید فاتحی کرجو)

ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج در میان خانواده‌ای مذهبی متولد شد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری و از اهل تسنن بود و مادرش سیده زینب، بانویی خانه دار و مومن بود.

ناهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نهادهای انقلابی مانند سپاه و جهادسازندگی آغازکرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.

همین ماجرا باعث شد که گروهی از اعضای گروهک کومله او را در اول دی 1360 در مسیر برگشتش از درمانگاه میدان مرکزی سنندج بند و پس از 11 ماه اسارت و شکنجه پیکر بی‌جانش را در سنگلاخ‌های اطراف روستای هشمیز

رها کنند.

 امدادگر و بهیار جهادی (پروانه شماعی زاده)

پروانه شماعی زاده در سال 1343 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. با اینکه موقع پیروزی انقلاب اسلامی تازه به سن نوجوانی رسیده بود اما اطرافیانش او را از طرفداران سفت و سخت انقلاب اسلامی می‌شناختند.

پروانه شماعی ‌زاده ۱۶ سال بیشتر نداشت که جنگ شروع شد. بنابراین با شروع جنگ خودش را به گروهی از خانم‌های جهادگری رساند که در درمانگاه شهید نجمی شهر سرپل ذهاب مشغول امدادگری به بیماران و مجروحان بودند.

پروانه شماعی‌زاده تا نیمه‌های سال ۱۳۶۳  به‌عنوان امدادگر در مناطق جنگی مشغول کار بود. بعد به‌عنوان مأمور به جهاد سازندگی تهران رفت و ازآنجا دوباره به کرمانشاه منتقل و در گروه پزشکی جهاد عازم خدمت به روستاهای محروم شد. او از همان سال‌های ابتدایی جنگ و شروع فعالیتش به عنوان بهیار با اندک حقوق ماهیانه‌اش از خانواده‌های فقیری که می‌شناخت حمایت مالی می‌کرد. فعالیت‌های جهادی و درمانی پروانه ادامه داشت تا در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۶۶ که بر اثر بمباران هوایی در کرمانشاه به شهادت رسید.

 

بهیاری با روحیه جهادی (فوزیه شیردل)

فوزیه شیردل در تاریخ دوم اردیبهشت‌ماه سال 1338 در کرمانشاه متولد شد. پس از اخذ مدرک سوم راهنمایی وارد بهداری شد و پس از گذشت سه سال از خدمت در بهداری شهر کرمانشاه به پاوه» منتقل شد و در بیمارستان این شهر به عنوان بهیار ایفای نقش کرد.

فوزیه از نوجوانی روحیه‌ای مذهبی داشت و حتی به خاطر رعایت حجاب در دوره پهلوی چندین دفعه از طرف مسئولین مدرسه توبیخ شده بود اما حاضر نشده بود حجابش را کنار بگذارد.

با پیروزی انقلاب اسلامی فوزیه به شکل علنی در جایی مثل پاوه که ضدانقلاب فعالیت زیاد داشت، عکس امام(ره) را در اتاق محل کارش نصب کرده بود و حتی به خواهرش گفته بود: حاضرم 20 سال عمرم را بدهم اما یک تار مو از امام کم نشود». فوزیه در مرکز درمانی پاوه مشغول فعالیت بود تا اینکه در تاریخ 25 مرداد 1358 در جریان حمله گروهک ضد انقلاب دموکرات به بهداری پاوه و محاصره بهداری، در حالی که مشغول کمک کردن به یاران شهید دکتر مصطفی چمران بود، مورد اصابت گلوله قرار ‌گرفت و پس از گذشت 16 ساعت خونریزی به شهادت رسید.

 فعالیت‌های جهادی جوانان حزب‌اللهی در ابتدای انقلاب تاثیر شگفت انگیزی روی مردم مناطق کردنشین داشت و باعث شد که ضدانقلاب تجزیه‌طلب نتواند به اهدافشان برای جدا کردن مردمان غیور کُرد از نظام و انقلاب برسد.

زیرا دختران و پسران جوان جهادگر با فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی، بهداشتی و درمانی و البته عمرانی خود از یک طرف چهره مناطق بسیار محروم غرب کشور را تا حدود زیادی تغییر دادند و از طرف دیگر نفاق و خیانت ضدانقلاب را با فعالیت‌های مخلصانه خود برملا کردند.

 منابع:

1-راز یاس‌های کبود-خاطراتی از 11 زن شهید-، به کوشش عصمت گیویان، نشر آرمان براثا، چاپ اول 1393.ش

2-دختری با روسری آبی-خاطراتی از شهیده نسرین افضل-، به کوشش فریبا طالش پور، نشر فاتحان، چاپ اول 1394.ش

3-سمیه کردستان-زندگینامه شهید ناهید فاتحی کرجو-، به کوشش محمدعلی مردانی و مهدیه شادمانی، نشر انتخاب اول، چاپ 1392.ش

4-خوابهایت را به آب بگو-اقتباسی آزاد از زندگی شهیدان پروانه شماعی زاده و علی اصغر محمودنیا-، به کوشش شیرین اسحاقی، نشر فاتحان، چاپ 1389.ش

5-خاطرات دکتر زرین تاج کیهانی دوست واقع، به کوشش فریبا انیسی، انتشارات دفتر ن و خانواده ریاست جمهوری، چاپ اول، ۱۳۹۲. ش

6 -مجله پیام زن -سال دوم-، شماره 9، آذر 1372.ش، برگرفته از مطلب بر بلندای آفتاب»-زندگینامه فهیمه ستاری-، صفحه 18 تا 21


اعلام مرز سرخ ها در مورد برخی موارد ، در سازمان همواره ، یکی از اهرم های سرکوب سازمانی بوده است ! از دیرباز ارتباط با دنیای بیرون در فرقه استبدادی رجوی ، مثال رابطه جن و بسم ا بوده است .
اگر می خواستی عربده مسئولین در سازمان را به هوا بلند کنی ، فقط کافی بود که از تماس تلفنی ، تماس اینترنتی ، ملاقات با خانواده و رفتن به بیرون و… صحبت کنی . آنجا بود که رگ غیرتشان بیرون زده و عربده کشی می کردند .
در عصر ارتباطات هرگز از این ممنوعیت ها در جائی سراغ نداشتیم ، اما درفرقه رجوی فراوان از این ممنوعیت ها ومرز سرخ ها داریم . آنهم نه برای همه ! خودی ها همیشه مستثنی هستند.
بارها در نشست های مختلف از قطع ارتباطات با دنیای بیرون و خانواده به منظور تمرکز هرچه بیشتر بر مبارزه ، تاکید شده است. ماهم که گمان می کردیم همه این اصول جدید از بطن مبارزه سالیان برآمده است ، بی چون و چرا همه را می پذیرفتیم ، البته راه دیگری هم متصور نبود و مجبور بودیم بپذیریم .
اما در پس پرده اخبار دیگری بود ، اتفاقا ارتباطات رجوی ها با یکدیگر بسیار زیادتر از حد معمول بود ، بطوریکه همه قوانین و ضوابط برای زیر دستان و اعضای عادی بود ! محمد رجوی یکی از این استثنائات بود ، همیشه برای او و دیگر بقول معروف میلیشیاها ، اوضاع متفاوت بود .
وقتی در یک مراسم ، مهمانانی از خارج و از خانواده رجوی آمده بودند ، محمد رجوی ، مهمان آنان شد برای رفتن به پارک و شهر بازی بزرگ بغداد ، چندین اسکورت هم مامور حفاظت شدند ! در حاشیه خیابان 100 در ضلع شمالی پارک مریم سال 79 فکر می کنم ، یک مورد از این گشت و گذارها برای خواص بود . آن شب من بعنوان یک مجاهد خلق اجازه ندادم ذهنم زیاد باز شود و می گفتم برای برقراری ارتباطات و مشروعیت دادن به موجودیت سازمان ، این امور رفاهی برای مهمانان لازم است. اما امروز که نگاه می کنم ، به روشنی می بینم که تبعیض در فرقه رجوی بیداد می کرد. همه چیز متفاوت بود ! حتی ضوابط انقلاب ! یعنی زن و زندگی برای ما حرام بود و برای خواص حلال! برادر بزرگ مسعود ، در یکی از این مهمانی ها و ضیافت ها بی شرمانه ، از مسعود ، طلب دختر مجاهد هم کرده بود ! در پشت پرده همه قوانین جور دیگری بود. محارم رجوی در شب نشینی ها ، از امکانات ویژه استفاده می کردند.
خدا روزی را برساند که یکی از این محارم جدا شده و پرده از اسرار کاخ رجوی بردارد. ببینم آنروز مجاهدین آبدیده ، چه خواهند گفت !
لباس های فاخر مریم عضدانلو هم یکی از این تبعیض ها بود ! مریم که صاحب انقلاب نامیده می شد ، خود در یک زندگی اشرافی غرق بود ! اما از ما انتظار مجاهدت و از خود گذشتگی داشت . بگذریم …
قرار بود از علل ممنوعیت اینترنت در فرقه مخوف رجوی بگویم ، بیائید تصور کنیم ، در یک صبح دل انگیز و آفتابی ، اینترنت پرسرعت برای همه اعضاء در زندان مانز آزاد گردد .
اعضاء اجازه داشته باشند ، ساعت ها پشت کامپیوترهای پیشرفته و امروزی نشسته و همه اخبار را خودشان بی واسطه و بدون فیلترینگ ببینند ، چه اتفاقی می افتد ؟
اگر فقط یک بار اسم مسعود رجوی یا سازمان مجاهدین را سرچ کنند ، به یک باره دنیائی از مستندات تاریخی و اعمال گذشته رجوی ، پدیدار می گردد. اگر یک وجدان آزاد و بی طرف ، به اخبار فضای مجازی نگاه کند ، دیگر آن تصویر علیه السلام از مسعود رجوی و مریم عضدانلو ، در اذهان نخواهد ماند. همکاری های مسعود با ساواک شاه ، اعلام زودرس مبارزه مسلحانه و به خشونت کشیدن انقلاب ، غلطیدن به آغوش صدام حسین ، طلاق و ازدواج با همسر دوست نزدیک ، رقص رهائی ، به ن ، درآوردن رحم ن ، مرگ های مشکوک ، زندان و شکنجه در سازمان ، خودکشی ها و خودسوزی ها و… همه از مواردی است که نفرات به روشنی و با ادله محکم در اینترنت خواهند دید و این حقایق به نفع سازمان نیست.
اینترنت آزاد ، راهی است به سوی حقایق و دنیای واقعیت ها ، فرقه منحرف و قرون وسطائی رجوی ، با همه دنیا در ستیز و تقابل است. انسان های دنیا را غرق در بورژوازی و انحرافات اخلاقی می داند .
مارک های زیادی به دنیای بیرون می زند تا همه را در فضای بسته و ناآگاه نگه دارد. و گرنه آنرا که حساب پاک است ، از محاسبه چه باک است .
اگر سازمان ریگی به کفش ندارد ، چرا افراد دسترسی آزاد به اینترنت و فضای مجازی را ندارند .
طنز روزگار هم این است که به دیگران هم ایراد می گیرند که :
” دغدغه حکومت کنترل کاربران ایرانی در اینترنت است . آنچه حکومت ایران می‌خواهد کنترل کاربران ایرانی است. آنها چیزی مثل مدل کره‌شمالی را دنبال می‌کنند ، یعنی در اختیار گرفتن کنترل کامل ترافیک اینترنت از داخل به خارج از کشور…
فرض کنیم اینترنت در ایران و به قول شما ، کره شمالی ، محدود و کنترل شده است ! شما چی ؟
در فرقه انقلابی و پیشرو شما ، وضعیت استفاده از اینترنت چگونه است ؟
اگر به استناد سخنان شما ، اینترنت در ایران و کره شمالی فیلتر است ، باید بگویم که برای دور زدن آن هم راه کارهائی وجود دارد. اما در فرقه شما که اساسا ، صورت مسئله را پاک کردید.
خدای نکرده اگر روزی مجاهدین در ایران سرکار بیایند ، به کلی کلمه اینترنت را از اذهان پاک خواهند کرد .
به قول شاعر ، خداوند خر را شناخت و به او شاخ نداد . . .

منبع:
https://www.nejatngo.org/fa/posts/29210


آنچه در ذیل فراخوان‌های ضد انقلاب برای اعتراض به وضعیت اقتصادی مردم روبه گسترش است نمونه‌ای از موارد تازه متولد شده دشمنان در راستای ستیزه جویی است.

رویکردهای ستیزه جویانه معاندین تغییرات فاحشی کرده استگروه بین الملل: مصطفی مطهری* در یادداشت پیش رو که پیرامون تغییر در سطوح ستیزه جویی منافقین با نظام اسلامی نگاشته شده، نویسنده معتقد است: این روزها در منبع خبررسانی جریانات ضد انقلاب آن چیزی که بدان توجه ویژه ای می شود و بطور مداوم به آن می پردازند استفاده از سناریوی است که از با نام فروپاشی اقتصادی» سخن می گویند؛ پیوند وضعیت موجود اقتصادی این روزهای کشور و گذاران سخت معیشت معمولی مردم در کنار تهدیدها و تحریم ها عامل اصلی در این باره است؛ به عبارت دیگر اینکه اوضاع سخت و دشوار اقتصادی این روزهای جامعه ایران و تحمیل فشارهای اقتصادی از ناحیه تحریم های ظالمانه بر معیشت مردم موضوعی می باشد که این روزها به مباحث داغ محافل عمومی و حتی فنی و تخصصی تبدیل شده است؛ در واقع شرایط بد اقتصادی مردم در ماه های اخیر و به تبع آن کاهش قدرت خرید مردم از یکسو و در دسترس نبودن موردی و اتفاقی اقلام ضروری و مصرفی از سوی دیگر، موضوع و وضعیتی نیست که به توان آن را نادیده گرفت و یا انکار کرد.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:

با این حال نکته مهم در این باره تلاش های جریانات معاند در قالب فراخوان های سریالی برای ملتهب سازی فضا و اتمسفر داخلی در این زمینه است که درصدد برهم زدن نظم عمومی و تشویش اذهان عمومی و هدایت آن به سمت و سویی که برنامه ریز آن بوده اند، می باشد. بطوریکه آنچه در ذیل فراخوان های ضد انقلاب برای اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم در فضای مجازی در ماه های اخیر روبه گسترش و تزاید است نمونه ای از موراد تازه متولد شده دشمنان در راستای ستیزه جویی با ایران و نظام اسلامی است.

در این راستا ماشین تبلیغاتی ستیزه جویان نظام اسلامی با فعالیت تمام تلاش دارد از طریق وارونه سازی ها و بزرگ نمایی های کاذب به مدد ابزار دروغ پردازی که به نوعی همزاد جریانات ضد انقلاب می باشد، نبض جریان سازی های کاذب اقتصادی و اخبارهای مرتبط با آن را در داخل به دست بگیرند. به عبارتی معاندین نظام اسلامی و مردم ایران با ترسیم ترس آلود آینده وضعیت اقتصادی به جامعه تلاش دارند نه تنها نظم عمومی برهم بزنند و به تبع آن زندگی روزمره مردم را دچار اختلال کنند، بلکه قصد دارند با روش های تبلیغاتی دروغ این گونه به مردم در جامعه القاء کنند که هیچ راه‌حل برون‌ رفتی از وضعیت و شرایط موجود وجود ندارد، مگر اینکه مردم به سمت آنها و ت های آنها گرایش پیدا کنند؛ چرا که بنا به آنچه تبلیغ کرده و ترویج می کنند راه حل نهایی حل بحران ها در دست جماعت آنها است و لاغیر.

از جمله نکات مهمی که در ارتباط با این ت آژیته سازی وضعیت اقتصادی از سوی دشمنان نظام و مردم و کاربران به اصطلاح برانداز!! دنبال می شود، پیوند دادن شرایط موجود بد اقتصادی و مشکلات معیشتی ناشی آن به مسئله دین و مذهب و شعائر مذهبی و اعتقادی مکتب تشیع مانند ایام محرم و عاشورا از یکسو و متولیان امور مذهبی (علما و ون) از سوی دیگر است؛ واقعیت این است که سم پاشی رسانه ای بی وقفه و مستمر از سوی جریانات به اصطلاح اپوزیسیون باید این هدف انجام می شود که دوگانه انگاری های طبقه بندی شده میان نظام و مردم ایجاد کنند و هر آنچه امروز در نزد ساختار ی ترویج می شود را جدا از مردم و متعلق به متولیان ساختار ی جا بزنند و مردم را به سمت جبهه گیری در رابطه با آنها سوق دهند. به عبارت دیگر اینکه تعمیم دشمنی های خود با ایران و نظام اسلامی به سطح جامعه، از قبیل مواردی ویژه ای است که در قالب رویکرد مذکور از سوی جریانات مورد بحث مورد توجه قرار گرفته است. بطوریکه به هشتگ های مبنی بر نه به محرم و یا نه به اربعین و . نمونه ای از این موارد می باشند باید تلاش برای تخریب ت را نیز به آنها اضافه کرد که الصاقی از دشمنی های ی معاندین نظام اسلامی به امور دینی - مذهبی است.

رویکردهای ستیزه جویانه معاندین تغییرات فاحشی کرده است

با این توضیحات که در سطور بالا عنوان شد می توان این گونه بیان کرد که جریانات معاند با علم به این امر که در ذیل مبارزه با نظام اسلامی با بن بست های تئوریک و پراتیک مواجه شده اند، ت پوست اندازی را پیش گرفته اند؛ بنحویکه با ایجاد سوژگی ی از باورها و ارزش های موجود در نظام اسلامی در ایران مسموم سازی فکری - ذهنی فضای موجود را دنبال می کنند؛ بطوریکه آنها بواسطه تاثیرگذاری رسانه ای در جامعه به مدد فضای مجازی و پهن کردن دام های فرقه ای تفرقه گرا، جذب نیروهای اجتماعی و ی را هدف گذاری کرده اند؛ طرحی هوشمندانه که از طریق چیدمان های گفتمانی و پلکانی با نام تقابل جویی با نظام اسلامی طراحی شده است اما در عمل ماهیتی دین ستیز، مذهب زدا، لایتسه محورو عرفی گرا (سکولار سازی) برای جامعه ایران است که از این طریق به دنبال اجرای آن هستند.

باید توجه داشت که گفتمان سازی های دین گریزانه و ی سازی مطالبات صنفی جریانات معاند با بهره گیری از ابزارهای رسانه ای و براساس تاکتیک و تکنیک های تصویر پردازی و با برجسته سازی محدودیت ها و نقاط ضعف در عرصه های مختلف و حاشیه رانی نقاط قوت موجود در جامعه ایران همراه بوده است.

 باید یاد آور شد اگرچه اغواسازی اجتماعی از طریق دست به دامان رسانه های شنیداری و بصری شدن از سوی دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران امر تازه ای نیست، اما نکته مهم در این باره دسترسی آسان به اخبار و اطلاعات زرد و فریبنده ای است که از سوی آنها به مخاطب خورانده می شود، که در این راستا باید راهکاری تقابلی از سوی مسئولان در عرصه سخت افزاری و تامین شرایط سهولت در دسترسی به منابع حیاتی از اقلام مصرفی و . از یکسو و مبارزه هدفمند با روش تی مذکور آنها از طریق تگذاری های روشمند از سوی دیگر در قالب جلوگیری از انتشار اخبار التهاب زا و دروغین انجام گیرد.

با این حال هر چند که سودجویی از این روش های زننده تبلیغاتی با نام دشمنان نظام اسلامی و مردم ایران گره خورده و پیوند دارد و هر چند هیچ فرد آزاده، انقلابی و اسلامی دل در گرو آنها نخواهد داد، اما باید آگاه بود که ترفند های تازه بکار گرفته و برنامه ی تبلیغاتی این جریانات تفرقه افکن که معمولا با عنوان موضوعات ی – اقتصادی – دینی - مذهبی» دنبال می شود می تواند در بذر افشانی یاس و ناامیدی و ایجاد بی اعتمادی جامعه به حاکمیت و شکاف میان آنها در آینده خطرناک باشد. از این رو راهکار حیاتی در این باره، تامل و تعمق و برنامه ریزی و اجرای آنها در تمام ابعادی است که دشمنان از فرقه ای تا مجازی بر روی آنها سرمایه گذاری کرده اند، می باشد؛ چرا که تعلل در این باره و در عرصه های مورد تهاجم و تخریب قابلیت های این را دارد که نظام و کشور را متحمل هزینه ها و خسارت های فراوان و غیرقابل جبرانی کند.


اعضای فرقه مجاهدین اکنون در آلبانی به تعداد دوهزار نفر معمولآ میانگین سنی بالای 50 سال هستند. آن ها اغلب به دلیل چند دهه ماندن در عراق وخاک خوردن های مستمر ومحرومیت شدید از شرایط زندگی عادی انسانی، دچار امراض مختلفی ازجمله سرطان وسل هستند. بیشتراین اعضای نگون بخت به دلیل فشار روحی وروانی در اثر تحمل تناقضات وگذراندن زندگی اجباری به این امراض لاعلاج مبتلا گشته اند.

این چندهزار نفرفعلی و همه کسانی که در گذشته عضو این فرقه بوده اند چه در رده های بالا وچه درسطوح پایین تر تشکیلاتی، هیچ وقت به خواسته ومیل خود به عراق، آلبانی، اردن، عربستان، ترکیه، پاکستان وغیره نرفته اند بلکه رجوی برحسب معاملات و مزدوری هایی که در قبال پول برای سرویس های اطلاعاتی کشورها نیاز بوده هرعضوی را درهرجایی به کار برده واستفاده کرده است.

به همین دلیل، افراد فرقه آن چنان برای کارهای بی ربط با مبارزه استفاده شده اند که اساسأ در ذهن هیچکدام خبری از تصور سرنگونی و حضور در حاکمیت ایران نیست. آن ها همه فقط وفقط مردن وسرنوشتی خفت بار درچشم اندازخود می بینند ولذا چنان بی انگیزه اند که به موجوداتی بی تفاوت ومرده تبدیل شده اند.

درنشستی که اخیرأ چندین تن از اعضای تازه جداشده که در دفتر انجمن نجات کرمانشاه داشتند،  به نکات ونتایج جالبی درخصوص واقعیت درونی تشکیلات فرقه رجوی رسیدند.

یکی از جداشدگان گفت سازمان به سه قشر ولایه تقسیم می شود :

1-افراد لایه وحلقه اول نزدیک به رجوی وسیستم رهبری که همان کسانی هستند که از اول فرار رجوی به فرانسه و عراق با وی بوده اند و در واقع اجرا کننده نقشه ها  و فرامین رجوی در چند دهه حیات سازمان بوده اند. این لایه که کارهایی اعم از کشتاروترور وسربه نیست کردن های داخل فرقه ای را پیش برده اند، حدودأ 200 نفرهستند وسن آنها همگی بالای 70 سال است و اغلب مبتلا به مریضی های متعدد و از جمله مریضی قدیمی سادیسم هستند .

2-لایه بعدی حدودأ 400 نفر از افراد قدیمی به اصطلاح رزمندگان فاز اولیه نظامی و فرماندهان گردان ها و تیپ و دسته های نظامی در زمان عملیات های گردانی هستند که از زمانی که سازمان در کردستان عراق بود و بعد در اشرف و تا حال که در آلبانی حضور دارد،افراد این لایه بیشترین تناقض و دوگانگی را دارند  چون نیروهای بسیار تشکیلاتی و ایدئولوژیک رجوی بوده اند و حال چون همه چیزخود را چه در مزدوری برای صدام و اکنون درنوکری و جاسوسی برای بیگانه از دست رفته می بینند اغلب دیوانه و روانی شده اند .

3-لایه سوم و آخر مابقی افراد موجود در اسارت رجوی هستند که آمار تقریبی 1500 نفری می باشند که این طیف آدمها خود به سه دسته تقسیم می شوند که حدودأ 200 نفر باقیمانده از اسرای جنگ ایران و عراق و بقیه هم دو دسته که یکی از مرزهای غیرمجاز و بطور غیرقانونی در دروان آتش بس به عراق رفته اند وعده زیادی هم برای کاریابی به کشورهای همجوار ایران رفته که عوامل رجوی آنها را فریب داده به عراق برده اند.ت عداد کمی هم ازفرزندان همین خانواده های درون سازمان هستند که اغلب درآلبانی از فرقه جدا شده وبه سراغ زندگی خود رفته اند.

درحقیقت، طبق اظهارات کسانی که اخیرا جداشده اند، در درون فرقه، بدنه تشکیلاتی خود را قربانی می بینند و زندگی خود را به ناچار و رقم خورده در سوابق تروریستی رجوی ها  می بینند. آن هاعملا زندگی خود را وجوانی شان را باخته اند و به همین دلیل بیشتر از 90% آنها در تقابل وضدیت با رجوی هستند و چنانچه راهی بیابند از اسارت رجوی فرار خواهند کرد.

ماحصل معجونی که رجوی طی بیش از سه دهه از سازمان مجاهدین ساخته است این است که همه منتظر ودر صف مرگ هستند و هیچ گونه چشم اندازی غیر از این برای خود ندارند.

آخرین توصیه جداشدگان جدید به دوستان قدیمی خود این است که اگربه خود نیایند واقدام نکنند در آلبانی خواهند مرد و سرنوشتی غیر از این بر ایشان متصور نیست.


بر اساس آمار ارائه‌شده در دو ارگان رسمی گروهک تروریستی منافقین (نشریه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مسلمان اروپا و آمریکا، شماره‌های 40، 61 و 63 و همچنین نشریه مجاهد شماره‌های 132 تا 164) از 7 خرداد تا 26 اسفند 1361، 647 تن از شهروندان به دست این گروهک تروریستی ترور و 184 شهروند نیز مجروح شدند.

گروهک تروریستی منافقین، تنها در بازه زمانی 11 فروردین تا 26 اسفند سال1362، مسئولیت ترور 4583 شهروند ایرانی را برعهده گرفت. آمار این جنایات در شماره‌های 145 تا 195 نشریه مجاهد (ارگان مطبوعاتی اصلی منافقین) درج شده است. بر اساس آمار ارائه‌شده توسط نشریه مجاهد منافقین، این گروه تروریستی در این بازه زمانی مسئولیت جرح 410 شهروند را نیز برعهده گرفت. گروهک تروریستی منافقین در شماره 139 نشریه مجاهد (ارگان مطبوعاتی منافقین) ترور 600 نفر از مردم آمل به دست اتحادیه کمونیست‌های ایران» (سال 1360) را نشانه دستاوردی بزرگ برای گروه‌های موسوم به مقاومت خواند! و از قتل‌عام مردم ابراز رضایت کرد.

آنچه در ادامه می‌آید نمونه‌های کوچکی از جنایات منافقین بر اساس آمار ارائه‌شده در ارگان مطبوعاتی این گروهک تروریستی (نشریه مجاهد) است:

4 فروردین 1361، تیم عملیاتی نیروهای گروهک تروریستی منافقین به مرکز نگهداری ماشین‌آلات راهسازی در بانه حمله و آن را منهدم کردند. این جنایت در شماره 146 ارگان رسمی منافقین (نشریه مجاهد) درج شده است.

منافقین همچنین در شماره 143 نشریه مجاهد، اعتراف کردند که در ساعت 8 صبح روز 18 فروردین 1361، در یک عملیات کمین در جاده قائمشهر، یک وانت حامل چند تن از شهروندان را متوقف و آنها را تیرباران کردند. شهروندانی که منافقین هیچ‌سمت دولتی و حاکمیتی برای آنان ذکر نکرده‌اند.

 مرداد 1361، منافقین اتومبیل حامل فرمانده سپاه شهرضا و معاون وی را به رگبار بستند. این جنایت در شماره 134 نشریه مجاهد منتشر شده است.

 3 شهریور 1361، مدیرعامل شرکت خانه‌سازی سکایی اراک مقابل شرکتش توسط عوامل منافقین ترور شد. این جنایت در شماره 130 نشریه مجاهد با عنوان عملیات انقلابی و قطع سرانگشتان رژیم در هر کجا! منتشر شده است.

 5 شهریور 1361 نیز یک رومه‌فروش به نام ناصر شریفی‌تبار در مقابل دکه‌‌اش در خیابان بوعلی همدان توسط منافقین ترور شد. این جنایت در شماره 130 نشریه مجاهد توسط منافقین منتشر شده است.

 یک نجار در تهران اول آبان 1361 در مغازه‌اش با رگبار مسلسل منافقین به شهادت رسید. در شماره 134 نشریه مجاهد منافقین جرم این نجار را خوش‌خدمتی به رژیم» درج کردند!

 منافقین در شماره 139 ارگان مطبوعاتی خود (مجاهد) اعتراف کردند که در تاریخ 9 آذر 1361 در جریان حملات موسوم به مقاومت مسلحانه» در گیلان اتومبیل فردی به نام غلامرضا اکبری را که عضو انجمن اسلامی آتش‌نشانی رشت بوده متوقف و با شلیک گلوله وی را ترور می‌کنند.

 10 آذر 1361 یک شیشه‌بر همدانی در مغازه‌اش تنها به جرم هواداری از جمهوری اسلامی توسط منافقین ترور شد. منافقین در شماره 132 ارگارن رسمی مطبوعاتی خود (مجاهد) به این جنایت اعتراف کردند.

 22 آذر 61 اتومبیل حامل چهار تن از اعضای بنیاد مسکن گیلان توسط منافقین به رگبار بسته شد. جنایتی که در شماره 132 نشریه مجاهد، منافقین به شرح آن پرداخته‌اند.

 مطابق آماری که در شماره 147 ارگان رسمی منافقین (نشریه مجاهد) منتشر شده است. منافقین از پانزدهم تا بیست و پنجم آذرماه 1361، هفت عملیات تروریستی را در شیراز برعهده گرفتند. انفجار خودرو و منازل مسی، ترور کسبه، آتش‌سوزی گسترده و. از جمله این عملیات‌های تروریستی بود که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از شهروندان شد.

 همافر اکبر دهقانی از موسسین کمیته انقلاب اسلامی کرج و انجمن اسلامی نیروی هوایی 16 آذر 1361، در خیابان دامپزشکی تهران توسط منافقین ترور شد. این گروهک تروریستی در شماره 134 نشریه مجاهد به این جنایت اعتراف کردند. منافقین در شماره 132 نشریه مجاهد اعتراف کرد که در 22 آذر ماه 1361 در شهرستان بوکان استان آذربایجان غربی، 20 تن از پاسداران را ترور و در 18 دی ماه 1361، تله انفجاری کار گذاشته شده توسط این گروهک تروریستی چند ده پاسدار را در سردشت به شهادت رساندند.

 گروهک تروریستی منافقین در شماره 134 نشریه مجاهد از اقدامات تروریستی خود در قالب دومین فاز مقاومت انقلابی مسلحانه» و قطع سرانگشتان رژیم» خبر داد و در همین راستا به ترور بیش از هزار نفر از مردم در سال 61 و عملیات‌های ترورریستی گسترده‌ در شهرهای مختلف اعتراف کرد. از جمله این عملیات‌های تروریستی بمب‌گذاری در ساختمان فرمانداری شهرضا، منهدم کردن کیوسک‌های سپاه در بروجن و منفجر کردن اتومبیل رئیس هلال‌احمر این شهر، ترور یکی از مسئولان شهرکرد (رحمان رضوی)، ترور دو پاسدار در اسالم و ترور عضو شورای شهر تبریز.

 شماره 137 نشریه مجاهد همچنین در مطلبی با عنوان بیلان عملیات پیشمرگه‎های مجاهد خلق در دی ماه 61» اعتراف کرد که این گروهک تروریستی به چهار پاسگاه مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کردستان حمله و بر این اساس مسئولیت ترور 150 پاسدار و جرح 110 تن از اعضای سپاه را پذیرفت.

 خودروی حامل امام جماعت مسجد بی‌بالان (رودسر) 24 دی 1361 به رگبار گلوله بسته شد. منافقین در شماره 137 ارگان رسمی خود (مجاهد) به این جنایت اعتراف کردند.

 بر اساس اخبار منتشرشده در شماره 137 نشریه مجاهد، در تاریخ 25 دی 1361، یک گروه از پیشمرگه‌های مزدور منافقین به یکی از پایگاه‌های نظامی در شهرستان سردشت حمله کرده و بر این اساس 35 پاسدار به شهادت رسیده و تعداد زیادی نیز مجروح شدند.

 نشریه مجاهد شماره 140 اعتراف کرد که نیروهای منافقین مستقر در جنگل‌های گیلان یک عمو و برادرزاده به نام‌های محرم و محرم‌علی بهرامیان را ترور کردند.

 گروهک تروریستی منافقین در شماره 141 نشریه مجاهد اعتراف کرد که پنج شهروند را در جنگل‌های گیلان ترور کرده است. نکته قابل توجه اینکه منافقین در این جنایت که در بهمن 1361 صورت گرفته، تاکید کردند که این افراد هیچ نوع سمت دولتی و حاکمیتی نداشتند و تنها به جرم احتمال راهنما بودن ترور شدند.

 21 بهمن 61 دانش‌آموز بجنوردی به نام امان‌الله یزدانی که مسئول انجمن اسلامی هنرستان سیدجمال‌الدین اسدآبادی بجنورد بود، به وسیله سلاح سرد توسط عوامل منافقین ترور شد. این جنایت در شماره 144 ارگان رسمی منافقین با عنوان اعدام انقلابی» منتشر شده است.

 مطابق آنچه در نشریه مجاهد شماره 147 منتشر شده است، منافقین اعتراف کردند که 15 فروردین 1362 پس از یک عملیات شناسایی، رئیس شورای محله و مسئول بسیج باغ ملی شهرضا را در یکی از مسیرهای ترددش به دام انداخته و با شلیک گلوله به شهادت رساندند.

 منافقین در شماره 149 نشریه مجاهد اعتراف کردند که یک غیرنظامی به نام بیژن مدافی را در لاهیجان به ضرب گلوله ترور کرده‌اند.

 19 شهریور 1363، مغازه‌داری با نام مهدی جبار زارع در میدان دروازه تهران اصفهان توسط منافقین با شلیک چند گلوله ترور شد. این جنایت در شماره 220 نشریه مجاهد توسط منافقین اعتراف شده است.


بعد از حرکتهای انتحاری سران فرقه رجوی از دی ماه سال قبل که تعدادی از هموطنانمان بخاطر گرانی و وضعیت اقتصادی در داخل کشور به تجمعات آرام دست زده بودند و دشمنان ایران در فکر خام خود انتظار شورش عمومی را داشتند. که تمامی برنامه های آنها نقش بر آب شد ، بفکر چاره افتادند و از اول سال جاری برنامه بهمن ماه که در آن سالروز پیروزی انقلاب مردم کشورمان رقم خورده بود را برنامه ریزی نموده و تبلیغات گسترده ای انجام دادند. از طرفی این حرکت سران سازمان تروریستی مجاهدین همراه با تحریم های ظالمانه و یک طرفه امپریالیسم بود که فعالیتهای آنها را تحت پوشش قرار داد که با شرکت گسترده آحاد جامعه این تلاش مذبوحانه سران فرقه رجوی و بدتر از آن اربابان جنگ طلب آنها یعنی امپریالیسم و رژیم کودک کش آل سعود و رژیم غاصب صهیونیستی را بدتر از همیشه به انزوا کشاند و دشمنی آنها را که علنی شده بود به بن بست کشاند .
سران کوردل امپریالیسم که میدانستند در برنامه تبلیغاتی علیه بهمن ماه کشورمان احتمال شکست وجود دارد ، نشست پوچ ورشو را برنامه ریزی نمایند تا در صورت شکست در راهپیمایی 22 بهمن بلافاصله بعد از 2 روز با چنین نشستی و به فکر خام خودشان با همسو نمودن کشورهای اروپایی نظام جمهوری اسلامی را سرنگون نمایند که این برنامه مهندسی شده آنها نیز با خواست خداوند و اراده او با شکست مواجه شده و کشورهای حامی برجام اروپایی از شرکت در این نشست امتناع نمودند که بار دیگر برای چندمین بار دشمنان ملت ایران با شکست مواجه شدند و سران فرقه رجوی دست از پا درازتر با هزینه هنگفتی که انجام داده بودند برگشتند به خانه اول .
اما اکنون که در ماه پایانی سال هستیم و بنا به رسم همیشگی ملت عزیزمان که در چهارشنبه آخر سال برنامه آتش بازی رو انجا میدهند ، سران سازمان ضد خانواده رجوی نیز همزمان برای شورش در داخل کشور در این شب تبلیغات گسترده ای انجام میداد و چه بسا این تبلیغات را از اواخر بهمن ماه شروع مینمود ولی امسال با توجه به شکستهای متوالی این فرقه خیانت پیشه گویا تمامی حس و حال آنها برای دروغ پردازی از بین رفته و مشت محکم هموطنانمان در 22 بهمن سال جاری بد جوری بر دهانهای یاوه گوی آنها فرو نشسته و حال و رو آنها را پریشان نموده است .
سران خائن سازمان ضد مردمی مجاهدین و اربابان مستبد آنها باید به خوبی فهمیده باشند که ملت ایران زیر هیچ گونه فشارهای ی و اقتصادی و حتی نظامی سر خم نمیکند و تمامی حرکتهای ضد انسانی آنها که در تحریمهای ظالمانه آنها نمود پیدا نموده نیز باعث کرنش در برابر آنها نشده و نخواهد شد و سران فاشیست و منحوس فرقه رجوی که مورد نفرت تمام ملت ایران میباشد و هیچ جایگاهی در جامعه ندارد نیز باید جول و پلاس خود را جمع نماید چرا که مردم ایران قطعا ماهیت کثیف و ضد مردمی آنها را به خوبی می دانند و از آنها انزجار دارند .


بعد از افشاگری رومه اشپیگل دادوفغان فرقه مجاهدین بلند شد که ما اینکاره نبودیم و نیستیم و نشر این مطالب کاملا دروغ و توطئه است. سخنگوی این فرقه مدعی است که خانم هومریش خبرنگار نشریه اشپیگل سر زده و با طرح و برنامه جلو کمپ آمده و خواهان دیدار از کمپ شده و گویا از نقاط دیگر هم خواسته خودش را به کمپ نزدیک کند . شما که ادعا میکنید که ریگی در کفش ندارید و کاملا دمکرات هستید و همه نفرات کمپ با سران فرقه مشکلی ندارند خب میگذاشتید که سر زده وارد شود و با هر کس خواست مصاحبه و دیدار کند و بعد هم انتقاد میکردید که بهتر بود از قبل ما را در جریان میگذاشتید . ولی از آنجایی که خود بهتر میدانید که در کمپ بسته چه میگذرد و چقدر دهانهای بسته وجود دارد که با یک تلنگر منفجر میشوند و خوب میدانید اگر که شرایط پناهندگی در آلبانی وجود داشت بیش از نیمی از نفرات فرقه رفته بودند چون شرایط در درون فرقه آنقدر تکراری و تهوع آور است که بوی گند آن حال همه جهانیان را بهم میزند . سران فرقه گویا فراموش کرده اند که کسی حق صحبت با نفرات یونامی را نداشت و باید حداقل دو نفره میبودند چون همانهایی را که روزی رجوی گفت نظارت هفت روز هفته را برای تامین جانی ما به عهده دارند . ولی همینکه دیدید دنبال حقیقت هستند یک شبه عامل وزارت شدند . شما همه جا را فنس کشی ذهنی کرده اید و کسی حق آب خوردن بدون اجازه را ندارد . فرقه انتظار دارد که همه چیز از قبل به او گفته شود تا بتواند آماده سازی کند و مثل قدیم همه چیز را لاپوشانی کند ولی حالا که سر زده خواهان دیدار و بازدید شده یاغی ووزارتی است.
فرقه از اینکه اشپیگل نوشته که مجاهدین هیچ پایگاه مردمی ندارد شکوه و شکایت میکند که نه این درست نیست لطفا اگر شما درست میگوئید و هوادار دارید چرا توی این همه تظاهرات یکی اسمی از شما نمی آورد جز آن کانونهای به قول شما شورشی که در تپه ماهورها و بیابانهای خوزستان که با پول هنگفت کار انجام میدهند.آیا اگر کسی بگوید که شما دست نشانده صدام بودید و سربازان ایرانی را کشتید مگر حرف اشتباهی زده شما همیشه از واقعیت خودتان میترسید و گویا همه با شما دشمن هستند در صورتیکه همه حرفها واقعیت دارد مگر در نشستها و آن عربده کشیها را فراموش کردید باید از خواب غفلت بیدار شوید دوران صدام و آن فشارها سالیان است که تمام شده و اینجا عراق نیست در یک کشور اروپایی هستید.
به قول رجوی که میگفت سر هر موضوعی باید واکنش دشمن رادید یعنی اگر اخباری واقعیت دارد دشمن از خود واکنش نشان میدهد .
شما که ادعا میکنید همه کسانی که در رابطه با شما مطلبی گفتند یا نوشتند کذب محض است چرا دربها را باز نمیکنید که هر خبرنگاری خواست بدون هیچ سد و مانعی با تمام نفرات دیدار کند شما هنوز ترس این را دارید که مادر و فرزند با هم ملاقات کنند شما با همدستی آمریکا و دولت آلبانی مانع ورود خانوادها به آلبانی شده اید شما که ادعا میکنید جدا شده ها در حال جاسوسی هستند لطف کنید بگوئید گذشته و حال خود را فراموش کرده اید.
فرقه رجوی که ادعای دمکراسی را دارد لطفا بگوید که کدام دمکراسی از نوع سکت را ترویج می کند مگر سکت نیستید حداقل اگر کسی نداند ما که میدانیم در آن دخمه های تاریک چه میگذرد من نمیخواهم سر این و یا آن کلمه و جمله موشکافی کنم که اشپیگل مثلا گفته هفته ای سه روز آموزش نظامی میبینید تا زمانیکه به قول خودتان رژیم را باید با قوه قهریه سرنگون کرد حتما آموزش آنرا باید انجام بدهید مگر توی لیبرتی آموزش استفاده از کارد را نمیدیدیم مگر مهدی براعی به یکی از نفرات هنگام جدا شدن از فرقه نگفت که میخواهیم همه را در اشرف سه متمرکز کنیم و آموزش ببینیم برای عملیات آخر حالا چه شده که با یک جمله سردبیر و بقیه همه شدند وزارتی اگر نمی ترسیدید انگلا مرکل را هم بخاطر تجارت با ایران جزء وزارتیها نام میبردید.
شما از یک اصل پیروی میکنید هرکه با مانیست بر ماست
میخواهد اشپیگل باشد یا رئیس جمهور آمریکا اینقدر عقب مانده هستید که هنوز فکر میکنید که عالم و آدم باید همه چیز خود را رها کنند و دنبال شما باشند و در مقابل ایدئولوژی متحجر شما سر تسلیم فرود آورد.
لطفا شما از کدام دمکراسی پیروی میکنید دمکراسی 1400 سال قبل در دوران جاهلیت . شما چرا دم از دمکراسی میزنید وقتی ظرفیت حتی یک انتقاد را ندارید شما مثل جوجه تیغی میمانید با این حرفها میخواهید بگوئید اگر بطرف من بیائید باید تحمل تیغ های من را داشته باشید
این فرقه هنوز در غارها و سرداب های تنگ و تاریک جاهلیت حرکت میکند و فکر میکند بقیه دنیا هم همانند خود آنهاست غافل از اینکه در قرن 21 هستیم.
علی هاجری


با آنکه سازمان مجاهدین خلق تقریباً هیچ نقشی در پیروزی انقلاب نداشت و این سازمان بعد از سال 54 عملاً وجود محسوس خارجی هم نداشت، ‌با این حال پس از پیروزی انقلاب و در جو شدیداً ی ابتدای انقلاب و با توجه به امکانات به وجود آمده برای تبلیغات علنی، توانست مدعی صاحب انقلاب بودن» شود

 

ضربه 50

سازمان در عین آن‌که هنوز به مرحله آمادگی کامل (حتی طبق همان تعاریف خود نرسیده بود) تحت فشار اعضا جهت انجام عمل انقلابی و به دلیل عمل زدگی تصمیم گرفت طی جشن‌های 2500ساله اقدامات مسلحانه‌ای انجام دهد و در مسیر تهیه اسلحه افتاد. از همین نقطه بود که یک نفوذی ساواک توانست با ظاهر تهیه اسلحه برای سازمان به آن نفوذ کند و سازمان در تور امنیتی ساواک قرار گرفت. پس از آن‌که شناسایی‌های ساواک نسبتاً کامل شد، در اول شهریور 1350 ساواک و شهربانی طی عملیاتی بسیار گسترده در نقاط مختلف تهران و ایران دست به بازداشت اعضای سازمان زدند و تقریباً تمام خانه‌های تیمی آن و اکثر اعضایش را دستگیر کردند. پس از دستگیری این اعضا و اعترافات گسترده آنان مابقی اعضا هم به مرور دستگیر شدند. از این ماجرا به عنوان ضربه 50 نام برده می‌شود. عموم اعضای مرکزیت سازمان که به چنگ ساواک افتادند به اعدام محکوم شدند، ‌فقط مسعود رجوی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد. روایت رسمی سازمان آن است که رجوی به دلیل فعالیت‌های گسترده برادرش (کاظم رجوی) که یک فعال حقوق بشری بین‌المللی بود اعدام نشده است. اما پس از انقلاب و با به دست آمدن اسناد ساواک مشخص شد که دلیل اعدام نشدن رجوی، همکاری گسترده‌اش با ساواک بوده است. نصیری رئیس ساواک طی نامه‌ای به رئیس دادستانی ارتش (که محاکمه اعضای سازمان را به عهده داشت) چنین نوشت:

[به: ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی (دادستانی)

از: ساواک

شماره 655/312

تاریخ 29/1/51

درباره مسعود رجوی فرزند حسین

پیرو [نامه] شماره 7611 /312 - [مورخ] 16/9/50

نامبرده بالا که از محکومین سازمان به اصطلاح آزادیبخش ایران وابسته به جمعیت نهضت آزادی است [هنوز نام مجاهدین خلق برای این گروه انتخاب نشده بود و ضمناً به دلیل آنکه بعضاً مؤسسین این گروه قبلاً عضو نهضت آزادی بودند، ساواک ابتدا گمان می‌کرد که این گروه به نوعی وابسته به نهضت آزادی است] و در دادگاه تجدید نظر نظامی به اعدام محکوم گردیده بعد از دستگیری در جریان تحقیقات کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده و پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه همکاری‌های صمیمانه‌ای با مأمورین به عمل آورده لذا به نظر این سازمان [یعنی سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)] استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد. مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام می‌گردد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ارتشبد نصیری

امضا - ارتشبد نصیری]

در هر حال عموم اعضای رده بالای دستگیر شده سازمان، در فروردین و خرداد 51 اعدام شدند.نکته مهم آن‌که تا پیش از دستگیری اعضا، این گروه هنوز برای خود نامی برنگزیده بود و اصطلاحاً اعضا، آن را جمع» می‌خواندند ولی پس از دستگیری و با توافق اعضا و رهبران دستگیر شده، نام مجاهدین خلق ایران» بر آن انتخاب شد.

 

کنار رفتن پوسته دین و آشکار شدن هسته مارکسیستی سازمان

با دستگیری اعضای بلندپایه و تقریباً تمام کادرهای سازمان بین شهریور تا آذر سال 1350، مرکزیت سازمان در این زمان شامل احمد رضایی، رضا رضایی و بهرام آرام شد و رهبری سازمان عملاً به عهده احمدرضایی قرار گرفت که او نیز در بهمن 50 در درگیری با ساواک کشته شد و سازمان مجاهدین خلق، او را اولین شهید سازمان» خواند.

پس از آن، مرکزیت سازمان دو نفره شد تا آن‌که تقی شهرام (یکی از اعضای دستگیر شده سازمان) توانست از زندان ساری بگریزد و به سازمان وصل شده و وارد مرکزیت شود. بدین ترتیب مرکزیت مجدداً سه نفره شد.چندی بعد و در خرداد 52، رضا رضایی هم حین درگیری با ساواک خودکشی کرد (اساساً خودکشی برای نیفتادن به دست ساواک بین گروه‌های التقاطی مسلح از جمله منافقین مرسوم بود) و مرکزیت شامل تقی شهرام و بهرام آرام شد که پس از چندی، سید مجید شریف واقفی هم به مرکزیت پیوست. از این زمان به بعد و به دلیل ویژگی‌های شخصیتی و مطالعاتی تقی شهرام، او عملاً رهبر سازمان شد. با توجه به آن‌که کادرهای اولیه سازمان هم (که در عین داشتن تفکرات شدیداً التقاطی، در هر حال به اسلام - ولو اسلام خودشان - و وعده‌های خداوند متعال به مؤمنین معتقد و علاقه‌مند بودند) در این زمان عموماً‌ کشته شده بودند، از همین ایام بود که زمینه بروز و ظهور برخی مسائل ایدئولوژیک در درون سازمان فراهم شد. لطف الله میثمی (از اعضای رده بالای سازمان و دستگیر شده در ضربه 50) نقل کرده است که مسعود احمدزاده (از بنیانگذاران و رهبران سازمان مارکسیست چریک‌های فدایی خلق) پس از آنکه مواضع سازمان مجاهدین خلق را در زندان و از زبان خودشان شنید، خطاب به مهدی ابریشمچی (یکی از اعضای سازمان) گفت: شما یک پوسته ایده آلیستی [=تعبیر مارکسیستها برای مذهب] دارید و مثل جوجه که رشد می‌کند و پوسته [تخم‌مرغ] را می‌شکند، این پوسته ایده آلیستی در حال شکستن است وبزودی هسته ماتریالیستی آن بیرون می‌زند و نمایان می‌شود.» (آنها که رفتند، جلد دوم خاطرات لطف الله میثمی، نشر صمدیه، صفحه 79)شکستن آن پوسته از همین زمان بود که آغاز شد و نهایتاً در سال 54 کاملاً بروز یافت. در سال 1354 تقی شهرام که خود قبلاً مارکسیست شده بود، پس از مقدمه چینی‌های مدید و طولانی و با کمرنگ کردن نقش مذهب در اندیشه اعضای سازمان (که بررسی دقیق آن مجالی مفصل و دیگر می‌طلبد) نهایتاً بیانیه‌ای منتشر کرد و اعلام نمود که سازمان مجاهدین خلق ایران مذهب را کنار گذاشته و رسماً ایدئولوژی مارکسیسم را به عنوان تنها ایدئولوژی نجات بخش پذیرفته است. در روند بحث‌هایی که در مسیر تغییر ایدئولوژی صورت می‌گرفت، مجید شریف واقفی به مخالفت برخاست که در نتیجه از سوی شهرام و آرام به عنوان خائن شناخته شد و محکوم به اعدام شد و این عمل هم از سوی سازمان صورت گرفت و مجید شریف واقفی به طرز فجیعی کشته شد. البته اکثریت قاطع اعضای سازمان این تغییرایدئولوژی را پذیرفته و مارکسیست شدند.

 

تحلیل خواندنی شهید مطهری از التقاط و سرنوشت سازمان

شهید مطهری در همین برهه، در نامه خصوصی‌اش به امام خمینی (در سال 1356) تحلیلی بسیار جالب از این سازمان و دوگونه پیش گفته آن عرضه کرده است که نشانگر اوج بصیرت ایشان و بسیار خواندنی است: در اینجا [ایران] جریان‌های پیچیده و گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که توجه و آگاهی حضرتعالی ضرورت دارد:. جریان دوم، جریان به اصطلاح گروه مسمّی به مجاهدین است. اینها در ابتدا یک گروه ی بودند ولی تدریجاً به صورت یک انشعاب مذهبی دارند در می‌آیند، درست مانند خوارج که در ابتدا حرکت‌شان یک حرکت ی بود، بعد به صورت یک مذهب با یک سلسله اصول و فروع درآمدند. کوچک‌ترین بدعت اینها این است که به قول خودشان به خودکفایی» رسیده‌اند و هر مقام و هر مرجع دینی را نفی می‌کنند. از همین جا می‌توان تا آخر را خواند. دیگر اینکه در عین اظهار وفاداری به اسلام، کارل مارکس لااقل در حد امام جعفرصادق علیه السلام نزد اینها مقدس و محترم است.البته اینها آنهایی هستند که بر مسلک سابق خود باقی هستند، آنها که تغییر موضع [یعنی اعلام تغییر ایدئولوژی] کردند تکلیفشان روشن است و عجیب این است که هنوز هستند برخی دوستان ما و ارادتمندان شما که کارهای اینها را توجیه و تأویل می‌کنند.» (نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، انتشارات صدرا، صفحات 16 تا 18)

این وضع دوشقگی تا زمان اوج‌گیری انقلاب اسلامی و آزادی زندانیان ی ادامه داشت. در این زمان مسعود رجوی هم از زندان آزاد شد و در راستای همان ادعای خود، ‌به نوعی مجدداً سازمان را تشکیل داد و خود نیز به صورت طبیعی رهبری آن را بر عهده گرفت. بخش تغییر ایدئولوژی داده و رسماً مارکسیست شده سازمان هم با تغییر نام،خود را سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» نامید. این گروه که رهبری‌اش بر عهده تقی شهرام بود، اختصاراً گروهک پیکار» خوانده می‌شد.

 

پیروزی انقلاب و موج سواری سازمان

با آنکه سازمان مجاهدین خلق تقریباً هیچ نقشی در پیروزی انقلاب نداشت و این سازمان بعد از سال 54 عملاً وجود محسوس خارجی هم نداشت، ‌با این حال پس از پیروزی انقلاب و در جو شدیداً ی ابتدای انقلاب و با توجه به امکانات به وجود آمده برای تبلیغات علنی، توانست مدعی صاحب انقلاب بودن» شود و دیگران را به یدن رهبری انقلاب و موج سواری متهم نماید! و ضمناً توانست طرفدارانی (خصوصاً از میان جوانان) برای خود دست و پا کند و دست به گسترش تشکیلات بزند. این طرفداران جدید که عموماً بسیار جوان بودند، عملاً از عمق اندیشه و پیشینه واقعی این گروه خبر نداشتند و به حقیقت، فریب ادعاها و تبلیغات آن را خورده بودند.


نفاق و آماده شدن برای رودررویی با نظام

از جمله کارهای این سازمان در ابتدای انقلاب آن بود که در هنگام پیروزی انقلاب و در زمان تصرف پادگان‌ها و کلانتری‌ها و دیگر مراکز نظامی به دست مردم انقلابی (که اسلحه بی‌شماری به دست مردم افتاد) اعضای این سازمان طبق دستور تشکیلاتی، به صورت منسجم و گسترده به جمع‌آوری این سلاح‌ها و انتقال آنها به مخفیگاه‌هایی دست زدند و بعد نیز که مسئولین نظام اعلام کردند کسانی که از این طریق سلاح به دست آورده‌اند آنها را به مساجد تحویل دهند، سازمان مجاهدین خلق رسماً از این امر استنکاف ورزید. این یکی از دلایلی است که علاوه بر دلایل متعدد دیگر (از جمله خاطرات مبارزین و دست اندر کاران) نشان می‌دهد که سازمان از ابتدای انقلاب قصد داشته و می‌دانسته است که روزی با جمهوری اسلامی وارد جنگ مسلحانه خواهد شد و لذا خود را تجهیز می‌نموده است. از دیگر اعمال سازمان در ابتدای انقلاب آن بود که خط نفوذ در سازمان‌ها و نهاد‌ها و ارگان‌های مختلف را بشدت پی گرفت و بعدها هم توانست با استفاده از همان نفوذی‌ها ضرباتی به نظام نوپای جمهوری اسلامی بزند. اینکه نفوذی‌های سازمان، وابستگی تشکیلاتی خود را به هیچ وجه نشان نمی‌دادند و حتی خود را ضد سازمان منافقین هم معرفی می‌کردند، علاوه بر نفاق سازمان، جلوه دیگری از همان قصد و نیت سازمان برای رودررویی دیر یا زود با نظام است.از دیگر رویکردهای سازمان آن بود که در عین آنکه هیچ ‌ای را قبول نداشتند و طبق ایدئولوژی التقاطی مارکسیسم زده خود، اساساً آنها را وابسته به طبقه‌ای می‌دانستند که توانایی درک صحیح مسائل را ندارند، با این حال با سوء استفاده از تفکرات و روحیات برخی ون بعضاً موجه و مطرح، خود را به آنها نزدیک نموده و از این نزدیکی جهت مطرح کردن خود در جامعه سوءاستفاده می‌نمودند. از این ون می‌توان به آیت‌الله طالقانی، شیخ حسن لاهوتی و شیخ علی تهرانی اشاره نمود.البته سوءاستفاده‌ها و نسبت‌دادن مطالب خلاف واقع به آیت‌الله طالقانی از طرف سازمان پس از وفات ایشان (که دیگر نمی‌توانست آنها را تکذیب کند) بیشتر هم شد.همین سنخ برخوردهای سازمان با مسائل، علاوه بر تمسک‌شان به اسلام در عین داشتن تفکرات بنیاناً مارکسیستی و ماتریالیستی، موجب شد که در جامعه به آنها لقب منافقین داده شود. البته این اصطلاح ظاهراً اولین بار توسط شهید بصیر، آیت‌الله مطهری به کار برده شده بود؛ ایشان در بخشی از همان نامه خصوصی خود به امام خمینی در سال 56، این سازمان را منافقین خلق» خوانده بود. (نامه تاریخی استاد مطهری به امام خمینی، صفحه 18)به محض پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین طبق باورهای ایدئولوژیک خود به سمت همگرایی با دیگر گروه‌های چپ میل کردند و از آنجا که گروه‌های چپ در آن زمان بعضاً در لباس گروه‌های تجزیه‌طلب در کردستان و سیستان و ترکمن صحرا خودنمایی می‌کردند، عملکرد منافقین هم در حمایت آنها قرار گرفت ولی به گونه‌ای که دست سازمان منافقین چندان آشکار نباشد؛ چرا که به اصطلاح خود منافقین، آنها هنوز در فاز ی قرار داشتند و نباید به رودررویی مستقیم با نظام می پرداختند.گذشته از اینها همواره درگیری‌ها و زد و خوردهای پراکنده‌ای بین طرفداران و اعضا و میلیشای منافقین (اعضای شبه‌نظامی منافقین) و نیروهای طرفدار نظام و نهادهای انقلابی در سراسر کشور وجود داشت ولی علی رغم اینها، هنوز سازمان خود را به صور علنی و مطلق رودرروی نظام قرار نداده بود.

 

وزن‌ کِشی ی منافقین و همبستگی روزافزون با بنی صدر

اولین نمودهای رسمی مخالفت این گروهک با نظام، به تحریم همه پرسی تأیید قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط سازمان بر می‌گردد. علت اصلی این امر، مخالفت آنان با اصل ولایت فقیه بود. در انتخابات بعدی برگزار شده در جمهوری اسلامی (که انتخابات ریاست جمهوری بود) مسعود رجوی خود را نامزد کرد ولی به دلیل آنکه امام اعلام نمودند کسانی که به قانون اساسی رأی نداده‌اند صلاحیت رئیس‌جمهور شدن را ندارند، رد صلاحیت شد. اولین وظیفه رئیس‌جمهور اجرای قانون اساسی و پاسداری از آن است و بدیهی است کسی که یک قانون اساسی و مهمترین محور آن را قبول ندارد نمی‌تواند مجری آن و از آن مهمتر نگهبان آن باشد.اما اتفاق جالب تر در انتخابات بعدی رخ داد. انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی به فاصله اندکی پس از انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. در این انتخابات مسعود رجوی هم کاندیدای نمایندگی تهران بود. او نه تنها در دور اول رأی نیاورد و به دور دوم رفت، بلکه در دور دوم هم با وجود حمایت رسمی برخی شخصیت‌ها (از جمله مهندس بازرگان) باز هم موفق به راهیابی به مجلس نشد و رأی اندکی کسب نمود.از همین زمان بود که به موازات بیشتر شدن درگیری‌های هواداران سازمان با مردم و نهادهای انقلابی در سراسر کشور، تلاش سازمان جهت نزدیکی به رئیس‌جمهور منتخب (ابوالحسن بنی‌صدر) هم افزایش یافت. قرار گرفتن منافقین در کنار بنی‌صدر موجب شد که او (که خود نیز چندان در مسیر اصیل انقلاب نبود) روز به روز بیشتر از نظام فاصله بگیرد و با کانالیزه شدنش توسط منافقین، دچار اشتباهات متعدد محاسباتی شود و گمان کند می‌تواند در مقابل امام قد علم نماید.


در گذار تاریخ ن جهان، مبنای تاریخی روز جهانی زن، را تظاهرات ن کارگر صنعت نساجی نیویورک آمریکا در 8 مارس ۱۸۵۷ می دانیم. این تظاهرات که در ‌اعتراض به ‌دستمزد کم در ‌قبال 12 ساعت کار روزانه طاقت‌فرسا و دیگر اجحافات علیه کارگران انجام شد، که به شدیدترین وجه سرکوب گردید.
اکنون وظیفه ما برای گرامیداشت این روز چیست؟ در نگاهی کوتاه به وضعیت ن میهن خود، بویژه وضعیت اسفناک ن و دختران در سازمان مجاهدین خلق، در بند و اسارت ذهنی و فیزیکی در آلبانی- تیرانا اشرف 3 نظرمان را جلب می کند که اسفناکترین وضعیت را دارد، زیرا این ن و دختران نگونبخت هیچ کانال ارتباطی آزاد و دمکراتیک از اسارتگاه های فرقه رجوی به دنیای آزاد بیرون ندارند. این خانم ها سال هاست تحت اسارت فیزیکی و ذهنی در تشکیلات رجوی هستند و در این زندان حتی به موبایل، نامه، پست و اینترنت آزاد (و نه منطقه ای و کنترل شده و چند نفره تحت حفاظت اطلاعات سازمان مجاهدین خلق) دسترسی ندارند و بویژه امکان دسترسی و تماس با خانواده صفر و ممنوع است.

این ن از کمترین و اولیه ترین حقوق انسانی خود یعنی حق ازدواج و مادر شدن و تماس و پدر و خواهر و برادر و نزدیکان خود منع شده اند، حقی که در هیچ کجای جهان ممنوعیتی ندارد بجز در مناسبات تشکیلاتی فرقه خطرناک رجوی ها، استثمار و ستم بر این ن خیلی فراتر از تصور است، ن مجاهد خلق حتی حق مالکیت بر جسم خود را ندارند و در مینیمم ها یعنی انتخاب مدل و رنگ لباس ممنوع هستند و بیرون نگه داشتن تارهای موی خود از روسری های تحمیلی مجازات در جا دارد که با هتک حرمت و هتک شخصیت آنان اعمال می شود.
به دستور مسعود رجوی و تشویق مریم عضدانلو(همسر وی)، بر روی جسم شان عمل جراحی می شود و رحم و تخمدان های آنها خارج می گردد. چرا؟ زیرا که آنها باید از فرار و امید به زندگی آینده در دنیای آزاد تماماً مایوس و جدا شوند. مسعود رجوی سنگدلانه به نی که بر روی آنها این عمل جراحی را انجام می دادند، می گوید: تبریک به شما، که به قله رهایی از جنسیت دست یافتید”.

اکنون باید تمام ن جهان و انسانها در این عصرهمصدا با ن ستمدیده سازمان مجاهدین خلق و جداشدگان از این فرقه خطرناک، با شکایت به محاکم جهانی و دادگاههای جهانی، فراخوان برای مجازاتِ مریم رجوی و مسعود، دیکته کننده این قوانین قرون وسطایی بر سازمان مجاهدین خلق، را بدهند. به قوانین ضد بشری و زن ستیزی در سازمان مریم رجوی.
مریم و مسعود رجوی باید مجازات شوند و پاسخ دهند که چرا من را تحت فشار و تهدید و تطمیع قرار میدادید مرا عقیم سازید؟ باید رجوی مسعود و مریم جواب دهند و محاکمه شوند که چرا خانم فرشته هدایتی را عقیم ساختید و باید این زن و مرد زن ستیز و با افکار متحجر با رنگ و لعاب نوین، بدلیل عقیم سازی بیش از 100 زن مجاهد خلق در جهان محاکمه و مجازات شوند. باید ن اسیر در زندان اشرف 3 در تیرانا- آلبانی را آزاد کنند تا بتوانند به خانواده هایشان دسترسی داشته باشند. آزادی را ببینند و حس کنند .
به امید آن روز که دیر نیست.
خشونت و جنایت مهم دیگر سازمان مریم فرمان به خودسوزی و خودکشی و قتل و زندانی ن در سازمان مجاهدین خلق است.
اکنون همه با هم فراخوان برای مجازات مریم و مسعود رجوی به جرم جنایت شدید ضد بشری علیه ن مجاهد خلق بدهیم.
زهرا سادات میرباقری


به آخرین چهارشنبه سال 1397 نزدیک می شویم. سنتی دیرینه که در سر تا سر کشورمان تحت عنوان چهارشنبه سوری ، با آداب و رسوم خاصی بر گزار می شود . فرقه رجوی همه ساله قبل از فرار رسیدن این سنت ملی تلاش می کند ، آب را گل آلود و بر حسب ذات تروریستی خود با بهره جستن از فضای مجازی شرایط آشوب و اغتشاش را ترویج نماید. البته به دلایل واضح و مبرهن مبنی بر اشرافیت و آشنایی جوانان ایرانی با طینت ضد ملی این گروه ، در سالهای گذشته شاهد کوچکترین خللی در مراسم های مشابه نبودیم. حال که به زعم ایرانیان باستان ، برخی از روزهای سال را نحس و بدیمن می دانستند و اعتقاد داشتند تا نحس و شوم را باید شادمانی کرد تا شیاطین در آدمیان فرصت رخنه نداشته باشند . در چهارشنبه سوری پیش رو نیز با پریدن از روی آتش، توطئه ها و پدیده شوم و نحس رجوی را در آتش های گدازان مراسم آخرین چهارشنبه سال ذوب خواهیم کرد تا به استقبال بهار رویم که نمادش آتش و پیامش نور و مهر ایرانی است.


کانون شورشی یک ایده موفق همگام و همراه با توده اجتماعی بواسطه فرمانده ارنستو چه گوارا از شخصتیهای انقلاب کوبا برای احقاق حقوق شهروندی علیه فقروگرسنگی و استثمار بود که خود قهرمانانه جان دراین راه بنهاد و بر حقانیت راهش گواهی داد.
و اما فرقه ورشکسته رجوی مابعد چهاردهه جنایت و خیانت علیه مردمان ایران و نیروهای تشکیل دهنده اغفال شده خود، درشرایطی که رهبرش مرده یا مفقود شده است، با شعار دروغین وفریبنده سرنگونی با یک فقره عقب نشینی مفتضح ازمرحله مضحک سرنگونی به رجزخوانی جدیدی بنام کانون شورشی متوسل شده است تا چند صباحی دیگرنیروهای بریده ومستاصل خود را بفریبد ودراسارت نگهدارد وگرنه این شعارتوخالی بی مسما هم سبب خنده ایرانیان شده است .
رجویها اینبار با خراب کردن ایده و چهره چه گوارا درمقطع جشن چهارشنبه سوری درپیش روی، در منتهای انزوی اجتماعی با بزک کردن اسم بی مسمای کانون شورشی درفضای مجازی وسایت های نخ نمای خود فعال شدند و چون دیدند ایرانیان فهیم به مضحکه آنان با نگاه ” تو یکی خفه ” به سخره گرفتند، مفتضحانه مدعی شدند که ” ما نگفتیم که ایران ونظام آن درجشن چهارشنبه سوری امسال سرنگون میشود بلکه مدعی هستیم کانون های شورشی راه سرنگونی را هموارخواهند کرد و به سرنگونی ما بعد چهاردهه امیدوار شده ایم …”
جشن چهارشنبه سوری امسال هم به خیروخوشی و در امنیت کامل در میان ایرانیان سپری خواهد شد و روسیاهی زمستان به ذغال خواهد نشست و فرقه رجوی موسوم به مجاهدین هم چونان سرفصلهای پیشین بور و رسوا خواهند شد و در حضیض ذلت و خواری با آرزوهای پنبه دانه خود در آغوش بیگانگان جای خواهند گرفت و به حیات خفیف و خائنانه خود ادامه خواهند داد.


مرجع دینی کلیمیان ایران گفت: گروهک تروریستی منافقین هیچ وقت نمایندۀ اقلیت‌های دینی ایران نخواهند بود.

دکتر یونس حمامی زار مرجع دینی کلیمیان ایران در گفتگوی اختصاصی با پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان با اشاره به سوء استفاده از ادیان الهی در ترویج خشونت و و تروریسم گفت: در هر دینی آیات مختلفی موجود است که حاوی پیام صلح و آشتی است. در همین ادیان آیاتی وجود دارد که پیام خشم و خشونت دارد. اینجا تعلیم درست و نقش رهبران دینی بسیار مهم می‌شود که این آیه در کجا جایگاه دارد و کجا قابل استفاده است. این اقدام می‌تواند کنترل کننده بحث خشونت شود.

وی در ادامه افزود: زمینۀ آشنایی با این موضوعات برای عموم در بسیاری از زمان‌ها کم است.

مرجع کلیمیان ایران در پاسخ به سوالی در خصوص استفاده گروهک‌های تروریستی از اقلیت‌های دینی در ایران به خصوص گروهک منافقین گفت: منافقین مدافع حقوق کسی نیستند. این چه دفاعی است که حتی به اعضای خودشان اجازه نمی‌دهند از گروهک جدا شوند.


تد گالن کارپنتر، کارشناس ارشد مطالعات دفاعی و ت خارجی موسسه کاتو معتقد است گروه‌ها و جنبش‌های خارجی تحت حمایت آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، از جمله گروه تروریستی مجاهدین ، از اصول اولیه آزادی و دموکراسی برخوردار نبوده‌اند.

به گزارش سرویس بین‌الملل پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)، کارپنتر در نشستی که با موضوع نقد جدیدترین کتاب وی با عنوان ابرقدرتی که بازی می‌خورد؛ حمایت آمریکا از جنبش‌های دموکراتیک جعلی خارجی» در موسسه کاتو برگزار شده بود، به بیان مهمترین نکات کتاب خود پرداخت.
وی در بخشی از صحبت‌های خود به ت دولت ریگان در حمایت از گروه‌های ضد شوروی پرداخت و عنوان کرد آمریکایی‌ها از این گروه‌ها حمایت می‌کردند نه تنها به این دلیل که آن‌ها بر علیه شوروی فعالیت می‌کردند، بلکه دولت ریگان مدعی بود این گروه‌ها برای استقلال، آزادی و حقوق بشر در حال مبارزه‌اند.
به گفته کارپنتر، کتاب جدید وی عمدتا بر روی 10 سوژه مطالعاتی خاص تمرکز می‌کند که آمریکا در زمان‌های مختلف به آن‌ها لقب دموکراتیک داده است در حالی‌‎که به هیچ وجه این گروه‌ها شایستگی این لقب را نداشته‌اند. برخی از این گروه‌ها عبارتند از: مجاهدین افغانستان، جوخه‌های مرگ نیکاراگوئه و سالوادوران، جونس ساویمبی در آنگولا، ارتش آزادی‌بخش کوزوو، کنگره ملی عراق احمد چلبی و گروه تروریستی مجاهدین یا همان سازمان مجاهدین خلق ایران.
به عقیده کارپنتر حمایت آمریکا از چنین گروه‌هایی، اشتباه ادامه‌دار ت خارجی در دولت‌های مختلف ایالات متحده بوده است.


دو تن از شخصیت های ی آلبانی به تازگی اظهاراتی بیان کرده اند که می تواند آنها را در معرض پیگیری های قضائی به جرم حمایت از یک گروه تروریستی قرار دهد.

به گزارش سرویس بین الملل هابیلیان، ادموند اسپاهو معاون حزب دمکرات و پاندلی مایکو نخست وزیر اسبق آلبانی اخیرا در جلسه ای با حضور مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین، اظهاراتی را در تأیید این گروهک بیان کرده اند.

معاون حزب دمکرات آلبانی در این جلسه به سرکرده منافقین گفته که حزبش از این گروه حمایت می کند. نخست وزیر سابق این کشور نیز در همان جلسه به رجوی گفته که اردوگاه منافقین در آلبانی را به عنوان سفارت ایران در آن کشور می داند !

آلبانی پس از پذیرش منافقین متعهد شده بود اجازه فعالیت به این گروه تروریستی در خاک خود را ندهد. اما منافقین علاوه بر فعالیت های گسترده در آلبانی که به اعتراف پلیس این کشور از مرز دخالت در امور داخلی آن نیز گذشته است با سفارت خانه های خارجی در آلبانی نیز در تماس هستند.

براساس گزارش های متعدد بین المللی، مجاهدین خلق برای کسب حمایت تمداران خارجی یا حضور آنها در برنامه های خود، مبالغ کلانی را به آنان پرداخت می کنند. گزارش چندی قبل شبکه تلویزیونی MSNBC آمریکا پرده از وجود لیست افرادی برداشت که مبالغ کلانی در قبال سخنرانی به سود منافقین از این گروهک دریافت کرده اند.

احتمال بسیار جدی وجود دارد که این دو مقام ی آلبانی توسط منافقین تطمیع شده اند و در برنامه آنها حضور پیدا کرده اند و اظهاراتی را در حمایت از آنها بیان کرده اند.

 اظهارات حمایت آمیز این شخصیت ها علاوه بر اینکه با اصل  عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها تناقض دارد، حمایت آشکار از گروهی بدنام و بدسابقه است که سال ها در لیست گروه های تروریستی بوده و هزاران تن از مردم ایران را ده های 60 و 70 شمسی ترور کرده است.


ادامه حضور در قلعه اهدایی امریکا در کشور آلبانی، تلاش برای برقراری ارتباطات بیشتر جهت فریب و تطمییع مقامات اغلب بازنشسته اروپایی و امریکایی، اجرای شوی ویلپنت در پاریس برای گره زدن پیچیده خود با اقدامات مسلحانه و تروریستی دهه ۶۰ ، بی بدیل جلوه دادن تشکیلات در بُعد فعالیت های رسانه ای با صرف هزینه منبعث از پول های بادآورده از صدام حسین ، رقیق سازی گرایشات فکری از جمله مباحث به ظاهر ضدطبقاتی در مناسبات ی خود و انطباق حرام و دغلکارانه و دروغ با بعضی ذائقه های اجتماعی و ی مردم ، تمرکز ویژه در موضوع تشیع و اصرار بر برداشت سکولار از آن، سعی فراوان در پنهان سازی گذشته ترویج خشونت و همکاری هشت ساله با حکومت بعثی عراق از سوی سازمان در جلسات برگزار شده ، به حاشیه بردن اساسی سرنوشت و مرگ و زندگی مسعود رجوی بعنوان عامل و بانی ترور و جنایت در دهه های گذشته ، تلاش برای بهره برداری های خائنانه از بعضی از اعتراضات صنفی و اجتماعی و اقتصادی مردم و علی الخصوص قاطبه فرهنگیان و  ی و امنیتی نمودن مطالبات آنها، چندین اقدام جعلی برای ایجاد ابهام در نتایج راستی آزمایی اعلام شده از سوی هیئت حکام آژانس،  انتخاب نمایشی زهرا مریخی بعنوان مسئول سازمان جهت فریب های لو رفته و انحطاط افکار عمومی، فضا سازی بی حاصل در موضوع کانون های شورشی !!! ، بی توجهی به درخواست های کتبی و حقوقی خانواده های قربانیان فرقه رجوی برای انجام ملاقات با آنها ، پرداخت پولهای کثیف و غیرقانونی به بعضی مقامات کشور آلبانی جهت در تنگنا قراردادن اعضای جداشده سازمان و حاضر در شهر تیرانای آلبانی و حتی تشویق آنها به برخورد و بازداشت خانواده سمیه محمدی و عدم صدور ویزا برای خانواده های خواهان مسافرت به آلبانی جهت ملاقات با عزیزانشان، همگی رئوس فعالیت های رهبری و تشکیلات گروه تروریستی مجاهدین در طول سال ۱۳۹۷ بودند.

آنچه مسلم هست فرقه رجوی تمام تلاش و سعی خود را برای موج سواری های بعدی از بعضی مطالبات مردمی و اختلاف سلایق ی جناح های ایران در کنار هارت و پورت های دونالد ترامپ در تقابل با مردم ایران در طی سال جدید معمول خواهد داشت . قطعا همکاری های اطلاعاتی و جاسوسی و وطن فروشانه این فرقه نگون بخت کما فی سابق بعنوان تظاهر ابلهانه به نفوذ در طیف های اجتماعی !! جزو محورهای فعالیت تشکیلات در این راستا معرفی شده است .

با توجه به افزایش تنش های ی در به اصطلاح مجموعه رنگارنگ و نامیمون و ضدمردمی اپوزیسیون حاضر در فرنگ !! و با عنایت به سرو شاخ شکاندن سلطنت طلبها و فرقه رجوی و گاها چپ های کافه نشین !! ، به نظر میرسد تشکیلات رجوی همچنان در مسیر همسویی با برنامه های سرمایه داری غول های رسانه ای و صهیونیستی – امریکایی و گاها عربستانی  جهت پوشش ناکامی های فزاینده خود در جلب افکار عمومی، گام های جدی را برخواهد داشت .

نویسنده : سردبیر
منبع خبر : سایت راه نو

سازمان مجاهدین خلق یک فرقه تروریستی است که از همه منابع مشکوک پول دریافت می‌کند و سازمان‌های پوششی و دولت‌ها و نهاد‌ها، شامل سرویس‌های اطلاعاتی وابسته به بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی اغلب از آن به‌مثابه ابزاری برای پیشبرد برنامه‌های ضدایرانی استفاده می‌کنند.

به گزارش سرویس بین‌الملل بنیاد هابیلیان، دکتر امیل نخله، افسر ارشد سابق سرویس اطلاعاتی و مدیر بنیانگذار مرکز تحلیل راهبردی اسلام ی» در آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، مقاله‌ای را در لوبلاگ درباره تقلای جنگ‌طلبان آمریکا برای حمله به ایران نوشته است. او در این مقاله مطرح می‌کند که تخریب گسترده عراق و هزینه دهشتناک انسانی و مادی‌ای که آزادسازی» آمریکا بر این کشور تحمیل کرده است، در مقایسه با پیامدهای حمله احتمالی ترامپ و متحدان اسرائیلی و سعودی او به ایران ناچیز خواهد بود.  

نخله با مقایسه خیره‌سری‌های دولت ترامپ و بی‌اعتنایی آن به پیش‌بینی‌های راهبردی درخصوص آینده ایران پس از حمله احتمالی به آن با بی‌توجهی‌های دولت بوش به هشدارها درخصوص آینده عراق پس از صدام، بیان می‌کند که ایران‌هراسان در درون دولت ترامپ حتی بیش از جنگ‌طلبان دولت بوش که حمله به عراق را رقم زدند، به دنبال تهاجم به ایران هستند.   

عضو شورای روابط خارجی آمریکا، از میان ت‌گذاران دولت ترامپ که به ایران‌هراسی دامن می‌زنند، به‌طور ویژه به جان بولتون و رودی جولیانی اشاره می‌کند؛ دو نفری که از سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین) به‌عنوان آلترناتیوهای مشروع دولت ایران نام می‌برند. در این‌جا، نخله اظهار می‌کند که از نظر او سازمان مجاهدین خلق یک فرقه تروریستی» است:

سازمان مجاهدین خلق یک فرقه تروریستی است که از همه منابع مشکوک پول دریافت می‌کند و سازمان‌های پوششی و دولت‌ها و نهاد‌ها، شامل سرویس‌های اطلاعاتی وابسته به بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی اغلب از آن به‌مثابه ابزاری برای پیشبرد برنامه‌های ضدایرانی استفاده می‌کنند.»

مدیر انستیتو ت امنیتی جهانی و ملی در دانشگاه نیومکزیکو در ادامه مقاله خود هشدار می‌دهد که سازمان مجاهدین خلق ممکن است به نسخه ایرانی کنگره ملی عراق»، گروه اپوزسیون تبعیدی رژیم صدام تحت رهبری احمد چلبی، تبدیل شود؛ گروهی که نومحافظه‌کاران در واشنگتن در اوایل دهه 2000 میلادی بی‌وقفه به آن پروبال می‌دانند تا با دستاویزقراردادن ادعاهای بی‌اساس آن، زمینه لازم برای حمله به عراق را مهیا کنند: 

به‌طور مشابه، دولت بوش احمد چلبی، تبعیدی عراقی و سازمان تأسیسی او، کنگره ملی عراق، را به عنوان جایگزین قانونی برای رژیم صدام در عراق در نظر گفته بود. چنی، معاون رئیس جمهور، و رامسفلد، وزیر دفاع، در حجم بالا مشغول دادوستد روغن مار با چلبی شدند. چلبی در تحریک آمریکا برای حمله به عراق به بهای هزاران هزار دلار و جان هزاران آمریکایی و عراقی نقش مهمی را ایفا کرد. عراق هنوز از آن جنگ فاجعه‌بار و غیرضروری قامت راست نکرده است. بولتون و جولیانی همان‌قدر مستعد پذیرش ادعاهای مجاهدین خلق هستند که چنی و رامسفلد نسبت به چلبی بودند.»


تیتر مطلب فرقه ی رجوی که رسانه هایش منتشر کرده ، ” سیل و این‌ همه وحشت و دغدغهٔ امنیت! چرا؟ ” نام دارد که منصفانه بود که این عنوان به ” سیل و اینهمه خوشحالی مجاهدین!” تغییر می یافت و چرا؟
اولابخاطر داشتن منابع لجستیکی زیاد، مهارت ها و ورزیدگی هایی که درآنها وجود دارد، حضور نیروهای نظامی درمناطق سیل زده امری ضروری است و برعکس، عدم حضور آنها امری غیر طبیعی بوده و حکایت از بی توجهی حکومت و دولت به این سانحه میکرد.
خواننده ی محترم حتما باور داشته باشد که اگر این نیروها درمحل های حادثه حضور نمی یافتند، باند رجوی ساز خود را طور دیگر کوک کرده و میگفت که آنها مردم را تنها گذاشتند تا بیشتر متحمل خسارات و تلفات بشوند!
ثانیا ، این باند ضد ملی با ایجاد این جنجال ها، یا میخواهد نیروهای نظامی در مناطق لازم حضور نیافته و یا مشتاق است که حضور عملی آنها را بمعنای سرکوب مردم جلوه دهد وخلاصه یک جنگ روانی مداوم با مردم براه انداخته تا از روحیه ی مقاومت آنها بکاهد و باعث خرابی بیشتر گردد.
بیشتر رسانه های رجوی در مورد این حادثه نوشته اند:
آنچه که این روزها در کنار ابعاد تکان‌دهندهٔ ویرانیهای سیل، به‌خصوص ضایعات انسانی زیادی که در شیراز به‌بار آورده و همچنین ابعاد خسارات در استان گلستان و استان خوزستان و چندین استان دیگر کشور به‌ وضوح قابل رؤیت است، وحشت‌زدگی است که سراپای رژیم را در برگرفته که می‌توان انعکاس آن را در ایجاد یک فضای پلیسی – امنیتی شدید در مناطق سیل‌زده دید .
آیا تردد های مسئولین کشور به مناطق مصیبت دیده کار غیر عادی و امنیتی شمرده میشود؟
اگر این ترددها در کار نباشد، ضمن اینکه هماهنگی های کافی برای دفع خطر انجام نمیگیرد ، بلکه شما مدعی میشوید که مسئولین دولتی از سر ترس یا دشمنی با مردم، ازخانه هایشان بیرون نیآمدند و گذاشتند که مردم مصیبت بیشتری را تجربه کنند!
شما قلبا مایل هستید که نیروهای نظامی درمناطق مورد بحث حضور نیابند تا تلفات بیشتری ببآر آید و آنگاه با دلسوزی ریاکارانه برای مردم ، برعلیه رژیمی که قصد واگذاری قدرت بشما جوجه ها را ندارد، جار و جنجال بپا کنید!
ضمنا چرا اصرار دارید که آمار تلفات بیشتر اعلام شود؟!
که مردم را بیشتر ترسانده و آنها را دچار یاس و افسردگی کنید تا نتوانند بنحو شایسته ای رفع خطر نمایند؟!
درادامه :
” معاون اجتماعی پلیس فتا گفت: پلیس با افرادی که بخواهند با انتشار شایعه در خصوص حوادث سیل اخیر در فضای مجازی باعث تشویش اذهان عمومی و برهم‌زدن آرامش جامعه شوند، برخورد قانونی می‌کند .
بلی!
روحیه دادن به مردم که کارهای خود را با دقت و زیاد و تشویش کمتر انجام دهند، کار درستی است و در عوض جنجالی تر کردن موضوع و ترساندن و ناامید کردن مردم ، بر میزان خسارات افزوده و ایام مصیبت را طولانی تر میکند.
کاری که مجاهدین رجوی درپی آن هستند.
بازهم :
” از سوی دیگر خانم مریم رجوی با تجدید تسلیت‌ به مردم مصیبت‌زده، عموم هموطنان را به همیاری ملی برای نجات محاصره‌شدگان در سیل و پیدا کردن مفقودان و کمک به آسیب‌دیدگان فراخواند. وی از همه مردم به‌ویژه جوانان خواست با تشکیل شوراهای مردمی در هر شهر و محله و روستا با سیل و عوارض مصیبت‌بار آن مقابله کنند. این تنها راه غلبه بر عوارض سیل ویرانگر در اولین گام است .
کمک مردم به سیل زدگان بسیار خوب است.
اما مسئله اینجاست که این کمک ها با درخواست مریم رجوی که مردم میدانند ریاکارانه و فرصت طلبانه است انجام نمیگیرد و درخواست هم نمیکرد، کار بهمان روال خوبی که جریان دارد، ادامه پیدا میکرد.
مردم کارهای بزرگی کرده اند و میتوانند بازهم انجام دهند ، اما واقعیت این است که ادوات تکنولوژیک موثرتر ، در دست دولت است و مردم در هماهنگی و همکاری با این نهادها میتوانند ثمره ی بهتری از فداکاریهای خود ببرند!
ضمنا، مردم اعزام شده به مناطق بحران، توسط شوراهای روستاها، دهیارها، شوراهای محل، ریش سفیدان و معتمدین هر محل هدایت میشوند و احتیاجی به تشکیل شوراهای خیالی مریم ندارند.
حمید


زمستان تمام شد بهار از راه رسید و روسیاهی بر چهره رجوی باقی ماند. فرقه رجوی که هرساله خودش را برای مرحله سین (سرنگونی) آماده می کند و با وعده و وعید های پوشالی و به راه انداختن یک جنگ روانی در میان نیروهای وارفته و از پای در آمده ایدیولوژیک تشکیلاتی امسال هم همچون سالهای گذشته خوار و خفیف شد و ملت ایران خودش را برای جشن و پایکوبی در بهاران ۱۳۹۸ آماده می کند و سفره هفت سین خود را بهتر از سال های قبل مهیا کرده است.به راستی که چه شد شعار های پوشالی ترامپ ، ناتنیاهو ، ولیعهد عربستان و رجوی خائن و یکانها و دسته ها و واحد ها و تیم های شورشی در داخل و خارج از کشور؟ چرا و به چه دلیل فرقه رجوی خودش را هرساله قبل از رسیدن بهار آماده می کند تا مرحله نهایی سر نگونی را پشت سر بگذارد و مریم قجر را به پایتخت شیر و خورشید ببرد؟
آری من از گذشته خود می گویم در فرقه تروریستی رجوی از فروردین ۱۳۶۷ تا فروردین ۱۳۹۸دقیقا ۳۰ سال تمام و وارد سی و یکمین سال می شوم که در باتلاق رجوی بوده ام و من هنوز نتوانستم این فرقه تروریستی و ضد بشری را فراموش کنم و هنوز دارم با دردها و شکنجه ها و روسیاهی هایی که از این فرقه با خود یدک می کشم دست و پنجه نرم می کنم.
با گذشت ۳۰ سال خیانت و مزدوری هنوز فرقه تروریستی رجوی با آب و تاب فراوان خودش را پرچم دار مقاومت مردمی می داند و برای ملت ایران سنگ به سینه می کوبد هر روز که می گذرد ابعاد جنایت ها و مزدوری رجوی بیشتر و بیشتر می شود و برای همگان و اول و آخر برای آنهایی که اسیر این فرقه هستند بیشتر وبیشتر دستشان رو می شود.
در سه سال گذشته با روی کار آمدن ترامپ رئیس جمهور جدید در آمریکا از حزب جمهوری خواه، فرقه رجوی چنان خوش رقصی می کرد و چنان خودش را برای سر نگونی آماده می کرد و چنان از تحریم های همه جانبه بر علیه ملت ایران دفاع و پشتیبانی میکرد که واقعا هر انسان آزاده ای را برافروخته می کرد که اینها دیگر چه موجودات عجیب و غریب و پستی هستند که دم از انسان و انسانیت می زنند؟
من به عنوان یک فرد جداشده از این فرقه با گذشت سی سال هنوز خودم را اسیر این فرقه جهل و جنایت می دانم و هنوز نتوانستم گذشته خود را فراموش کنم. حال فرقه رجوی در سیمای خود به کرات به تفسیر گذشته این فرقه تروریستی و جنایت کار و مزدور می پردازد و فکر می کند که با جلب حمایت های پوشالی و پولکی که از وزیر و وزرای از کار افتاده آمریکا و فرانسه و انگلستان و غیره و غیره جمع آوری می کند می تواند حمایتهای مردمی را هم از داخل و خارج از ایران به دست بیاورد. تا آنجایی که من خبر دارم از داخل ایران هیچ فردی هیچ گروهی و هیچ حزبی سخن از این جانیان بر زبان نیاورده و نخواهد آورد و در خارج از کشور هم به جز تعداد انگشت شماری از مزدوران و مواجب بگیران و نفله های ی هیچ کس از این فر قه پشتیبانی نکرده و نخواهد کرد و این را به خوبی می توان ار گردهمایی های پوشالی این فرقه در گوشه و کنار هر کشوری به خوبی دید و توصیف کرد.
و اما نکته آخر اینکه باید به فرقه تروریستی رجوی بگویم که هرگز فرارسیدن بهاران را با چشمهای شوم و بدخیم خود در ایران نخواهید دید و باید فکر چاره کنید چرا که در درون مناسبات مخوف در کمپ های آلبانی آتش فشان سرنگونی فرقه در حال راه افتادن هست و هر روزبیشتر از روز گذشته تعداد بیشتری خواهان جداشدن و فاصله گرفتن و رسیدن به آزادی های فردی خود هستند.
من به عنوان یک جداشده سرنگونی محتوم فرقه رجوی را تا بی نهایت باید که با چشمانم ببینم و آن روزی را که رجوی هچون صدام حسین اربابش طناب دار بر گردنش بی افتد را به خوبی در چشم انداز می بینم امروز طناب دار ایدوئولوژیک تشکیلاتی بر گردنش افتاده و به زودی طناب دار فیزیکی هم بر گردنش را ما جداشدگان خواهیم انداخت.
فرارسیدن بهار و فرارسیدن نوروز ۱۳۹۸ را پیشاپیش به ملت ایران و به تک تک کسانی که از این فرقه جداشدند و یا خواهان جدایی هستند را تبریک می گویم.
سید امیر موثقی


دستگاههای تبلیغاتی متعدد و البته بی محتوای منافقین مدتی است سرشار از تبلیغات منفی ضد خدمت رسانی دستگاههای دولتی و غیردولتی در سیلاب ویران گر اخیر ایران شده اند این شعارهای تبلیغاتی در حالی توسط این گروهک تروریستی داده می شوند که جای جای ایران کنونی و علی الخصوص استانهای شمالی ایران مدفن شهیدانی است که به دست سرسپردگان کوردل تروریسم فرقه ای رجوی به شهادت رسیده اند. از منظر وجدان عمومی ملت ایران چنین تشکیلاتی نه تنها نمی تواند ادعای دلسوزی برای سیل زده گان ایرانی داشته باشد بلکه پخش اخبار متعدد و متناقض در این حوزه تنها و تنها نشان از تلاشی دیر هنگام و مذبوحانه توسط این فرقه ی تروریستی دارد که برای بازیابی سرمایه ی اجتماعی کاملا نابود شده این گروهک رو به زوال انجام می شود. بر خلاف ادعاهای دستگاه تبلیغاتی مریدان رجوی، صدا و سیمای ایران به صورت شبانه روزی در حال پوشش خبری حوادث مربوط به سیل و سیل زدگان و حواشی آن است و اگر بخواهیم از دید یک رسانه ی منصف که وظیفه ی اصلی آن بازتاب حقیقت به سطح جامعه و افکار عمومی و نه غرض ورزی های ایدئولوژیک است به قضیه بنگریم باید بگوئیم علاوه بر نیروهای دولتی حاضر در مناطق سیل زده که از جانب ارگان هایی مانند سازمان امداد نجات، شهرداری ها و سازمانهای این چنینی به محل اعزام شده اند در حال حاضر به غیر از مردم مناطق سیل زده چهار سازمان در مناطق سیل زده دست به فعالیت زده اند و مشغول خدمت رسانی در مناطقی مانند آق قلا هستند:

  • نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران که از همان ساعات اولیه اقدام به اعزام نیرو و انتقال بیمارستان صحرایی به منطقه کرده اند.
  • سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که با انجام اقدامات متعدد و ارسال نیروهای خویش به شهرهای حادثه زده دست به مبارزه با سیل زده اند.
  • نیروهای بسیج سازندگی و اردوهای جهادی که به صورت داوطلبانه دست به خدمت رسانی در این مناطق زده اند.
  • دست آخر باید به نیروهای خودجوش مردمی اشاره کرد که وابسته به هیچ یک از ارگانهای نظامی و شبه نظامی فوق نیستند و به صورت کاملا داوطلبانه و از سر نوع دوستی دست به اقدام زده اند.

باید گفت دستگاههای تبلیغاتی وابسته به منافقین با سر پوش گذاشتن بر تمامی اقدامات فوق سعی در سیاه نمایی در خصوص خدمت رسانی دولتی در مناطق سیل زده دارند. اما باید از سران فرقه این سؤال را پرسید که حتی اگر ما قصوراحتمالی برخی دستگاههای دولتی در این مورد را بپذیریم آیا باز این مسئله می تواند حیثیت بر باد رفته ی منافقین را به آنها بازگرداند و بر روی جنایات بی شمار آنها سرپوش بگذارد؟ این نکته بر هیچ کس پوشیده نیست که  منافقین در تمام این سالها نه تنها از صحنه ی ایران و تحولات آن به دوربوده اند بلکه در طی این سالهای متمادی نه تنها درد و رنجی از آلام بی شمار مردم را چاره نکرده اند چه بسا از ابتدای جنگ با هم پیمان شدن با دشمن ملت و پس از آن جاسوسی برای بیگانه و تبدیل نمودن خویش به تریبون حمایت از آمریکا و وحدت با اپوزیسیون سلطنت طلب که روزگاری ادعای مبارزه به آن را داشتند و دست آخر ترور واضح و آشکار نخبگان و دانشمندان هسته ای ایران و از این طریق تلاش برای نابودی صنعت نوظهور هسته ای راهی به جز تلاشی همه جانبه برای نابودی ملتی که امروز سنگ سیل زدگان آن را به سینه می کوبند نپیموده اند. از دیگر سو تلاشهای این چنینی این فرقه ی کاملا به انزوا رفته را باید یک کوشش همه جانبه در راستای جلب رضایت اربانی تلقی کرد که آنها را از اشرف به آلبانی منتقل کردند و امروزه در دادگاههای اروپایی به حمایت از آنها می پردازند تا افتضاحات ایشان که در برخی مطبوعات منتشر می شود و نشان از ماهیت فرقه گونه ی این گروهک دارد را را بپوشانند اما باید دانست که کوشش هایی از این دست همچنان که در آغاز این نوشتار گفتیم نوعی دست و پا زدن بی انتها است که منافقین را به مرگ نهایی نزدیک تر می کند.


فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی امروز مهمترین بستر عملیات اعضای منافقین محسوب می‌شوند و با استفاده از استعداد نیرویی دو تا سه هزار نفره خود در آلبانی از مهمترین امکان موجود خود برای فریب و تأثیرگذاری بر جامعه ایران استفاده می‌کنند. فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی امروز مهمترین بستر عملیات اعضای منافقین محسوب می‌شوند. آنها با استفاده از استعداد نیرویی دو تا سه هزار نفره خود در آلبانی از مهمترین امکان موجود خود برای فریب و تأثیرگذاری بر جامعه ایران استفاده می‌کنند و به شکل شبانه روزی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای فریب، به کارگیری و تحریک مخاطبین شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برند.

اما اعضای این فرقه مانند دیگر اقدامات خود در این حوزه نیز با توجه به ویژگی‌های فضای مجازی به عنوان محیط عملیات و روحیات و سلایق کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی به طراحی دستورالعمل‌هایی برای اقدام در این محیط پرداخته و مطابق با این دستورالعمل‌های تشکیلاتی به طعمه‌گذاری برای جذب مخاطبین غالباً جوان این محیط می‌پردازند. بررسی و شناخت اصلی‌ترین مؤلفه های دستورالعمل‌های منافقین برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی می‌تواند کاربران جوان شبکه‌های اجتماعی را نسبت به قرارگیری در تور منافقین تا حد زیادی مصون سازد. به عبارت دقیق‌تر وقتی جوان امروزی که زمان زیادی از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کند، از شیوه‌ها و فنون عوامل منافقین و به طور کلی دشمن برای جذب و به‌کارگیری افراد در داخل ایران مطلع باشد، حساس‌تر، محتاط‌تر و با مراقبت بیشتری در این فضا فعالیت کرده و در قبال ارتباط‌گیری‌های ناشناس رفتار حساس تری از خود نشان می‌دهد.


جنس مخالف و بهره‌برداری از مؤلفه‌های جنسی

بدون شک یکی از آسیب‌های شبکه های اجتماعی خصوصاً برای نسل جوان ارتباط‌گیری بدون کنترل و محدودیت افراد با جنسیت های مخالف با یکدیگر است که خود بستری برای آسیب‌های ثانویه را ایجاد می‌کند. متأسفانه برخی از کاربران شبکه های اجتماعی نیز با نگاه به همین مؤلفه وارد این فضا می‌شوند و از فضای نامحدود آن برای ارتباط‌گیری استفاده می‌کنند. عوامل منافقین در شیوه فعالیت خود در شبکه‌های اجتماعی برای این مسئله به شکل ویژه دستورالعمل داشته و از جذابیت‌های جنسی برای فریب سوژه‌های خود بهره می‌برند. هر عضو سازمان که در این پروژه مأمور به فعالیت است، از چندین صفحه مجازی فیک با اسامی و عکس‌های ساختگی استفاده می‌کند که بخشی از آنها از اسامی دخترانه و برخی نیز از هویت‌های پسرانه انتخاب شده‌اند. حال برای ارتباط گیری با پسران و دختران جوان از هویت‌های مخالف استفاده کرده و از این طریق سعی دارند تا توجه سوژه‌های خود را جلب نمایند.

استفاده از عکس‌ها و اسامی جذاب و به‌روز، بارگذاری فیلم‌ها و علائم و محتواهای مورد پسند نسل جوان از شیوه‌های عوامل منافقین در شبکه های اجتماعی است که با مدل‌گیری از صفحات پر طرفدار در صفحات غیر واقعی اعضای سازمان طراحی و اجرا می‌شوند.

در یکی از روش‌های مرسوم عوامل منافقین با آی‌دی های فیک و غیر واقعی سوپرگروه‌هایی را با موضوعات عمومی از قبیل دوست‌یابی، همسر یابی، حرف‌های عاشقانه، گروه‌های سرگرم کننده، بحث‌های ی و اجتماعی مرسوم و داغ جامعه و اتاق‌های گفتگو تشکیل می‌دهند و در تبلیغات این گروه ها از تصاویر دختران و پسران جوان استفاده نموده و به این ترتیب نوجوانان و جوانان را برای عضویت در این گروه ها تحریک می‌کنند. افراد بعد از ورود به چنین گروه‌هایی در فرصت های مناسب در تور منافقین قرار گرفته و اقدامات هدفمندی برای تأثیرگذاری و فریب آنها اجرا می‌گردد.

شناسایی روحیات و احساسات سوژه‌ها برای انتخاب شیوه فریب و انتخاب بهترین ادبیات برای ارتباط‌گیری نیز مراحل بعدی این دستور العمل را تشکیل می‌دهد که در نهایت گاهی به ارتباط عاطفی در فضای مجازی می‌انجامد و مخاطبین جوان شبکه‌های اجتماعی به دلیل همین وابستگی عاطفی به هویت‌های غیر واقعی و ساختگی عوامل نفاق توسط عوامل منافقین برای اقدامات میدانی در ایران به کار گیری می‌شوند. این مؤلفه یکی از جدید‌ترین شیوه های مجاب‌سازی کاربران شبکه‌های اجتماعی برای برخی اقدامات خطرناک همچون خرابکاری یا آتش‌زدن یک تابلو، بنر یا اموال عمومی است.

هویت‌های ساختگی عوامل منافقین در شبکه‌های اجتماعی معمولاً در رنج‌های سنی بین 17 تا 30 سال تعریف می‌شوند و عکس‌های مورد استفاده نیز معمولاً به گونه‌ای گزینش می‌شوند که برای این رده سنی جذاب و محرک باشند. کاربرانی هم که معمولاً فریب این تکنیک عوامل منافقین را در فضای مجازی می‌خورند افرادی با سنین پایین در حدود 15 تا 20 سال هستند که به سرعت درگیر احساسات و عواطف شده و توانایی شناخت فریب‌ هویت‌های مستعار و ساختگی عوامل منافقین را ندارند.


تحریک احساسات و ایجاد خشم و نیتی

تحریک سوژه‌ها و ایجاد حالات هیجانی در آنها یکی دیگر از شیوه های مرسوم منافقین برای انتخاب سوژه‌ها و ارتباط‌گیری با آنان است. در این روش عناصر فعال فرقه رجوی در شبکه‌های اجتماعی به روش‌های متنوع تلاش می‌کنند تا مطالبی با محتوای القای بی‌عدالتی، فقر، اختلاس و ی مسئولین و برخی خواص، تبعیض اجتماعی، تبعیض جنسیتی و . را در معرض دید مخاطبین شبکه‌های اجتماعی قرار دهند. این مطالب که توسط عوامل فنی منافقین در قالب‌هایی همچون عکس‌نوشت، کلیپ‌های کوتاه صوتی و تصویری، اخبار و گزارشات، اسناد و. تولید می‌شود گاهی در ارتباط مستقیم عوامل منافقین با سوژه‌ها برای آنها ارسال شده یا توسط عوامل منافقین در گروه‌ها و کانال‌های پوششی سازمان قرار داده می‌شوند تا در معرض دید مخاطبین قرار گیرند. هر گونه واکنش هیجانی به چنین محتواهایی، نشانه‌ای برای عوامل منافقین محسوب می‌شود تا با فرد واکنش دهنده به عنوان سوژه‌ای جدید ارتباط گرفته و با افزایش میزان نیتی و هیجانات ناشی از آن، فرد را به سمت به‌کارگیری در اقدامات سازمان سوق دهند.

قریب به اتفاق محتوای تولید شده توسط عوامل سازمان بر پایه اخبار و مطالب دروغ یا غلوآمیز می‌باشند و متأسفانه سطح آگاهی و مطالعه نامناسب بسیاری از مخاطبین این شبکه ها و عدم تلاش برای صحت‌سنجی محتواها، باعث اثرات سوء آن بر مخاطبین می‌شود. تولید و طراحی این مطالب نیز همواره برای مخاطبین جوان و نوجوان و با سطح سواد عمومی تولید شده است.

راه‌اندازی بحث‌های ی و اجتماعی نیز از جمله روش‌های عوامل سازمان منافقین در محیط‌های عمومی شبکه های اجتماعی مانند گروه‌های و سوپرگروه های تلگرامی است که باعث می‌شود افراد تحت تأثیر هیجانات ناشی از بحث مواضع ی و فکری خود را بروز داده و از این طریق برای ارتباط‌گیری از سوی عوامل منافقین انتخاب شوند.

گاهی در یک گروه یا سوپرگروه دو یا سه عضو منافقین یک بحث ی یا اجتماعی را راه انداخته و به یکدیگر به شکلی هماهنگ کمک می‌کنند تا بحث داغ شده و دیگران را برای مشارکت در آن تحریک می‌کنند. در خلال این بحث‌ها گاهی مسائلی همچون توهین به ارزش‌ها، مقدسات و شخصیت‌های ی و مذهبی نیز گنجانده می‌شود و دیگر افراد حاضر در گروه متناسب با همراهی و واکنش‌هایشان نسبت به محتواهای منتشر شده، برای ارتباط‌گیری و نفوذ انتخاب می‌شوند.


سپردن مسئولیت‌های ساختگی

این شیوه درواقع نوعی از تکنیک‌های کنترل ذهن در فرقه‌ها محسوب می‌شود که افراد بعد از آنکه در مرحله اول به فرقه نزدیک شده و به عبارتی به عضویت آن در می‌آیند، به بهانه های مختلف در مورد توانمندی و استعداد‌های وی دور از چشم جمع صحبت شده و مسئولیت‌هایی ظاهر فریب و ساختگی به وی سپرده می‌شود. این اقدام معمولاً باعث دلبستگی افراد به فرقه، احساس وظیفه و مسئولیت نسبت به جایگاه خود و در نهایت اام به ادامه همکاری با فرقه می‌شود.

فرقه رجوی در عضوگیری‌ها و فریب اعضا خود در شبکه‌های اجتماعی با استفاده از همین روش افراد را به مسئولیت‌های متنوعی می‌گمارد. یکی از کاربرد‌های استفاده از عنوان کانون‌های شورشی» برای منافقین همین بوده که هر فرد یا گروه دو یا سه نفره با یک شماره نسبت به دیگر کانون های شورشی مجزا شده و عناوینی همچون مسئولیت اداره و اقدامات کانون شورشی با همان شماره خاص به افراد سپرده می‌شود. به عنوان مثال فردی در یک شهر بعد از آنکه فریب سرپل منافقین را در فضای مجازی خورده و حاضر به همکاری شده است، شماره 700 برای کانون شورشی وی انتخاب شده و از آن لحظه به عنوان مسئول کانون شورشی شماره 700 در ایران شناخته می‌شود.

همچنین در اغتشاشات و درگیری‌های احتمالی یا قرارهای تجمع نیز تقسیم بندی مناطق شهری میان مرتبطین فریب خورده از روش‌های اعطای مسئولیت به افراد است که معمولاً به دلیل سن پایین و بی تجربگی تحت تأثیر عناوین و مسئولیت‌های ساختگی منافقین قرار گرفته و برای همکاری تحریک می‌شوند. در این تقسیم بندی‌ها مثلاً به فرد گفته می‌شود در فلان روز که قرار تجمع وجود دارد، مسئولیت فلان منطقه شهری یا فلان چهارراه با او می‌باشد و وی نیز باید در آن منطقه به بیشتر شدن اعتراضات کمک کند. مقایسه عملکرد فرد با دیگران، در شرایطی که حتی ممکن است فرد دیگری در آن منطقه یا شهر تن به چنین همکاری‌ای نداده باشد، باعث رقابت و تحریک ساختگی برای فرد شده و نمایش عملکرد وی را شدیدتر می‌کند.

به عنوان مثال برای یکی از اعضای به‌کارگیری شده فیلم‌های از دیگر محله‌های همان شهر یا شهرهای دیگر ارسال می‌شود و با این جملات که کانون شورشی تو نباید از دیگران عقب بماند، وی را برای شدت بخشیدن به تحرکاتش تحریک می‌کنند.


تحریف تاریخ از طریق اطلاعات غلط ی و تاریخی

آنچه امروز بعد از شنیدن نام گروهک منافقین در خاطره تاریخی افراد تداعی می‌شود، مربوط به سابقه ترورهای مردم کوچه و بازار توسط منافقین در دهه 60، سابقه جنایت و خیانت و جاسوسی در جنگ تحمیلی، سابقه حمله به خاک کشور در عملیات مرصاد و ده‌های جنایت دیگر است که هیچ‌گاه از خاطره ملت ایران پاک نخواهد شد. همین مسئله سبب می‌شود تا در ارتباط‌گیری سرپل‌های منافقین با سوژه‌ها در شبکه‌های اجتماعی، وقتی نام مجاهدین خلق» یا سرکردگان سازمان نظیر مریم و مسعود رجوی برده می‌شود، عموماً شناخت افراد و وجود تصویر ذهنی در مورد جنایت‌های آنها باعث امتناع افراد از همکاری گردد.

اما با این حال اطلاعات عموماً کم نسل جوان و عدم آگاهی و مطالعه برخی نوجوانان سبب می‌شود تا منافقین فرصت تحریف تاریخ و ارائه اطلاعات غلط به سوژه های خود را پیدا کنند. در همین رابطه عناصر منافقین که وظیفه ارتباط‌گیری با کاربران شبکه های اجتماعی در ایران را دارند متناسب با سوالات کاربران جواب‌هایی طولانی در مورد تاریخچه فعالیت‌های سازمان مجاهدین خلق در اختیار دارند که برای افراد ارسال می‌کنند. در این محتواها تاریخ فعالیت سازمان به شدت تحریف شده و مسائلی همچون ترور مردم کوچه و بازار به کلی از تاریخ حذف شده است. توجیهاتی نیز در مورد برخی دیگر از اقدامات جنایت‌بار سازمان تهیه شده است که متناسب با سوالات کاربران و عموماً در مورد بخش‌هایی از تاریخ سازمان که انکار آن ممکن نیست، ارائه می‌شود.

همانطور که اشاره شد متأسفانه مطالعه محدود مخاطبین در سنین 17 تا 25 سال در شبکه‌های اجتماعی به سرپل‌های منافقین برای مجاب‌سازی یا به عبارتی فریب آنها کمک می‌کند. از این رو است که قریب به اتفاق جذب شده‌ها توسط سازمان منافقین در شبکه های اجتماعی در همین رنج سنی قرار داشته و تقریباً در همه موارد سطح سواد مطالعه نیز بسیار پایین بوده و در مواردی حتی فرد نام منافقین را نیز تا لحظه برقراری ارتباط با سرپل نفاق نشنیده است!


تب شهرت رسانه‌ای

تب شهرت و دیده شدن آسیب فزاینده فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که عموماً توسط افراد سودجو مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد. افراد برای مشهور شدن گاهی دست به هر اقدامی می‌زنند که از تغییرات عجیب و نامتعارف در چهره و لباس گرفته تا کارهای نامتعارف را شامل می‌شود. در این شرایط عوامل منافقین در شبکه‌های اجتماعی سوژه‌های خود را که به دنبال این شهرت بوده و عموماً در رنج سنی زیر 30 سال قرار دارند، به وعده کمک به بالا رفتن میزان بازدید صفحات، لایک‌ها، فالوئر‌ها و . تحریک کرده و به همکاری با خود مجاب می‌کنند.

هزاران صفحه ساختگی و فیک و مستعار منافقین در شبکه های اجتماعی کمک می‌کنند تا به یکباره تعداد بازدید یا مخاطبین یک سوژه را بالا برده و همین مسئله باعث ایجاد انگیزه برای همکاری با سرپل منافقین می‌شود.

در برخی موارد افراد به شوق بالا رفتن آمار مخاطبین صفحات اجتماعی خود حتی مجاب می‌شوند که یکی از نمادهای شهری یا یک سازه یا مکان متعلق به بیت‌المال را آتش زده و از آن فیلم‌برداری کنند.


وعده‌های مالی

یکی از روش‌های مرسوم سرپل‌های منافقین برای فریب و ارتباط‌گیری با عوامل داخل کشور از گذشته تاکنون وعده پرداخت پول یا ارائه خدمات و امکاناتی از قبیل تسهیل و کمک برای خروج از کشور و پذیرش اقامت در اروپا یا پذیرش برای تحصیل در یکی از دانشگاه‌های مطرح دنیاست! این وعده‌ها از سال‌ها پیش و در زمانی که روش‌های ارتباطی منافقین با عوامل داخل کشور از طریق تلفن بود هم ارائه می‌شد. بسیاری از سوژه‌ها به دلیل عدم شناخت و آگاهی و با تصور اینکه سرپل‌های منافقین واقعاً به وعده های خود عمل کرده و حاضر به واریز پول به داخل کشور هستند، تن به همکاری می دهند.

حتی در مواردی هم که مقادیری پول به حساب افراد در داخل کشور واریز شده، عدد پرداختی به هیچ وجه هیچ تناسبی با اقدامات مورد انتظار منافقین نبوده و حتی کفاف خرج و مخارج زندگی در یک ماه را نیز نمی دهد. گاهی این مبالغ ناچیز برای اثبات وعده های مالی بزرگ واریز می‌شوند و دقیقاً زمانی که سوژه حاضر به همکاری شد، دیگر راه مالی بسته می‌شود و از آن لحظه به بعد عدم همکاری سوژه باعث تهدید از سوی عناصر نفاق مبنی بر لو دادن وی می‌گردد.

در مورد وعده‌های اقامت و تحصیل در اروپا نیز هم تکلیف کاملاً روشن است، وقتی خود سرپل منافقین در سخت‌ترین شرایط زندگی در آلبانی مجبور به کار شبانه روزی در ازای جای خواب و سه وعده غذا می‌باشد! چطور می‌تواند وعده امکانات و هزینه های متناسب با زندگی در اروپا را به سوژه‌های خود بدهد! متأسفانه عدم اطلاع قریب به اتفاق سوژه‌ها از غیر واقعی بودن این وعده‌ها سبب برخی همکاری‌ها با سرپل های منافقین می‌شود.    

در مجموع می‌توان اینگونه جمع‌بندی کرد که عملکرد منافقین در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی تماماً توأم با فریب مخاطب و طراحی برای سوء استفاده از وی می‌باشد. عوامل و سرپل‌های سازمان در آلبانی به کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران به چشم طعمه هایی نگاه می‌کنند که باید از کمترین فرصت ها برای فریب آنان استفاده کنند. افراد و سوژه های منافقین در شبکه های اجتماعی به دلیل آگاهی کم، عدم شناخت و آموزش در مورد تهدیدات شبکه های اجتماعی به دام سرپل‌های منافقین افتاده و ناخواسته مرتکب اقدامی می‌شوند که بر خلاف امنیت ملی کشورشان است؛ اتفاقی که در برخی موارد خسارات جبران ناپذیری برای فرد و حتی جامعه در پی دارد.

منبع: خبرگزاری فارس


باند رجوی درتعریف بیجا ازخود مینویسد:
” شکستن ستون فقرات رژیم ایران البته بعد از قیامهای سراسری سال ۹۶ که سازمانیافتگی آن را کانونهای شورشی بر عهده داشت به شیوه ای جدید آغاز گشت .
با این حساب، معترضین به مشکلات معیشتی ، با سپردن زمام امور خود به باند رجوی که چیزهایی مانند وطن فروشی، جاسوسی، نسل کشی درتشکیلات ودربین کردهای عراق و … را درکارنامه ی بغایت ننگین خود دارد ، مشروعیت خود را ازدست میدهد واینگونه معرفی کردن آنها، بمعنی دشمنی واضح وکینه توزانه با مردم معترض وصلح جو میباشد.
آری!
توصیف این چنینی حرکات اعتراضی ومدنی قسمتی ازمردم ایران ، چیزی جز دشمنی با آنها به لحاظ بدنام کردنشان نیست.
ونیز :
” مهمترین وجه پیشروی مقاومت ایران همراهی همین رژه ها و اجلاسها در خارج ایران با اهداف براندازانه کانونهای شورشی پرشور در داخل است. این نوع رژه ها که فتح خیابانهای داخل وطن را تداعی می کند درواقع صدای بلند کانونهای شورشی را با رژه های خیابانی بگوش جهانیان در اجلاسها و در سراسر دنیا می رساند. در تاریخ مبارزات خلقها, مقاومت ایران نمونه ای بی نظیر است .
گردآوردن یک دوجین آدم و گذاشتن شعارهایی بردهان آنان که هنر نیست.
شاید شما از شدت بی اطلاعی ازتاریخ ، قادر به درک تظاهرات بزرگ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در رژیم گذشته نیستید و نمیدانید که ده ها میلیون نفر در محکومیت حملات آمریکا به ویتنام وحتی عراق به خیابان ریختند و…
آیا پیاده روی میلیون ها چینی انقلابی برای رفع محاصره ی خود و … بی نظیر نیست و تنها این بازی های کودکانه ی شما ازاین موقعیت برخوردار است؟؟!!
وشاید هم با تبعیت از بزرگان فکری خود- گوب و ماکیاول- براین اعتقادید که دروغ را با وسعت بیشتری منتشر کنید تا سبک سرانی برای باور آن پیدا شود؟!
همچنین :
اگر موانع خارجی برداشته شود, مردم و مقاومت ایران توانایی و آمادگی این تغییر را دارند و این تنها راه جلوگیری از جنگ خارجی است. امتیاز دادن به ملایان آلترناتیو جنگ خارجی نیست و آنها را از اهداف شومشان منصرف نخواهد کرد.”
موانع خارجی کدام است؟
چه امتیازی به ها داده شده که باید پس گرفته شود؟
آیا این خارجیان ، مانع ورودظفرمند؟! لشکر پیر وپاتال های شما به میهن است؟!
کدام کشور خارجی نمیگذارد که ازمرزهای ایران وارد شده وبا تصرف ایران؟؟!! مانع جنگ خارجی شوید؟
درادامه ی صحبتی که از وحدت نیروهای برانداز شده و مورد قبول این قلم بدست رجوی قرار گرفته، بلافاصله ، خصلت فرقوی وانحصارطلبانه ی این فرقه وارد عمل شده تا حرف خود را پس گرفته وچنین بنویسد :
… جای تردید نباید باشد که بموازات ادامه مخالفت با کلیت رژیم و نفی تهای مخرب داخلی و بین المللی آن از طرف کشورهای دنیا و در راس آنها ایالات متحده امریکا, میزان همسویی آنها با مقاومت ایران و با فرمول راه حل سوم مریم رجوی در پارلمان اروپا افزایش و نهایتا منجر به شناسایی ائتلاف دیر پای شورای ملی مقاومت ایران خواهد بود .
پس شرط لازم وکافی برای برسمیت شناختن فرقه ی رجوی ، واکنش مثبت آمریکاست که شقی ترین دشمن جامعه ی بی طبقه ” است ؟!
با این حساب شعار استراتژیک مجاهدین اولیه ( ایجاد جامعه ی بی طبقه ی توحیدی ) گور پدرش؟؟!!
اگر اینطور است که واقعا هم هست، اطلاق نام مجاهد بر روی باند رجوی ، چه اعتباری بدان میدهد؟!
آیا بهتر نیست که این نام اولیه را رها کرده ونام درخور ماهیت خودتان را انتخاب کنید؟!
سعید


متاسفانه جاری شدن سیل در برخی از استان های کشور خسارت های زیادی اعم از مالی و جانی را برای مردم بدنبال داشت. عمق فاجعه خرابی های ناشی ازسیل برای مردم ایران به حدی بود که افکارعمومی مردم دنیا را متاثر کرد .
اما درکنار ابراز همدردی مردم دنیا با مردم ایران، فرقه رجوی از روز اول روباه صفتانه خط دیگری را در پیش گرفت .مریم رجوی سرکرده فرقه دریک نمایش مضحک در آلبانی مدعی شد که فرقه اش با مردم ایران ابرازهمدردی می کند و به اصطلاح از مردم ایران خواست تا به یاری مردم مناطق سیل زده بشتابند وتا توانست اشک تمساح ریخت. علاوه براین سرکردگان و فرماندهان فسیل شده و بی سواد خود را هم به صحنه تلویزیون فرقه فرستاد تا فریبکارانه ماهیت خائنانه فرقه را لاپوشانی کنند .
اما واقعیت این است که فرقه رجوی ازاساس ماهیت ضدخلقی داشته ودارد وهیچگاه منافع ومصالح مردم ایران وحفظ جان آنها برایش اهمیتی نداشته و ندارد و این را ازسال 60 به این طرف با اقدامات خائنانه اش عملا اثبات کرده. از راه اندازی جنگ مسلحانه ، همدستی وهمراهی با صدام در جنگ تحمیلی و گرا دادن به موشک های عراقی برای کشتن شدن هرچه بیشتر مردم ایران درشهرها ،همراهی با آمریکا واسرائیل در ترور دانشمندان هسته ای ایران و تلاش سالیان برای متقاعد کردن آمریکا و اروپا برای تحریم و تحت فشار قراردادن اقتصاد مردم ایران تا به امروز! چون اعتقاد رجوی براین بوده وهست که مردم ایران مقصر درعدم به قدرت رسیدن او و فرقه اش درایران هستند. برای نمونه مهوش سپهری (نسرین) زمانی که معاون رجوی درعراق بود یکباردرجریان نشست های به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیکی با اعضا با چهره برآشفته عملا ضدیت ودشمنی رجوی وفرقه اش با مردم ایران را به نمایش گذاشت. وی با توهین به مردم ایران گفت : بقول برادر(رجوی) این مردم پدرسوخته ایران تکان نمی خورند وگرنه که ما باید الان این بحث ها را در تهران با کل مردم ایران پیش می بردیم! وی درادامه چاپلوسی های خود برای رجوی گفت داشتن رهبری رجوی لیاقت می خواهد !
بنابراین فرقه ای که کوله باری از خیانت، جنایت و ضدیت با مردم ایران دارد با برگزاری شوهای مسخره برای اشک تمساح ریختن برای مردم سیل زده ایران هرگز نمی تواند ماهیت ضدمردمی خودرا کتمان کرده و در دل مردم ایران جایی برای خود بازکند. چون مردم ایران با هررنج ومشقتی که داشته باشند هیچگاه خیانت های فرقه رجوی و دیگر دشمنان خود را فراموش نخواهند کرد .


دنیل لاریسون، دبیر ارشد سایت تحلیلی آمریکن کانسروتیو در مقاله‌ای به انتقاد از ادامه حمایت برخی دولت‌مردان آمریکایی از گروه تروریستی مجاهدین پرداخت و نوشت: سازمان مجاهدین خلق احتمالا هنوز هم دست به اقدامات تروریستی می‌زند زیرا بر اساس برخی گزارشات، اعضای آن مسئول قتل دانشمندان هسته‌ای ایران در چند سال گذشته بوده‌اند.
به گزارش سرویس بین‌الملل پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)، لاریسون در بخشی از مقاله خود می‌نویسد: بسیار حیرت‌آور است که این تعداد از مقامات سابق دولتی و افسران بازنشسته ارتش از یک فرقه تمامیت‌خواه به عنوان جایگرین دولت کشوری دیگر حمایت می‌کنند، اما نزدیک به یک دهه است که این داستان ادامه دارد. تمامی حامیان آمریکایی سازمان مجاهدین خلق ثابت کرده‌اند چنان ایراداتی در تصمیم‌گیری‌هایشان دارند که به هیچ وجه نباید درباره ت آمریکا درقبال ایران (یا هر مسئله ت خارجی دیگری) صحبت کنند و حمایت ادامه‌دار آنان از این سازمان ناخوشایند دلیلی بر آن است که مباحث ت خارجی ما [آمریکا] چقدر دچار فساد شده‌اند. سازمان مجاهدین خلق احتمالا هنوز هم دست به اقدامات تروریستی می‌زند زیرا بر اساس برخی گزارشات، اعضای آن مسئول قتل دانشمندان هسته‌ای ایران در چند سال گذشته بوده‌اند. اما درباره این‌که این سازمان گزینه مناسبی برای جایگزینی حکومت ایران نیست و هیچگاه هم نبوده، شکی نیست.


این تحلیل‌گر آمریکایی در ادامه با اشاره به حمایت تام ریج، وزیر امنیت داخلی سابق ایالات متحده، از گروه تروریستی مجاهدین می‌نویسد: ریج در حمایت‌هایش از گروه مجاهدین خلق به نفرت تقریبا تمامی ایرانی‌ها از مجاهدین خلق اشاره‌ای نمی‌کند و کاری با این مسئله ندارد. مردم ایران به هیچ وجه نمی‌خواهند مجاهدین خلق در ایران بر سر کار بیایند و هر نلاشی برای تحمیل آنان به مردم ایران با مقاومت غیرقابل تصوری روبه‌رو خواهد شد. این حمایت نشان‌دهنده جهل تمداران آمریکایی نسبت به ایران و مردمش است. رجوی رهبری فرقه‌‎مسلک است که در کنار صدام حسین علیه مردم ایران جنگیده و سوءرفتارهای این گروه با اعضایش تا امروز نیز ادامه دارد.


بر اساس اطلاعاتی که خانواده های اعضای اسیر در فرقه رجوی دراختیار دفتر انجمن نجات خوزستان قرار داده اند مسئولین فرقه ضدانسانی رجوی با سوء استفاده از شرایط سیل که مشکلات مالی و جانی زیادی برای شهروندان خوزستانی ایجاد کرد اعضای تحت اسارت در زندان مانز در البانی را تحت فشار قرار داده اند تا با خانواده هایشان تماس بگیرند. برخی از این اعضا بیش از 35 سال حق تماس با خانواده هایشان را نداشته اند و فرقه تروریستی رجوی درخصوص این تماس ها دو هدف را دنبال می کند:
1- کسب خبر و اطلاعات از وضعیت مردم و شهرها درپوش اطلاع از وضعیت سلامتی خانواده ها و احساس دلسوزی و ابراز همدردی اعضا با خانواده هایشان. فرقه رجوی درگام بعد این اطلاعات را در اختیار سرویس های جاسوسی امریکا و سعودی قرار میدهند تا ضمن دریافت حمایت های مالی چنین وانمود سازد که در داخل ایران از حمایت های مردمی برخوردار است و دولت امریکا و کشورهای مرتجع منطقه را به ساپورت مالی و حمایت ی ترغیب نماید.
2- سرکردگان فرقه درجریان این تماس ها علیرغم اینکه می دانند این مکالمات ممکن است مورد رصد مقامات امنیتی قرار گیرد بصورت خیلی علنی از عضو می خواهد که به خانواده هایشان رهنمود دهند که به اعتراضات دامن بزنند و به شعارنویسی بپردازنند تا بدین ترتیب برای خانواده ها مشکل امنیتی ایجاد کرده و با فراهم نمودن زمینه دستگیری در تبلیغات خود در این زمینه سواستفاده نمایند. خوشبختانه بدلیل هوشیاری فوق العاده خانواده ها و شناخت انها از ماهیت عملکردهای فرقه این ترفتد ضدانسانی باشکست مواجه گردیده است و این بخوبی نشان می دهد که فرقه ضدبشری رجوی در میان خانواده های اعضای خود هم هیچگونه پایگاهی ندارد و هیچ یک از اقشار مردم ایران فریب ترفندهای ضدانسانی انها را نخواهند خورد. انچه در جریان سیل شاهد بودیم کمک و شرکت فعال خانواده های اعضای اسیر فرقه در جریان سیل و در کمک به دیگر شهروندان بوده است .


در سالهای اخیر رقابت تنگاتنگی بین سلطنت‌طلب‌ها به رهبری رضا پهلوی با منافقین به رهبری رجوی‌ها در جریان است؛ این رقابت بیشتر از آنکه در جهت حذف جمهوری اسلامی باشد؛ در جهت جلب توجه دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی بوده است!

چرا که ناکامی‌شان در هدف اصلی‌شان یعنی مقابله با جمهوری اسلامی ایشان را به هدف حداقلی زنده ماندن تشکیلات خود قانع کرده است برای این هدف نیاز به پول دارند و برای پول نیاز به دیده شدن!

هر دو تمام تلاش‌شان را می‌کنند که بیشتر در رسانه‌ها دیده شوند و فرصت حضور در جلسات رسمی و کنفرانس‌ها و همایش‌ها را پیدا کنند حتی اگر شده به اندازه یک عکس با یک تمدار خارجی باشد!

منافقین تمام توفیقاتشان خلاصه می‌شود در برگزاری کنفرانس هر ساله در تیرماه در پاریس و سلطنت‌طلب‌ها خوشحال اند که در شبکه‌های آمریکایی و انگلیسی تریبون پیدا می‌کنند!

البته که بر کسی پوشیده نیست منابع مالی هر دو از یک جیب است ولی چرا آمریکایی‌های بازنشسته از عکس یادگاری گرفتن با منافقین استقبال می‌کنند و سلطنت‌طلبها را در حد اظهارنظر رسانه‌ای به بازی می‌گیرند!

دلیل آن تفاوت در ماهیت این دو دسته دشمنان مردم ایران اسلامی است:

آمریکایی‌ها، سلطنت‌طلبها را یک اپوزیسیون پر حرف و پر خرج می‌دانند که به واسطه‌ی عقبه دیکتاتوری پهلوی اول و دوم در داخل ایران جایگاهی ندارد! لذا جز یک بوق رسانه‌ای امیدی به آن ندارند. نه شبکه‌ای دارند که بتواند جاسوسی کند؛ نه چریک‌اند که حال وحوصله‌ی عملیات تروریستی علیه ایران را داشته باشد. انسان‌هایی هستند که با پول مردم سال ۵۷ از ایران فرار کرده‌اند و مهمان پرخرج آمریکایی‌ها شده اند.

آمریکایی ها سلطنت‌طلبها را اپوزیسیونی می‌دانند که باید پول خرجشان کنند تا چهار تا فحش و ناسزا به ایران بگویند. ولی منافقین را یک جریان تشکیلاتی و منسجم می‌داند که برای زنده‌ ماندن حاضر است هر گونه امتیاز و سواری به کارفرمایش بدهد! حاضر است حتی با صدامی که به ایران حمله کرده است، متحد شود و هم زمان عمله‌اش؛ زن و مرد و کودک را در خیابان‌ها ترور کند و به خاک و خون بکشد!

برای زنده ماندن حاضر است یک روز سنگ بلوک شرق را به سینه بزند و روز دیگر تا کمر برای بلوک غرب خم شود. نه تنها آمریکایی‌ها که سعودی‌ها هم فهمیده‌اند منافقین حاضرند مزدوری کنند آن هم به هر قیمتی! هم روی جاسوسی ایشان می‌توانند حساب کنند و هم روی عملیات تروریستی‌شان؛ شومن ی بودن‌شان که جای خود دارد! هر چند در عمل منافقین هم مانند سلطنت‌طلب‌ها از کارکرد خودشان افتاده‌اند ولی دلخوشی آمریکایی‌ها و سعودی‌ها شده‌اند برای ایجاد دست انداز در مسیر حرکت پر شتاب انقلاب اسلامی!


اقتصادنیوز: اکسیوس در گزارشی اختصاصی نوشت: در جلسه ای پشت درهای بسته با رهبران جامعه ایرانی آمریکایی در دوشنبه گذشته، مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا گفت که دولت ترامپ عملیات نظامی در داخل ایران برای تغییر حکومت انجام نخواهد داد.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از انتخاب؛ اکسیوس که این خبر را به نقل از سه منبع حاضر در جلسه منتشر کرده، آورده است: پومپئو در این جلسه سعی کرد که دولت ترامپ را از گروه (تروریستی) مجاهدین خلق دور جلوه دهد.

او همچنین گفت: بیایید به حاشیه نرویم؛ جان بولتون در نشست مجاهدین خلق سخنرانی کرد. اما پرزیدنت ترامپ و من این کار نکردیم.

او سپس به روابط بولتون و جولیانی با مجاهدین اذعان کرد کرد و گفت اما من و رئیس جمهور چنین ارتباطی نداریم.

وی در پاسخ به این سئوال که اگر تغییر حکومت از درون رخ ندهد، پایان ماجرا چه خواهد بود؟، گفت: ما خیلی مراقبیم که از لحن و عبارات مربوط به تغییر حکومت استفاده نکنیم.

او همچنین تاکید کرد که دولت ترامپ به دنبال مداخله نظامی در ایران نیستیم.

یکی از حضار از پومپئو پرسید آیا ایده ی کودتا در ایران را بررسی کرده اید؟». وزیر خارجه آمریکا در پاسخ به شوخی گفت: اگر هم می کردیم، به نظرتان من آن را به شما می گفتم؟»

وی در پاسخ به سئوالی در مورد اینکه ایا او می تواند تضمین کند که تحریم شدید ایران به مردم ضربه نمی زند، گفت هیچ تضمینی در کار نیست».


سازمان مجاهدین فرقه ضد بشری رجوی که بعد از جابجایی از همجواری ایران به آلبانی و پایان وعده های هر ساله سرنگونی و بن بست تشکیلات نظامی و بی معنی شدن کلمه ارتش به اصطلاح آزادیبخش و بسته شدن دریچه پذیرش و از کار افتادن صدای فریب و نیرنگ از رادیو فرقه که روزی جوانان ایران زمین را مخاطب قرار می داد و فریاد می زد از هر راهی که می دانید و می توانید به ارتش به اصطلاح آزادیبخش بپیوندید ، حال در باتلاق آلبانی گیر افتاده و راه گریزی برایش باقی نمانده است.
نیروهای پیر و فرتوت که دیگر امیدی به آینده ، زن و زندگی ندارند که رجوی تمام عواطف انسانی در وجودشان را کشته ، در سرای سالمندان به ستوه آمده اند. که طبق آخرین بررسی تعداد زیادی در خروجی اشرف 3 ( آخرین زندان رجوی ) در بازداشت و بلاتکلیفی به سر می برند ، مریم قجر بر آن شد که موضوع لیست گذاری سپاه پاسداران توسط آمریکا را دستاویز قرار داده تا بتواند بازهم با وعده سرنگونی نیروهای بخت برگشته و به جان آمده را چند سباحی نگاه دارد و نان ی آنان را بخورد ، زهی خیال باطل.
هیاهوی فرقه رجوی در سال 97 از وعده دادن به نیروها که تا 22 بهمن صبر کنید نظام سرنگون می شود تا تبلیغات دروغین در مورد کانون های شورشی ( ستاد داخله کشور ) و پشت سر گذاشتن وعده هایی که اتفاق نیفتاد و اجیر کردن جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا جهت تأیید کردن حرف های صد من یک غاز مریم عضدانلو و حال با لیست گذاری سپاه پاسداران همه دستاویزی بود برای مریم قجر تا راه فرانسه تا آلبانی گز کند و بتواند اسرا را در تشکیلات مخوف خود تشویق به ماندن کند.
مریم قجر مریدان خود را که با او در منجلاب جرم و جنایت دست و پا می زنند و راه پس و پیشی برایشان نمانده وادار به رقص و پایکوبی کرد که بتواند آنان که به مریم نه گفته اند دلخوش به ماندن کنند اما دیگر حنای مریم رنگی ندارد و ره به جایی نمی برد.
اسرای در بند فرقه می دانند که این شیادی ها و خوش خدمتی به اربابان آمریکایی و عرب هیچ آبی برای فرقه گرم نخواهد کرد و بیش از پیش مورد تنفر ملت شریف ایران و حتی گروه های خارجه نشین قرار خواهد گرفت.


سرکردۀ گروهک تروریستی منافقین از مخفیگاه خود پیامی تهدیدآمیز علیه فرمانده نیروی قدس سپاه و رئیس قوۀ قضائیه صادر و آن‌ها را تهدید به ترور کرد.

به گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، گروهک تروریستی منافقین به‌تازگی بیانیه‌ای منتسب به مسعود رجوی منتشر کرده و در آن تهدید کرده که سردار سلیمانی و آیت‌الله رئیسی باید به شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی ضمیمه شوند.

این گروهک تروریستی که در دهۀ 1360 از جلب حمایت مردمی ناکام ماند و به‌ناچار به دامن حزب بعث و دشمنان جمهوری اسلامی پناه برد، در سال‌های 1377 و 1378 شهیدان سیداسدالله لاجوردی و سپهبد علی صیاد شیرازی را ترور کرد.

سرکردۀ گروهک منافقین همچنین در این پیام موسوم به پیام شمارۀ 12» چنان برای فروریختن خانه و کاشانۀ مردم اظهار تأسف و تأثر می‌کند که گویی فراموش کرده 12000 نفر از مردم بی‌گناه همین سرزمین را به خاک و خون کشانده است.

گفتنی است، منافقین که در حاشیۀ امن دستگاه‌های اطلاعاتی غربی قرار دارند، تاکنون بارها مسئولان رسمی ایران را تهدید به ترور کرده‌اند. سخنگوی این گروهک در مرداد1397 نیز با اشاره به ترور شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی، تهدید کرده بود که فرماندۀ نیروی قدس سپاه را به‌زودی به دیدار محتوم با [شهید] لاجوردی خواهد فرستاد!


در هفتۀ مبارک کار و کارگر قرار داریم و فرقه رجوی که ید طولانی و سابقه ننگینی در فریب قشر کارگر دارد برای اینکه مورد سیبل نهادهای حقوق کارگران قرار نگیرد با فرافکنی و دجالگری منحصر به فرد ، شروع به پخش برنامه ها و سرودهایی در حمایت از حقوق کارگر نموده و این در حالی ست که این فرقه مخرب از مقوله کار و کارگر به نفع منافع خود استفاده و بهتر است بگوییم سوء استفاده کرده و با عنوان کاریابی در کشورهای غربی ، افراد جوان و توانا را جهت عضوگیری در تشکیلات خود فریب و در نهایت جذب مینمود و از آنجاییکه کارگران شریف ترین طبقه اجتماع بوده و چرخش دست و بازوی آنها باعث چرخش چرخه های زندگی جامعه و امتداد رگه های حیات در مجاری، هستی و دولت هاست و بدور از ت و برای رزق و روزی و ترقی دولت و ملت تلاش می کنند فرقه رجوی با یک بازی ی پلید و ضد انسانی و لطمه زدن به دولت مخالفش ، دست و بازوی آنها را با اسارت ذهنی و عینی یعنی عقیم نمودن خلاقیت ها ، شکسته و اهداف خود را محقق میسازد و نام مقدس مجاهد که میتوان گفت مجاهدین واقعی و فی سبیل ا… کارگر بوده به یغما برده.
هرگز فراموش نمیکنم که چگونه با موضوع کار همراه با تحصیل و پناهندگی در یک کشور توسعه یافته اروپایی و در طلایی ترین دوران زندگی ام مرا فریب و جذب خود کردند و با معرفی کشورعراق به عنوان سکوی پرتاب به کشور مورد نظر، من را سالیان سال حبس کردند و به جای کار ، شبانه روز به صورت گروهی از من و دیگر افراد بیگاری می کشیدند و در ادبیات قرون وسطایی آنها کار کردن بدون وقفه و بی استراحت یک ارزش مطلوب میشد و کارها را به دو دسته سیاه و سفید تعریف و تقسیم می کردند و هرکسی که بدون چون و چرا و شبانه روز مشغول به کارهایی همچون خالی کردن سپتیک را شاخص قرار میدادند. البته هیچ تشویقی در کار نبود بلکه باید از سبد طلبکاری هایمان از سازمان به سبد بدهکاری هایمان به رهبر فرقه بیافزاییم و این بود بهترین حقوق یک کارگر در قابوس و منطق رجوی ملعون و جالب اینکه باید در حین کار لحظاتی را که ذهنت فکر خانواده و یا اینکه استراحت میرفت را دستگیر و در جمع افراد به عنوان لحظات شیطانی مطرح میکردیم. آری این نیز یکی دیگر ازحقوق یک کارگر در فرقه تروریستی و ضد حقوق بشر رجوی است که امروزه و هر سال در روز جهانی کارگر ژست حامی کارگران را میگیرد و شعار سر میدهد البته زمان، این فرقه و برخورد آنها را با کارگر رسوا نمود و این رسوایی توسط افراد جداشده از این فرقه که با موضوع کار فریب و جذب شده بودند انجام شده.


نظر به اینکه هنوز دادخواهی خون جمال خاشقچی که به دستورملک سلمان ریخته شد، بی پاسخ مانده است و گمانه زنی ها حاکی از آن است که برای مختومه کردن پرونده قتل فجیح خاشقچی، به اعضای خانواده مقتول درابعاد کلان ونجومی حق السکوت پرداخته اند. خبرها حاکی از اعدام دستجمعی و گردن زدن وحشیانه برآمده از دوران بربریت قبل ازاسلام درخصوص 37 فعال مدنی از شهروندان عربستان، اعتراض بسیاری از آحاد ملت های چهارسوی جهان خاصه وجدانهای بیدار بشری و حتی سناتورهای دمکرات سرشناس کنگره امریکا را برانگیخته است. رجویها با گرفتن حق السکوت مالی هنگفت از آل سعود، خفقان مطلق گرفتند وسکوت را جایز دیدند.
قربانیان اخیرکه جملگی از شهروندان فعال مدنی و از کارشناسان اسلامی منتقد حکومت دیکتاتوری و خونریز آل سعود بودند، سابقه فعالیت ومخالفت با به صلیب کشیدن محکومین به اعدام بتوسط دادگاههای قرون وسطایی آل سعود را در کارنامه فعالیت خود نیزداشتند و با مواضع انساندوستانه خود خشم و کین آل سعود خاصه ملک سلمان را بجان خریده بودند. اینچنین با پذیرش حکم اعدام وگردن زدن قیمت دادند وبا خون خود رسواگر خاندان خونریز آل سعود شدند.
جنایت قتل 37 شهروند عربستان سعودی انقدر فجیع و ضدانسانی بود که بسیاری از کشورها ازجمله انگلیس وآلمان ناگزیرازمحکوم کردن آن شدند. ولیکن همچنانکه اشاره شد فرقه رجوی که مورد حمایت ال سعود است با گرفتن حق السکوت خود را به نفهمی زده است و همچون کشتار یمنی ها بتوسط آل سعود وائتلاف آنرا نادیده گرفته است .
پوراحمد


هرساله تیترهایی مشخص از سوی منافقین در حمایت از قشر زحمتکش معلم انتشار می یابد؛ از مرگ خاموش معلم» تا ده ها تیتر چشم نواز!!! دیگر.

شکی نیست قشر فهیم معلم مطالبات بحقی دارد که در بحبوحه کش و قوس های ی کمرنگ شده و کمتر به آن پرداخته شده است؛ اما هدف نفاق از تیترهای ثابت هرساله چیست؟

آیا اعلان مطالبات از سوی فرهنگیان به منزله نومید شدن از نظام جمهوری اسلامی است؟ آیا تجمعات صنفی نشانگر قهر قشر معلم از نظام است؟ یا اینکه مطالبات صنفی یک حرکت طبیعی در همه نظام های مردم سالار دنیاست؟

بدیهی ست معلمان کشور همواره در خوشی و ناخوشی ها و علیرغم مطالبات به حق خود، پای نظام خود ایستاده اند و این مسئله را بارها و بارها در بزنگاه های گوناگون نشان داده اند.

حال سوال اینجاست؛ علت تیترهای حمایت گونه منافقین در ایام بزرگداشت مقام معلم چه می تواند باشد؟

شاید پاسخ را بتوان به دو دلیل مرتبط دانست: اول و عمده ترین دلیل، پاک کردن تاریخچه قساوت خود نسبت به معلمان؛ دوم موج سواری بر مطالبات برحق فرهنگیان که کار همیشگی آنان است.

حافظه تاریخی ملت یادآوری می کند که در روز بزرگداشت مقام معلم سال 62، منافقین در دو شهر ایران اسلامی؛ هدایایی مشابه به دو معلم زحمتکش تقدیم کردند:

قاسم آذر ارجمند معلم لنگرودی که در چنین روزی با تهیه قرص نانی عازم خانه اش بود و در بین راه توسط دو منافق موتور سوار و با اصابت تیر به ناحیه گلو و قلب به شهادت رسید و کمیل فرزانگان مدیر مدرسه ای در شهر رضا که در همان تاریخ توسط بمب کارگذاری شده منافقین به شهادت رسید.

اینچنین است که منافقین همه ساله تلاش می کند تا با انتشار یادداشت هایی طویل خود را حامی معلمان نشان داده و جنایات خود را نسبت به معلمان پنهان نمایند؛ شیوه ای نخ نما شده که سال هاست برای ملت ایران و اقشار گوناگون منجمله فرهنگیان رنگ و بویی نداشته و ندارد.

البته حمایت منافقین از فرهنگیان به همین جا ختم نمی شود و 156 نفر از جامعه فرهنگیان از جمله مدیر، معاون، معلم، خدمتگزار و کارمند آموزش و پرورش در طول چهل سال عمر انقلاب اسلامی در جای جای ایران عزیزمان طعم این هدایا را چشیده اند.


 لیست اسامی شهدای ترور معلم

 

نام

نام خانوادگی

نام پدر

محل تولد

تاریخ تولد

شغل

تاریخ شهادت

نحوه شهادت

شهرشهادت

مکان شهادت

جنسیت

قنبر

ابراهیم اژدری

علی

آذربایجان غربی

1328/07/15

معلم

58/01/31

حمله مسلحانه

نقده

نقده

مرد

سالم علی

احمداتروش

علی

بوشهر

1335//

معلم

62/06/06

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

اسماعیل

احمدخانبیگی

میرزاعلی

تهران

1341/03/01

معلم

63/01/26

ترور

بانه

نامشخص

مرد

حبیب

دستجردی

عوض

آذربایجان غربی

1334/03/30

دبیر

61/07/26

حمله مسلحانه

ارومیه

نامشخص

مرد

غلامرضا

اسدی عرب

اسدالله

گلستان

1331/12/21

معلم

57/10/13

ترور

 

نامشخص

مرد

احمد

اسلام نیا

علی

مازندران

1335/10/04

معلم

60/06/31

حمله مسلحانه

قائمشهر

نامشخص

مرد

هدایت

اسلامی نیا

آقابرا

کرمانشاه

1331/01/02

مستخدمآموزشو

58/11/12

حمله مسلحانه

پاوه

نامشخص

مرد

محمدحسن

اکبری

محمدتقی

سمنان

1333/02/03

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

محمدحسین

الماسی

یحیی

کرمانشاه

1344/03/04

معلم

67/05/04

حمله مسلحانه

کرمانشاه

اسلام آباد

مرد

خسرو

امیرزادگان

جمشید

تهران

1316/08/12

معلم

65/04/23

حمله مسلحانه

اشنویه

اشنویه

مرد

حسن

امینی

سلیمان

آذربایجان غربی

1316/02/03

معلم

61/09/19

حمله مسلحانه

اشنویه

دهشمس

مرد

سهراب

امینی زاده

نادعلی

کرمان

1339/03/01

معلم

62/05/21

حمله مسلحانه

بوکان

بوکان

مرد

محسن

ایوبی

مسلم

تهران

1341/08/10

معلم

63/03/07

حمله مسلحانه

 

سقز

مرد

قاسم

آذرارجمند

غلامحسن

گیلان

1335/06/09

معلم

62/02/12

ترور

لنگرود

باغجزایری

مرد

حسین

آستانه پرست

غلامرضا

خراسان

1303/01/04

دبیر

60/05/31

ترور

مشهد

چه نو

مرد

احمد

آقابیگی

ارسلان

تهران

1342/11/02

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

رضا

آقاجانی

عباس

تهران

1328/02/01

معلم

73/03/30

بمب گذاری

مشهد

حرم مطهرامام رضا

مرد

ابراهیم

باباحاج یانی

محمدصالح

کردستان

1328/02/12

معلم

60/05/27

حمله مسلحانه

مریوان

پایگاه آریز

مرد

عبدالعلی

باب

نجفعلی

گلستان

1333/02/01

دبیر

58/01/17

حمله مسلحانه

 

جنگگنبد

مرد

علی

بخت شکوهی

محمدحسین

آذربایجان شرقی

1326/02/09

معلم

57/11/25

حمله مسلحانه

ارومیه

ارومیه

مرد

علی

براتی

عزیز

کردستان

1334/06/13

معلم

59/10/17

ترور

سقز

نامشخص

مرد

علی محمد

بیان

حسین

قم

1334//

معلم

60/08/20

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

فرج الله

بیطالی

احمد

آذربایجان غربی

1338/07/01

معلم

67/06/02

حمله مسلحانه

ارومیه

سرو

مرد

جبار

بیگ رضایی

غلامحسین

کرمانشاه

1344/03/02

معلم

67/05/07

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

نامشخص

مرد

ابراهیم

بیگلری خورده چشمه

علیخان

کرمانشاه

1333/00/00

دبیر

58/09/19

ترور

صحنه

نامشخص

مرد

محمدرضا

بینا

عزیز

فارس

1337/01/20

معلم

60/12/04

حمله مسلحانه

مهاباد

نامشخص

مرد

علی اکبر

بیوک آقایی

اصغر

فارس

1339/07/20

معلم

59/12/04

حمله مسلحانه

دیواندره

گردنهدیواندره

مرد

مسعود

پازوکی

مصطفی

تهران

1339/03/04

معلم

67/05/06

حمله مسلحانه

 

اسلام آبادغرب

مرد

رضا

پاکدامن

باباخان

تهران

1305/05/06

مربی ورزشی

59/05/06

بمب گذاری

کرج

17متریمفتح

مرد

بهمن

پرویز

قادر

آذربایجان غربی

1341/06/19

معلم

61/06/20

واژگون شدن خودرو

پیرانشهر

ججلدیانوپسوه

مرد

اکبر

پناهنده

یدالله

کرمان

1342/07/24

معلم

59/10/30

حمله مسلحانه

کهنوج

سرگریچ

مرد

فریدون

تاجیک

شیرخان

تهران

1345//

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

اسلام آبادغرب

مرد

منصور

تقوی سقنددین کلایی

عین الله

مازندران

1334/05/01

معلم

61/01/03

ترور

تهران

خسهروردیجنوب

مرد

نادر

تقی پور

حسن

گیلان

1333/04/05

معلم

65/02/11

ترور

 

نامشخص

مرد

علی

تمری

مسلم

مازندران

1332/10/10

معلم

62/08/21

حمله مسلحانه

کامیاران

تنگهکالیمانگا

مرد

قربان

تیما

حاج علی

کرمانشاه

1343/03/01

آموزگار

66/06/24

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

سیدابراهیم

جدیدراهنما

سیدهادی

گیلان

1325/05/04

معلم

58/09/29

ترور

زاهدان

درعیدگاه

مرد

فاطمهصغری

جعفری

حسین

یزد

نامشخص

تدریس قرآن

61/04/11

بمب گذاری

یزد

مسجدملااسماعیل

زن

محمدحسن

جعفری

محمدحسین

خراسان

1336/06/10

معلم

63/06/05

بمب گذاری

تهران

راهاهن

مرد

مرتضی

جعفری

حسین

اصفهان

1341/01/30

معلم

62/08/02

حمله مسلحانه

مریوان

نامشخص

مرد

سیدرسول

جعفری فرد

اسماعیل

فارس

1337/01/05

معلم

61/04/14

حمله مسلحانه

شیراز

نامشخص

مرد

عباس

جلالی ورنام خواستی

گداعلی

تهران

1334/09/01

معلم

60/12/17

ترور

تهران

معلم

مرد

ابوالفضل

جلالیان دهقانی

عباس

خراسان

1339/12/27

معلم

63/04/01

حمله مسلحانه

سلماس

نامشخص

مرد

جلال

جلیزاوی

گرنیش

اهواز

1334

معلم

1387

ترور

اهواز

نامشخص

مرد

ابراهیمخلیل

جمیلی

محمدتقی

آذربایجان شرقی

1336/00/24

معلم

61/09/21

حمله مسلحانه

مهاباد

مهاباد

مرد

محمدحسین

جنیدی

محمدتقی

تهران

1313/07/01

معلم

64/08/06

حمله مسلحانه

مهاباد

مهاباد

مرد

عباس

چوپانی

مسیب

آذربایجان غربی

1335/12/01

کارمنداموزش پر

60/07/03

حمله مسلحانه

تکاب

نامشخص

مرد

محمود

حاتمی یزد

محمد

خراسان

1330/01/01

معلم

60/08/30

ترور

مشهد

چهارراه شهداء

مرد

عبدالرحیم

حاجی نوری

عیسی

مازندران

1337/03/06

معلم

61/01/08

ترور

تهران

پادگان لویزان

مرد

حسنعلی

حاجیان  پور

باقر

آذربایجان غربی

1337/03/20

معلم

58/05/28

حمله مسلحانه

بیجار

جاده تکابوسقز

مرد

سیدمحمودرضا

حایری

سیدمحمد

تهران

1342/01/15

معلم

60/11/15

ترور

تهران

جیحونمدرسهدخ

مرد

کرمعلی

حسن رضایی

فرمان

قزوین

1338/01/08

معلم

60/07/03

ترور

تهران

خیابان پارکوی

مرد

اسماعیل

حسین زاده

بخشعلی

آذربایجان غربی

1339/04/02

معلم

67/06/02

حمله مسلحانه

ارومیه

نامشخص

مرد

سیدمحمد

حسینی

سیدعلی اصغر

خراسان

1337/04/02

معلم

62/07/25

حمله مسلحانه

دیواندره

دیواندره

مرد

سیدمحمدتوفیق

حسینی

سیدصدیق

کردستان

1325/02/01

معلم

59/03/26

اعدام

سنندج

نامشخص

مرد

امیرهوشنگ

حسینی نژاد

سیدمرتضی

تهران

1339//

معاونت دبیرستا

60/12/03

بمب گذاری

تهران

میدانسپاه

مرد

فرامرز

حیدری

رشید

کرمانشاه

1344/12/10

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

غلادی

خائفی

غلامحسین

فارس

1337/11/13

معلم

61/10/05

حمله مسلحانه

مریوان

تودارملا

مرد

جمشید

خداپرست

یعقوب

مازندران

1331/01/15

معلم

61/01/17

ترور

قائمشهر

نامشخص

مرد

حسنعلی

خیراندیش

اسماعیل

اصفهان

1339/04/09

معلم

60/09/08

حمله مسلحانه

دیواندره

نامشخص

مرد

نادر

خیرخواه

شعبان

گیلان

1322/01/04

معلم

60/09/07

ترور

ماسال

نامشخص

مرد

عباس

داداش زاده

حسن

آذربایجان غربی

1339/01/30

معلم

67/06/02

حمله مسلحانه

ارومیه

زیوه

مرد

ابراهیم

داودآبادی

محمدعلی

تهران

1334/03/10

دبیر

60/04/22

حمله مسلحانه

سردشت

سردشت

مرد

غلامرضا

داورزنی مقدم

محمدرضا

خراسان

1341/06/26

معلم

66/02/01

حمله مسلحانه

 

بانه

مرد

یزدانبخش

دهقان

خداقلی

فارس

1324/01/06

معلم

61/01/20

ترور

 

نامشخص

مرد

رضا

دینی

براتعلی

تهران

1340/08/04

معلم

65/04/18

حمله مسلحانه

سقز

نامشخص

مرد

علیرضا

رجبی

حسین

گلستان

1338/08/15

معلم

58/02/02

حمله مسلحانه

 

گنبد

مرد

خسرو

رحمان زاده

قادر

کرمانشاه

1327/06/05

معلم

59/08/01

حمله مسلحانه

پاوه

دواب

مرد

غلامرضا

رحمانی

علی اکبر

تهران

1339/03/04

معلم

60/07/05

ترور

تهران

خفلسطین

مرد

حسن

رحمتی

رضا

اصفهان

1339/01/02

معلم

62/06/28

حمله مسلحانه

بوکان

بوکان

مرد

فتح الله

رستم زاده

غلامحسین

فارس

1334/01/02

معلم

60/05/05

حمله مسلحانه

مریوان

نامشخص

مرد

محمدرضا

رضایی پندری

احمدعلی

یزد

1336/06/01

معلم

62/07/22

حمله مسلحانه

سنندج

سنندج

مرد

علی

ره آموز

براتمحمد

خراسان

1337/06/10

معلم

60/07/08

ترور

بجنورد

خیابان قیام

مرد

خسرو

ریاحی نظری

حسن

تهران

1324/04/26

دبیر

61/05/19

ترور

تهران

خبهارشیراز

مرد

امامبخش

ریگی

محمد

سیستان و بلوچستان

1331/12/09

دبیر

58/05/16

حمله مسلحانه

خاش

جاده ایرندگان

مرد

عبدالله

زارعی

عبدالکریم

کردستان

1334/01/03

معلم

59/10/17

حمله مسلحانه

سقز

نامشخص

مرد

محمود

زارعی

عین الله

همدان

1351/04/01

آموزگار

67/05/05

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

چارزبر

مرد

سجاد

سپهوندبیرانوند

علی اکبر

لرستان

1346/09/01

آموزگار

67/05/05

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

اسلام آبادغرب

مرد

ایرج

ستاریان

خلیل

کردستان

1339/01/23

معلم

61/07/21

اعدام

سقز

نامشخص

مرد

علی

سرحدی

کریم

تهران

1324/09/09

دبیر

59/03/01

ترور

سقز

نامشخص

مرد

محمدرضا

سلیمانی کهره

یارگه

کرمانشاه

1338/10/22

معلم

63/06/29

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

احمد

سلیمی

محمدطاهر

کرمانشاه

1329/03/01

معلم

65/03/09

حمله مسلحانه

پاوه

سرکران

مرد

سکینه

سندکل

عباسعلی

کلوخی زابل

1358

معلم

24/9/89

انتحاری

(تاسوعای چابهار)

چابهار

زن

علیرضا

شفیع نیا

کریم

کرمانشاه

1335/05/07

معلم

60/06/21

حمله مسلحانه

کرمانشاه

نامشخص

مرد

ابوالمعالی

شهیدی

میرزانصرالله

تهران

1306/12/05

معلم

58/04/14

حمله مسلحانه

بیجار

جاده بیجار

مرد

برهانالدین

شیبت الحمدی

مهدی

تهران

1311/04/15

دبیر

63/09/07

حمله مسلحانه

 

سقز

مرد

بیتاله

شیرزاد

یوسف

گیلان

1329/01/01

معلم

60/09/07

ترور

ماسال

مهدیخان

مرد

محمد

صادقی

فضل الله

خراسان

1352/03/24

دبیری

73/03/30

بمب گذاری

مشهد

حرم امامرضا(ع

مرد

مهدی

صادقی

غلامرضا

خراسان جنوبی

1359

دبیر

7/3/88

انتحاری

زاهدان

نامشخص

مرد

عین الله

صادقی نیارکی

امیر

تهران

1323/02/05

معاون مدرسه

60/04/07

بمب گذاری

تهران

حزبجمهوریاسل

مرد

رضا

صالحی

محمدحسین

تهران

1336/06/01

معلم

65/04/23

حمله مسلحانه

اشنویه

جاده اشنویهنق

مرد

امیر

صفایی فر

الهکرم

تهران

1342/01/28

دبیر

63/08/13

حمله مسلحانه

سقز

نامشخص

مرد

احمد

ضیایی

محمد

همدان

1336/07/09

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

اسلام آبادغرب

مرد

محمد

طالبیان

حسین علی

همدان

1316/10/07

دبیر

70/01/12

حمله مسلحانه

قصرشیرین

قصرشیرین

مرد

یوسفعلی

عباس زاده

علی اشرف

کردستان

1330/04/10

معلم

59/04/05

حمله مسلحانه

تکاب

نامشخص

مرد

قادر

عبدالله پور

قرنی

آذربایجان غربی

1315/01/07

دبیر

62/03/16

ترور

مهاباد

حومه مهاباد

مرد

حسن

عبدالله زاده

حسین

آذربایجان غربی

1332/09/10

معلم

59/01/10

حمله مسلحانه

ماکو

ماکو

مرد

نورمحمد

عبداللهی

مصریجان

سیستان و بلوچستان

1337/09/02

معلم

69/12/19

ترور

ایرانشهر

نامشخص

مرد

علی

عبدلی زاده

غلام

هرمزگان

1335/04/27

معلمدانشجو

60/11/18

ترور

بندرعباس

چهارراه مرادی

مرد

مرتضی

عزتی

حجت الله

زنجان

1338/05/01

معلم

60/05/15

ترور

زنجان

پشتپمپ بنزین

مرد

جواد

علی زاده

علی اکبر

کرمانشاه

1342/11/08

معلم

67/05/06

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

محمد

غفاری

مرتضی علی

تهران

1340/07/04

معلم

63/12/21

بمب گذاری

تهران

نمازجمعه  تهران

مرد

حمید

غیبی

ابراهیم

تهران

1341/09/27

معاون دبیرستان

63/02/02

ترور

تهران

خگلبرگ

مرد

سعداله

فاریابی

ابراهیم

کرمان

1333/07/01

معلم

60/03/18

حمله مسلحانه

مهاباد

مهاباد

مرد

غلامرضا

فتاحی

محمدرضا

تهران

1342/02/10

معلم

61/03/22

حمله مسلحانه

 

کامیاران

مرد

تقی

فراتی

علی اکبر

سمنان

1332//

معلم

63/04/14

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

محمدهادی

فرج فهیمی

محمدطاهر

مازندران

1344/10/03

معلم

65/07/17

حمله مسلحانه

مریوان

مریوان

مرد

کمیل

فرزانگان

ابوالقاسم

اصفهان

1317/08/22

مدیرمدرسه

62/02/12

ترور

شهرضا

خحکیمصهبا

مرد

احمد

فضلی

حسین

سمنان

1335/06/04

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

مهدی

فضلی

حسین

سمنان

1339/10/23

معلم

67/05/05

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

حسین

فیروزیان

یحیی

تهران

1334/01/06

معلم

61/02/21

ترور

تهران

مسجدبابالحوائ

مرد

حمزه

قادر پوراقدم

احمد

آذربایجان غربی

1326/02/29

معلم

58/04/04

حمله مسلحانه

مهاباد

حومه مهاباد

مرد

مسعود

قصری

محمدسعید

کردستان

1323/01/04

دبیر

60/09/08

ترور

سنندج

نامشخص

مرد

رسول

قنبری

عبدالعلی

گیلان

1334/01/02

معلم

60/08/22

ترور

طوالش

منزل

مرد

محمدمهدی

قنبریان

عبدالحسین

سمنان

1336/01/01

کارمندآموزش وپ

67/05/04

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

مجید

کاظم

علی اصغر

تهران

1341/11/01

معلم

61/06/24

حمله مسلحانه

بانه

نامشخص

مرد

احمد

کاکویی

شیرمحمد

تهران

1334/01/02

دبیر

60/06/27

ترور

قائمشهر

نامشخص

مرد

عزت الله

کریمی

محمدشریف

کرمانشاه

1331/10/10

معلم

59/07/30

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

علی اصغر

کریمی

حسین

فارس

1343/09/28

معلم

65/04/03

حمله مسلحانه

مهاباد

مهاباد

مرد

محمدتقی

کشاورز

ابراهیم

فارس

1342/06/01

معلم

66/08/15

حمله مسلحانه

مهاباد

نامشخص

مرد

تیمور

گرامی

نعمت

کرمانشاه

1343/03/01

معلم

67/05/03

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

حسین

گاری

حمدالله

تهران

1340//

معلم

63/07/17

حمله مسلحانه

مریوان

مریوان

مرد

حیدر

گودرزی

ملک

فارس

1339/01/05

معلم

62/05/01

حمله مسلحانه

ارومیه

نامشخص

مرد

قربانعلی

گورتانیان نژاد

حسن

اصفهان

1333/05/02

معلم

62/03/04

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

محمد

لالی

رحمت الله

تهران

1334/04/01

معلم

60/05/21

ترور

تهران

نامشخص

مرد

جواد

مالکی قمی

حسن

تهران

1331/03/22

معلم

60/04/07

بمب گذاری

تهران

حزبجمهوری

مرد

غلامحسین

مجدیان

کریم

خوزستان

نامشخص

دبیر

62/01/17

ترور

 

نامشخص

مرد

سیدمحمود

مجیدی

سیدرجب

مرکزی

1332/06/03

معلم

59/08/17

حمله مسلحانه

ارومیه

نامشخص

مرد

صفدر

محمدی

علی

کرمانشاه

1336/11/03

معلم

61/08/15

حمله مسلحانه

کامیاران

کامیاران

مرد

علی محمد

محمودی

محمدعلی

مرکزی

1334/03/03

معلم

60/07/09

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

بیژن

مدافع

فیض اله

گیلان

1337/04/22

معلم

62/01/25

ترور

لاهیجان

نامشخص

مرد

عبدالکریم

مصطفی پورآذر

قادر

آذربایجان غربی

1305/04/07

معلم

61/01/02

ترور

مهاباد

داخل شهر

مرد

مرتضی

مطهری

محمدحسین

تهران

1299//

استاد دانشگاه

58/02/13

ترور

تهران

جلودرخدکترسحا

مرد

علی

مظفر

رحمخدا

تهران

1337/07/05

معلم

67/05/06

حمله مسلحانه

 

اسلام آبادغرب

مرد

حسین

مظفری

رضا

مازندران

1335/03/01

معلم

61/01/17

ترور

قائمشهر

جاده قادیکلا

مرد

محمد

مفتح

محمود

تهران

1307/01/09

استاد دانشگاه

58/09/27

ترور

تهران

دانشگاه الهیات

مرد

اکبر

مقصودی

اصغر

همدان

1323/12/16

معاون آموزش وپ

60/09/08

ترور

همدان

بلوارشهیدمدنی

مرد

احمد

ملکی

محمدحسین

لرستان

1338/01/03

معلم

67/05/06

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

نامشخص

مرد

محمود

موذن

محمدعلی

فارس

1337/06/29

معلم

59/12/04

حمله مسلحانه

سردشت

سردشت

مرد

سیدمحمد

سیدیحیی

مرکزی

1342/03/20

دبیر

64/04/04

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

ایوب

میرزایی

یوسف

گیلان

1334//

معلم

60/07/28

ترور

رضوانشهر

مدرسهشهیدایوب

مرد

محمد

نامدارمرادی

خدامراد

کردستان

1315/06/18

دبیر

60/12/04

ترور

سنندج

خفردوسی

مرد

محمود

ندری

ملکرضا

لرستان

1344/12/03

آموزگار

66/07/07

حمله مسلحانه

بوکان

نامشخص

مرد

محمدحسن

نظری

خلیل

مازندران

1331/03/10

معلم

60/06/16

ترور

قائمشهر

شهدایمحله

مرد

یوسف

نظری نوکنده

حجت

گلستان

1301/04/20

معلم

62/06/26

حمله مسلحانه

 

مریوان

مرد

عبدالحسین

نوریان

حسین

خراسان

1324/04/01

دبیر

60/06/01

ترور

بجنورد

خیابان 17شهر

مرد

پرویز

نیکروان

محمدعلی

تهران

1318/02/11

مدیر

58/03/10

ترور

خرمشهر

خرمشهر

مرد

حبیب

هادیلو

شعبانعلی

زنجان

1342/02/05

معلم

62/04/29

حمله مسلحانه

بانه

نامشخص

مرد

قاسم علی

هدایت کلیشادی

عباسعلی

اصفهان

1334/01/10

معلم

61/04/28

ترور

تهران

نامشخص

مرد

محمدحسین

واعظی

حبیب الله

زابل

1334

دبیر

25/12/84

راهبندان جاده

زاهدان-زابل

تاسوکی

مرد

سیدحسین

وزیری ثانی

سیدرضا

گلستان

1345/06/01

معلم

66/06/16

حمله مسلحانه

 

نامشخص

مرد

اقبال

وطنخواه

عبدالله

کردستان

1332/02/17

کارمندآموزش وپ

63/01/26

ترور

بانه

جاده روستا

مرد

رجبعلی

ولی پور

غلامعلی

مازندران

1340/10/07

معلم

62/09/07

حمله مسلحانه

مریوان

مریوان

مرد

کرمعلی

یازرلو

عباسعلی

گلستان

1336/05/05

معلم

60/08/12

حمله مسلحانه

مریوان

مریوان

مرد

اسدالله

یاوری روشن

حبیب الله

همدان

1345/02/16

معلم

66/05/12

حمله مسلحانه

بانه

نامشخص

مرد

سعید

یزدانی

ولی الله

خراسان

1341/09/15

معلم

60/05/29

ترور

بجنورد

بجنورد

مرد

امان اله

یوسفی

نصرالله

فارس

1323/06/04

معلم

61/01/20

ترور

ممسنی

نامشخص

مرد

علی اصغر

یوسفی فشنگی

ولی الله

تهران

1337/07/8

معلم

62/05/22

حمله مسلحانه

اسلام آبادغرب

جاده اسلام آباد

مرد


با سلام خدمت دوستان و علاقمندان
داشتم به برخی موضوعات سالهای گذشته نگاه میکردم. چشمم به کتابی کوچک افتاد. از این بابت که قطرش کم و عرضش باریک و می شد سریع مروری به آن کرد .
اسم کتاب بود: بخوان برای ایران بخوان
کتاب گردآوری شده توسط ایرانیان کالیفرنیا بود و در سال 1375 منتشر شده بود .
موضوع کتاب دررابطه با آقای مهندس محمود ملک افضلی” پسر مرضیه اشرف‌السادات مرتضایی (مرضیه)” خواننده ایرانی بود که از آمریکا به انگلیس برای دیدن کنسرت مادرش رفته بود. داستان از این قرار بود که آقای مهندس محمود ملک افضلی” پسر مرضیه بخاطر حضور مادرش در یکی از گردهمایی های فرقه رجوی در ارکورت لندن” در سال 1375 برای دیدن مادرش به لندن رفته بود که در سالن محل کنسرت توسط افراد فرقه کتک خورده و بشدت آسیب دیده بود و پلیس لندن هم بر حسب معمول پلیسهای اروپا در دعواهای خارجیان دخالت نمی کند.

این ماجرا در ژوئن سال 1996 در سالن معروف المپیا در ارکورت لندن اتفاق افتاد و منجر به کتک خوردن آقای مهندس محمود ملک افضلی گشت. با نحوه کتک خوردن این آقا کاری ندارم. هر چند که وقتی ماجرا را از روی کتاب خواندم خیلی ناراحت شدم و دیدم که چقدر با چیزی که در سازمان آن زمان شنیده بودیم فرق میکرد. ولی مهم برایم همان قسمت است که در سازمان به ما گفته شده بود.
در آن زمان بر اثر تبلیغاتی که فرقه انجام میداد هوای دیگری در مناسبات حاکم بود و بخاطر اینکه فردی مثل مرضیه به فرقه پیوسته بود یک تعادل قوایی حاکم شده بود که در مجموع به نفع فرقه بود. تا اینکه روزی به ما گفته شد که مرضیه در ارکورت لندن همزمان با حضور مریم رجوی کنسرت دارد. البته که یک کار هماهنگ شده بود تا با استفاده از نام مرضیه، اسم مریم رجوی را هم بالا ببرند و بگویند که رئیس جمهور برگزیده مقاومت هم در این کنسرت شرکت داشت.
آن زمان بعد از چند روز که گویا خبری در بیرون سازمان پا در آورده بود و النهایه به داخل سازمان هم کشیده شد به گوشمان رسید حاکی از اینکه در جریان ارکورت فردی مدعی شده بود که پسر مرضیه است و گویا دروغ گفته و وی یک خراب کار از آب درآمده که توسط وزارت اطلاعات ایران فرستاده شده بود و قصد خراب کردن برنامه را داشته که موفق به این خرابکاری نشده و توسط مامورین پلیس لندن دستگیر و به بیرون سالن رانده شده بود.
دیگر آن زمان به ما گفته نشد که واقعا این فرد پسر مرضیه بوده و بشدت توسط همراهان مریم رجوی کتک زده شده است و پلیس لندن در کار نبود و اگر هم پلیسی بود وارد ماجرا نشده بود.
راستش وقتی داشتم این کتاب را میخواندم از دیدن عکس های این آقا خیلی ناراحت شدم. کسی که دوست دارد مادرش را ببیند باید کتک بخورد و مصدوم گردد. البته الان هر چه از منجلاب فرقه رجوی فاصله میگیریم ، می بینیم که هر چه آن زمان به ما گفته بودند تماما دروغ بود .
اکنون مرضیه مرده و رفته است ولی اشتباهی که او در ملحق شدنش به فرقه رجوی مرتکب شد باعث شد که خودش و خانواده اش آسیب ببیند . کما اینکه هر کدام از کسانیکه به فرقه پیوسته بودند خودشان و خانواده هایشان دچار آسیب های جدی شدند و هنوز که هنوز است این آسیب ها خوب نشده و بعضا ماندگار هستند.
اما آنچه مسلم و قطعی است اینکه بمرور زمان دروغهایی از طرف سازمان علنی شده و خواهد شد که مغزمان سوت خواهد کشید و در قدم اول این ما خواهیم بود که ناباور بوده و فکر خواهیم کرد که یا خواب می بینیم یا اینکه باید دروغهای سازمان که به خوردمان داده بودند را باور کنیم یا اینکه به خودمان بقبولانیم که عمری سرمان شیره مالیده اند و هر چه گفته اند و غیر واقعی دروغ بوده است.
بخشعلی علیزاده


    مریم و مسعود رجوی در خصوص اعدام میگویند: اعدام بد است و ما با اعدام مخالفیم و در ایران فردا!! ما حکم اعدام را برمیداریم و .
جهت یادآوری خدمت مریم و مسعود باید عرض کنم، مگر شما نبودید که هنوز نه به بار بوده و نه به دار٬ حکم اعدام در قرارگاه اشرف را به نقل محافل و نشستهای دیگ و عملیات جاری تبدیل کردید و می گفتید که هرکس که خواست از ما جدا شود٬ حکمش اعدام است؟! مگر شما نبودید که در نشستهای طعمه همه را مجبور کردید که گزارش بنویسند که هرکس برید و خواست جدا شود٬ حکمش اعدام است و خودش پیشاپیش حکم اعدام خود را امضاء کند؟

   یا اصلا کمی به گذشته های دورتر برگردیم مگر شما نبودید که در سال 59-60 به جوخه های ترور خود دستور داده بودید که وقتی خواستند کسی را ترور کنند٬ بالای سرش بروند و بگویند: شما در دادگاه خلق به مرگ محکوم شده اید و تیر خلاص برسرش بزنند؟!
شما با چه رویی صحبت از اعدام نکردن و صحبت از حق حیات و . به میان می آورید؟ شما تصور میکنید که با این حرفها قادرید که گذشته سیاه خود را پاک کنید؟ آیا فراموش کرده اید که چه بلایی در خروس آباد و زندانهای قرارگاه اشرف٬ به بهانه نفوذی بودن بر سر نیروهای خودتان که نیآوردید؟!

   نکته جالبی که در لابه لای سخنان رئیس جمهور خود منتخب ایران همیشه گفته می شود این است که در ایران فردا٬ خبری از حکم اعدام نخواهد بود! "مریم قجر عضدانلو" ایران فردا را شما بهتر است که لااقل فعلا بی خیال شوید٬ بی زحمت فکری به حال فسیل شدگانی بکنید که در عراق و آلبانی گیر افتاده اند و هر روز و شب٬ شخصیت٬ فکر٬ اعتماد به نفس٬ انسانیت٬ عواطف٬ عقل و شعور و همه چیزشان را اعدام می کنید

خائنان پلید(مجاهدین) تلاش می کنند با به‌ کار بردن الفاظی مانند حقوق‌ بشر»، آزادی» و غیره گذشته سیاه و خاطرات بد مردم از خود را تطهیر کنند. مریم رجوی» رئیس‌ جمهور خودخوانده گروهک تروریستی منافقین در سالهای اخیر معمولاً در سخنرانی و پیام‌های خود از شعارهای خوش رنگ و لعابی، از مفاهیمی مانند حقوق بشر»، آزادی بیان»، حقوق ن» و امثالهم سخن می‌ گوید، اما سوابق گذشته و حال منافقین، نشان‌ دهنده نفاق و تفاوت سخن تا عمل سران این فرقه تروریستی است
به اذعان بسیاری از اعضای جدا شده فرقه رجوی، یکی از واژگانی که سران منافقین بسیار بر آن تاکید می‌ کنند، آزادی» است که برای همه محترم و معنی خاص خودش را دارد. اما در فرهنگ فرقه رجوی، آزادی یعنی اینکه افراد آزاد هستند که فقط از رهبری سازمان تعریف و تمجید کنند و آزاد هستند که شبانه‌ روز برای رهبری سازمان به بیگاری گرفته شوند و اگر کسی خلاف نظر رجوی حرفی زد، نیروهای سازمان آزاد هستند که او را به قتل برسانند!
یکی دیگر از این واژگان مورد استفاده سران منافقین، رهایی ن» است که در فرهنگ رجوی یعنی ن باید از شوهر و فرزندان خود رها شده و در حرمسرای رجوی قرار بگیرند و همه عواطف مادری و زندگی و زن بودن را کنار گذاشته و به دست فراموشی بسپارند.
انتخابات آزاد» از دیگر شعارهایی است که مسعود و مریم رجوی خودش را طرفدار سرسخت آن می‌ داند، ولی ـمسعود رجوی» بدون هیچ انتخاباتی رهبر مادام‌العمر سازمان مجاهدین خلق شده و زنش مریم رجوی» هم بدون هیچ انتخاباتی رییس‌ جمهور مادام‌العمر شده است و در داخل مناسبات هم برای انتخاب مسئول اول سازمان یا شورای رهبری و مرکزی همیشه تعداد کاندیداها کمتر از تعداد مورد نیاز است.
یکی دیگر از واژگان مورد استفاده منافقین به‌ ویژه در سال‌های اخیر، حقوق بشر» است. سران منافقین همواره در سخنرانی‌ها، خودشان را طرفدار سرسخت حقوق بشر معرفی می‌ کند ولی در عمل نقض فاحش حقوق بشر در داخل مناسبات قرون وسطایی منافقین بیداد می‌ کند و افراد از اولیه‌ ترین حقوق انسانی نظیر دیدار با خانواده محروم هستند و هزاران مورد دیگر نقض حقوق بشر که همه سازمان‌های حقوق‌ بشری و ارگان‌های بین‌المللی و کمیساریای عالی پناهندگان در عراق هم آن را تأیید کرده‌ اند.
و اما، یکی دیگر از واژگان مقدس مورد استفاده منافقین، واژه صلح» است که در فرهنگ رجوی صلح یعنی رفتن به عراق و مزدوری برای صدام حسین در دوران دفاع مقدس و علیه مردم ایران وارد جنگ شدن. صلح در نگاه منافقین یعنی آویزان شدن به قدرت‌های خارجی و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای غربی علیه مردم ایران و چشم دوختن به حمایت‌های مالی و تبلیغاتی وسیع از جانب قدرت‌های بیگانه و متکی بودن به قدرت‌های خارجی و نداشتن استقلال ی.


آیا تا کنون رهبری فرقه از خود پرسیده در زمانی که کشور نیاز به کمک مردمش داشت و در آن زمان که اکثر جوانان راهی جبهه های جنگ شدند این خلق قهرمان کجا بودند یا نه چرا رو در روی کشورشان ایستادند؟ مگر نام گروه آنان سازمان مجاهدین خلق ایران نبود ! اگر این فرقه ماهیت ایرانی دارد و خود را خلق قهرمان ایران معرفی می کند چرا در هیچ چالشی پشت سر مردم کشورش نبود بلکه همین مردم بیشترین ضربات را از همین خلق قهرمان دیده اند .



سازمان مجاهدین خلق هیچ جایی در آینده ایران ندارد – بازنده همیشه بازنده است
زمانی که جوان بودم، به خاطر دارم که چقدر حزب توده در میان ایرانیان مورد تنفر بود. نه تنها به این خاطر که آنها کمونیست بوده و به اسلام اعتقاد نداشتند، بلکه بیشتر به این خاطر که برای آنان منافع ملی ایران اهمیتی نداشت. آنان به اصطلاح بین المللی فکر می کردند و البته اعتقاد داشتند که تمامی انقلاب های سوسیالیستی در جهان می بایست تحت هدایت اتحاد شوروی سابق باشد.
ایرانیان از آنان متنفر بودند زیرا آنان به دنبال منافع و تهای اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق بودند. آنان در برابر محمد مصدق نخست وزیری که در یک انتخابات دموکراتیک در ایران پیروز شده بود ایستادند که به سقوط او توسط یک کودتای انگلیسی-آمریکایی در سال 1332 منجر گردید.
از زمانی که من از سازمان مجاهدین خلق در سال 1382 جدا شدم و به ایران بازگشتم متوجه شدم که این فرقه در حال حاضر بسیار منفورتر از حزب توده در میان ایرانیان است، و این ایرانیان شامل مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور هم می شود.
سازمان مجاهدین خلق هزاران نفر بیگناه را به قتل رساند، با دشمن مهاجم صدام حسین علیه مرزبانان میهن همکاری نمود، و بسا بیشتر از حزب توده هرگز اعتقادی به حفظ امنیت و منافع ملی ایران نداشت.
اخیرا، در یک مصاحبه با فاکس نیوز، وزیر خارجه ایران محمد جواد ظریف در خصوص تیم B” توضیح داد که ایالات متحده را به سمت فاجعه درگیری با ایران سوق می دهد، و سازمان مجاهدین خلق تلاش می کند تا به هر وسیله ممکن خود را به این جریان بچسباند، به این امید که شاید به این طریق به اهداف فرقه ایش برسد.
ولی بازنده همیشه بازنده است. آینده ایران هرچه باشد، مجاهدین خلق قطعا جایی در صحنه ی و اجتماعی ایران نخواهند داشت چرا که این فرقه منفورترین در نزد مردم ایران در طول تاریخ این کشور است.


لری ویلکرسون، رئیس سابق ستاد کارکنان وزارت خارجه آمریکا، خارج کردن منافقین از فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا را تصمیمی نابخردانه توصیف می‌کند که حامیان آمریکایی این گروه را امیدوار کرده است تا از این گروه در جهت اجرای منافع خود استفاده کنند.

به گزارش سرویس بین‌الملل هابیلیان، به‌نقل از پابگاه خبری آمریکایی تروث‌دیگ، شارمنی پریس، گزارشگر ریل‌نیوز نت‌ورک، در گفتگویی با لری ویلکرسون، رئیس ستاد کارکنان وزارت خارجه در دوره کالین پاول و استاد برجسته حکومت‌داری و ت عمومی در دانشگاه ویلیام اند مری آمریکا، نظر وی را درباره گروهک تروریستی منافقین جویا شده است.

در ابتدای این گفتگو، پریس با اشاره به گفتگوی 26 آوریل محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، با فاکس نیوز و اشاره وی به ارتباط جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، با گروهک تروریستی منافقین، از جمله سخنرانی سال 2017 وی در جمع هوادارن منافقین، که در آن از آرزوی خود برای سرنگون‌کردن جمهوری اسلامی پیش از آنکه چهل‌سالگی خود را تجربه کند، خبر داده بود، نظر وی را درباره این گروهک تروریستی و حامیان آن در دولت ترامپ جویا می شود.

ویلکرسون در پاسخ به این پرسش، گروهک منافقین را فرقه‌ای تروریستی توصیف می‌کند که درنتیجه به‌کارگیری معیارهای دوگانه از سوی دستگاه حاکمه آمریکا از فهرست تروریستی خارج شده است: سازمان مجاهدین خلق فرقه است، یک فرقه تروریستی. هیچ شکی در این باره نیست. اما ما عادت داریم از هرکسی بدمان بیاید به او می‌گوییم تروریست، و از هرکسی خوشمان بیاید مبارز راه آزادی خطابش می‌کنیم.»

در همین رابطه، رئیس سابق ستاد کارکنان وزارت خارجه آمریکا خارج کردن منافقین از فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا را تصمیمی نابخردانه توصیف می‌کند که حامیان آمریکایی این گروه را امیدوار کرد تا از این گروه در جهت اجرای منافع خود استفاده کنند: از زمان تصمیم احمقانه ما برای بیرون‌آوردن مجاهدین خلق از فهرست تروریستی، جان بولتون، رودی جولیانی و جمعی دیگر از مقامات سابق از این گروه مانند گاو شیرده استفاده کرده‌اند.»

ویلکرسون همچنین به موضوع پول‌گرفتن بولتون و هم‌قطارانش از گروهک تروریستی منافقین صحه می‌گذارد: جان بولتون از مجاهدین پول گرفته است. شنیده ام برای هر سخنرانی 30 هزار دلار دریافت کرده. او در زمره مقاماتی است که از این افراد پول گرفته‌اند.»


وقتی از ماه خرداد صحبت می شود به یاد خیانت های رجوی و فرار وی و زن سومش به فرانسه و آغاز ترور و کشتن مردم ایران می افتیم . ابتدا در مورد کشته شدن بنیانگذاران سازمان باید عنوان کنیم که عامل اصلی مرگ شان خیانت های رجوی و همکاری با ساواک شاه بوده است . وقتی رجوی برای فرار از کشته شدن تن به خیانت داد، عملاٌ نشان داد که دیگر راه برگشتی در خیانت برایش باقی نمانده است . بعد از شروع جنگ عراق علیه ایران بعد از مدتی شاهد بودیم که به یکی از عوامل ارتش عراق تبدیل شده و علیه مردم کشورش دست به جنایت می زد. در ضمن در ماه خرداد سال 1365 رجوی برای اثبات سرسپردگی اش به صدام به عراق سفر نمود تا نشان دهد که در جنگ می تواند مهره خوبی برای صدام در جنگ عراق علیه ایران باشد و عملاٌ به یکی از لشکرهای ارتش صدام تبدیل شد . رجوی در سال 1370 عملاٌ نشان داد که در حمایت از صدام از انجام هیچ گونه جنایتی دریغ نمی کند و برای همه ثابت شد که وی عملاٌ جزیی از ارتش صدام می باشد و به این کار افتخار می کرد .
در ضمن در ماه خرداد زن سوم رجوی یعنی مریم قجر در فرانسه در سال 1382 دستگیر شد که این مسئله به افتضاحی برای سازمان تبدیل شد. چرا که رجوی ها عنوان می کردند در عملیات آخر در کنار نیروهای خود باقی خواهند بود !!! ولی وقتی صدام سرنگون شد هر دو شان برای به در بردن جان بی ارزش شان یکی فرار و دیگری به سوراخی خزیده تا دیده نشود . در ضمن قبل از حمله آمریکا به عراق ، رجوی در نشستی عنوان داشت ما مگر می گذاریم که کسی به صاحب خانه ما ( صدام ) چپ نگاه کند . ما در کنار ارتش و مردم عراق درجنگ با غرب هستیم !!!. ولی رجوی وقتی صدام سرنگون شد به یکباره او را دیکتاتور نامید . حال می توان فهمید که تغییر ماهیت دادن برای کسی که سالیان به او و نیروهایش در عراق کمک کرده بود نمک نشناسی نبوده است ؟ بعد از سرنگونی یار غار وی دیگر رجوی به ارباب جدیدی نیاز داشت چه بهتر از آمریکا که هیچ وقت سرنگون نمی شود و خیالمان راحت است و بعد از این جریان بود که اکنون به یکی از عوامل خیانت و جاسوسی آمریکا و کشورهای مرتجع عربی و اسرائیل تبدیل شده است .
در ضمن در روز سی خرداد بود که رجوی ارتش کاغذیش را اعلام نمود و فکر می کرد که می تواند با این ارتش حکومتی را سرنگون کند . البته رجوی دلش را به صدام خوش کرده بود که شاید با حمایت وی به قدرت برسد ولی این گونه نشد و مدتی که شعار نیروهای سازمان ارتش به اصطلاح آزادی بخش بود به یکباره توسط آمریکا خلع سلاح شده و به ارتش چماقداران تبدیل شد چون برای حفاظت دور قرارگاه اشرف تنها چیزی که وجود داشت چماق برای نگهبانی بود. دیگر خبری از مانورهای مسخره و سرکاری سازمان نبود . دیگر خبری از سرکار گذاشتن افراد و نگهداری از سلاح نبود . دیگر نمی شد دل افراد را به صرف داشتن تجهیزات نظامی برای سرنگونی خوش کرد . دیگر همه افراد به مهره هایی تبدیل شده بودند که باید در خدمت ارتش آمریکا می بودند و هر چیزی که آنان می گفتند بقیه باید انجام می دادند . دیگر شعارهای توخالی سرنگونی که به آن سس داشتن تجهیزات نظامی می زدند خبری نبود . افراد دیگر کاری به جز دعوا و برخوردهای فیزیکی با همدیگر نداشتند . افرادی که فکر می کردند می توانند در راه سرنگونی گامی بردارند همه متناقض شده و می دانستند که دیگر خبری از سرنگونی نیست . دیگر خبری از شعار هر ساله برای سرنگونی نیست و اینکه دل شان را در شب عید با شعار امسال در تهران خوش کنند نیست .
یعنی می توان گفت که ماه خرداد سر آغاز خیانت های رجوی بود که از اعدام بینانگذاران شروع شد و تاکنون این خط ادامه داشته است باید گفت که ماه خرداد ماهیت رجوی را برای همه روشن کرد که تا کجا در انجام خیانت و جاسوسی و وطن فروشی و مرگ دوستانش مرزی باقی نمی گذارد .
حال هر چقدر مریم قجر که اکنون در آلبانی بیتوته کرده از اعدام بنیانگذاران در چهار خرداد روده درازی کند و نفرات کاسه لیس را به شوی مسخره خود بیاورد تا برای هزارمین بار نفراتش را فریب دهد ولی چیزی که نمود بیرونی دارد مریم قجر و بقیه نفرات قدیمی سازمان که هنوز نان خیانت و مفت خوری را می خورند می دانند که رجوی مهره کثیفی است که برای فرار از مرگ و کشته شدن حاضر شد حتی بنیانگذاران سازمان را لو داده تا آنان کشته شوند . این است ماهیت رجوی جنایتکار و ضد بشر و زن باره !
هادی شبانی


در این روزها فرقه رجوی روزانه با این فرشته آزادی که امریکا باشد ، یک بار شاد و شنگول هستند و یک بار درخود و نالان . پرسش اینجاست که چرا باید وضعیت فرقه مجاهدین خلق به این صورت باید باشد . اشاره میکنم به حرفهای آن لعنت شده مسعود رجوی که میگفت نه خاک دارم و نه پول و نه ابرقدرتی پشتم هست که این رژیم را سر نگون بکنم ولی یک چیز دارم انقلاب مریم که با اون رژیم را سرنگون میکنم. خنده حضار
رجوی میخواست با انقلابی که به نام انقلاب ایدئولوژیک راه انداخته بود به اسم سرنگونی و به رسم خودش آدم ها را سرگرم بکند که کسی ایرادی نگیرد و صدای کسی در نیاید . او با همین خیمه شب بازی و ازدواجش با مریم عضدانلو ، همسر مهدی ابریشمچی ، دنبال سرنگونی بود هرچند که خودش خوب میدانست که هرگز با چنین مزخرفاتی نمیتواند دولتی را سرنگون کند.
بعد از جنگ عراق و رفتن صدام و آمدن آمریکا رجوی دید یک مشت آدم ارتشی عادی گیر آورده و آنها به سادگی حرف باور میکنند که توسط آنها شروع به لابی درست کردن کرد که دید با انقلاب که نمیشود سرنگون بکند پس بهتراست دنبال فرشته آزادی که امریکا باشد برود .
حالا که رجوی ابرقدرت هم پشتش آمده، برادر جان بولتون هم که مشاور امنیت ملی ترامپ هست، دیگه چی می خواهی؟ پس سرنگونی چی شد؟ اما شما که وطن فروشی کرده ای و در مقابل تمام اطلاعات و خبر چینی ها و مزدوری ها از امریکا انتظار داری که رژیم را برایت سرنگون بکند، چی شد؟
پس باید از رجوی سوال کرد که آن همه از انقلاب مریم سخن میگفتی چه شد؟ پس چرا سرنگون نکردی ؟ مگر نمیگفتی امریکا جهان خوار است ولی حالا دنبال اون داری روزانه میدوی و ” فرشته آزادی” خودت را در امریکا و جنگ جدید آن با ایران می بینی. این شد انقلاب مریم و هیچ ابرقدرتی مثل انقلاب مریم معجزه نمیکند آری کاملا دیدیم چه معجزه ای کرد.
اما مردم ایران چه میگویند؟ آنها راه را بر خود فروختگان به آمریکا بسته اند و به هیچ اجنبی و یا مزدوران اجنبی جایی نمیدهند و شما هم نباید اسمی از ایران و مردم ایران بیاورید چون تا توانستید با حرفهای قشنگ دروغین جوانان را یا به کشتن دادید یا اسیر و بنده خود کردید و پیر کردید. روشن است که حتی آن ” فرشته آزادی ” هم برای تو کاری نخواهد کرد چون خوب میداند کسانی که انقلابی و ضدامپریالیسم بودند، چه ریشه ای در باطلاق انقلابی گری و خشونت دوانده اند .
غلامرضا شکری


تاریخ، برزیل را با دو پدیده قهوه و فوتبال می شناسد. پله، کافو، سوگراتس، روماریو و قهوه های ناب و خوش طعمی که دنیا را قبضه کرده است. در کنار این پرچمداری ها، برزیلی ها خودرو هم تولید می کنند، هر چند این خودروها به ماشین های آمریکایی، ژاپنی، اروپایی و کره ای نمی رسد اما آن ها توانسته اند از همین بضاعت به صادرات هم برسند. آنها دستی در تولید جنگ افزار و سلاح نیز دارند؛ البته این سلاح ها خیلی ساده تر از نوع آمریکایی است.

هر گاه اسم فرانسه به میان می آید، بی اختیار برج ایفل و خیابان شانزلیزه در یادها تداعی می شود. عطرهای بی بدیل، خودرو، سلاح و صنعت هم در مراتب بعدی این یاد نهفته است. در همه جای دنیا، عربستان را با شهر مکه، نفت، ثروت و ولخرجی های بسیار شهروندانشان می شناسند؛ کشوری که در تولید صنعتی جایگاه بسیار نازلی دارد. اما بیش از یک دهه است که تروریسم و صادرات نفت آن بیشترین واژه کاربردی در مورد عربستان است.

برای شناخت گروهک تروریستی منافقین که داعیه حکومت بر ایران و مردم ایران را دارد نیز شناسنامه ای جز تروریسم وجود ندارد؛ تروریسمی که بی تردید به شماسه و نام کاربری دائمی این فرقه تبدیل است. هر چند که با خرج دلارهای فراوان و با اهدافی خاص، این فرقه از لیست گروه های تروریستی امریکا و اروپا خارج شده اما همان ها که با هدف خاص ی این فرقه را از فهرست تروریستی خارج کرده اند نیز به ماهیت واقعی این گروه تروریستی معترفند.

آنها حتی در آلبانی هم به تروریسم شناخته می شوند: اولسی یازچی، که یک نویسنده آلبانیایی است با انتقاد از رویه دولت آلبانی اینگونه می گوید: ما ظاهرا در یک کشور دموکراتیک زندگی می کنیم. ولی آنان یک کشور در داخل کشور ما ساخته و قوانین خودشان را اجرا می کنند. آنان در آلبانی مانند مافیا رفتار می کند – قوانین را می شکنند، اخاذی می کنند، رشوه می دهند، افراد را کتک می زنند، جداشدگان را تهدید می نمایند، به هر کسی که آنان را مورد سؤال قرار دهد تهمت می زنند که مأمور رژیم ایران است و اعضای خود را در داخل اردوگاه به شیوه های توتالیتاریسم استالینیستی تحت کنترل دارند، و در نهایت مدعیند که دموکرات هایی هستند که ایران را نجات خواهند داد»(1)

یکی از مقامات سابق سرویس اطلاعاتی و ضد تروریستی آلبانی نیز توصیف قابل تاملی در مورد آنها دارد و می گوید که آنها انسان هایی سرگردان و بی هویت هستند که در سنین پیری هستند. آنها به شدت مغز شویی و تحت اندیشه های فرقه ای قرار دارند. به دلیل مشکلات جسمی و کهن سالی نیز هر سال تعدادی از اعصای این فرقه جان خود را از دست می دهند

یکی از نمایندگان حزب سبزها در مجلس فدرال آلمان نیز با اشاره به تنفر مردم ایران از این فرقه تروریستی معتقد است حتی اپوزیسیون خارج نشین ایران نیز از ترس از دست دادن اندک طرفداران خود در ایران، از این سازمان تروریستی حمایت نمی کنند زیرا می دانند بسیاری از مردم ایران پیمان منافقین با صدام و جنایت های آنها را از یاد نبرده اند.

 چندی پیش نشریه آمریکایی نشنال اینترست نیز با انتقاد از حمایت آشکار برخی مقامات آمریکایی از این فرقه اعلام کرد رسانه‌های ایالات متحده باید بفمهند که این امر، نتیجه‌ای مشابه حمایت‌هایشان از حمله آمریکا به عراق در پی خواهد داشت.» و این امر به خوبی نشان می دهد که رسانه های امریکایی نیز به موضوع قمار از پیش باخته حمایت از منافقین واقفند.

رفتارهای فرقه ای این سازمان بسیار بیشتر از انچه خود انها فکر می کنند عالمگیر شده است، به حدی که علیرغم حمایت مداوم دولتمردان امریکایی از این فرقه، برخی رسانه های این کشور شدیدترین هشدارها در مورد تداوم حمایت از این فرقه را خطاب به مقامات امریکایی مطرح می کنند، چنانچه دنیل لریسون نویسنده مجله امریکن کانزروتیو با اشاره به خروج منافقین از لیست تروریستی دولت امریکا، از این فرقه به عنوان گروهی نام می برد که همچنان بدنام و هولناک هستند و تمایلات تمامیت خواهانه دارند و همه مخالفان خود را حتی اگر با جمهوری اسلامی ارتباط نداشته باشند، باز هم همپیمانان ایران می دانند.

یکی از تخصص های بی بدیل فرقه پوشکی منافقین در طول سال های حیات، سازش های خفت بار بوده است. در حقیقت آنها متخصص سازش های پر از ننگ و خفت هستند؛ خودفروشی مسعود رجوی به ساواک و لو دادن همراهانش برای زنده ماندن و فرار از اعدام، ائتلاف و سازش با بنی صدر برای استفاده از وجهه وی در میان طرفدارانش و موج سواری برای این موضوع (ائتلافی که در نهایت بهره ای برای منافقین نداشت)، خیانت ننگین به مردم ایران و همبستری ی برای سرویس دهی به صدام به عنوان دشمن ملت ایران، خیانت ننگین و پیوستن به دشمنان مردم عراق و چهره هایی که در عراق علیه مردم این کشور شورش کرده بودند، در اختیار افسران ارشد حزب بعث قرار دادن ن این فرقه برای خوش خدمتی به صدام،  سازش ننگین با آمریکا علیرغم اینکه همواره آمریکا را دشمن شماره یک خود می دانستند، سازش با گروه های معاند عراقی و دولت آمریکا و اجاره مجدد ن این فرقه این بار به افسران آمریکایی و برای ماندن در عراق، سازش با امریکا و اروپا برای خروج از لیست تروریستی، سازش با دولت امریکا برای جاسوسی هسته ای از کشورمان، سازش با ت های آمریکا برای مساعدت در انتقال اعضای این فرقه به اروپا، سازش خفت بار و هزینه کرد دلارهای فراوان با چهره های جنگ طلب اروپایی و امریکایی برای چند جمله مدح شنیدن از زبان آنها و . .

همه اینها نشان می دهد فرقه تروریست منافقین همواره و با تمام توان آماده پذیرش هر نوع سازش خفت بار آن هم به بهای زنده ماندن و ادامه حیات رو به موت ی خود هستند. اینکه سران این فرقه حاضرند صدر تا ذیل اعضا را در حراج ی به فروش برسانند نیز مسئله پیچیده ای نیست. منافقین همواره در حال خودفروشی ی هستند.

پی‌نوشت:

1-رومه انگلیسی گاردین – ۹ نوامبر 2018


هر ساله از چند ماه قبل تیم های حرفه ای رجوی شروع به تبلیغ و بستن قرار داد با افراد بیکار و ولگرد محله های بدنام کشورها می کرد تا نیروی چند ساعته جذب نمایند و یک نمایش سالانه از 30 خرداد برگزار نمایند .
دراین پروژه ها اصل بر سیاهی لشگر و درنهایت قرارداد کلان با چند نفر شاخص که مخصوص روی سن و خواندن متن نوشته شده از سوی رهبری فرقه بود .
بوق و کرنای فرقه رجوی و جوسازی چند ماهه اش گوش فلک را کر می کرد و ته آن هم یک مهمانی و پذیرایی مفت از رنگین پوستان و ولگردهای بی سرپناه بود و بس! و هیچ نتیجه و راندمانی برای سازمان مجاهدین در برنداشت .
اما امسال ازاین پروژه وجوسازی ها ونمایش های دروغین خبری نیست و رجوی ها درلاک دیگری رفته اند . برابر تجربه و برخی دیالوگ های غیرمستقیم در ورود و خروج های اسیران در آلبانی (اشرف 3) از زمان کلید خوردن پروژه بولتون وحرکت ناو جنگی امریکا به خلیج فارس، رجوی طبق سیاق ثابت به افراد ساعت سین داده وبه آنها هشدار داده کمربندهای خود را سفت کنند ، موها را رنگ بزنند ، کت وشلوار وکراوات اتوکشیده آماده کنند ، کفش ها را واکس بزنند وکوله های انفرادی با تمام تجهیزات آماده نمایند وگوش به زنگ باشند تا اولین تیر شلیک شود .
رجوی قول داده بعد از اولین شلیک ناو، برادر بولتون به ساحل مانز می آید وهمه با هم سوار می شوید وحرکت به سمت ایران برای تحویل گیری حکومت وقدرت خواهد بود .
رجوی گفته دفعه قبل در فروغ اشتباه محاسباتی شد وهواپیمای صدام قرار شد تا همدان ما را همراهی واسکورت کند اما نشد! که به عراق برگشتیم .
اما این بار فرق می کند وبدون هیچ شک وشبهه ای با کراوات به تهران می رویم ودیگر نیاز به روزشمار برای اینکه ببینیم کانون خرگوشی چه غلطی می کند نیست .
رجوی دیگر قول وتعهد سال وماه نگرفته وگفته به زودی وفقط منتظر تصمیم بولتون باشید .
این وعده توخالی هم زیرسئوال رفت . ترامپ وجان بولتون عقب نشینی کردند وگفتند ما قصد تغییر حکومت درایران را نداریم وبدون جنگ ومذاکره ای قضیه تمام شد .
اما رجوی بورشد وحالا مانده با این وعده وساعت سین وکت وشلوار وکراوات رزمندگان سالمند وموهای رنگ شده وچک لیست های وظایف حکومت داری چکار کند .
فی الواقع تصمیم های کودکانه ومسخره رجوی مانند خیالبافی های کودکان در کوچه است . اگر نبود که درسال 67 (فروغ) هشت هزار نیرو را داخل خودرو و به ستون درجاده بدون هیچ تاکتیک واستراتژی روانه زیرتوپ و تیربار و هواپیما نمی کرد .
اگر واقعأ اعضای اسیر موجود در اشرف 3 بعد ازاین وعده توخالی رجوی لحظه ای درنگ کنند وبیرون نیایند دنیا را که باخته اند آخرت خود را هم می بازند.


طی خبری که اغلب رسانه های فرقه ی رجوی منتشر کردند ، میخوانیم :
” ایرانیان آزاده و حامیان مقاومت در کشورهای مختلف، روز شنبه ۱۱ خرداد با برگزاری تظاهرات در کشورهای مختلف، رژیم ضدبشری ولایت فقیه حاکم بر ایران را محکوم و از مقاومت مشروع و عادلانه مردم ایران، تنها جایگزین آلترناتیو مردمی حمایت کردند .
چه کسی است که نداند اینها مزدوران اجاره ای رجوی های وطن فروش و قدرت طلب بوده اند و نه ایرانیان آزاده !
آخر این دومقوله قادر به کنار آمدن نیستند!!
البته روشن است منظور خبر رسان، تلاش مذبوحانه ی باند رجوی است که بدنبال ضعیف شدن موقعیت دوستانش درکاخ سفید ، درگروه های دوجینی جمع شده وفغان وافسوس خود را ازاینکه نمیتوانند مراسم خیمه شب بازی های هرساله ی خود درویلپنت را برگزار کنند و مجبور به تظاهرات پراکنده هستند ، سر دهند!
مدام درعرض یکسال زور زدید که ثابت کنید که برای ” ویلپنت ” تان برنامه ی بمب گذاری درکار بوده واسرائیل هم اعلام کرد که او بوده که کشف ؟! جنایت کرده تا بدینوسیله برموج ایران هراسی در اروپا دامن زده باشید!
اما نتیجه؟
نتیجه این شد که اروپائی ها ویا فرانسوی ها گفتند که حالا که امنیت ندارید ، جلسه ی ویلپنت را که با حضور دوسه هزار نفر بیکار و مزدبگیر، روسپیان ی وهواداران واقعی ویا فرصت طلب رجوی برگزار میکردید، جمع کنید!!
یعنی اینکه این اتهام زنی برعلیه ایران به ضرر خودتان وخود زنی تمام شد والبته که خود کرده را تدبیر نیست !
این واقعه بیش از همه به مریم ضرر رساند که عاشق سخنرانی است و حالا دیگر مجبور است به فرستادن پیام به دسته های چند نفری قناعت کند و ترکی فیصل ودونالد ترامپ ها را درکنار خود نداشته باشد!
از رو آوردن های مزورانه ی اخیر باند رجوی به مردم ، حدس زده میشد که ارباب اصلی جوابش کرده و باند رجوی مایوسانه راهی جز مراجعه به مردم پیدانکرده که اینهم 40 سالی است که تاریخ مصرفش درمورد ان گروه که هروقت دستش رسید آدم هم کشت ، تمام شده است !


محمد محدثین پادو و ملیجک دربار رجوی در 19 خرداد سال جاری طی مصاحبه ای با ایلاف لندن اقرار و اعتراف نمود که باند رجوی از مدتها پیش درخواست بیش ازحد تحریم نفتی از جمله پتروشیمی را از پدر خوانده فرقه (امریکا) علیه حکومت ایران تقاضا نموده و با صراحت تمام اعلام کرد که در صدد هستند تا به امریکا فشار آورند تا صادرات گاز ایران را نیز به لیست تحریمات اضافه کنند.

اظهارات خیانت بار این عنصر خود فروخته در شرایطی اعلام می شود که مریم قجر از ضربه شدید اخیر ی مبنی بر عدم صدور مجوز از جانب دولت فرانسه برای برپایی شو مضحک ویلپنت هم چون مار زخمی برخود می پیچد و برای انتقام جویی ، تعارفات ی را کنار گذاشته و چهره واقعی خود را به نمایش گذاشته و رسما برای فشار حداکثری علیه مردم ایران که بدلیل تحریمهای ظالمانه امریکا از نظر دارویی ، درمانی و اقتصادی با مشکلات جدی روبرو هستند دست به دامن ترامپ شده اند. اما این عفریت و عجوزه رجوی غافل از آن است که مردم آزاده ایران در مقابل هر نابرابری مقاومت نموده و فجر پیروزی را جشن خواهند گرفت و رو سیاهی سهم فرقه رجوی خواهد بود.


سفیر جمهوری اسلامی ایران در انگلیس در واکنش به گزارش نشریه آمریکن کانسروتیو” درمورد رومه نگاران جعلی مجاهدین تصریح کرد: این افراد ساختگی” بدنبال القای این نکته که مردم هیچ اعتمادی به مسوولان و آینده کشور ندارند، هستند.
حمید بعیدی نژاد» با انتشار پستی در صفحه توئیتر و کانال تلگرامی خود نوشت: بعد از تلاش منتقدین رسانه ای در افشای هویت ساختگی شخصی بنام حشمت علوی» که مرتب در رسانه های متعدد آمریکایی بویژه فوربز» مقاله می نوشت، توئیتر، این حساب را به تعلیق در آورده است؛ بررسیها نشان داده است که چنین فردی وجود خارجی ندارد و این حساب توسط سازمان مجاهدین از آلبانی اداره می شد.
وی افزود: سازمان مجاهدین امروزه عملیات نظامی خود را در مسیر جنگ رسانه ای تعریف کرده است و هزاران نیروی این سازمان با قویترین امکانات رسانه ای که توسط آمریکا و اسرائیل در اختیار این سازمان در آلبانی قرار داده شده روزانه به نشر هزاران توئیت و دیگر مطالب در شبکه های اجتماعی می پردازند که هدف آنان براندازی و در همین چارچوب پروژه نا امید ساختن جامعه ایران است.
بعیدی نژاد ادامه داد: این مطالب همه به نام اشخاص ساختگی صورت می گیرند که وجود خارجی ندارند.
سفیر ایران در انگلیس تصریح کرد: یکی از وظایف ثابت این افراد ساختگی، حمله به حسابهای شخصی شبکه های اجتماعی مسوولان است که با وارد آوردن شدیدترین تهمتها و الفاظ زشت، سعی می کنند به مردمی که به این صفحات متعلق به مسوولان نظام مراجعه می کنند القاء کنند که مردم هیچ اعتمادی به مسئولین و آینده کشور ندارند.
به گزارش ایرنا، نشریه آمریکن کانسروتیو” در مطلبی نوشت: حشمت علوی” منادی جعلی گروه مجاهدین ، یک شخصیت ساختگی است که به عنوان نویسنده و فعال حقوق بشر، افکار مسموم این گروه را در رسانه های غربی منتشر می کرد.
دنیل لاریسون” از دبیران این نشریه آمریکایی در نوشتاری با عنوان منادی جعلی مجاهدین و زودباوری غربی‌ها” تصریح کرد: مرتضی حسین” خبرنگار حوزه ت خارجی پایگاه خبری اینترسپت” (انتشارات آنلاینی است که در فوریه ۲۰۱۴ توسط سازمان خبری فِرست – لوک – مدیا متعلق به پیر امیدیار بنیانگذاری شد. این انتشاراتی اخبار و اسناد مربوط به افشاگری‌های ادوارد اسنودن را منتشر می‌کند) داستان مهمی در مورد تبلیغات مداوم گروه مجاهدین گزارش داده است.


از آنجایی که فرقه ماهیت ضد مردمی و ضد میهنی دارد. نه تنها هیچگاه بدنبال منافع مردم نبوده اند بلکه همواره بدنبال ضربه زدن به آحاد ملت ایران بوده اند. چون با کوچکترین تحریم ها علیه ایران با کاخ نشینان جنگ طلب کاخ سیاه همراه شده وبا نشر خبرهای آن ابراز شادمانی میکنند و این در صورتی ست که خودشان بخوبی میدانند این تحریم ها در وهله اول بیشترین آسیب بر قشر عادی جامعه وارد می آورد .
این فرقه چندی پیش از قرار گرفتن سپاه در لیست سیاه وتحریم آن خوشحال بود و این در صورتی است که حتی اگربجای سپاه ارتش هم در لیست قرار میگرفت باز ابراز شادمانی می کرد. که نمونه آن میتوانیم به ترور صیاد شیرازی اشاره کنیم . آخرین تحریم آمریکا، تحریم پتروشیمی های ایران میباشد که باز سران فرقه نتوانستند خوشحالی خودشان را مخفی کنند. در همین رابطه محمد محدثین ازمسئولین فرقه گفت: تحریم پتروشیمی رژیم ی یکی از خواسته های طولانی مدت مقاومت ایران بوده است ودر ادامه اش گفته: در کنفرانس هایی که نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آمریکا داشته بارها برضرورت این تحریم ها تاکید کرده است. حال اگر حتی انرژی هسته ایران را تحریم و درلیست سیاه قرار دهند باز با دمشان بشکن میزند و شاهد این مثال دست داشتن در ترور دانشمندان آن علی محمدی،شهریاری و مصطفی محمدی میباشد.
فرقه رجوی ازهمان سالهای اولیه انقلاب به بیراهه رفت و ترور را در دستور کار خود قرار داد و با پناه بردن به صدام جناینکار در جنگ ضد میهنی دستش را به خون هزاران ایرانی آغشته کرد. البته جای تعجب ندارد فرقه ای که سالها ادعای ضد امپریالیستی داشت یک شبه بعد ازسقوط صدام رنگ عوض کرد و به دامن همان امپریالیسم گروید و در خیانت علیه مردم ایران گوی سبقت را ربود . بی شک اقدامات خیانت آمیز سران فرقه رجوی جزء بر افزایش تنفر و انزجار مردم ایران و روسیاهی در محضر تاریخ ایران زمین چیزی عاید این فرقه نخواهد کرد .


اگر تبلیغات سالهای قبل فرقه رجوی در مورد مراسم ویلپنت را نگاه کنیم ، مملو از پیروزی بزرگ خواندن و فتح الفتوح خواندن آن بود ! اما امسال گردهمائی ویلپنت ، به یک باره و بدون ذکر هیچ دلیلی ، به فرمان رهبر مفقود ! تعطیل و به خیابان گردی ودوره گردی درخیابان های اروپا و آمریکا تبدیل شد.
در حالی پرونده ویلپنت و اجتماعات در فرانسه ، برای همیشه بسته شد که مریم تا چندین روز مانده به مراسم هنوز اجازه درج و بیرونی کردن این خبر را نمی داد ، به این امید که در روزهای پایانی ، موفق به اخذ مجوزهای لازم خواهد شد .
اگر منطقی نگاه کنیم ، برای اجاره سالن های اجتماعات مثل ویلپنت ، باید از ماهها قبل قرارداد آن را نهائی کرد و برای برگزاری آن مجوزهای لازم را از پیش اخذ نمود ! پس خبر لغو این اجتماع از ماهها قبل به سران فرقه ابلاغ شده بود و شکست استراتژیک فرقه در مورد این مراسم در سه ماهه اول سال 2019 رقم خورده بود .
سران سازمان هم پس از ماهها چاره اندیشی و توی سرخود زدن ، این خبر را ابتدا در قسمتی از پیام منسوب به مسعود گنجانده و سپس در اعلام رسمی ویلپنت را منتفی و تبدیل آن به خیابان گردی را اعلام نمودند .
برای 25 ژوئن ابتدا مراسم خیابان گردی را درکشور آلمان اعلام کردند ، مجددا در دقیقه نود ، بدون ذکر هیچ دلیلی آنرا به بروکسل و بلژیک انتقال دادند ! حتما که دولت آلمان هم تمایلی به این امر نشان نداده بود . مریم برای مراسم بلژیک که تعداد پرچم ها از تعداد نفراتش زیاد بود و توریست هایی از اروپای شرقی با وعده ی جا و غذای مجانی و دلار را آورده بودند ، طبق معمول یک پیام ویدئوئی ارسال نمود ! در قسمتی از این پیام ویدئوئی او گفت :
” اگر چه استمالت گران و منفعت طلبان خواهان جنگ آمریکا با ایران نیستند ، اما ایران بدون این ( بدون جنگ ) ، آزاد نمی شود و سر مار را باید به سنگ کوبید تا مردم ایران آزاد شوند …
باز در این مراسم شاهد به صحنه آمدن سخنرانان آمریکائی دلاری بودیم که دم از جنگ و خشونت می زدند ، فرقه ای که زمانی با شادمانی خبر ترور سرهنگ هاوکینزآمریکائی را در نشریاتش درج می کرد و برای استقبال خونین از آمریکائی ها اعلام آمادگی می کرد و اینکه برای آمریکا در ایران ویتنامی دیگر خواهد ساخت و قطع روابط دیپلماتیک با آمریکا را به خلق قهرمان تبریک می گفت ! امروز از سردمداران همان امپریالیسم التماس می کند که باید سرمار را به سنگ بکوبند ! تا مریم خوش خیال به مسند قدرت برسد !
سازمان تروریست رجوی ، که خود را آلترناتیو دمکراتیک مردم ایران می نامد ، در حالی از آزادی و دمکراسی دم می زند که عده ای سالخورده را در زندانی در یک کشور دورافتاده و فقیر در اسارت مطلق نگه داشته است ، در مناسبات این فرقه آزادی های اجتماعی برای اعضاء ممنوع است ، زندگی ممنوع است ، اجرای قوانین معمول مدنی ممنوع است ، انتقاد ممنوع است ، داشتن همسر و فرزند ممنوع است !
این چه آلترناتیو دمکراتیکی است که حقوق اولیه انسان ها را سلب و آنها را از داشتن حداقل آزادی های اجتماعی محروم نموده است ؟
خواری و ذلت رهبران این سازمان طرد شده و منفور ، به حدی است که دیگر حنای آنها نزد هیچ کشوری رنگی ندارد !
هر روز از مواضع خود به عقب رانده می شوند ، دیگر به این و آن ت مدار بازنشسته آمریکائی واروپائی التماس می کنند که دو سه جمله در تائید آنها بگوید ! اما دریغ از آن دو سه جمله !
ماری که سر آن سالهاست به سنگ کوبیده شده و رهبرش مفقود و تتمه اعضایش در یک روستای دورافتاده جنوب اروپا ، بایگانی شدند همان خودشان هستند که و دنبال مار گشتن بیهوده است …
فرید


نامه شماری ازخانواده های چشم انتظار گیلک به رئیس جمهور فرانسه

با تقدیم احترام خدمت گرامی امانوئل مکرون رئیس جمهورفرانسه
ابتدا به ساکن بخاطر ممانعت شما ودولت فرانسه از اجتماع گروه تروریستی رجوی که قرار بود در17 ژوئن همچون 15 سال گذشته در ویلپنت پاریس به نمایش گذاشته شود، ممنون ومتشکریم وشادمانیم که درپس مقابله با تنش های جنبش ضدسرمایه داری درون خانه، نیم نگاهی هم به کانون تروریسم درقلب فرانسه ازجانب یک گروه سکت وترویستی علیه مردمان ایران زمین داشته اید ولیکن میخواهیم بگوییم که اقدام شما علیه فرقه مذکورخیلی کم بوده ومی بایست ابعاد بیشتری بخود بگیرد.
خوب است بدانید که ما شماری ازخانواده های رنجدیده از ظلم وجور رجوی هستیم؛ دردمند وچشم انتظار.
نه یکماه ویکسال بل سالیان بسیارمتمادی است و بعضا تعدادی ازما نزدیک به 40 سال است که نگران از حضوراجباری عزیزان اسیرخود در یک فرقه خطرناک و تبهکار، از آنان بی خبر و بی اطلاع هستیم و ضرر و زیان زیادی دیده ایم .
شما خود بالغ بر33 هفته است که با یک تنش و چالش همگانی مردمی درقلب فرانسه مواجهید که اخباررسیده حاکی ازآن دارد که تحمل وپذیرش آنان وخواسته هایشان، برایتان صعب وسخت بوده! طوریکه سرکوب شان نیز برایتان هزینه آور بوده است .
حال درنظر بگیرید مقر اصلی یک فرقه تروریستی ضد ایرانی به محوریت مریم قجرعضدانلو ملقب به رجوی درمنطقه اورسوراواز فرانسه دایر است و از آنجا به اعمال تروریسم علیه ملت ایران وبه اسارت نگهداشتن عزایزانمان درفرانسه وسایرکشورهای اروپایی خاصه درکشورآلبانی مشغول است وخود آزادانه ازکشورمطبوع شما به جهت اعمال فشارومغزشویی نیروهای ناراضی در زندان مانزبه آلبانی سفرمیکند ومطابق داده ها هم اکنون درکشورآلبانی بسرمی برد وبه سرکوب وحشیانه نیروهای ناراضی سرگرم است .
یگانه درخواست مشروع وبحق ما ازشما این است که به حضورمریم رجوی درکان دراسرع وقت خاتمه دهید .
کسی که به اتفاق همسر مفقودالاثرخود کارنامه سیاهی درایران داشته وتحت تعقیب مراجع قضایی ایران قراردارد چرا که دستکم 17000 ازمردمان کشورمان را ناجوانمردانه به کام مرگ فرستاده است وازجنایتکاران جنگی به حساب می آید.
شماری ازخانواده های دردمند وچشم انتظارگیلک – ایران


الکساندر رابینستو، خبرنگار آمریکایی سایت مینت پرس، با حضور در تجمع اخیر منافقین در پایتخت آمریکا به گزارش مشاهدات خود از این تجمع پرداخته است.

به گزارش سرویس بین‌الملل پایگاه خبری-تحلیلی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)، این خبرنگار آمریکایی گزارش خود را با پرسشی از وزارت خارجه آمریکا آغاز می‌کند که چرا به یک فرقه تروریستی اجازۀ تجمع در واشنگتن را داده است و سپس به حمایت برخی از تمداران مطرح آمریکایی از گروهک تروریستی منافقین پرداخته و دشمنی با ایران را وجه مشترک هر دو طرف می‌داند.

در بخشی از این گزارش اعمال تحریم‌های بیشتر علیه مردم ایران و اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی با هدف تغییر حکومت به عنوان خواسته‌های اصلی برگزارکنندگان این تجمع مطرح شده است. حضور کم‌تعداد طرفداران منافقین در این تجمع نیز از دیگر نکاتی است که در این گزارش به آن اشاره شده و حداکثر تعداد افراد شرکت‌کننده در آن 500 نفر اعلام می‌شود.

در بخش دیگری از این گزارش به حضور تعدادی از اعضای جنبش ضدجنگ کدپینک به طور همزمان برای مقابله با اقدامات جنگ‌طلبانۀ اعضای گروه تروریستی منافقین و توهین‌های لفظی منافقین به آن‌ها و تهدید به خشونت فیزیکی و توسل به زور برای دورکردن اعضای جنبش کدپینک توسط منافقین اشاره شده است.


رجوی ها به مزدوری برای دشمنان ایران معتاد شده اند و روزی نیست که در این مسیر برگ جدیدی رو نکنند.
روزگاری برای صدام و سازمان اطلاعاتش، به مواضع مدافعان ایرانی در جبهه ها حمله می کردند ، اطلاعات درخواست شده از پشت جبهه را برای آنان تهیه می نمودند و یا آن که سوژه های مشخص شده توسط سازمان اطلاعات صدام را در داخل ایران ترور می کردند . اسناد آنچه گفته شد در فیلم هایی که از ملاقات رجوی خائن و دیگر مسئولین فرقه همچون عباس داوری با رئیس سازمان اطلاعات عراق ضبط شده موجود می باشد .
پس از سرنگونی صدام ، رجوی ها به اسرائیل و شیوخ عرب و جنگ طلبان غربی پناه برده تا در ازای خیانت و جنایت علیه مردم ایران ، تکه استخوانی جلوی شان بیاندازند و مانع از فروپاشی این فرقه تروریستی بشوند .
یکی دیگر از اقدامات ننگین فرقه مجاهدین خلق در مزدوری برای دشمنان ایران ایفای نقش جاسوسی علیه برنامه هسته ای ایران بود که از سوی اسرائیل به عهده آنان گذاشته شد . نقشی که گفته می شود حتی سلطنت طلبان هم حاضر به اجرای آن نشدند . رجوی ها در این مسیر تا توانستند برای اعمال تحریم و فشار بر مردم ایران ، دست به هر اقدام رذیلانه ای زدند تا جایی که رجوی بعد از امضای قرار داد برجام در پیامی ضمن اشاره به مجموع وطن فروشی ها و اقدامات ضد ایرانی ، از غربی ها گله کرد که نه تنها ناخن خشکی کرده بلکه محل سگ هم به آنها نگذاشته و اسمی از وطن فروشی های فرقه نیاورده و از آنها بابت جاسوسی تشکر نکرده اند .
آخرین اقدام رجوی های معتاد به خیانت عبارت بود از درخواست تحریم گاز» ایران !!! بلافاصله پس از تحریم صنایع پتروشیمی ایران توسط ترامپ ، یکی از مسئولین فرقه به نام محمد سیدالمحدثین با وقاحت بیان نمود که فرقه تروریستی رجوی بارها و بارها با برگزاری کنفرانس های مختلف ، برای تحریم مردم ایران توسط جنگ طلبان آمریکایی زمینه سازی کرده اند . او گفت : ” در کنفرانسهایی که مسئولین ما در آمریکا داشته اند بارها بر ضرورت این تحریم تأکید شده است.” سپس در ادامه از توطئه های جدید فرقه تروریستی رجوی بر علیه مردم ایران پرده برداشت و گفت :بعد از صنعت نفت، پتروشیمی و صنایع فی … اکنون فراخوان می‌دهیم که گاز هم به لیست این تحریم‌ها اضافه شود.”
چند روز بعد از صحبت های محدثین ، مشخص شد که مطرح کردن موضوع تحریم گاز» ایران طرحی بوده که از سوی اربابان رجوی به آنها داده شده بود تا ابتدا این خائنین این موضوع را زمینه سازی کرده و در مرحله بعد اربابان شان تحت این پوشش که ایرانیان (فرقه تروریستی رجوی) خواهان تحریم گاز شده اند ، بتوانند به راحتی وارد صحنه شده و ادامه این طرح را پیش ببرند .
حالا حدود دو هفته بعد از مطرح کردن این موضوع توسط فرقه تروریستی رجوی ، نوبت به اربابان رسیده است و روز گذشته عادل الجبیر» وزیر خارجه اسبق و معلوم الحال سعودی ها که در حال حاضر وزیر مشاور در امور خارجی» خاندان سعودی است در مصاحبه با فرانس 24» گفت که برای تشدید فشار بر ایران باید تحریم ها گسترش یابد و به تحریم گاز ایران اشاره کرد و گفت که تحریم گاز می تواند ایران را متوجه هزینه سنگین این ت [مقاومت در برابر قلدری و زورگویی] کند”
در برابر این همه رذالت رجوی ها تنها می توان این جمله امام حسین (ع) خطاب به عمر سعد را به رجوی ها گوش زد کرد که هرگز از گندم ری نخواهید خورد» و نه تنها حسرت آرزوها و اوهام پلید خود را به گور می برید بلکه خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید شاهد فروپاشی فرقه تروریستی خود نیز خواهید بود و دیر نیست روزی که باید برای تمام خیانت ها و جنایاتی که علیه مردم ایران انجام داده اید حساب پس بدهید .
صالحی

بعد ازسرنگونی صدام حسین (دیکتاتورسابق عراق) و درابهام ماندن مجاهدین ، برای اینکه بتوانند به نیروهای خود روحیه بدهند وخودشان را به جهانیان نشان بدهند وطوری وانمود کنند که بعد از رفتن صدام ، سازمان هنوز روی پای خود ایستاده است ، سیرکی به نام ویلپنت راه اندازی شد ویک بسیج نیرویی از اروپای شرقی وکمپ های پناهندگی شروع شد وبا پرداخت پول کلان به مدعوین برای شرکت در ویلپنت و بالا بردن عدد شرکت کنندگان برای نمایش قدرت وهمچنین اجاره کردن سخنرانان ازکشورهای مختلف ازجمله امریکا که کلی به آنها پز می دادند و (لشکر امریکایی لشکرسخنرانان) نامگذاری شده بود و در طول سخنرانی بجز تعریف وتمجید از مریم رجوی چیزی نمی گفتند که دستمزد بیشتری به آنها داده شود و بوق به دستان هم به وجد می آمدند .
امسال می بینیم که کفگیر به ته دیگ خورده است ودولت فرانسه اجازه برگزاری تجمع را نداده است وسازمان عدم برگزاری تجمع را دلایل امنیتی اعلام کرده است .
ولی درواقع امر، چیزی برای عرضه کردن ندارند چون سال گذشته صحبت از تغییر حکومت ایران می شد وخیلی از سخنرانان اجاره ای که با هزارها دلار برای هرچند دقیقه سخنرانی آمده بودند، همه تحلیل هایشان آب دوغ خیاری و واهی بود و چون موضوع ویلپنت به بن بست رسید دلایل امنیتی فرانسه را پیش کشیدند و از طرفی هم دیدند که دیگر از ویلپنت آبی گرم نمی شود. امسال آنرا برگزار نکردند و شکستی دیگر برای مریم رجوی بود.
علی کاظمی


از روزهای اول شیوع ویروس کرونا درایران فرقه ضدانسانی مجاهدین خلق تلاش نمود همانند موارد مشابه از این اپیدمی مهلک که سلامتی وجان هزاران نفر را درمعرض تهدید خود قرار داد به سود اهداف ی خود بهره برداری تبلیغاتی نماید. سایت ها و رسانه های این فرقه بی وقفه مشغول جوسازی و سرهم بندی آمار و ارقام دروغین بودند تا روح و روان مردم را بیشتر درگیر سازند. آمار دروغین 3000 فوتی و لیست چند هزار نفره مبتلایان در استانهای مختلف و تهیه و ساخت کلیپ های جعلی در مقر خودش در آلبانی و نشر آن در فضای مجازی بخشی از جنگ روانی سرکردگان این فرقه بر علیه بهداشت روانی مردم ایران بود که با انتشار پیام منتسب به مسعود رجوی تکمیل شد.

 

 

جالب اینجاست که علیرغم ریختن این همه اشک تمساح، حاضر نشد یک دینار از خاصه بخشی های شیوخ سعودی را برای کمک به مردم ایران که اینقدر سنگش را به سینه می زند اختصاص دهد و یا درهیچ یک از کمپین های ایرانیان خارج کشور که با هدف احساس همبستگی با مردم ایران در این شرایط بحرانی تشکیل شده بود مشارکت نماید وصرفا به تبلیغات دروغین اکتفا میکرد. ولی تلویزیون این فرقه امروز چهارشنبه به یکبار بیاد برگزاری سنت چهارشنبه سوری افتاد وبه نقل از اطلاعیه ستاد بخش اجتماعی در داخل کشور از مردم ایران وبخصوص جوانان خواست که با تمام قوا مراسم چهارشنبه سوری را جشن بگیرند و آن را به کانون شورش برعلیه رژیم تبدیل سازند.
سرکردگان ابله فرقه مجاهدین که قدرت طلبی هوش از سر آنها ربوده و چشم وگوششان را کور و کر کرده است گویا فراموش کرده اند که مردم ایران بدلیل درگیر بودن با ویروس کرونا و برای تضمین سلامتی هرچه بیشتر از هفته های قبل کمپین درخانمه بمانیم را درفضای مجازی وتماس های غیرحضوری اعلام کرده اند و به همدیگر توصیه کرده اند تا پایان فروردین از هرگونه مسافرت و تجمع و گردهم آیی خودداری نمایند. انسان واقعا از این همه گیج زدن ها وتقلاهای قدرت طلبانه این فرقه در می ماند. آخر چگونه می شود هفته ها در تبلیغات خود مسئله کرونا را بعنوان معضل اصلی مردم عنوان کرد و جمهوری اسلامی را متهم به بی تفاوتی درقبال سلامت مردم وعدم شفاف سازی نسبت به اعلام و آمار فوت شدگان نمود وسنگ حمایت ودلسوزی سلامت مردم را به سینه زد و آنوقت در قبال بدیهی ترین توصیه های سازمان بهداشت جهانی و اقدامات بازدارنده تمامی کشورهایی که درگیر این ویروس شده اند یعنی ضرورت عدم حضور درمحل های عمومی و تجمع بی مورد و اهمیت قرنطینه شدن در منازل بی تفاوت بود. آیا دستور بسیج و دعوت برای تجمع به بهانه برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در تضاد و تناقض با سلامتی مردم نیست؟ بی شک این اقدام و فراخوان سرکردگان فرقه را نمی توان بحساب عدم درک و فهم و اطلاع آنها از وضعیت گسترش ویروس کرونا و دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی که بصورت وسیع درسطح افکار عمومی جهانیان انتشار یافته و روی حداقل تمرکز و تجمع وتردد تاکید شده گذاشت!
اصولا رهبران فرقه ها فقط به سه چیز فکر می کنند. شهوت، قدرت و ثروت و متدلوژی آنها دراین خصوص برای رسیدن به قدرت بکارگیری هر وسیله و شیوه ای توجیه کردنی است.

اکرامی


سوار بر موج ویروس کرونا همچنان اصلی ترین موضوع جنگ روانی سازمان مجاهدین» بر علیه مردم ایران است. آنان همچنان با کلید واژه پنهانکاری» در فضای مجازی جولان می دهند.
مجاهدین» سعی می کنند با متهم کردن ایران به پنهانکاری» از یک سو و دادن آمارهای ساختگی از تعداد مبتلایان و فوتی ها در اثر شیوع ویروس کرونا از سوی دیگر وحشت را در بین مردم گسترش داده تا امنیت روانی مردم ایران را برهم زنند.
سران فرقه رجوی سعی می کنند به هر شکل ممکن با ایجاد یاس و ناامیدی از آینده در بین مردم، دولت ایران را مقصر تمامی حوادث پیش آمده جلوه دهند تا شاید در انتهای این حجم از تبلیغات ضد ایرانی، مردم را در مقابل دولت به تجمعات اعتراضی وادار کنند.
این در حالی است که سازمان بهداشت جهانی روز چهارشنبه 21 اسفند 98 در توئیتی اعلام کرد؛ ایران علیرغم کمبود تجهیزات، نهایت تلاش خودش را برای مبارزه با کرونا به کار بسته است. همزمان دفتر منطقه ای سازمان جهانی بهداشت گفته است که از اقدام ایران در تهیه مراکزی برای پذیرش بیماران رو به بهبود کووید-19» تحت تاثیر قرار گرفته است.
علیرغم حجم دیوانه وار خبرهای فیک» در شبکه های اجتماعی وابسته به مجاهدین» در مورد شیوع ویروس کرونا در ایران، این سازمان هنوز عاجز از تاثیر گذاری بر روی روحیه مردم ایران است.
مجاهدین» از سر استیصال در حرکتی مضحک و خنده دار در مقابل پویش مردمی در خانه بمانیم» که امروز اصلی ترین شعار برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا در سطح جهان محسوب می شود، شعار قیام و بپاخاستن»! را علم کرده و در کانالهای تلگرامی و شبکه های اجتماعی وابسته به این گروه آنرا بطور گسترده پخش و تبلیغ می کنند.
البته چاشنی همه این اقدامات هم دو پیام منتسب به رهبر مفقودالاثر این فرقه است.
این مردک ابله این روزها در لباس فقیه» و دلسوز مردم هم ظاهر شده و با دادن پیامی نحوه کفن و دفن فوتی های در اثر شیوع ویروس کرونا را نیز آموزش داده است.
این روزها علیرغم حجم وسیعی از تبلیغات ضد مردمی مجاهدین»، حرکات خودجوش مردم در تعطیلی بازار و کسب و کارشان به خاطر جلوگیری از شیوع ویروس کرونا رجوی را بشدت کلافه و سردرگم کرده است.
بنابراین آنچه که از سطر به سطر آخرین پیام این کوتوله خبیث مفهوم می شود سوزش شدید وی از تمکین مردم به رهنمودها و دستورات وزارت بهداشت و مسئولین کشور است.
رجوی سعی کرد در پیامش با شعار ]نه‌جنگ»، راه‌کار نیست[، بشکل جنایتکارانه ای در مقابل پویش مردمی در خانه بنمانیم» بایستد. اما این عمل زشت جز اینکه برگ دیگری بر خیانت های وی اضافه کند تاثیر دیگری در بر نداشت.
بعد از عبور مردم ایران از یاوه سرایی های رهبر مفقودالاثر این گروه، حال نوبت به همسر بدنام وی مریم رجوی رسیده است تا او نیز دشمنی دیرینه خود با مردم ایران را اینبار در لباس زندانیان» به اربابانشان عرضه کند.
لذا در تاریخ 12/12/98 طی اطلاعیه ای جامعه جهانی را برای اقدام فوری برای نجات جان و سلامت زندانیان فرا خواند»؟!
این در حالی بود که در همان روز سایت خبری دویچه فارسی آلمان از قول سخنگوی قوه قضائیه ایران گزارش داد که: ۵۴ هزار زندانی به مرخصی رفته‌اند.
البته شرارت های این پیرزن بدنام به همین جا خاتمه نیافت.
شگرد جدید اینبار مریم رجوی توئیت های فیک در ارتباط با سپاه پاسداران بود. او سعی کرد بین سپاه پاسداران و مردم فاصله انداخته و آنان را رودر روی هم قرار دهد. وی در توئیتی نوشت: عموم هموطنان . . . را به اعتراض فرا می خوانم تا رژیم را . . . مجبور نمایند امکانات پزشکی و درمانی که به‌ طور گسترده در انحصار پاسداران و دستگاههای امنیتی است در اختیار مردم و بیمارستانها و پزشکان معالج قرار دهد.»!
البته این ترفند در فروردین ماه امسال و در جریان جاری شدن سیل در تعدادی از استانهای کشور نیز از سوی این گروه خائن و وطن فروش بکار گرفته شده بود. ولی در عمل سیل عاملی برای پیوند بیشتر بین نیروهای سپاه و ارتش با مردم ایران شد.
دست آخر هم رهبران مجاهدین» از سر استیصال و درماندگی محض، به چهارشنبه سوری پیش روی متوسل شده و از مردم خواسته اند بی توجه به ویروس کرونا بیرون آمده و آتش بازی کنند!
نتیجه اینکه اکنون سران مجاهدین» به جایی رسیده اند که در رقایت با سایر ضد انقلابیون در جلب توجه سرویس های اطلاعاتی غرب حاضرند حتی به بهای مبتلا شدن مردم به ویروس کرونا که دنیا را درگیر خود کرده است از آنها بخواهند به خیابان ها آمده و چهارشنبه سوری را جشن بگیرند. عملی زشت که حاکی از تناقض گویی آشکار سران این گروه جنایتکار در حمایت های ظاهری از مردم ایران است.

نویسنده: سعید پارسا


مریم قجر عضدانلو در جریان سخنرانی اخیر خود در مقر موسوم به اشرف سه خطاب به خانم موگرینی مسئول ت خارجی پارلمان اروپا گفت:
آیا نباید درسفرتان به تهران بجای عکس گرفتن با مهره های رژیم از رییس جمهور رژیم درخواست بازدید سمبولیک از زندان ها را می دادید؟ وی ادامه داد که خانم موگرینی ابتدا باید نقض حقوق بشر در زندان ها را محکوم می کرد. مریم قجر همچنین از کشورهای اروپایی بابت سکوتشان گلایه کرد. سوز و گداز مریم قجر نسبت به خانم موگرینی به آنجا برمیگردد که درجریان جلسه ای که روز چهارشنبه ششم دسامبر برابر با 15 آذر96 درپارلمان اروپا ترتیب داده بودند تا حتی اگر بصورت تصادفی هم شده یک ملاقاتی بین مریم و خانم موگرینی صورت گیرد! اما ناکام ماندند.
خانم موگرینی در پاسخ به درخواست مستقیم هیاتی از لابی های فرقه مجاهدین خلق که گفته بودند خانم رئیس جمهور مقاومت برای انجام یک ملاقات درسالن هستند گفته بود تا انجا که من اطلاع دارم رئیس جمهور ایران یک خانم سابقه دار وساکن فرانسه نیست. من هم درتهران نیستم. اینجا بروکسل است. بدین ترتیب تلاش های چند ماهه باند رجوی برای ملاقات مریم رجوی با فدریکا موگرینی در مقر پارلمان اروپا شکست خورد ومریم قجر بازهم تودهنی محکمی دریافت کرد.
البته این دروغگوی پرمدعا و متخصص برگزاری کنفرانس های تقلبی با هیئت ها وپارلمانترهای اروپایی، قبل از این هم دررابطه با درخواست ویزا از انگلستان تودهنی محکم دیگری هم خورده بود و با پاسخ منفی دولت انگلیس مواجه شده بود. وحرف اخر و یا سیلی محکم تر راهم قبل تر مشاور ی پارلمان اروپا به گونه مریم قجر نواخته بود که گفت باید به نقش انگلی مجاهدین خلق درساختمان های پارلمان پایان داد. براستی مریم قجر خیلی باید وقیح و بیشرم باشد که با ان کارنامه سیاه در زمینه حقوق بشر، این چنین درخواست گستاخانه ای از خانم موگرینی داشته باشد. راستی مریم قجری که این چنین برای حقوق زندانیان سینه چاک می دهد خودش به هیچ هیئتی برای دیدار از زندان های اشرف اجازه داد؟ ایا این فرصت را در اختیار ناظرین بین المللی گذاشت تا از وضعیت اعضای معترض زندانی در ابوغریب گزارش تهیه کنند؟ همین الان به خانواده های اعضا و یا وکلای انها اجازه می دهد بعد از سالیان با عزیزانشان در زندان دهکده مانز (مقراشرف سه) دیدار داشته باشند؟ پس می توان نتیجه گرفت کینه مریم قجر از خانم موگرینی ربطی به حقوق بشر و وضعیت زندانیان در ایران ندارد بلکه دقیقا سوزش وی ناشی از تحویل گرفته نشدن و تو دهنی خوردن از طرف خانم موگرینی است.
اکرامی


باز هم مزدوران فرقه رجوی ، جوگیر شدند ! این بار خانم ” راما یاد ” ، وزیر پیشین حقوق بشر از فرانسه در استکهلم متحول شده است ، ظاهرا دلارهای مجاهدین در آلبانی او را منقلب کرده است !
راما یاد گفته :
” من از اشرف۳ بازگشته‌ام . کلمه عدالت را در اوج نشاندید ، به‌خاطر شما تغییر در چشم‌انداز است
نزدیک چهل سال است که رهبران شیاد مجاهدین و نوکرانشان می گویند ، تغییر در چشم انداز است !
این چه چشم اندازی است که هرگز نخواهد رسید ؟
پاسخ این سئوال را باید در عملکرد چهل ساله مجاهدین جستجو کرد. سازمانی که کوچکترین انتقاد اعضای خود را با زندان های طویل المدت انفرادی داده است ، آیا باید منتظر پیروزی باشد ؟
چشم انداز واقعی فرقه رجوی ، مرگ در تنهائی و انزواست . همانطوریکه سرنوشت عبرت آمیز رهبر منفور این گروه در سوراخ موش ها رقم خورد ، بی شک سایر رهبران و مسئولین ارشد این فرقه باید ، منتظر عدم و نابودی در حصارها و تاریکی ها باشند .
شیادی و ی و شیطان صفتی ، اصلی ترین وجوه بزک شده این فرقه استبدادی است . اگر به گذشته تاریک این گروه ، نظری بیافکنیم ، سراسر انشعاب ، چنددستگی و قتل های مشکوک را می بینیم ، سالیان به یمن اهرم های نظامی و اطلاعاتی در عراق نیروها را به روز سیاه نشاندند . کوچکترین قدمی هم در راستای اهداف مورد ادعای خود برنداشتند . همیشه گرد مرگ بر قرارگاههایشان پاشیده بود و کمتر تولدی را ما طی سالیان از این سازمان شاهد بودیم ، رهبران خونخوار این سازمان ، فقط خونریزی را ترویج کردند ، فقط سرکوب شدید فرقه ای را رواج دادند . اعضای سازمان اکثرا در سنین جوانی متوقف شده و اکنون با ظاهرهای سالخورده و پیر ، از روی ناچاری در اسارت این فرقه در آلبانی به سر می برند .
خود رهبران و مسئولین فرقه به خوبی و بهتر از همه می دانند که نیروهایشان برای چه آنجا هستند . آنها به روشنی می دانند که دیگر نیروهایشان اغلب دوران بازنشستگی خود را طی می کنند و البته خواست رهبران دیکتاتور این گروه است که با اسارت هر چه بیشتر آنها ، به حیات ننگین خود ادامه دهند .
چشم اندازی هم که برای تغییر حکومت ایران می بینند ، سرابی است که سالیان آن سراب را در رویاهایشان دیده اند و اینک در باتلاق آلبانی فرو رفتند .
البته قبلا هم مریم این پیش بینی را کرده بود .
خانم مریم عضدانلو ، سومین زن رهبر مفقود و فراری فرقه رجوی ، چند ماه پیش در توئیتی چنین نوشته بود :
” تجارت با ها ، سوخت رسانی به ماشین سرکوب و ترور و امتیاز به آن ها ، چشم انداز جنگ را بیشتر می کند ” !!!
این اولین بار نبوده که از چشم انداز جنگ و سرنگونی و تغییر صحبت می شود و مسلما آخرین بار هم نخواهد بود .
اما در چشم انداز است که فرقه منزوی رجوی در آلبانی ، روز به روز از نیروهایش کاسته خواهد شد ، جداشدن از این فرقه دیگر یک روش روزانه شده است ، مریم باید برای این چشم انداز واقعی ، چاره ای بیندیشد …
فرید


 

Techafand نام درگاهی در فضای مجازی است که به عنوان پشتیبان تیم سایبری نفاق فعالیت دارد و با روش های خود تلاش دارد کاربران را در مرداب آغشته به تکنولوژی دعوت و از آن ها در جهت اهداف سازمان بهره مند شود.

به گزارش وبسایت

مزاحمین خلق: اتاق سایبری نفاق یکی از اقداماتی است که در سرای سالمندان اشرف به عنوان بازوی ناتوان این تروریست ها در فاز میدانی، در فضای مجازی فعالیت هایی دارد.سایبری گروهک برای انجام چنین فعالیت هایی نیاز به پشتیبانی فنی در جهت اقدام برای فعالیت های جاسوسی و سایبری نفاق بوده و ”

تکافند ” نام درگاه پشتیبان سایبری نفاق بوده که خود فعالیت هایی جدا از این موضوع پشتیبانی داشته که در این نوشتار به آن می پردازیم.

سایت تکافند به عنوان درگاه ورودی مخاطبان است که با انتشار اخباری در حوزه های هک، بدافزارهای کامپیوتری، ویروس ها، پیام رسان ها، ها و اخبار حوزه تکنولوژی خود را به عنوان مرجعی در این زمینه معرفی میکند.

این درگاه دارای گذرگاه های ارتباطی در فضای فیسبوک، توییتر، تلگرام و یوتیوب بوده و در معرفی خود برای کاربر، گذرگاهی ایمن برای ایجاد ارتباطات آزاد مردم ایران با جهان بیرون ” و  کمک به قیام‌‌کنندگان برای داشتن یک  ارتباط امن و سریع با جهان آزاد ” عنوان می شود.

امن، به چه معنا و چه قیمتی؟

عمده ترین فعالیت این پشتیبان سایبری نفاق در راستای نفوذ به کاربران برای بدست آوردن اطلاعات شخصی این افراد بوده و اینکه بتوانند از این طریق اسناد و یا تصاویری را برای افشاگری در حوزه های خود به صورت محرمانه، آشکار (راسویاب) و… بکار گیرند.همچنین تکافند در حوزه کاری خود با نهی و هشدار درخصوص برخی از اپلیکیشن ها مواردی را عنوان می کند که اپلیکیشن بسیار نا امن بوده، نظام بر آن تسلط دارد و می تواند شما را ردیابی و شنود کند، در مقابل با تشویق به نصب و استفاده کاربران از و یا فلان اپلیکیشن تبدیل شده توسط تکافند، آنها را به اصطلاح فنی (RAT) یعنی اینکه به اپلیکیشن واقعی کد مخرب خود را اتصال داده و کاربر با اتصال اولیه به سایبری نفاق وصل می شود، سپس وی را به مرداب از پیش طراحی شده خود هدایت و عملیات سایبری خود را نهایی می کند.

لازم به ذکر است تکافند با ایجاد ربات هایی در فضای مجازی و در حوزه هایی که عنوان شد کمک بزرگی به تیم سالمند سایبری نفاق نموده و بسیاری از امور را بر عهده همین ربات های سایبری گذاشته است.از سوی دیگر با ارتباط گیری ها، تکافند تلاش دارد بتوانند افراد متخصص را در راستای اهداف تروریستی و خیانتکارانه خود علیه ایران استفاده کنند.

برخی از شیوه های کاری تکافند

تکافند در ابتدای نمایش، سایتی با پوشش اخبار تکنولوژی در حوزه فن آوری و فضای مجازی است که می تواند کاربر را با جذابیت اخبار این حوزه به این سمت هدایت کند، در مرحله بعدی مطالبی در این سایت عنوان می شود که مخاطب را دچار نوعی نگرانی در فضای مجازی از نوع ناامن و خطرناک نموده و تنها بخش ایمن در این فضا را بنام تکافند می بیند.

سایبران نفاق در ارتباط با مخاطبان و در اخبار خود همواره تلاش دارند با بیان اینکه ” تجارب و دستاوردهای خود را برای ما بفرستید.با کاربر هماهنگ و ارتباط گیری داشته باشند، برای این منظور هم از دو ID کاری به عنوان پل ارتباط نام می برد که در ذیل آورده ایم:

@Alitech94

@kiatechafand

سپس کاربران را وارد مرداب مجازی خود نموده و با دراختیار قرار دادن نرم افزارهایی دستکاری شده و یا هایی به ظاهر امن و سرعت اتصال بالا و بیان اینکه ما بالاترین ضریب امنیت را داریم، مرحله بعدی را نهایی می کنند.مرحله نهایی تکافند در سرقت اطلاعات شخصی و موقعیت کاربران بوده که می تواند برای اهداف سایبری سازمان مفید بوده و مخاطبان را تباه کند.همچنین ارتباط با فرد و تخلیه اطلاعاتی می تواند در مراحل بعد بکار گرفته شود.تکافند همان پشتیبان مرکز جاسوسی و نفوذ سایبری منافقین است و وم آگاه سازی کاربران در فضای مجازی در این زمینه می تواند از وقوع اتفاقات جبران ناپذیر در این حوزه جلوگیری نماید.


به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: عملیات سایبری نفاق یکی از گزینه هایی بود که سرکردگان فرقه با حساب اینکه می توانند ضرباتی را بر پیکر نظام وارد کنند، آن را راه اندازی و فعالیت هایی را در این زمینه آغاز کردند.جدای از بحث اینکه فواید مورد انتظار سازمان در این اتاق سایبری محیا نشد، مشکلاتی هم برای سازمان ایجاد کرد که در ادامه به آن می پردازیم.

دولت نوروزی از عوامل سرای سالمندان تروریست مقیم در لندن، این روزها با نگرانی از وضعیت عملکردی سایبری نفاق توصیه ها و محدودیت هایی را عنوان کرده و برای این موارد دلایلی قانع کننده در گزارش خود به سازمان ارائه نموده است.این در حالی است که در روزهای قبل نامبرده هشداری مبنی بر عدم تجمع تروریست های اشرف را جلوی سفارت ایران در لندن داده و مورد استقبال سازمان قرار گرفت.

مهمترین توصیه های منشی لندن نشین فرقه در گزارش به سازمان:

… برای جلوگیری و مقابله با عملیات های سایبری رژیم‌، برادران و خواهران باید آموزش ببینند. خصوصا صوت های جلسات که به دلیل نا آشنایی دوستان از امکانات شبکه های اجتماعی و موبایل ها ی هوشمند به دست رژیم افتاده است و از این پس کسی مجوز استفاده از اسنپ برای تغییر آی پی را ندارد…»

وم آموزش مجدد برای افراد محبوس در فرقه نشان از کهولت سن و عدم یادگیری موارد آموزشی را بار دیگر یادآور شده و سازمان سالمندان تروریست در تلاش است بتواند همچنان آن ها را مورد سو استفاده خود قرار دهد.همین موضوع سبب شده است که گاف هایی بزرگ را در ماه های اخیر شاهد باشیم و عملیات سایبری نفاق به ضد عملیاتی برای خودشان تبدیل شده و در حال حاضر تروریست ها در پی حل مشکلات پیش آمده در ابعاد بین المللی و داخلی در سرای سالمندان اشرف هستند.

از سوی دیگر افراد رده بالا در سازمان هم سوتی های خاص خود را (بدلیل عدم آشنایی با تکنولوژی و رعایت مسائل حفاظتی) داشته و مشکلات بیشتری را برای سازمان در آلبانی ایجاد کرده اند.لازم به ذکر است که افراد سایبری و یا رده بالا مانند حسین داعی الاسلام از روش هایی برای تغییر آی پی، مانند استفاده از اسنپ، استفاده نموده که به دلیل مشکلات پیش آمده برای سازمان و لو رفتن آی پی ها و صوت و برخی اسناد دیگر… مجوز استفاده از این حالت برای تمامی اعضا بر اساس گزارش دولت نوروزی ممنوع می شود.

رعایت نکات امنیتی

سازمانی که با ادعای داشتن اطلاعات پنهان از داخل ایران سعی میکند در ابتدای خروج از کشور جایگاهی حتی در بیابان های عراق که موجودات ولگرد هم به آنجا تمایلی نداشتن بروند، ولی سازمان از روی ناچاری می رود تا موقعیتی برای خود فراهم کند.سپس با دادن خدماتش به صدام و حزب بعث، فرقه را تجهیز و در برابر نیاز های خود آدم فروشی، جاسوسی، خیانت، رسوایی، میهن فروشی و ترور و … را به عنوان مومات رسیدن به قدرت و حیات کثیف خود تلقی می کند، و از همان ابتدای تأسیس دارای ادعایی مبنی بر اطلاعات و حفاظت بالا در برابر اعضای خود بوده و نتیجه را در سالهای اخیر می بینیم و نتیجه چنین می شود.

اکنون بعد از ۴۰ سال فرقه رجوی همچنان در شوک گاف های اعضای خود بوده و آموزش های فراوان سرویس های امنیتی حامی تروریست به آن ها هم نتوانسته این منافقین سالمند را به روز رسانی و آنها را مانند ربات های سایبری برای بهره ای درست در جهت اهداف تشکیلات فرقه ای خود، داشته باشند.


کنفرانس مطبوعاتی مجاهدین» که با آب و تاب فراوان در تاریخ هشتم مهر ۹۸ در واشینگتن برگزار گردید با هیچ اقبالی روبرو نشد. مجاهدین» مدعی در اختیار داشتن اسنادی شده بودند که حمله اخیر به تأسیسات نفتی سعودی کار ایران بوده است!

این کنفرانس برای مجاهدین به حدی حیاتی بود که حتی یک روز قبل، خبر برگزاری چنین کنفرانسی را در واشینگتن از سایت های  رسمی و دیگر کانال های رسانه ای خود اطلاع رسانی کرده بودند. ولی در عمل به غیر از  چند رسانه غربی و  آمریکایی معلوم الحال که با پول مجاهدین» خبررسانی می کنند هیچ واکنشی از سوی دولتمردان غربی و عربی به این کنفرانس نشان داده نشد.حتی کارشنان و تحلیل گران ی نیز به این نمایش مسخره با دیده شک و تردید نگریسته و اینکه سرویس های اطلاعاتی صرفا حدس و گمان های خود را از زبان این پادوهای مفلوک و ورشکسته بیان می کنند. بی بی سی و ایران‌اینترنشنال هرچند با قطع برنامه‌های عادی خود، پوشش زنده کنفرانس مطبوعاتی مجاهدین»  را در اولویت قرار دادند. ولی در عمل برای بی بی سی فارسی نه تنها خوراک تبلیغاتی فراهم نکرد بلکه برعکس کارشناس آن پته مجاهدین» را نیز روی اب ریخت.

کارشناس بی بی سی گفت: مجاهدین خلق با متهم کردن ایران به حمله علیه تأسیسات نفتی عربستان، در حال ماهیگیری از آب گل آلود هستند. آن‌ها بلندگوی سرویس‌های اطلاعاتی غربی بوده و خودشان عملا کشفی ندارند.

ولی سوال اینجاست چرا واقعا خود آمریکا و یا عربستان سعودی در این رابطه سند و مدرک ارائه ندادند؟ باید گفت فرقه رجوی آلت دست جنگ طلبان است و هر از چندگاهی نیاز است تا تکه استخوانی از صاحبانش گرفته و مدتی را با آن سر کند.


اگر بخواهیم موقعیت فعلی گروهک را در یک دسته بندی کاری قرار دهیم باید به بستر های موقت و دائمی اشاره کنیم.این بستر های موقت معمولا وقایع و مواردی است که هرزگاهی پیش آمده و می تواند سبب ساز ایجاد موج سواری بر آن ها باشد.در این موارد می توان به برخی مشکلات داخلی و یا بلا های طبیعی اشاره داشت.مواردی مانند زله، سیل و … که نفاق بصورت موقت بر آن سوار شده تا بتواند از شرایط پیش آمده به نفع خود استفاده کند و هرچه بیشتر مردم را علیه نظام تحریک کند.این دسته موقت معمولا کارایی لازم را برای گروهک نداشته و به عنوان سابقه ای برای سخنرانی و یا تخریب موضوعات مشابه کاربرد دارد.

دسته دوم بستر های دائمی بوده که منافقین در این بستر ها با استفاده از حالت موقت، سعی دارند اهداف خود را پیگیری و مخاطب را مجاب به قبول آنچه می خواهند نمایند.در این زمینه روش هایی بکار گیری می شود که در نوشتاری دیگر به آن بصورت دقیق تر می پردازیم.

سناریوی لردگان و بستری موقت برای جولان نفاق

منافقین طبق برنامه روزانه وظیفه دارند اخبار ایران را رصد نموده و بر اساس آن به نکات خاصی اشاره و این موارد را در بستر هایی که به آن اشاره شد قرار دهند.پس در نتیجه لردگان در بستر موقت قرار گرفته و نفاق در توهمی از قدرت و حمایت مردمی از خود، معمولا خود را در وقایع پیش آمده به عنوان های مختلف نشان میدهد؛ از این جمله می توان به موارد ذیل اشاره داشت:

  • خود را عامل آموزش دهنده برای درگیری و اعتراض ها در موضوع نشان میدهد
  • القای به مخاطب درخصوص استفاده از خط و خطوط گروهک در آشوب ها
  • وجود عوامل این گروهک در میان مردم به عنوان لیدر در برخی موارد و یا ادعای این مهم
  • سابقه سازی از فعالیت های خود در ذهن مخاطبان برای توهمی بنام مقاومت سازمان یافته ایران
  • حامی نمایشی و کذب برای افرادی که در آن موضوع قرار دارند
  • ادعای عدالت خواهی و تحریک کننده برای آشوب
  • ناشر اخبار کذب و جو سازی های مختلف پیرامون موضوع
  • آلترناتیوی آزادی خواه برای مردم ایران
  • تلاش برای نشان دادن اینکه منافقین در تمامی موارد و مشکلات در کنار مردم حاضر هستند
  • توهم اینکه نفاق در میان مردم دارای پایگاه اجتماعی است
  • تلاش برای راه اندازی شورش و آشوب و برعهده گرفتن لیدری آن
  • تقویت کننده و استمرار وضعیت پیش آمده برای ادامه شورش ها
  • کارشناسی و پیش بینی ها در میان اخبار و برنامه های خود در سیمای مزاحمین
  • انتشار بیانیه حمایتی
  • سخنرانی های حمایتی و به نوعی لیدرانه
  • گروهی محبوب در بین الملل
  • حمایت غرب در برنامه های آن

چهل سال است که ملت ایران با اتکا به توانمندی خود برای دفاع از حفظ استقلال خود و کشورشان و ایستادگی در مقابل خواسته های نامشروع زوگویان بین المللی که دندان تیزکردند تا یکبار دیگر ایران را غارت کنند بها می پردازند. اما درمقابل جریانات وگروههای مزدور و وطن فروش سوته دل خارجه نشین به اصطلاح وطنی طی این چهل سال همواره تلاش کردند تا رکورد جدیدی از وطن فروشی را در بازار مکاره ی عرضه کنند شاید که خریداری پیدا شود تا آنها را درآینده ی ایران دخیل دهد .
اخیرا در حاشیه اجلاس سالانه سازمان ملل گروهی مزدور و وطن فروش بی مایه ازجمله فرقه تروریستی وخیانت پیشه رجوی تحت عنوان حامیان ایران غیرهسته ای جمع شدند تا میزان وطن فروشی خود را به نماینده امپریالیسم نشان دهند .این بوزینه های پست طینت آنقدر بخاطر گذراندن پروسه خیانت آمیز خود پوست کلفت شدند که درتجمع خود علنا ازنماینده امپریالیسم درخواست کردند تا روند ایجاد فشارحداکثری تحریم مردم ایران را ادامه دهند .درمیان انها فرقه خائن رجوی گوی سبقت در وطن فروشی ازبقیه ربوده. علیرضا جعفر زاده نماینده این فرقه تروریستی با برگزاری نشست مطبوعاتی سعی کرد با ارائه مشتی اطلاعات غلط و دروغ وبا یک صحنه سازی مضحک حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را به ایران منتصب کند تا شاید آمریکا را مجاب به حمله نظامی وبمباران ایران کند. واقعا لعنت خدا برآنها باد که حاضرند بخاطر رسیدن به منافع کثیف وپست خود ملت ومنابع کشور خودرا نابود کنند.
حال باید به این وطن فروشان بی آبرو گفت بیچاره ها مطمئن باشید همان امپریالیسمی که برای خوش خدمتی بیشتر برایش دم تکان می دهید خود به بی کفایتی وبی لیاقتی شما برای اداره امورکشور بزرگ ایران واقف هستند. به همین خاطر یقین داشته باشید که درموعد مقرر و بعد از سوء استفاده ابزاری ازشما تکه نان خشکی هم جلوی وجود نامبارکتان نمی اندازند وازطرف دیگربدانید که با چنین اقدامات خیانت آمیزی هرچه بیشتر خود را نزد ملت ایران ازهر قوم و نژادی رسوا و منفورتر خواهید کرد شما نفرین شده ابدی نزد ملت ایران هستید. حال هرچقدر دوست دارید در خارجه زیرسایه امپریالیسم بنشینید و لغز سرنگونی برای رسیدن به نان ونوایی بخوانید .
حمید دهدار


رسانۀ آمریکایی اُپن سیکرت (مرکز ت پاسخگو) که به‌طور تخصصی به مسئله ورود پول‌های با منشاء مشکوک به امور ی در آمریکا می‌پردازد، طی گزارشی از پرداخت مبلغ 1.4 میلیون دلار به شرکت لابی‌گر روزمونت از سال 2013 تاکنون توسط تروریست‌های مجاهدین برای تأثیرگذاری بر ت‌های خارجی و دفاعی آمریکا خبر داده است.
این گزارش که به طور خاص اقدام اخیر مایکل موکازی در ثبت‌نام رسمی در فرم مربوطۀ وزارت دادگستری آمریکا به‌عنوان لابی‌گر گروه تروریستی مجاهدین را بررسی می‌کند، به سایر فعالیت‌های تبلیغی این گروه نیز اشاره کرده و اسامی دیگر تمداران آمریکایی حامی تروریست‌های مجاهدین مانند رودی جولیانی، جان بولتون و رابرت توریسلی را نیز مطرح می‌کند.
در ادامه این گزارش اسنادی دربارۀ مراودات مالی فرقه تروریستی مجاهدین با یک شرکت لابی‌گر در آمریکا منتشر شده است که نشان می‌دهد مجاهدین بین سال‌های 2013 تا 2019 در مجموع 1.4 میلیون دلار برای تأثیرگذاری بر ت‌های دولت و کنگره آمریکا به شرکت روزمونت پول پرداخت کرده است. لازم به ذکر است این اسناد از طریق ادارۀ اسناد عمومی وابسته به سنای آمریکا به‌دست آمده است.
در همین زمینه گفتنی است بارها اسناد پرداخت مبالغ هنگفت توسط گروه تروریستی مجاهدین به تمداران مختلف آمریکایی در رسانه‌های این کشور منتشر شده و اقدامات این گروه تروریستی برای اثرگذاری بر تمداران آمریکایی مورد انتقاد رسانه‌ها و چهره‌های ی قرار گرفته است.


با عبور روزهای تابستان و رسیدن به مهر ماه، منافقین با تشکیل جلسات درون فرقه ای در نهایت به تصویب ابلاغیه ای به تیم سایبری خود رسیده، …مبنی براینکه تبلیغات برای محیط های آموزشی و تبدیل آنها به مکان هایی برای شورش در دستور کار قرار گرفته و… ». که در این نوشتار به جزئیات آن می پردازیم.

 

واکاوی عملیات مهرماه از ابعاد مختلف

سرکردگان  رجوی اقدامات خود را در ۳ محور کاری قرار داده و بر اساس همین محورها عملیات مهرماه را از چند هفته مانده به شروع سال تحصیلی جدید استارت می زند.این عملیات باید در حوزه های دانش آموزی، دانشجویی، معلمان گسترده و فعال شود.

 

هدف اقدامات در عملیات سایبری مهرماه

تشویق دانشجویان و دانش آموزان به ایجاد آشوب و قانون شکنی در کنار تقابل بین فرهنگیان و نظام، به حاشیه کشاندن سال تحصیلی، بزرگ نمایی و اخبار کذب درخصوص مسائل داخلی در این حوزه، تخریب سیستم آموزشی و جهت دار کردن این مسیر به سمت و سوی دلخواه سازمان ترور، از سوی دیگر است.

تاریخچه ای مختصر از اقدامات قبلی

از دی ماه ۹۶ طراحی و تبلیغات برای ترویج اعتصاب و تظاهرات توسط سالمندان رجوی را می توان یکی از مهمترین اقدامات گروهک در این زمینه عنوان کرد.این جریان سازی تیم سایبری با شعار فرهنگیان آگاه و مبارز ایران” اقداماتی را در فضای مجازی و رسانه ای انجام می دهد و در همین حوزه، عوامل سایبری نفاق با ایجاد گروه ها و کانال هایی عمومی و آشکار و در مواقعی پوششی و پنهان، برخی از فرهنگیان را به سمت اهداف خود هدایت می کنند.هرچند در میان برخی از همین فرهنگیان تعدادی نفوذی برای فاز میدانی اقدامات نفاق آموزش های لازم را دیده و به نوعی هدایت و لیدری آن را بر عهده می گیرند و قانون در برابر آنها قرار می گیرد و این عناصر را از دیگر فرهنگیانی که به دلایل مختلف در گروه و کانال های منافقین وارد شده بوده و ناخواسته در این مسیر قرار گرفته اند، جداسازی نموده و مسیر را برای سال تحصیلی جدید هموار میکند.

بهانه ای بنام سال تحصیلی جدید

منافقین در عملیات تازه خود بر این باور هستند که می توانند با تصاویری از اعتراض های قبلی و تجمعات فرهنگیان، دانشجویان و حتی دانش آموزان، آنها را با خود همراه ساخته و محیط آموزشی را به میدان عملیاتی خود تبدیل نمایند.از سوی دیگر برخی مشکلات داخلی زمینه ساز خوبی برای تروریست های آلبانی نشین شده تا بتوانند با موج سواری بر آن عده ای را با خود همراه سازند.همچنین فرقه درصدد است جوانان را به پوچی یا وازدگی از انقلاب و دگرگونی سوق دهد، پس با ادعای برگزاری حرکت‌های مستمر و نوبه‌ای خود و با حرکت‌های نمادین‌ و شعاری فضا را چنان نمایش میدهد که گویی همگان با این خیانت کاران همراه شده و می خواهند در مسیر آنها گام بردارند و در واقعیت چنین نبوده و این یک دام از سوی فرقه است.

لازم به ذکر است در عملیات ابلاغی نفاق به عوامل خود این نکته ذکر شده است که به نوعی عملیات مهرماه باید پیوند دهنده میان آشوب و اعتراض هایی دیگر بوده و ترکیبی از برخی دیگر از اصناف را در آن وارد نمایند.همچنین طبق اخبار رسیده از ابلاغیه سازمان ترور، طرح مطلوب فرقه از ترکیب اقشار دیگری از جامعه مانند پرستاران، کارگران، کشاورزان و حتی بازنشستگان در کنار فرهنگیان و دانش آموزان و دانشجویان خبر میدهد.

 کانون های صنفی ساختگی توسط نفاق

سرکردگان گروهک تروریستی برای طبیعی جلوه دادن و به نوعی همراهی و هماهنگی در جهت سامان دهی به اعتراضات و تظاهرات و تجمعاتی که در تبلیغات خود آن ها را بزرگ نمایی کرده، به ایجاد کانون های صنفی ساختگی برای معلمان و برخی از دیگر مشاغل نموده و افرادی را که در ارتباط با سرپل های خود بوده در مسیر ارتباط با ادمین ها قرار میدهند تا بتوانند مسیر را به خیال باطل خود مدیریت و به سرانجام دلخواه برسانند.در این بین هم هرزگاهی کانون های صنفی بیانیه هایی را منتشر میکند تا به این شکل نوعی حمایت از این اقدامات را در تبلیغات خود نشان داده و چنین وانمود نمایند که این آشوب ها وجهه ای عمومی دارد.

برخورد قانون با عوامل نفوذی و فرصت طلب

طولی نخواهد کشید که قانون با افرادی که علیه مقررات، تلاش برای قانون شکنی دارند، ایستاده و با آنها برخورد میکند.در میان همین اقدامات نفاق نیز برخی از عوامل گروهک که در ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم با آن بوده  و با استفاده از برخی از مسائل داخلی موج سواری هایی را بنام فرهنگیان یا دانشجویان سبب شده، با برخورد قانون روبرو می شوند.اما نفاق در ادامه با راه اندازی کانون های صنفی ساختگی برای تحریک مخاطبان، همچنین اطلاع رسانی برای تجمعات و ایجاد آشوب، توسط ادمین هایی در آن بار دیگر این موارد را با اخباری کذب آمیخته و انتشار میدهند.لازم به ذکر است در زمینه اقدامات این افراد هیچ اطلاع رسانی نشده و تنها با بازی کلمات آنها را  معلمانی آزادی خواه، مبارز و یا افرادی مظلوم که به آنها ظلم شده است معرفی نموده است.

در پایان سخن، سال تحصیلی جدید با همه تهدیدها و مسائل مختلف و با وجود تلاش های فراوان گروهک تروریستی رجوی آغاز بکار نموده و نه تنها هیچ کدام از گروه های یاد شده پاسخی به درخواست های سرکرده گروهک و عواملش در ایجاد آشوب ندادند بلکه بار دیگر این حقیقت را یاد آور شد که منافقین در ایران هیچ جایگاهی ندارند و همگان با تنفر از اقدامات آنها به این جماعت خیانت کار اهمیتی نمی دهند.


سازمان در ابلاغی به عوامل سایبری خود از آنها می خواهد املای دیکته شده ای را برای تحریف دفاع مقدس ترویج و تبلیغ نمایند تا با این ادبیات بتواند ارزش جهاد و مدافعین ازخاک ایران را با ترکیب ت و دفاع به بیراهه هدایت کند.

منافقین در دور تازه ای از اقدامات خود در سالگرد دفاع مقدس به واژه جنگ ضد میهنی” اشاره دارند و با وجود گذشت سال ها از خدمات خود به صدام و حزب بعث همچنان مدافع آن ها بوده و دلیل شروع جنگ را تحریک در خصوص صدور انقلاب به عراق عنوان می کنند.سناریویی که آشکار عراق به خاک ایران را همراه دارد و در کنار اتحاد برخی از کشورهای غربی و اروپایی علیه ایران، افرادی بنام آزادی خواهی و تنها به دلیل اجازه دادن به آنها در بیابان های اطراف بغداد، به خود اجازه می دهند با جاسوسی و خیانت به کشور و مردم ایران، جان هزاران نفر را گرفته و در قتل عام مدافعان کشور سهیم باشند.مزاحمین بیابان نشین که آن روزها در پی عقده گشایی از نرسیدن به قدرت در ایران بودند، توانستند رکورد بزرگترین خیانت ها را به مردم کشور خود در همراهی با دشمن داشته و در تاریخ ثبت شوند.

طبق دستور سازمان، تحریف جنگ باید تبلیغ شود

بعد از پایان جنگ، سال هایی زیادی منافقین جنایت های فراوانی را انجام داده اند، اکنون مرحله پاک سازی گذشته کثیف این فرقه تروریستی فرا رسیده و باید تمامی جنایات گذشته با سناریوهای جدید دیکته شده جایگزین شود، پس سناریوی جدید ساخته و پرداخته شده و باید انتشار داده شود.

بخشی از این تحریف و داستان های کذب منافقین در ذیل آورده شده است:

… به‌عنوان یک گواهی تاریخی، مجاهدین با شروع جنگ، و اشغال بخشهایی از خاک میهنمان توسط قوای عراقی برای دفاع از مردم بی‌پناه میهنمان اقدام نمودند و موجی از شهیدان مجاهد نیز تقدیم کردند و در برابر عراق، مانند سایر هموطنان به دفاع برخاستند اما پاسداران با اقدام به دستگیری مجاهدین مانع آنان می‌شدند.همه می‌گفتند جنگ بد است اما هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد برخیزد و عملاً جلوی جنگ بایستد تنها و تنها مجاهدین و هم‌پیمانانشان در شورای ملی مقاومت بودندکه این حد از میهن پرستی را داشتند که از نام خود به نفع ختم جنگ بگذرند و همهٴ تهمتها را به جان بخرند و پس از خرمشهر عملاً جلوی جنگ بایستند…»

قهرمان سازی از سرکرده فرقه در جهت اتمام جنگ

منافقین در جریان سازی خود مسعود رجوی را قهرمانی معرفی می کنند که تلاش دارد جنگ را با بستن قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس به اتمام رسانده و در این باره فرقه چنین عنوان می کند:

… اینان آن‌چنان خواستار صلح بودند که مسعود رجوی حتی پس از امضای قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق در پاریس، رسماً اعلام کرد که این قرارداد صلح را اگر(امام ) خمینی بپذیرد، وی پس از سرنگونی نظام به اامات آن ملتزم خواهد بود؛ اما (امام) خمینی پای صلح نیآمد تا وقتی که مجاهدین ابتدا نامشروع بودن آن جنگ را در اکثر پارلمانهای دنیا به ثبت دادند و پس از آن، با عملیات خود، به‌ویژه عملیات بزرگ چلچراغ و فتح شهر مهران، اقدام به درهم شکستن ماشین جنگی (امام) خمینی کردند…»

این قسمتی از همان سناریو سازی فرقه است که شدت توهم سرکرده گروهک را بیش از پیش نشان داده و در زمانی که خود هیچ مشروعیتی ندارد ، در پی خیانت و جاسوسی علیه ایران بوده و در شهید شدن هزاران جوان این مرز و بوم نقش اساسی داشته است، بیان این موارد نهایت بی شرمی گروهک تروریستی رجوی را نشان میدهد.

 دلسوزی منافقین برای دو ملت؟

منافقین نه تنها در انتشار اخبار تحریف شده از جنگ بلکه در تصاویر منتشر شده در فضای مجازی هم حمایت خود از صدام را مستقیم وغیر مستقیم بیان نموده و از دفاع مقدس بنام جنگی ننگین” نام برده و با وجود خدمات خود به حزب بعث صدام و دریافت سلاح و پول از آنها به استناد فیلم های منتشر شده ، جنگ را زخمی عمیق بر پیکر دو ملت نام می برند.ننگ بر کسانی که در قبال دریافت پول، سلاح، قسمتی از بیابان برای خوابیدن و … روی بی شرمی و خباثت را سفید کردند.

پر واضح است که ربات های سایبری و سالمندان تروریست در آلبانی هر آنچه تلاش نمایند تا بتوانند جنگ تحمیلی را تحریف نمایند و اقدامات خود را در حاشیه برده و مسائل را با سناریو سازی درهم آمیخته، بازهم ملت ایران جرم و جنایت های بی شرمانه و ضد بشری این گروهک تروریست را به هیچ عنوان فراموش نخواهد کرد و این موضوعی بزرگ در تاریخ ایران بحساب می آید.


در چند روز گذشته اخبار ضد و نقیضی از حضور گروهکهای تجزیه طلب کردی در گردهمایی مجاهدین در نیویورک منتشر شد که در همین ارتباط دو روز پیش، گروهکهای کردی اعلام کردند از حضور در گردهمایی مجاهدین منصرف شده اند!
به گزارش بولتن نیوز، این ادعای ضد انقلاب که در قالب کمیته احزاب کردستانی مطرح شده بود، بازی با افکار عمومی و فریب هواداران گروهکها بود، چرا که ساعاتی پیش خبر رسید که برخی از اعضای رده بالای گروهکهای تجزیه طلب کومله، دمکرات، خبات کردستان، الاحوازیه، بلوچستان و چریک های فدایی، در کنار مجاهدین حضور دارند و در گردهمایی مجاهدین شرکت کرده اند!
این در حالی است که کمیته احزاب کردستانی اعلام کرده بود قصد شرکت در این گردهمایی را ندارند و دلیل انصراف را نیز اختلاف بر سر بیانیه و سخنرانی در این گردهمایی عنوان کرده بودند.
نکته قابل تامل تر اینکه وزیر امور خارجه آمریکا ساعاتی پیش در جمع تجزیه طلبان و مجاهدین حاضر شد و به ایراد سخنرانی پرداخت!
مایک پامپئو با حضور در جمع اعضای گروهک های تروریست کومله، دمکرات، خبات، چریک های فدایی و مجاهدین، به ابراز احساسات تروریستها پاسخ داد و بار دیگر به تکرار ادعاهای بی پایه خود علیه ایران پرداخت.
بانی اصلی این گردهمایی سازمان ضدایرانی موسوم به متحد علیه ایران هسته‌ای» است که با مجاهدین و لابی صهیونیستی اف‌دی‌دی» رابطه ای بسیار نزدیک دارد.
پامپئو در سخنرانی خود در جمع تروریست‌های ضد انقلاب، ادعای خود را درباره حمله به تاسیسات نفتی آرامکو تکرار کرد و گفت: حمله ایران به عربستان سعودی یک اقدام جنگی است.»
وی همچنین گفت که ایران به حمایت خود از گروه‌های تروریستی حتی بعد از حصول توافق هسته‌ای ادامه داده است.
این گردهمایی با استقبال گرم رسانه های رژیم سعودی، عربستان، آمریکا و انگلیس روبرو شده است و شبکه العربیه وابسته به رژیم سعودی، بطور مستقیم این گردهمایی را پوشش داده است.
زمانیکه وزیر خارجه آمریکا تاکید کرد که آمریکا به تحریم های خود علیه ایران ادامه می دهد و مدعی شد که ما جلوی رسیدن سالانه ۵۰ میلیارد دلار پول به ایران را گرفته‌ایم»، مجاهدین و تجزیه طلبان کرد، با کف و سوت زدن، با وزیر خارجه آمریکا همراهی کرده و از اعلام تحریم های بیشتر آمریکا بر علیه ملت ایران، حمایت کردند.
این همایش که با نام گردهمایی بین‌المللی برای آینده ایران» و همزمان با سخنرانی سران کشورهای مختلف در صحن مجمع عمومی سازمان ملل برگزار می‌شود، در حالی ادعای حمایت از مردم ایران» را دارد که تمام گروهکهای تجزیه طلب و تروریستی که دستشان به خون صدها ایرانی آلوده است، در آن حضور دارند.


هشت سال دفاع مقدسِ مردم ایران، همانند انقلاب اسلامی‌شان برگرفته از انقلاب عاشورایی امام حسین(ع) بود. هیئت‌های مذهبی هم در این میانه میدان‌دار عرصه‌های مختلف بودند. در این زمینه ذاکران و مداحان آل‌الله نقش برجسته‌ای را در شعله‌ور ساختن آتش شور و حماسه ملت ایفا می‌کردند.

حاج منصور نورایی یکی از همین ذاکران است. با مرخصی 15 روزه به منطقه رفته بود و شش سال بعد برگشت و در این مدت یک ریال هم حقوق نگرفت. او در میان خاطراتش از دوران دفاع مقدس از گروهک منافقین نیز می‌گوید:

 

از آغاز جنگ چه خاطره‌ای دارید؟

در 31 شهریور جنگ رسما آغاز شد. در آن زمان با منافقین خیلی بحث و درگیری داشتیم. خاطرم هست در ظهر روز 31 شهریور برای خرید نان از مغازه به میدان بهارستان رفتم. روبروی دکه‌ رومه‌فروشی ایستاده بودم و تیترهای رومه‌ها را می‌خواندم. آن زمان تیپ لباس پوشیدنم شبیه طلاب بود. فردی که بعدها فهمیدم از منافقین بود آمد کنارم و گفت: عمو پدرتان چند روز دیگر در می‌آید. الآن پالایشگاه‌تان را زدند. آبادان ، تهران و تبریز را هم زدند. گفتم چه می‌گویی؟ گفت: مگه خبر نداری! عراق به ایران حمله کرده است. گفتم هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. مملکت دست ماست اجازه نمی‌دهیم کسی کاری انجام بدهد. امام هم همان موقع در سخنرانی‌شان گفت: چیزی نشده است ی آمده سنگی انداخته است چنان سیلی به صورت صدام بزنیم که از جایش بلند نشود.»

 به منافقین اشاره کردید. لطفا درباره نقش منافقین در جنگ ایران و عراق توضیح بدهید؟

منافقین ظاهرشان خودی است بلکه اظهار خودی‌تر می‌کند. به عنوان مثال کشمیری، آنقدر تظاهر و مقدس‌نمایی داشت که کسی باور نمی‌کرد که او بخواهد شهیدان رجایی و باهنر را بکشد. در جنگ هم از این دست افراد داشتیم. خیلی از عملیات‌های ما را این افراد لو دادند. بعنوان مثال فرد منافقی در اطلاعات عملیات قرارگاه نفوذ کرده بود و تمام نقشه‌های عملیات والفجر مقدماتی را به طرف مقابل لو داده بود.

عملیات کربلای 4 هم توسط منافقین لو رفت. در آغاز عملیات هنگامی که توپخانه‌های ما شروع به شلیک کرد یکباره دیدیم بلافاصله توپخانه‌های آن‌ها هم شروع به کار کرد. من همانجا به دین‌شعاری یا حاج منصور رحیمی گفتم حاجی عملیات لو رفته است. ابتدا باور نکردند بعد گفتم ببینید دارند آتش تهیه می‌ریزند. اگر عملیات لو نرفته باشد ابتدا ما باید آتش تهیه بریزیم نه آن‌ها. وارد عملیات شدیم شب تا صبح نرسید که همه را به عقب برگرداندند. کلی هم تلفات دادیم.
 


در روزهای اخیر شاهد بودیم که همزمان با نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد و حضور سران کشورهای مختلف از جمله ایران جهت سخنرانی سالانه خود در نیویورک یک نشست یا به بیان بهتر نمایش ی ضد ایرانی هم برگزار شد.

ترکیب ضد ایرانی نشست مذکور از گروه هایی که سوابق تروریستی در کارنامه خود داشته و البته از پشتوانه و جایگاه اجتماعی بسیار ضعیفی هم در ایران برخوردارند، نشان از خالی بودن مشت جبهه دشمنان ایران دارد.

این که دولت ترامپ در چنین برهه زمانی که دم از مذاکره با ایران می زند و آن را یکی از اولویت‌های ت خارجی خود در قبال ایران بیان می کند، مجوز برگزاری چنین گردهمایی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را صادر و از نشست مزبور حمایت میکند، جای تامل برای اقلیتی که در داخل هنوز فریب این دست مانورهای تبلیغاتی آمریکا جهت مذاکره با ایران را می‌خورند، دارد.

برخی از مقامات ارشد فعلی و سابق دولت ترامپ از جمله جان بولتون که اخیراً توسط ترامپ اخراج شد و رودی جولیانی، همواره از گروه‌های معارض و معاند با نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده و در همایش های سالانه برخی از آنها از جمله منافقین حضور و سخنرانی داشتند، اما از این دست حمایت ها تا کنون آمریکا نتیجه ای جز افزایش نفرت مردم ایران نسبت به ت های خصمانه خود نگرفته است. اما گویا اصراری بر تداوم تحلیل اشتباه در خصوص توان و ظرفیت گروه‌های ورشکسته و فرتوتی چون منافقین در واشنگتن وجود دارد.

از طرح ادعای مضحک آمریکایی‌ها در درخواست از مقامات تهران برای مذاکره و همزمان انجام هر نوع اقدامی علیه ایران که بگذریم، نکته مهمتر در برگزاری این نشست در نیویورک آن است که گرد هم آمدن این گروه‌های کم ظرفیت و ناتوان در راستای مقابله با جمهوری اسلامی ایران آن هم در زمان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نشان دهنده شکست ت فشار حداکثری علیه ایران از سوی کاخ سفید دارد.

دولت ترامپ نتوانست با اعمال شدیدترین تحریم ها و ت تروریسم اقتصادی علیه ملت ایران به اهداف خود در زمینه محدودسازی توان و نفوذ ایران در منطقه، کاهش توان دفاعی و موشکی ایران و همچنین منزوی ساختن ایران در عرصه بین‌المللی دست یابد. بنابراین به ناچار به گروه‌های ورشکسته و تروریستی از جمله منافقین متمسک شدند تا بلکه با تزریق پول های بدست آمده از تحریم ایران به جیب به آنها، سرعت روند افول و تضعیف آن گروه ها را کاهش داده و به زعم خود برای ایران هزینه تراشی کنند.

جای تعجب بسیاری دارد که مقامات آمریکا نمی توانند از تجربیات گذشته خود عبرت بگیرند. آنها باید تا امروز متوجه این مطلب شده باشند که اگر گروه های معارض و تروریستی چون منافقین، می توانستند تهدیدی برای جمهوری اسلامی ایران به حساب آیند و اقدامی در جهت تضعیف یا براندازی نظام انجام دهند، باید آن زمان که در کنار مرزهای ایران و در حمایت کامل رژیم بعث از بهترین امکانات و شرایط برخوردار بودند انجام می دادند، نه امروز که در یک کشور کوچک و ضعیف اروپایی و با شرایطی کاملاً متفاوت با آن دوران به سر می برند.

منافقین یک روز با حمایت پیدا و پنهان غرب و در دامن رژیم بعث، کمر به ضربه زنی به نظام بسته بودند که آن زمان هم موفق به این امر نشدند. حال امروز که از یک سوی، سن اکثر نیروهای آن ها بالا رفته، بیمار، خسته، ناامید و بی‌انگیزه شدند و از طرفی جمهوری اسلامی ایران هم به مراتب قدرتمندتر از آن دوران شده است، طبیعی است که دل بستن به چنین گروه ناتوان، ورشکسته و بدون پایگاه اجتماعی در ایران، صرفاً برخاسته از یک تحلیل و محاسبه خام و اشتباه برخی در واشنگتن است.

همان‌گونه که مقامات تهران بارها تاکید کردند اگر آمریکایی‌ها ت تحریم و تروریسم اقتصادی علیه ایران را کنار بگذارند و با ادبیات و لحن شایسته با مردم ایران صحبت کنند، تهران پنجره دیپلماسی را باز نگه داشته است.

 آمریکا می تواند با رفع تحریمها و بازگشت به اجرای تعهدات برجامی خود بار دیگر پای میز مذاکره با ایران و دیگر اعضای باقی مانده در برجام نشیند. در غیر این صورت هم، ایران آماده هرگونه شرایطی در ابعاد مختلف هست و تاکنون هم نشان داده که پاسخ ت فشار حداکثری را با ت مقاومت حداکثری و فعالانه به خوبی خواهد داد و راه های دور زدن تحریم ها را علی رغم میل و خواست دشمنان می داند.


فرقه رجوی که عادت به ناهنجار نمودن هر نوع ایدئولوژی، فرهنگ و هرآنچه موجب بقاء تعادل و انسانیت است، دارد. پس از حذف مسعود رجوی توسط مریم و همدستانش، حتی به تفکرات فمنیسم هم هجوم بردند و آن را نیز به ناهنجاری، باورنکردنی تبدیل کردند.
اصولاً فمنیست ها بدنبال توازن و تعادل قوانین و حقوق اجتماعی برای زن ها و مردها هستند. اما مریم رجوی با خویی درنده نسبت به جنسیت مذکر، چنان مردها در فرقه رجوی را سرکوب کرده و اصطلاحاً نطقشان را کشیده که حتی هیچ یک از مردهای رده بالای فرقه اش بدون اجازه و هماهنگی او آب نخورند، چه رسد که در جایی حق سخنرانی و عرض اندام داشته باشند.

مریم رجوی، هر آنچه به لحاظ قانونی و حتی عرف جامعه برای مردها دیده شد، از آن ها گرفت و با قدرت صد چندان در اختیار ن و بخصوص اطرافیانش گذاشت. طبیعی ست حتی پایه گذاران فمنیسم هم اگر فرقه مریم رجوی را ببینند، متحیر شوند که جایی وجود دارد، که زن ها کاملاً بر مردها چیره باشند و صد چندان، تلافی حقوقی را که فمنیسم ها معتقدند از آن ها سلب شده بر سر مردها بیاورند.
کنفرانس های سالانه مریم رجوی در روز جهانی زن و دعوت او از فعالان حقوق ن، برای عرض اندام ن فرقه اش و متصور نمودن آنان به آینده ای اینچنین برای ایران، تنها برای تعدادی از فمنیست های تندرو و زیاده خواه، قابل توجه قرار گرفته است. این در حالیست که دیگر فعالان فمنیست، هدفشان از حضور در جمع فرقه زدگان مریم رجوی، افزایش آمار کنفرانس های بین المللی برای جدی تر نشان دادن اهدافشان است و نه چیزی دیگر؟
نمونه اش رانجانا کوماری، فعال حقوق ن در دهلی نو، که زنی ساده اندیش و آرمان گرا برای احقاق حق ن و مبارزه با خشونت علیه ن است. دروغ ها و مزخرفاتی که مریم رجوی برای این زن تعریف کرده، چنان رانجا کوماری را جو زده کرده است که هربار به جمع این فرقه می آید خود را سلام آور کل جمعیت کشور هندوستان معرفی می کند و بیش از یک و نیم میلیارد جمعیت این کشور را حامی این فرقه می نامد.
مریم رجوی، خواسته یا ناخواسته، حاکمیت فرقه ای این جماعت منفور در بین ملت ایران را تشدید کرده و اگر هزینه هایش برای سوء استفاده از افراد کم درآمد در سطح کشور و بویژه مناطق مرزی نبود، عملاً هیچکس حتی تره هم برای او خرد نمی کرد چه برسد که به اسم کانون شورشی تصاویر او را در دست بگیرند و در مناسبتهای مختلف به او تبریک بگویند.


پس از انتشار خبر دستگیری روح الله زم در ارتباط با آمدنیوز، گروهک با استفاده از عوامل سایبری خود در فضای رسانه و مجازی عملیات گسترده ای را در جهت تخریب این موضوع بکار گرفته و با ادعای اینکه در بیانیه های خود درخصوص آمد نیوز اطلاع رسانی داشته و آن را از ابتدا یک پازازیت اطلاعاتی میدانسته، خود را بار دیگر در قالب دانای کل قرار داده و دستگیری وی را موضوعی جعلی و بی ارزش نشان میدهد.

ارتباط عوامل سایبری نفاق با آمد نیوز

جدای از افرادی که در کانال آمد نیوز عضویت داشته و می توانند شاهدی بر این موضوع باشند، با جستجویی ساده می توان برخی از خبرهای مهم مربوط به گروهک را در این کانال مشاهده نمود.این تبادل خبری توسط عوامل سایبری نفاق که برخی از آنها با پوشش هایی در کانال عضو بوده و در ارتباط گیری های خود با روح الله زم از وی درخواست انتشار اخبار مربوط به رجوی ها را داشته اند و از طرفی دیگر ادمین کانال به نوعی هوادار این تروریست ها بوده و برخی از اخبار را در آمد نیوز منتشر نموده و بازخورد هایی از آن را اطلاع رسانی کرده است.همچنین در اسناد منتشر شده مشخص شده که روح الله زم در قبال گرفتن پول از منافقین برخی از خبرهای مهم را منتشر نموده است.

 

 

 

چرا پیش بینی جلوتر اعلام نشد؟

حالا سوال اصلی این است که چگونه یک تشکیلات مدعی آگاهی و اطلاعات، در روزهایی که آمد نیوز در اوج خود قرار دارد و به عنوان هوادار اخبارشان را منتشر میکند، با یکدیگر در ارتباط کاری هستند و با دریافت پول آن ها را در فضای مجازی حمایت میکند، گروهک رجوی هیچ اشاره ای به پارازیت اطلاعاتی بودن آمد نیوز ندارد و با وی در ارتباط است؟

آیا کمیسیونی که گروهک مدعی از آن نام می برد، در آن روزها در خواب بوده؟

پر واضح است که، برای این گروهک تا لحظه ای که مفید باشید شما را می بیند و به شما اهمیت میدهد و در لحظه ای بعد بنا بر همان ماهیت وجودی و ذاتی نفاق گونه و ریاکارانه اش تغییر ماهیت داده و دیگر شما را نمی شناسد.از دیگر اسناد این واقعیت میتوان گذری بر خاطرات جداشدگان از گروهک رجوی را یادآوری نمود، همان افرادی که تا قبل از جدایی خود تروریست های گروهک به آن ها اهمیت داده و در فردای جدایی از آن ها به عنوان مزدور های نظام نام برده میشود.

از سوی دیگر تروریست های سالمند رجوی برای دیدن شدن و گدایی توجه مخاطبان به آنها مجبور به انتشار اخباری کذب در زمینه های مختلف بوده و هستند و در این میان با دادن گاف هایی این چنین، ماهیت کثیف و پلید خود را در عدم حمایت از هوادارن قبلی و فعلی را بسیار آشکار نشان میدهند.

لازم به ذکر است اگر آمد نیوز همچنان در حال فعالیت های خود در فضای مجازی بود، این گروهک تروریست هرگز اشاره ای به آن نمی کرد و تنها بعد از انتشار خبری درخصوص ایران، این سالمندان منافق همانند کفتارها به سراغ شکارهایی می آیند که قبلا توسط شیرها تسخیر شده تا با استفاده از محتویات باقی مانده احتمالی نام ننگ خویش را به آن موضوع گره زده و خودنمایی کنند.


در سال 72 وقتی رجوی در یک برنامه نمایشی ، زن سومش را بر کرسی ریاست جمهوری مادام العمر منصوب نمود فکر می کرد که می تواند در زمان کوتاهی او به این جایگاه برسد. رجوی در سی مهر همان سال در سازمان با خواندن متنی به همه ابلاغ نمود و خوشحالی از این مسئله که دیگر کار تمام است و سرنگونی نزدیک است! خوابهایی که هنوز تعبیر نشده است . در سال بعد برای اینکه این انتخاب را مهم جلوه دهند یک هفته جشن و مراسم برای این انتخاب در نظر گرفتند . رجوی این انتخاب را بسیار مهم جلوه داد و نام سیمرغ بر آن نهاد و همه نفرات از یک ماه قبل باید برای آماده سازی آن کار می کردند. برنامه ای مسخره که هیچ محتوایی نداشت و بیشتر برای سرکار گذاشتن افراد بود.
این برنامه ها از قبیل راه اندازی مسابقات فوتبال که شامل چهار تیم و راه اندازی مسابقات دو ن و مردان و مسابقات نمایشی کاراته و این گونه مسائل … . ولی چیزی که نمود داشت وقتی سازمانی خودش را از رابطه با بیرون قطع می کند و نفرات برای بالا بردن دانش ورزشی خود به هیچ جا وصل نیستند و افراد با همان دانشی که داشتند وارد سازمان شدند و دانش آنها ثابت مانده است می توان فهمید که این گونه نمایش ها به نام مسابقات چقدر مسخره بود .
اما مهمتر از همه دادن مدال های کشکی و سرکاری بود که از بازار شورجه بغداد تهیه شده و هیچ ارزشی هم نداشته! به نفرات اول داده می شد تا شاید با این کار حداقل یک هفته افراد سر کار باشند .
اما در این میان تنها خوبی که برای نفرات داشت با شرکت کردن در این گونه برنامه های ورزشی مدتی از کار اجباری به دور بودند و خودشان را مشغول می کردند . از طرف دیگر خستگی نفرات بود بدون اینکه هیچ بازخوردی داشته باشد و هیچ وقت هم جمع بندی از این مراسم نمی شد و بیشتر به این خاطر بود که به مریم رجوی پیام بدهند که انتخاب وی چقدر مهم است و اگر به قدرت برسیم جشنی مهمتر از این در ایران خواهیم گرفت . اعضای سازمان سعی می کردند خودشان را هر جور شده در این گونه برنامه ها وارد کنند چون می دانستند اگر این کار را انجام ندهند باید برای آماده سازی و بیگاری به کار گرفته شوند . از مربیان فوتبال هم بگیم که هیچ کدام سابقه کار با فوتبال نداشتند و بیشتر برای کار تشکیلاتی و کنترل افراد انتخاب می شدند.
حال با این وضعیت و راه اندازی مسابقات ورزشی که هیچ محتوایی نداشت می توان فهمید که برای سازمان مهم نبود که این کار چه خروجی خواهد داشت حداقل دلشان را خوش می کردند که برنامه های تلویزیونی و تبلیغاتی جور شده تا در برنامه های خود پخش کنند و وانمود کنند که سازمان مجاهدین به اصطلاح مترقی می باشد و امکان همه گونه ورزش هم در آن وجود دارد!!!.
اکنون با توجه به وضعیت نفرات سن بالا و پوشک پوش در اشرف سه می توان حدس زد که جشن های سی مهر چگونه برگزار می گردد و دیگر برای کسی دل و دماغی باقی نمانده چون می دانند اگر چند متر بدوند باید روانه بیمارستان شوند . اکنون جشن های سی مهر را با انجام بازی های کامپیوتری برگزار می کنند و به برنده آن مدال کشکی خواهند داد .
حال سیمرغ مورد نظر رجوی که روزی نانش را می خورد و پزش را می داد اکنون در کوههای آمریکا لنگر انداخته و پرهایش را برای ترامپ و جولیانی و … باز می کند تا وانمود کند که من هم سیمرغی هستم هم سان عقاب پنتاگون .
اکنون با گذشت زمان خود مریم رجوی هم فهمیده است که دیگر القابی مانند ریاست جمهوری مادام العمر برای او به کابوسی تبدیل شده که هرگز به آن دست نخواهد یافت و حتماٌ به شوهر فراریش خواهد گفت که این چه کرسی کشکی بود که به او داده است .
حال مریم رجوی هر چقدر می خواهد برای غرب دم تکان بدهد ولی چیزی که کاملاٌ مشخص است اکنون تبدیل به بازهای اهلی تبدیل شده که در دستان شیوخ مرتجع عربی برای شکار کبوتر به هوا فرستاده می شود تا نقش شکارچی برای آنان بازی کند.
هادی شبانی


تصویر یک رئیس جمهور خیالی/۲۶ سال در حسرت تاج و تخت

 

اکنون که ۲۶ سال از حسرت مریم رجوی در رسیدن به تاج و تخت ریاست جمهوری می گذرد. باید گفت این پیرزن ۶۶ ساله  قدیمی ترین رئیس جمهور متوهم در جهان است که قدرتش تنها در حد حصارهای اردوگاهی کوچک در آلبانی است که در دنیای خیالی خود روزگار می گذراند.

در ششم شهریور سال ۱۳۷۲ در اجلاس باصطلاح شورای ملی مقاومت که در عراق تشکیل شد، مریم قجر به سمت آنچه که مجاهدین» از آن تحت عنوان رئیس جمهور آینده ایران» نام می بردند انتخاب و در ۳۰ مهر همان سال توسط مسعود رجوی اعلام بیرونی گردید.

طراح این سناریو شخص مسعود رجوی بود. او از ماهها قبل در تدارک پیشبرد چنین طرحی بود.

باید گفت مریم قجر در یک انتخاب آزاد به این پست نرسیده بود. چرا که اکثریت اعضای باصطلاح شورای ملی مقاومت از نفرات خود سازمان بودند و سازمان قبل از برگزاری اجلاس شورا که تنها یک نماینده و یک عضو در شورا داشت تعداد زیادی از اعضای قدیمی سازمان را تحت عنوان گسترش شورا » وارد این شورا کرده بود. بقیه چند نفر اعضای غیر سازمانی هم که در شورا عضویت داشتند بدلیل وابستگی های مالی به سازمان هرگز نقشی در تحولات این شورا نداشتند و تنها کارکرد آنها اعلام موافقت با خواسته های سازمان بود.

البته تنها مخالفت جدی با این انتخاب از سوی آقا و خانم متین دفتری ابراز شد. آنان پس از این واقعه و با پی بردن به ماهیت فرقه ای مجاهدین و خودکامگی شخص رجوی از شورای دست ساز وی خارج شدند.

پر واضح است که این نوع انتخاب، مضحک و خارج از عرف و قوانین شناخته شده در دموکراسی های تعریف شده در دنیای غرب است.

بعبارتی رئیس جمهور مقاومت» یک پست تحمیلی و بی محتوا برای ماله کشی ی در سطح بین المللی برای پوشاندن وجه تروریستی مجاهدین» بود.

مسعود رجوی با انتخاب مریم قجر به پست ریاست جمهوری خیالی دو هدف را دنبال میکرد. او هم در پهنه تشکیلات نیاز به اینکار داشت و هم در پهنه ت بین المللی، تا فعالیت جدیدی را آغاز و ضمن سرپوش گذاشتن بر شکست های نظامی خود در خاک عراق و ماهیت فرقه ای مجاهدین، حمایت غرب، بویژه آمریکا را از این گروه بدست آورد.

در پهنه تشکیلات نیز موضوع ریاست جمهوری مریم قجر بعنوان یکی از بندهای انقلاب ایدئولوژیک» مطرح گردید تا هرچه بیشتر اعضای نگون بخت این فرقه را وادار به تمکین نموده و مخالفان را سرکوب کند.

همچنین بهانه ای بود تا هر سال با بزرگداشت هفته ۳۰ مهر»  و برگزاری جشن ها و راه اندازی مسابقات ورزشی و . . . نیروها را تا مدتی مشغول و روحیه آنها را بالا ببرند.

در پهنه ی اما ، بدلیل اینکه سازمان در باتلاق عراق گیر کرده بود نیاز زیادی به حمایت های بین المللی به ویژه اروپا و آمریکا داشت تا بتواند در تعادل قوا دست پر در مقابل ایران داشته و خود را در صحنه بین المللی به عنوان تنها آلترناتیو که می بایستی روی او حساب باز کنند مطرح کند .

از سوی دیگر سازمان اعتقاد داشت حضور مریم در پاریس می‌تواند فضای پاسیو ایرانیان خارج کشور را از بین برده و پیروزیهای ی زیادی را برای سازمان به ارمغان آورد ضمن اینکه تا حدودی خلاء نداشتن پایگاه اجتماعی در داخل کشور را نیز پر کند. بنابراین در شهریور سال ۱۳۷۲ مریم رجوی برای بدست آوردن حمایت غرب به فرانسه اعزام شد.

مریم قجر علیرغم انبوه فعالیت های ی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی پیروزی چندانی به دست نیاورد .

وی در سال ۱۳۷۵ پس از شکست در جلب حمایت غرب، دست از پا درازتر در حالیکه تنها یک لقب پرطمطراق و تحمیلی رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال» را با خود یدک می کشید به عراق باز گشت.

مریم قجر با این لقب در تحولات و سرفصل های مهم بعدی سازمان نیز هرگز مسئله ای را حل نکرد و تاثیر گذار نبود.

بنحویکه در اکتبر سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) وزارت خارجه آمریکا براساس قانون ضدتروریسم مصوبه همان سال، مجدداً مجاهدین را یک گروه تروریستی اعلام کرد.

آمریکا در اواخر اسفند سال ۱۳۸۱ به عراق حمله و در فروردین ۸۲ صدام حسین را ساقط کرد. بدین ترتیب مجاهدین بیش از پیش در منجلابی که خود آنرا بوجود آورده بودند گرفتار آمدند. در این مقطع بحرانی نیز دستاورد رئیس جمهور مریم رجوی» تنها مزدوری و جاسوسی بیشتر به نفع ارتش آمریکا در خاک عراق بود.

علیرغم همه این خوش خدمتی ها ، عنوان پرطمطراق رئیس جمهور برگزیده» در اینجا نیز از وی مسئله ای حل نکرد و نهایتا مردم عراق و خانواده های قربانیان این فرقه، آنان را با خفت و خواری مجبور به ترک خاک عراق کردند.

اخراج مجاهدین از خاک عراق باعث شد آنان به سوی ارباب جدید خود یعنی کشور عربستان سعودی سمت گیری کنند. آشکارترین اقدام نیز، همانا رونمایی از حضور ترکی بن فیصل رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در گردهمائی سالیانه این گروه در شهر بورژه پاریس در ۱۹ تیر  سال ۱۳۹۵ – نهم ژوئیه سال  ۲۰۱۶ بود.


رئیس پلیس آلبانی دیروز چهارشنبه در یک نشست خبری اعلام کرد، کشورش طرح عملیات تروریستی توسط نیروی قدس سپاه پاسداران علیه مجاهدین خلق (منافقین) را خنثی کرده است.

براساس گفته‌های آردی ولیو Ardi Veliu  تیم تروریستی قصد داشت دست به اقدامات تروریستی علیه مجاهدین خلق بزند، علاوه بر اینکه در نوروز سال 97 (مارس 2018) نیز یک طرح تروریستی ایران علیه فرقۀ صوفی بکتاشیه خنثی شد.

رئیس پلیس آلبانی و رئیس دستگاه مبارزه با تروریسم این کشور در نشست خبری خود به جز نشان‌دادن تصاویر چهار فرد که مدعی هستند فرمانده و اعضای تیم تروریستی هستند هیچ گونه مدرک دال بر اثبات این ادعا ارائه نمی‌دهند. علاوه بر اینکه هیچ یک از اعضای این گروه نیز تاکنون دستگیر نشده‌اند تا از طریق بازجویی از آنها گفته‌های مقامات آلبانی اثبات شود.

دولت آلبانی تنها مدعی شده است که به واسطۀ برخی اعضای گروه‌های تبهکاری در ترکیه از وجود چنین طرحی مطلع شده است.

مبنای ادعای پلیس آلبانی در حقیقت اظهارات بابا ادموند براهیماج (بابا موندی) رهبر طریقت بکتاشیه آلبانی است که گفته بود در فروردین 1397 دو نفر برای خرابکاری قصد ورود به مقر این فرقه را داشته‌اند. جالب آنکه همان زمان و پس از دستگیری آن دو فرد، به دلیل نبود مدرک کافی آن دو شخص آزاد شدند. اکنون هم مشخص نیست اگر آن دو فرد بخشی از این چهار فرد اعلام شده توسط رئیس پلیس آلبانی بوده‌اند یا خیر.

مطرح‌شدن این داستان در این برهۀ زمانی یک پرسش جدی را برجای می‌گذارد. چرا دولت آلبانی یک سال و نیم پس از ادعای خنثی‌شدن طرح عملیات خرابکارانه علیه بکتاشیه و آزادی آن دو فرد مورد ادعا، دوباره و بدون سند، علاوه بر استناد به آن ماجرا، ایران را متهم به برنامه‌ریزی برای عملیات تروریستی در آلبانی می‌کند؟

واقعیت این است که دولت راما مدتهاست می‌کوشد تا با عضویت در اتحادیه اروپا، ناکامی‌های خود در عرصه‌های داخلی به خصوص اوضاع معیشتی، اقتصاد و فساد گسترده را جبران کند و از آن به عنوان برگ برنده ای برای حزب سوسیالیست استفاده کند. اما تاکنون نتوانسته است به پیشرفت قابل توجهی در تحقق شروط اتحادیه اروپا برای الحاق دست یابد.

آخرین دور مذاکرات اروپایی برای بررسی امکان آغاز مذاکرات برای پیوستن آلبانی به اتحادیه اروپا 26 مهر (18 اکتبر) یعنی پنج روز پیش از ادعای تیرانا علیه تهران، با شکست مواجه شد و دولت راما را در یک شوک بزرگ فرو برد. طرف‌های غربی یعنی فرانسوی‌ها، هلندی‌ها و دانمارکی‌ها معتقدند که دولت آلبانی نتوانسته است به شروط وضع شده برای انجام اصلاحات جامه عمل بپوشاند. در کنار آلبانی البته همسایه شرقی‌اش یعنی مقدونیه شمالی نیز با چنین وضعیتی مواجه شده اما به اذعان همه مقامات اروپایی، مقدونی‌ها پله‌های مهمی در عمل به شروط اروپا از جمله تغییر نام این کشور برداشته‌اند و در این مسیر از آلبانی جلوتر هستند.

ناکامی دولت راما در انجام اصلاحات مطلوب اتحادیه اروپا، وی را با شرایط سختی در داخل، از سوی مردم و احزاب مخالف مواجه کرده است. بنابراین دولت راما که از مدتها قبل روابط خوبی با سازمان مجاهدین خلق که سال‌ها در لیست تروریستی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا قرار داشت، برقرار کرده است، تلاش می‌کند تا با مطرح‌کردن یک ادعای جنجالی، در عمل، نگاه‌ها را از تصمیم هفته گذشته اتحادیه اروپا و ناتوانی حزب سوسیالیست دور کند.

در واپسین روزهای پاییز سال 97 نیز آلبانی از اخراج سفیر ایران و یک دیپلمات ایرانی دیگر به اتهام اقدام علیه امنیتی ملی این کشور خبر داد بود. هر چند که همان ادعا نیز هیچگاه توسط مقامات تیرانا اثبات نشد. اخراج دیپلمات‌های ایرانی، همان زمان با استقبال مقامات ارشد آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل و مجاهدین خلق مواجه شد و این گمانه‌ها را برانگیخت که ادعای بدون مدرک تیرانا، احتمالا برای جلب نظر این طرف‌ها یا با یک توافق و برنامه‌ریزی از سوی آنها بوده است.

توجه بیش از حد دولت راما روی موضوع مجاهدین خلق که نمونه اخیر آن، سخنرانی حمایت‌آمیز وی در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از آن گروه بود نشان می‌دهد، دولت سوسیالیست آلبانی، ارتباطات تنگاتنگی با این گروه تروریستی ثروتمند مخالف ایران پیدا کرده است و ادعاهای مطرح شده آلبانی علیه ایران در ماه‌های گذشته تاکنون، احتمالا بی‌ارتباط با این روابط گرم نمی‌تواند باشد.


اکنون که ۲۶ سال از حسرت مریم رجوی در رسیدن به تاج و تخت ریاست جمهوری می گذرد. باید گفت این پیرزن ۶۶ ساله  قدیمی ترین رئیس جمهور متوهم در جهان است که قدرتش تنها در حد حصارهای اردوگاهی کوچک در آلبانی است که در دنیای خیالی خود روزگار می گذراند.

در ششم شهریور سال ۱۳۷۲ در اجلاس باصطلاح شورای ملی مقاومت که در عراق تشکیل شد، مریم قجر به سمت آنچه که مجاهدین» از آن تحت عنوان رئیس جمهور آینده ایران» نام می بردند انتخاب و در ۳۰ مهر همان سال توسط مسعود رجوی اعلام بیرونی گردید.

طراح این سناریو شخص مسعود رجوی بود. او از ماهها قبل در تدارک پیشبرد چنین طرحی بود.

باید گفت مریم قجر در یک انتخاب آزاد به این پست نرسیده بود. چرا که اکثریت اعضای باصطلاح شورای ملی مقاومت از نفرات خود سازمان بودند و سازمان قبل از برگزاری اجلاس شورا که تنها یک نماینده و یک عضو در شورا داشت تعداد زیادی از اعضای قدیمی سازمان را تحت عنوان گسترش شورا » وارد این شورا کرده بود. بقیه چند نفر اعضای غیر سازمانی هم که در شورا عضویت داشتند بدلیل وابستگی های مالی به سازمان هرگز نقشی در تحولات این شورا نداشتند و تنها کارکرد آنها اعلام موافقت با خواسته های سازمان بود.

البته تنها مخالفت جدی با این انتخاب از سوی آقا و خانم متین دفتری ابراز شد. آنان پس از این واقعه و با پی بردن به ماهیت فرقه ای مجاهدین و خودکامگی شخص رجوی از شورای دست ساز وی خارج شدند.

پر واضح است که این نوع انتخاب، مضحک و خارج از عرف و قوانین شناخته شده در دموکراسی های تعریف شده در دنیای غرب است.

بعبارتی رئیس جمهور مقاومت» یک پست تحمیلی و بی محتوا برای ماله کشی ی در سطح بین المللی برای پوشاندن وجه تروریستی مجاهدین» بود.

مسعود رجوی با انتخاب مریم قجر به پست ریاست جمهوری خیالی دو هدف را دنبال میکرد. او هم در پهنه تشکیلات نیاز به اینکار داشت و هم در پهنه ت بین المللی، تا فعالیت جدیدی را آغاز و ضمن سرپوش گذاشتن بر شکست های نظامی خود در خاک عراق و ماهیت فرقه ای مجاهدین، حمایت غرب، بویژه آمریکا را از این گروه بدست آورد.


تصویر یک رئیس جمهور خیالی/۲۶ سال در حسرت تاج و تخت

در پهنه تشکیلات نیز موضوع ریاست جمهوری مریم قجر بعنوان یکی از بندهای انقلاب ایدئولوژیک» مطرح گردید تا هرچه بیشتر اعضای نگون بخت این فرقه را وادار به تمکین نموده و مخالفان را سرکوب کند.

همچنین بهانه ای بود تا هر سال با بزرگداشت هفته ۳۰ مهر»  و برگزاری جشن ها و راه اندازی مسابقات ورزشی و . . . نیروها را تا مدتی مشغول و روحیه آنها را بالا ببرند.

در پهنه ی اما ، بدلیل اینکه سازمان در باتلاق عراق گیر کرده بود نیاز زیادی به حمایت های بین المللی به ویژه اروپا و آمریکا داشت تا بتواند در تعادل قوا دست پر در مقابل ایران داشته و خود را در صحنه بین المللی به عنوان تنها آلترناتیو که می بایستی روی او حساب باز کنند مطرح کند .

از سوی دیگر سازمان اعتقاد داشت حضور مریم در پاریس می‌تواند فضای پاسیو ایرانیان خارج کشور را از بین برده و پیروزیهای ی زیادی را برای سازمان به ارمغان آورد ضمن اینکه تا حدودی خلاء نداشتن پایگاه اجتماعی در داخل کشور را نیز پر کند. بنابراین در شهریور سال ۱۳۷۲ مریم رجوی برای بدست آوردن حمایت غرب به فرانسه اعزام شد.

مریم قجر علیرغم انبوه فعالیت های ی در فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی پیروزی چندانی به دست نیاورد .

وی در سال ۱۳۷۵ پس از شکست در جلب حمایت غرب، دست از پا درازتر در حالیکه تنها یک لقب پرطمطراق و تحمیلی رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال» را با خود یدک می کشید به عراق باز گشت.

مریم قجر با این لقب در تحولات و سرفصل های مهم بعدی سازمان نیز هرگز مسئله ای را حل نکرد و تاثیر گذار نبود.

بنحویکه در اکتبر سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶) وزارت خارجه آمریکا براساس قانون ضدتروریسم مصوبه همان سال، مجدداً مجاهدین را یک گروه تروریستی اعلام کرد.

آمریکا در اواخر اسفند سال ۱۳۸۱ به عراق حمله و در فروردین ۸۲ صدام حسین را ساقط کرد. بدین ترتیب مجاهدین بیش از پیش در منجلابی که خود آنرا بوجود آورده بودند گرفتار آمدند. در این مقطع بحرانی نیز دستاورد رئیس جمهور مریم رجوی» تنها مزدوری و جاسوسی بیشتر به نفع ارتش آمریکا در خاک عراق بود.

علیرغم همه این خوش خدمتی ها ، عنوان پرطمطراق رئیس جمهور برگزیده» در اینجا نیز از وی مسئله ای حل نکرد و نهایتا مردم عراق و خانواده های قربانیان این فرقه، آنان را با خفت و خواری مجبور به ترک خاک عراق کردند.

اخراج مجاهدین از خاک عراق باعث شد آنان به سوی ارباب جدید خود یعنی کشور عربستان سعودی سمت گیری کنند. آشکارترین اقدام نیز، همانا رونمایی از حضور ترکی بن فیصل رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی عربستان سعودی در گردهمائی سالیانه این گروه در شهر بورژه پاریس در ۱۹ تیر  سال ۱۳۹۵ – نهم ژوئیه سال  ۲۰۱۶ بود.


عوامل سایبری نفاق با همکاری افراد میدانی خود در تلاش هستند سمت و سوی تظاهرات معترضان در لبنان و عراق را به ایران پیوند دهند و با انجام اقداماتی عقده گشایی خود در عدم اقدامی قابل توجه در این زمینه برای ایران را جبران نمایند.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: در روزهای گذشته و با شروع مشکلاتی داخلی در لبنان، عراق و شروع برخی از اعتراضات و تظاهرات در این دو کشور، کفتارهای تروریست بار دیگر موقعیت را برای جولان خود مناسب دیده و با شروع جو سازی علیه ایران و نظام حاکم، در این زمینه تلاش دارند اهداف گروهک را پیش برده و به نتیجه ای برسند.

فعالیت های سایبری نفاق

منافقین با دستور به عوامل سایبری خود در خصوص معترضان عراقی و لبنانی در فضای مجازی بدنبال شرایط ذیل هستند:

  • تحریک جوانان عراقی علیه نیروهای حشد الشعبی
  • الگو سازی برای آشوب و نافرمانی مدنی
  • برهم زدن اوضاع امنیتی در عراق(بابت عقده گشایی های قبلی ) و نمونه سازی برای ایران
  • القای آتش زدن مکان های مهم و خاص (یادآوری اقدامات قبلی نفاق در فتنه۸۸ و… )
  • القای حکومتی دست نشانده در عراق و تحت حاکمیت ایران
  • القای بد نامی برای نیروی حزب الله لبنان
  • توهین به ایران و ایرانی و آتش زدن و بی حرمتی به پرچم مقدس ایران
  • القای جهانی این موضوع که ایران در لبنان و عراق نقش دارد
  • انتشار اخبار جعلی از حمایت ها برای ادامه آشوب ها در این کشورها
  • ایجاد عملیات روانی درخصوص سود بردن ایران از این وضعیت در لبنان و عراق

فعالیت های عوامل میدانی نفاق

برخی از اعضای گروهک با حضور در مناطق یاد شده و بخصوص عراق بدنبال ایجاد شرایط مطلوب بوده و فعالیت های ذیل را در دستور کار داشته اند:

  • تحریک معترضان به توهین و هتک حرمت به پرچم مقدس و تصاویر شخصیت های مربوط به ایران
  • تشکیل جماعتی برای توهین به سردار سلیمانی و نقش وی در عراق با ارسال ویدیو در فضای مجازی
  • مقصر خواندن حکومت ایران در ایجاد شرایط فعلی در عراق و لبنان بصورت میدانی
  • الگو سازی شیوه های نفاق در میان جوانان عراقی و مقایسه با ایران
  • بیانیه هایی حمایتی از آشوب های پیش آمده و وم ادامه این روند تا رسیدن به نتیجه
  • بد نامی از نیروهای مردمی لبنان و عراق (حزب الله و حشد الشعبی )
  • تلاش برای بالا بردن حساسیت مردم لبنان و عراق با حس استقلال طلبانه و عدم دخالت دیگر کشورها مانند ایران در امور آنها

برای کفتارهای تروریست و مارکسیسم، وجود شرایطی همزمان با ایجاد آشوب و ناامنی در هر منطقه ای می تواند بهانه ای برای جولان این گروهک بوده تا با تمام توان ناچیز خود و با استفاده از افراد سالمندش در فضای مجازی و رسانه ای و با هدایت برخی از عوامل میدانی اش بتواند به نوعی یا الگو سازی آشوب برای ایران نموده و یا در تخریب ایران نقشی را ایفا نماید.پر واضح است که این فرآیند نه تنها در موارد بالا بلکه در ابعاد بین المللی هم مد نظر این تروریست ها بوده و برای تخریب نام ایران و نظام جمهوری اسلامی بکار برده می شود.

این موارد تنها قسمتی از پروژه های کاری نفاق برای ادامه روند آشوب ها در مناطق یاد شده است که به قسمتی از دلایل آن پرداختیم و اینکه نفاق امیدوار است بتواند چنین وضعیتی را در ایران ایجاد نماید، توهم باطلی که سال های زیادی در پی آن بوده و هرگز نتوانسته به آنچه مطلوبش بوده برسد.

لازم به ذکر است نفاق برای جلب توجه دیگران و فاصله گرفتن از عدم توجه عمومی به آن با هر حادثه ای خود را مطرح نموده و بر آن است تا نقش نداشته خود را به نوعی به آلترناتیوی بزرگ و با اقتدار تشبیه و تبلیغ نماید.پروژه ای که با یک جستجوی ساده در فضای مجازی و عدم توجه به اخبارشان میتوان آن را درک و به میزان محبوبیت نداشته آن ها اشراف پیدا کرد.


در میانه اعتراضات به حق مردم عراق به وضعیت اقتصادی و سیستم اداری معیوب این کشور، فتنه گرانی که از بازماندگان رژیم بعث و داعش هستند و در ارتباط با سفارت آمریکا در این کشور، مسیر اعتراضات را به سمت آشوب های خیابانی بردند و با هزینه سعودی و خبرپراکنی رسانه های این کشور و سایر رسانه هایی که در کنترل دول غربی است، خیابان های عراق را به صحنه آشوب های خیابانی تبدیل کردند.
به گزارش بولتن نیوز، اما در همین بین به علت کینه ای که حکام عربستان سعودی و آمریکا و اسرائیل از ایران و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی دارند، باعث شد تا از این شلوغی ها برای تخریب وجهه و رابطه میان حکومت و ملت ایران با ملت عراق استفاده نمایند. به همین جهت برده های منافق به ملت ایران را همچون سگ های دست آموز به جان مردم عراق انداختند تا با کشتار معترضان و فریاد به زبان فارسی، اینگونه جا بیندازند که حکومت ایران دستش به خون مردم عراق آلوده است و در سرکوب مردم این کشور نقشی اساسی ایفا می کند.
آمریکا و سعودی و کینه ای که از ایران دارند کاملا مشخص است. هزینه های هنگفت برای کنترل خاورمیانه و به آشوب کشیدن آن توسط این ها صورت گرفت اما نتیجه به دست آمده افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران و مفتضح شدن آمریکا و عربستان بود. اما باید از وطن فروشان بی هویتی که ادعا می کنند حکومت ایران، حکومتی غیر ایرانی است و خود را فرزندان کوروش می دانند و به قول خودشان ضد اعراب هستند، سوال کرد چگونه می شود که از همان اعراب پول می گیرند تا برایشان بردگی و مزدوری کنند؟!
چه آن زمان که در مقابل مردم خود ایستادند و دست بوسی صدام حسین را می کردند و چه اکنون که برای گذران عمر و زنده ماندن مجبور هستند به خم و راست شدن در مقابل سران سعودی، مشکلی برایشان پیش نیامد که در مقابل بدترین حکام عرب کرنش کردند؟! مشکل تنها اسلام از نوع شیعی و ایرانی و انقلابی است و حکام مست و زن باره سعودی که ادعای مسلمانی دارند، به این دلیل که به پای این دریوزگان پول می ریزند، مشکلی ندارند؟!
اینکه تفاله های رجوی شرافت ندارند، بی شک امری است اثبات شده اما حداقل اگر قرار است مزدوری کنند، آن گونه که خود مدعی هستند و اسمشان را فدایی خلق گذاشته اند، علیه همان خلق حرکت و نام ایران و ایرانی را آلوده نکنند. جیره و مواجب دو روز دنیا نمی ارزد که علاوه بر خیانت به وطن، مردم کشور خودشان را هم در نظر دیگران اینگونه جلوه دهند و برای حکام سعودی و آمریکا و اسرائیل دم تکان بدهند.
سید محسن عبدالهی – بولتن نیوز


بالا رفتن سن و سال سرکرده گروهک رجوی مشکلات جدی برای باقی مانده های آلبانی نشین در اشرف۳ ایجاد کرده و جدای از مسائل فیزیکی و مواردی که در نوشتارهای قبلی به آن اشاره شده، این بار بی هویتی این کمونیست های مثلا آزادی خواه کار را به مرحله ای رسانده است که برای بدست آوردن تعدادی هوادار، خود را به سلطنت و کوروش کبیر اتصال داده و از نام وی برای خود نماد سازی و سوء استفاده های تبلیغاتی می کنند.

جالب اینکه بدانید در برنامه های بی محتوای خودشان هم با توجیح این اقدام سعی دارند حتی کوروش را به سلطنت هم نسبت نداده و او را فردی آزادی خواه معرفی کنند.در همین رابطه منافقین با استفاده از شعاری بنام نه شاه و نه شیخ ” معمولا زوزه هایی سر میدهند و خود را تافته ای جدا بافته نشان میدهند، بطوریکه در سالروز کوروش کبیر با چرخشی کامل ناگهان طرفدار کوروش شده و به بهانه این روز تبلیغات خود را برای عوام فریبی در مورد طرفداری مردم از این گروهک تروریست را مطرح می کنند.البته این سیستم منافقانه دقیقا چنین است که برای انجام اهداف خود هر کاری را مجاز میداند که شامل وطن فروشی، خیانت، جنایت، جاسوسی، ترور و… می شود.

سابقه قبلی در نماد سازی از سلطنت:

مزاحمین خلق در روزهایی که بدنبال قدرت بودند حتی نشان شیرو خورشید سلطنت را به نشان خود تبدیل کرده و این چنین هویت نداشته خود را از طریق دیگران تبلیغ و ترویج می نمایند.امروز هم بعد از گذشت سال ها با استفاده از نام کوروش کبیر و دیگر نماد های تاریخی ایران، نفاق سعی دارد خود را به تاریخ و افراد برجسته آن اتصال دهند.

اکنون گروهک بعد از سال ها و با انجام وقیحانه ترین اعمال در تاریخ و کارنامه اش، به مایه ننگی برای کمونیست، آزادای خواهان واقعی تبدیل شده که با چرخش اوضاع رنگ عوض کرده است . از ابتدای تأسیس در رکاب کمونیست با اسلحه شوروی هموطنان را ترور می کند بعد در جنگ تحمیلی با جاسوسی و سلاح صدام باز هموطنان مدافع خاک ایران را شهید و در دستگیری و شکنجه آنها تلاش میکند و در نهایت در سال های بعد ترور را با پول های دریافتی از غرب و برخی از حامیان عربی اش ادامه میدهد.

همین گروهک تروریست بر آن است تا با استفاده از هر وسیله و نمادی خود را مطرح نموده ودر میان مردم ایران محبوبیتی بدست آورد تا شاید تنفر مردم ایران از جنایات این گروهک را بتواند با این نمایش به هواداری از خود تبدیل نماید.خیال باطلی که همواره سرکردگان این گروهک به آن امید داشته و سالمندان تروریست اطراف خود را با همین روش در کنار خود نگه داشته اند.


به‌گزارش سرویس بین‌الملل هابیلیان، الکسیس کوهلر، رئیس ستاد کارکنان کاخ الیزه، درصفحه توییتر خود، از تصمیم امائول مکرون، رئیس جمهور فرانسه برای پایان‌دادن به حضور چهل‌سالۀ گروهک منافقین در خاک فرانسه خبر داد.

کوهلر در حساب توییتر خود، با اعلام خبر دیدار امائول مکرون با ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، عنوان کرده است که یکی از مباحث مطرح‌شده در این دیدار، موضوع حضور گروهک تروریستی منافقین در فرانسه بوده است.

مدیر داخلی کاخ الیزه با اشاره به حضور چهل‌سالۀ گروهک تروریستی منافقین در خاک فرانسه، اعلام کرده است با استقرار کامل اعضای منافقین در تیرانا، زمان آن رسیده تا پاریس درباره امکاناتی که در اختیار رهبر و مدیران این گروهک قرار داده است، تجدیدنظر کند.

این مقام فرانسوی با اشاره به پیامدهای منفی حضور منافقین در فرانسه، اعلام کرد: فرانسه برای محدودسازی حضور کادر گروهک تروریستی منافقین در خاک این کشور اقدامات جدی» اتخاذ خواهد کرد.


با شروع آشوب های معترضان در عراق، عوامل سایبری نفاق در اقداماتی مشابه در سنوات قبلی سناریوی حمایتی خود را از معترضان آغاز و بدلیل نداشتن اطلاعات کافی، بار دیگر ضعف و ناتوانی خود را از طریق سرپل هایش در انتشار درخواست ارسال خبری از اوضاع فعلی در ایران و عراق را برای آنها، نشان می دهند.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: تلگرام از محبوب ترین اپلیکیشن های مورد استفاده برای تیم سایبری نفاق بوده و این محبوبیت بارها توسط سرپل های این گروهک به مخاطبان مختلفی که در گروه ها و کانال های مربوط به آنها خواسته و ناخواسته وارد می شوند بیان و از آنها درخواست می شود از اپلیکیشن های دیگر به این فضا وارد شوند.

هرچند مدتی قبل و در پی خبری که در همین وبسایت به آن پرداختیم تعداد زیادی از گروه و کانال های قارچ گونه مربوط به گروهک، طبق دستور بسته و فعالیت آنها محدود شد، اما از این تعداد برخی از آنها کم و بیش فعالیت خود را ادامه داده و همچنان با انتشار اخبار کذب بدنبال اهداف گروهک هستند.

 

کانال اعتراض مدنی بازار”

این کانال در ۲۳ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ و در پی جریان سازی به برخی از مشکلات داخلی در جهت آشوب برای اصناف و بخصوص بازار تهران و برخی از شهرهای دیگر راه اندازی می شود.بیشترین فعالیت سایبری های تلگرامی نفاق برای تشویق مردم و اصناف مختلف بازاری برای اعتصابات عمومی و ایجاد آشوب و فتنه در این فضا است.

همچنین در بخش تلگرام ادمین های نفاق با ارتباط با مخاطبان مختلف آنها را برای اعتصاب و تجمع تشویق و اخبار کذب خود را در زمینه های مختلف برای ایجاد حساسیت و همراهی عوام جامعه در دستور کار خود قرار میدهد.هرچند نتیجه ای شامل حال منافقین در این زمینه نشد و تمام تلاش آنها باطل بود اما این کانال فعالیت خود را ادامه داده و با شروع اعتراض ها در عراق موقعیت را مناسب می بیند و مانند کفتار هایی که در پی حمله به لاشه ای هستند به سمت عراق و تحولات داخلی اش روانه شده و با پوششی حمایتی از معترضان عراقی تلاش دارد برای مخاطبان ایرانی اش الگو سازی نماید.

متن زیر توسط یکی از ادمین های کانال با نام مستعار مهدی صراف ” برای تمامی افرادی که ادمین ها به نحوی با آن ها در ارتباط بودند ارسال شده و در این بین حتی به شهر ست آن ها توجه نداشته چرا که به دنبال یافتن افرادی در منطقه مورد نظرشان هستند !

 

 

ضعف اطلاعاتی سرپل های نفاق

یکی از بزرگترین مشکلات تیم سایبری نفاق عدم اطلاع کافی و دقیق از وقایع داخل ایران بوده و در بیشتر مواقع با تحلیل های آمیخته به توهم، مسائل را بیان نموده و به آن می پردازد.در همین رابطه ادمین ها مانند برخی دیگر از کانال های فعال نفاق در روزهای اخیر بدنبال بدست آوردن اطلاعاتی از مرزهای ایران و عراق بوده و امیدوارند که مخاطبان به آنها اخباری در این زمینه ارسال نمایند.

عدم استقبال مخاطبان از سایبری ها

ادمین های کانال با ارسال پیامی ثابت به تعداد زیادی مخاطب در کانال و گروه های دیگر سعی دارند اطلاعاتی از وضعیت مبادلات تجاری بین ایران و عراق بدست آورند.ارسال پیام به افراد مختلف نشان از آن دارد که مخاطب تمایلی به همکاری با این کفتارهای تروریست نداشته و آنها همچنان در پی بی اطلاعی خود از این وضعیت به ارسال پیام به مخاطبان بوده و امیدوار به رسیدن نتیجه ای هستند.

در این پیام ادمین تلاش دارد ضمن آشنایی با بازاریان اهواز روند مبادلات ارزی را چک و بر اساس آن اخبار کذب خود را در فضای مجازی ترویج و گزارش آن را به سلسله مراتب در گروهک ارسال نماید.

نکات مهمی که مخاطبان در فضای مجازی باید به آن توجه داشته باشند، وجود همین عناصر تروریست است که باید بدانیم آنها بدنبال تخیله اطلاعاتی شما هستند و تحت هیچ شرایطی نباید به آنها به هر عنوان و نامی اعتماد و اخبار داخلی را در اختیار آنها قرار دهند.اکنون سایبری نفاق با وجود نبود اطلاعات کافی و دوری از مرزهای ایران مشکلات فراوانی را برای اهداف کثیف و خیانتکارانه خود داشته و باید در جهت ایمن سازی مخاطبان نسبت به این موارد اطلاع رسانی بیشتری شود.


گروهک منافقین بعد از اخراج از عراق و ورود به کشور آلبانی در شرایط متفاوتی از ۵ دهه فعالیت خود قرار گرفت. این گروهک بعد از سی سال استقرار در عراق و در مجاورت مرز ایران به یکباره از فاصله ۸۰ کیلومتری مرز ایران به فاصله ۳ هزار کیلومتری ایران رسید. به عبارت دیگر از حریم امنیتی ایران به قدری فاصله گرفت که دیگر امکان هر گونه مزاحمتی از آنها سلب شد.

خلع سلاح سازمان نیز که یک دهه پیش در عراق صورت گرفته بود، توان عملیاتی را از این گروهک سلب کرد و از همه مهم‌تر میانگین سنی نزدیک به ۶۰ سال اعضا به علاوه ریزش شدید نیرویی و بحران‌های درونی نیز شرایطی را پیش روی سازمان قرار داد که حتی در صورت برخورداری از سلاح و حضور در مجاورت مرز ایران نیز، تهدید محسوب نخواهند شد!

اکنون این گروهک علی‌رغم توانمندی‌های تروریستی سابقش که بابت آن از صدام دیکتاتور سابق عراق پول می‌گرفت، باید قابلیت‌هایی از خود نشان می‌داد که به حامیان جدیدش از جمله آمریکا ثابت کند، ارزش هزینه‌ها و حمایت‌های آنها را داشته است. از این رو با طراحی سران منافقین، اهم فعالیت‌های این گروهک به عملیات‌های سایبری با هدف نفوذ و تأثیرگذاری در جامعه ایران متمرکز شد.

 

** فعالیت ۱۲۰۰ تروریست سایبری در آلبانی

یگان سایبری یا همان اتاق کامپیوتر، پدیده جدیدی در گروهک منافقین نبود و پیش از آن در اشرف و لیبرتی هم وجود داشت، اما تا قبل از تغییر مأموریت‌های منافقین به سمت استفاده از فضای مجازی، فقط برای عده بسیار معدودی از سران و اعضای سازمان قابل دسترسی بود. این اتاق در آلبانی تحت عنوان یگان سایبری به یکباره با بکارگیری بیش از ۱۲۰۰ نفر کاربر به عنوان اصلی‌ترین مأموریت سازمان در دستور کار قرار گرفت.

اعضای منافقین برای کار در این بخش ابتدا از فیلترهای سخت سازمان در تعیین میزان وفاداری و تعهد به سرکردگان گزینش شدند. گزینش اعضا از این رو صورت گرفت که دسترسی به فضای مجازی برای اولین بار قرار بود برای نیروهایی محقق شود که پیش از آن حق گوش دادن آزادانه به رادیو یا مطالعه رومه را هم نداشتند. طبیعتاً فضای مجازی و دنیای آزاد اطلاعات برای این گونه افراد می‌تواند سراسر مملو از نادیده‌هایی باشد که با القائات سرکردگان در طول سه دهه زندگی تشکیلاتی تناقض دارد.

سرانجام افراد گزینش شده آموزش‌های اولیه برای استفاده از کامپیوتر و اینترنت را دریافت کردند و بعد از آن با شرح وظایف مشخص و محدوده بسیار بسته فعالیت در فضای مجازی تحت مانیتورینگ و نظارت محسوس و نامحسوس بسیار قوی وارد اتاق کامپیوتر شدند.

پیش از این در مقرهای منافقین در عراق یعنی اشرف و لیبرتی نیز اعضایی بسیار محدود به صورت گزینش شده، این گونه اقدامات که در میان منافقین به عملیات سایبری شهرت دارد را با استفاده از شبکه های اجتماعی مرسوم تجربه و آزمایش کرده بودند. صفحات ساختگی و فیک در فیسبوک با هدف فریب و جذب افراد در ایران نمونه‌هایی بوده که پیش از این توسط منافقین آزمایش و اجرا شده است. تجربه این شیوه فعالیت منافقین از فتنه ۱۳۸۸ آغاز شد که در آن سال اعضای سازمان برای کمک به تشدید ناآرامی‌ها از ابزار شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کردند.

تجربه تخلیه تلفنی در سازمان منافقین که لازمه آن تحلیل روانی مخاطب، شخصیت‌سازی‌های ساختگی، تحریک مخاطب و اعتماد سازی است نیز به کمک اعضای یگان سایبری منافقین آمد. افرادی که قرار بود در اتاق کامپیوتر وارد عملیات سایبری یا همان عملیات فریب در شبکه‌های اجتماعی شوند، ساعت‌ها توسط عوامل بخش اخباری» یا همان تخلیه تلفنی منافقین آموزش دیدند که چگونه بر مخاطبین خود تأثیرگذار باشند، اعتماد آنها را جلب کنند، چگونه کاربران عموماً جوان شبکه‌های اجتماعی را فریب داده و تحریک کنند و بر چه مبنایی هر کدام ده‌ها شخصیت‌ ساختگی در فضای مجازی را هدایت نمایند.

پیرمردها و پیرزن‌های منافق در یگان سایبری علی‌رغم آنکه عکس‌های منتشر شده از آنها در فضای مجازی مورد تمسخر مخاطبین این اخبار در ایران قرار گرفت، اما به دلیل کار تشکیلاتی در برخی موارد طعمه‌های خود را که معمولاً‌ از بین جوانان و نوجوانان بی اطلاع انتخاب می‌شوند به روش‌های مختلف برای همکاری با منافقین فریب داده‌اند.

 

** هویت‌های ساختگی عناصر نفاق

اولین گام عناصر منافقین برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی طراحی اکانت‌های فیک با هویت‌های ساختگی است. هر عضو بر اساس سرعت عمل و مهارتش، چندین اکانت ساختگی در شبکه‌های اجتماعی مختلف را هدایت می‌کند. این صفحات معمولاً با نام دختران و پسران جوان با علائم مربوط به جریانات سلطنت‌طلبی یا حقوق بشری راه‌اندازی می‌شوند. در واقع سازمان با اطلاع از جایگاه منفورش در میان مردم ایران، از نام و پرچم خود استفاده نمی‌کند. آنها با استفاده از علائم سلطنت طلبی یا حقوق بشری از قبیل حقوق ن و حقوق کودکان یا هشتگ‌هایی نظیر نه به حجاب اجباری»، باستان‌گرایی»، نژاد آریایی» و . در شبکه‌های اجتماعی حضور پیدا می‌کنند.

این هویت‌ها برای شروع ارتباط با سوژه‌ها در شبکه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند و هرگاه سوژه‌ای به دام تبلیغات عناصر نفاق افتاد و در مسیر همکاری قرار گرفت، با توجه به نگاه ی و اطلاعاتی تاریخی‌اش که چه میزان از جنایت‌ها و خیانت‌های منافقین اطلاع دارد یا اینکه چه نظری در مورد سازمان دارد، کم‌کم هویت سازمان مجاهدین خلق» برایش آشکار می‌شود. استفاده از آرم و نام و سازمان بعد از فریب سوژه‌ها یا همان کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران نیز فقط به این خاطر است که سوژه‌ها بعد از آنکه فریب می‌خورند و جذب می‌شوند و تمایل به همکاری نشان می‌دهند، هر اقدامی که به دستور سرپل منافقین انجام می‌دهند را باید با نام و آرم سازمان ثبت و ضبط نمایند. به عبارت دقیق‌تر اگر فردی در کوچه خلوتی شعار نویسی کرد یا اینکه بنری را آتش زد، باید به نوعی در تصویر با آرم سازمان یا اسامی و تصویر سرکردگان نشان دهد که این کار از سوی عوامل این گروهک انجام گرفته است تا سرکردگان سازمان بتوانند با این گزارش‌ها فعالیت‌های خود در ایران را به سرویس‌های اطلاعاتی دشمن اطلاع دهند.

 

** عضوگیری و انجام عملیات

یکی از مهمترین مأموریت‌های منافقین در شبکه‌های اجتماعی عضوگیری است. البته نگاه سازمان از عضوگیری به این معنا نیست که یک فرد را برای جذب در تشکیلات گروهک قانع نموده و بعد از کشور خارج کنند تا وارد مقرهای منافقین شود! آنچه که اعضای منافقین در عمل به دنبال آن هستند، فریب یک جوان یا نوجوان در شبکه‌های اجتماعی و سوءاستفاده از وی برای انجام اقداماتی میدانی یا به قول منافقین عملیات است.

عملیات‌های منافقین با اعضای تازه فریب خورده عموماً شامل دیوار نویسی، ضبط یک ویدئو در خیابان، شعار بر روی پول و میز و صندلی پارک، چسباندن عکس سرکردگان سازمان به دیوار یا نگه داشتن در مقابل صورت و تصویربرداری و در نهایت ارسال آن برای سرپل منافقین در آلبانی است.

هر چند عناصر سازمان یا همان سرپل‌ها در ارتباط با افراد فریب خورده به دنبال اقناع افراد برای مرحله به مرحله رادیکال‌تر شدن عملیات‌ها هستند، اما معمولاً اندک افراد فریب خورده نیز در مراحلی که از آنها برای آتش زدن یا خرابکاری اموال عمومی درخواستی می‌شود، پا پس می‌کشند.  

 

** تغییر اعتراضات به آشوب و درگیری

از گذشته تا امروز همواره منافقین به عنوان گروهکی شکاف‌زی شناخته می‌شده‌اند. گروهکی که به دلیل جایگاه منفورش در ایران خود به تنهایی توان طراحی صحنه و ناآرامی را نداشته، اما در حوادث و ناآرامی‌ها به سرعت وارد عمل شده و استاد افزایش درگیری و تشنج است.

یکی از مهمترین مأموریت‌های عناصر نفاق نیز بر همین اساس ورود به عرصه ناآرامی‌ها و اعتراضات است که به هر دلیلی اعم از اقتصادی، اجتماعی و ی شکل گرفته است. گاهی ممکن است اعتراضات و تجمعات مربوط به یک اعتراض به حق در موضوعات اقتصادی باشد و  گاهی نیز ممکن است تجمع حاصل یک اتفاق ی باشد که بر اثر یک تحریک یا واقعه شکل گرفته است. در چنین شرایطی عناصر نفاق مأموریت دارند تا همه توان خود را برای تبدیل اعتراض به آشوب و درگیری به کار ببندند.

 

** القای حس ناتوانی به جامعه

بخشی از اقدامات عناصر نفاق در شبکه‌های اجتماعی در راستای خطوط کلی فعالیت رسانه‌های ضد انقلاب بوده و به دنبال سیاه‌نمایی از جامعه، القای حس ناامیدی و ناتوانی به جامعه و حتی پمپاژ حس ناکامی به جامعه است.

به عنوان مثال در مسئله امنیت که کشور ما ایران به لطف قدرت دفاعی و توان نظامی و اطلاعاتی  مقتدرترین کشور منطقه و حتی یکی از قوی‌ترین‌های دنیا است، با تبلیغات پرتعداد منافقین در شبکه‌های اجتماعی ناامن جلوه داده می‌شود. به عبارت دیگر منافقین از ابزارهای عملیات روانی خود برای از بین بردن حس امنیت تلاش می‌کنند که در واقع یکی از شاخصه‌های از بین برنده آرامش روانی جامعه است. این بخش از فعالیت منافقین که در رده مأموریت‌های عمومی همه اعضای این گروهک در شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شود می‌تواند یکی از شاخصه‌های شناخت عناصر نفاق در شبکه‌های اجتماعی هم باشد.

 

** بازی در پازل عملیات روانی دشمن

خطوط عملیات روانی عناصر نفاق در شبکه های اجتماعی به صورت روزانه از سوی سرکردگان و در جلسات تحلیلی به عناصر یگان سایبری ابلاغ می‌شود. این خطوط عموماً در پازل عملیات روانی غرب و به خصوص آمریکا علیه جمهوری اسلامی است که آثار و تبعات روانی آن در جامعه، حداقل در چند ماه اخیر در حوزه اقتصادی بوده است.

به عنوان مثال دقیقاً زمانی که رؤسای ایالات متحده آمریکا برای القای جنگ با ایران تلاش می‌کردند و هر روز با اخباری از قبیل حرکت هواپیماهای بمب‌افکن یا جابجایی ناوها برای ورود به خلیج فارس صحبت می‌کردند، رسانه‌های ضد انقلاب همچون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و . نیز در همین راستا به عملیات روانی علیه امنیت روانی جامعه ایران می‌پرداختند. این اقدامات که بخشی از آن برای ایجاد خطای محاسباتی در رده تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی و بخشی از آن نیز با هدف تحت فشار گذاشتن جامعه و تأثیر آن بر ت‌ و اقتصاد کشور صورت می‌گیرد نیز از جمله برنامه‌های منافقین است که در شبکه‌های اجتماعی برای ضریب دادن به آن فعالیت می‌کنند.

 

** بر هم زدن محاسبات آمریکایی‌ها

یکی از کارکردهای جدی منافقین در یگان عملیات سایبری، تغییر در محاسبات آمریکا در قبال ایران است! هرچند شاید این محور از مأموریت‌های منافقین در حوزه سایبری عجیب به نظر برسد، اما نمونه‌های بسیاری وجود دارد که اثبات کننده تلاش‌های منافقین با دستور سرکردگان برای این منظور است.

صفحه توئیتری حشمت علوی» که توسط پایگاه خبری اینترسپت» فاش شد، نشان داد که این فرد وجود خارجی نداشته و توسط اعضای منافقین در آلبانی در توئیتر ساخته شده و مطالب آن بارگذاری می‌گردد.

صفحه توئیتری حشمت علوی در طول بیش از سه سال فعالیت خود مقالات زیادی در نشریات غربی به چاپ رسانده است که به عنوان نمونه حدود ۶۰ مقاله آن در سایت فوربس» منتشر شده است. هر چند ردگیری برخی از سایت‌ها و خبرگزاری‌های نشر دهنده مطالب صفحات مجازی منافقین، نشان می‌دهد عموم مطالب با رایزنی و رشوه‌های مالی عوامل سازمان به خبرنگاران خارجی منتشر می‌شود، اما اشتباهات محاسباتی آمریکایی‌ها زمانی که به این گونه مقالات استناد می‌کنند، موضوع غیر قابل انکاری است.

درک این موضوع زمانی راحت تر می‌گردد که بدانیم بر اساس گزارش اینترسپت تا کنون چندین بار حشمت علوی و مطالب یا اسناد ساختگی منتشر شده از سوی او مورد استناد کاخ سفید قرار گرفته است!

فعالیت اکانت‌های فیک منافقین در آلبانی نیز با همین روش در حال تولید و انتشار محتوا، کامنت‌گذاری، لایک و تأیید مطالب علیه ایران هستند. محتوای تولید شده از سوی یگان سایبری منافقین با نام‌های جعلی به عنوان فعالیت کاربران شبکه‌های اجتماعی از ایران شناخته می‌شوند و منطبق بر اهداف منافقین سعی در ایجاد خطای محاسباتی در مورد ایران دارند. به عنوان مثال در مسئله جنگ آمریکا علیه ایران، به طرق مختلف با انتشار محتواهایی مبنی بر استقبال ایرانی‌ها از حمله آمریکا به ایران سعی دارند، تصویر واقعی آمریکا از جامعه ایران مبنی بر حمایت مردم از نظام را تغییر داده و با نمایش تقابل مردم و نظام در ایران، آمریکا را برای آغاز درگیری با ایران تحریک کنند.

نمایش اقبال مردم ایران به سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی نیز از جمله همین فریب منافقین در قبال آمریکایی‌هاست.

یکی از اعضای جداشده منافقین در آلبانی که در تابستان سال ۱۳۹۷ از این فرقه جدا شده در این رابطه می‌گوید: در یگان سایبری مثلاً صبح دستور می‌آمد که مریم رجوی فلان مطلب را توئیت کرده است و ما باید به سرعت با چند هزار اکانت فیک در توئیتر، ری توئیت کنیم و کامنت بگذاریم. کامنت‌های احساسی که مثلاً در آن می‌نوشتیم که خواهر مریم تو بهترین رئیس جمهور برای آینده ایران هستی. ۲ هزار سیم‌کارت برای همین کار در اروپا خریده شده بود تا اکانت‌های فیک ساخته شوند.»

به طور کلی فعالیت منافقین در شبکه‌های اجتماعی بر اساس دستورالعمل‌های فریب صورت می‌گیرد و اعضای سازمان در آلبانی با کار اجباری شبانه روزی سعی می‌کنند کنش‌هایی هر چند محدود در ایران را رقم زده و در ازای آن به حامیان غربی خود گزارش عملکرد ارائه دهند؛ گزارشاتی که پایه حمایت‌های مالی از منافقین را تشکیل می‌دهد. در مجموع منافقین همان مزدورانی هستند که در عراق برای رژیم بعثی صدام به جاسوسی و ترور علیه هموطنان خودشان در ایران می‌پرداختند و اکنون با ابزارهای نوین در فاصله چندهزار کیلومتری ایران برای اربابان جدید خدمت می‌کنند.

منبع: فارس

اولین برآوردهای یک نهاد امنیتی از میزان اعتراضات بنزینی در روزهای گذشته از حجم خشونت گسترده و سازمان‌دهی‌شده حکایت دارد.

تعداد کل معترضیان و آشوبگران از تاکنون مجموعا 87400 نفر برآورد شده که از این میزان حدود 82200 نفر مرد و 5200 نفر آنها زن بوده اند.

بخش قابل توجهی از معترضان صرفا در محل تجمعات حاضر بوده و با هسته مرکزی اغتشاشات همراهی نداشتند. با این حال برای بسیاری از آنها پیامک هشدار توسط دستگاههای امنیتی ارسال شده است.

شیوه عملکرد هسته اصلی خشونت نشان می‌دهد که این افراد کاملا آموزش دیده بوده و برخلاف بسیاری از مردم که از افزایش ناگهانی بنزین غافلگیر شده‌اند، این افراد مترصد و آماده چنین موقعیتی بوده‌اند.

بر اساس این گزارش، از میان 1080 شهر و شهرستان کشور، اعتراضات و تجمعات کوچک و بزرگ در 100 نقطه کشور صورت گرفته که جمعیت این تجمعات بین 50 تا حداکثر 1500 نفر تخمین زده شده است.

حجم خشونت و میزان تخریب آشوبگران نسبت به تجمعات دی ماه 96 گسترده‌تر و مخرب‌تر بوده و در نتیجه آسیب‌های جانی و مالی در مقایسه با آن افزایش داشته است.

در استانهای خوزستان، تهران، فارس و کرمان بیشترین آسیب به اموال عمومی زده شده است.

آمار دقیقی از میزان کشته شده ها در دسترس خبرنگار فارس نیست اما بیشترین تلفات مربوط به حمله اوباش مسلح به انبارهای نفتی و مقرهای نظامی بوده است که در جریان جلوگیری از انفجار انبارهای نفتی و خلع سلاح مقرهای نظامی به وقوع پیوسته است. تعدادی از نیروهای پلیس و مردمی نیز در این حملات به شهادت رسیدند.

تاکنون حدود 1000 نفر در ناآرامی‌های اخیر در کل کشور بازداشت شده‌اند و بیش از 100 بانک و 57 فروشگاه بزرگ فقط در یک استان به آتش کشیده شده و یا به غارت رفته است.

به عنوان نمونه در یکی از تلخ‌ترین حوادث شب گذشته در استان تهران بعد از حمله اوباش به یک بانک و آتش زدن آن، کل ساختمان و طبقات بالایی آن که مسی بوده است، دچار حریق شده و عده‌ای در پشت بام ساختمان محبوس شده‌اند.

ورود آتش‌نشانی به صحنه به دلیل اجتماع اغتشاشگران و توقف ماشین‌ها با تاخیر قابل توجهی صورت گرفته و در لحظات آخر با تلاش مردم و اقدام پلیس جلوی یک فاجعه انسانی گرفته شده است.

در تهران و شهرستانها کار شناسایی ماشین‌هایی که اقدام به بستن خیابان‌ها می کردند انجام شده است که از امروز مراحل بازداشت آنها اجرایی می شود.

فارس


نوع و شیوه‌های عملیاتی برخی اغتشاشات اخیر در کشور نشان می‌دهند که این کارها توسط عناصر  تروریسم شهری فرقه رجوی هدایت می‌شود.

به گزارش فراق، اعتراض‌های مردمی بعد از گرانی و سهمیه‌بندی شبانه بنزین به‌تدریج از روند آرام و مسالمت‌آمیز خارج شد و از سوی برخی گروه‌های ضد وطنی به آشوب و اغتشاش کشیده شد.

روند آشوب‌های چند روز اخیر نکته‌های تاریخی و امنیتی را دوباره برای افکار تداعی می‌کند. شباهت زیادی نسبت به مسیر اغتشاشات اخیر با عملیات‌های سازمان منافقین(مجاهدین خلق) در سال‌های گذشته وجود دارد.

تخریب و آشوب‌های چند روزه گذشته هم شکل امنیتی سازمان منافقین داشته است. ایجاد هسته‌های کوچک برای ترور و آتش زدن و بعد از آن ورود لایه دوم عملیات استفاده از ن برای جریح دار کردن احساسات عمومی بود که با دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی برهم خورد.

منافقین از ن هم برای تهییج جمعیت و دادن شعار علیه نظام استفاده می‌کردند. نکته‌ای که در آشوب‌های چند روز اخیر تهران و بیشتر شهرهای کشور هم شکل گرفت. برآورده‌های میدانی نشان می‌دهد برخی افراد تنومند و جوان لیدر اغتشاشات اخیر بودند و به همراه تیم‌‌های کوچک و به‌صورت چریکی و سبک با استفاده از سلاح‌های دست‌ساز اقدام به آتش و تخریب اموال عمومی برای رعب و وحشت می‌کنند.

این موضوع خلاف آشوب‌های دی ماه ۹۶ بود که بیشتر دختران جوان لیدر تیم‌های آشوب در سطح کشور بودند. 

به گفته یکی از نمایندگان مجلس، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در جلسه غیرعلنی بهارستان اعلام کرده بود که برخی بازداشت‌شدگان در اغتشاشات اخیر وابسته به منافقین بودند.

جنگ شهری توسط منافقین کلید زده شد

به نوشته خبرگزاری آنا، سازمان منافقین نخستین گروهی بود که با گرایش مارکسیستی و چپ در ایران ایده‌ جنگ شهری را بنا نهاد. بیشتر گروه‌های چپ‌گرا در ایران و سایر نقاط جهان مانند؛ چین و کوبا جنگ را از روستا و میان دهقانان شروع کردند، ولی فرقه رجوی استدلال می‌کرد چون جمهوری اسلامی در روستاها نیروهای پروپاقرص و متعصبی دارد باید با انقلاب جنگ شهری را کلید زد.

استدلال آنها هم این بود که همان‌طور سازمان چریک‌های فدایی خلق در سیاهکل جنگ رسمی کردند و نا موفق بودند باید روستاها را در جنگ کنار گذاشت و مرکز قدرت را درگیر کرد.

همین گونه بود که در دهه ۶۰ سازمان منافقین در مناطق شمالی و مرکزی تهران(پولدار نشین) خانه‌هایی اجاره و عملیات خرابکاری و بمب‌گذاری را از آنجا ساماندهی می‌کردند. موسی خیابانی نفر دوم سازمان و اشرف ربیعی همسر مسعود رجوی هم در خانه‌ای شمال تهران توسط نیروهای کمیته انقلاب کشته شدند.

آنها هم مانند تیم‌های سه و پنج نفره اغتشاشات اخیر در دهه ۶۰ اقدام به ترور، آتش زدن اتوبوس و مغازه‌ها می‌کردند که ردپای آنها در حوادث اخیر هم آشکار شده است.

بعد از اعدام رهبران به نسبت مذهبی مجاهدین خلق در سال ۵۱ سازمان به دست نیروهای کمونیست و چپ‌گرا افتاد. سرکردگان اصلی این گروه در دهه ۵۰ افرادی مانند؛ تقی شهرام و آرام بهرام» بودند. این دو خالق چند روش تروریستی بودند که بعدها با منافقین همیشه ماند.

آن‌ها قبل و بعد از انقلاب خانه‌های تیمی شامل؛ مردان و ن مجرد شکل می‌دادند تا در این خانه‌ها وسایل بمب‌گذاری و اسلحه مخفی کنند. نحوه اجاره این خانه‌ها هم توسط سازمان بسیار جالب بود. منافقین در پوشش خانواده‌‌هایی شامل؛ زن و مرد و با خریدن بچه از دیگران خانه را اجاره می‌کردند.

روش دیگر آن‌ها که بعد از انقلاب اسلامی بیشتر در دستور کار قرار گرفت، ایجاد هسته‌هایی سه تا پنج نفر عملیاتی در شهرها بود. این  هسته‌ و گروه‌ها به این شکل کار می‌کند که هر فرد با نفر بالا دستی خودش تنها ارتباط دارد و فرد دیگری که در گروه جداگانه حضور دارد هسته بعدی را نمی‌شناسد. این روش سبب می‌شود که تیم‌های دیگر دیرتر شناسایی و دستگیر شوند.

در همین راستا، اسماعیلی، سخنگوی دستگاه قضائی هم درباره اینکه آیا در بین بازداشت‌شدگان افرادی از ضدانقلاب نیز حضور دارند، گفت: در بین بازداشت شدگان عناصر وابسته به معاندین از جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها وجود دارد و طیف‌هایی از اشرار نیز در بین بازداشت‌شدگان هستند».

ن در عملیات‌های منافقین چه جایگاهی دارند؟

البته این نخستین طرح عملیاتی سازمان برای براندازی نبود. سازمان منافقین در تابستان سال ۶۰ هم طرحی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در نظر داشت. آن طرح به این‌گونه بود که منافقین قصد داشتند با ترور سران قوا و امام خمینی(ره) در قلب مردم وحشت ایجاد کنند و بعد از آن در شهریور و مهر سال ۶۰ تظاهراتی ن برپا کردند که اعلام کنند تمام مردم با آن‌ها هستند و از احساسات مردمی سوءاستفاده کنند.

البته در این زمینه رفتار و عملکرد دولت در اعلام نابه‌هنگام افزایش قیمت بنزین تأثیرگذار بود. این شیوه عملیات شهری توسط سازمان نوعی ازتروریسم شهری» فرقه رجوی است که قبل از انقلاب پیگیری می‌شد. سازمان با ایجاد تیم‌های موزاییکی کوچک قصد داشت این پیام را به مردم و جهان مخابره کند که سراسر ایران درگیری تظاهرات است.

سازمان منافقین بعد از حضور در عراق هم تیم‌های ترور خودش را فعال گذاشت. نمونه‌های بارز آن شهادت شهید لاجوردی، سپهبد صیادی شیرازی، عملیات انفجار در حرم امام رضا(ع)، حضور در آشوب‌های سال ۷۸، ۸۸، ۹۶ است.

در گذشته فرمانده تیم عملیاتی سازمان برای ترور برعهده عطایی بود و بعدها فهمیه اروانی این مسئولیت را برعهده گرفت که در عملیات انتفاضه شعبانیه مردم عراق کشته شد. به نظر می‌رسد این تیم هم‌اکنون با هدایت شخص مریم رجوی و حمایت‌های پیدا و پنهان آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی به پیش می‌رود.

چند سال قبل و در آستانه دی ماه سال ۹۶ خبرهایی مبنی بر دیدار سرکردگان منافقین با مسئول استخبارات عربستان سعودی، امارات و برخی مسئولان سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) در اردن گزارش شده بود که بعد از اتفاقات سال ۹۶ رقم خورد.

این همان شیوه عملیاتی در دی ماه سال ۱۳۹۶ هم بود. اما وسعت تخریب، کشتن و زخمی‌ها این دوره به‌نظر می‌رسد بسیار بیشتر بوده است. البته فرقه رجوی در لباس‌های مبدل هم قصد برهم زدن امنیت را دارد. شاید آن‌ها با لباس‌های مبدل نیروی انتظامی و بسیج اموال عمومی را تخریب کرده تا حس ناامنی و بی‌اعتمادی در کشور را افزایش دهند.

بیشتر تیم عملیاتی سازمان هم توسط یک لیدر هدایت می‌شود که دور از صحنه اغتشاش در حال رصد هستند. بیشتر آن‌ها هم سلاح‌های سبک و کوچک در اختیار دارند و وسایل حمل و نقل این افراد بیشتر موتورسیکلت است. البته تیم‌های منافقین تنها از میان اعضای رسمی آن‌ها نیست؛ بیشتر سازمان از خانواده اعدامی‌ها، اراذل و اوباش و برخی افراد سابقه‌دار کیفری برای این موضوع استفاده می‌کند.


مصوبه‌ی اصلاح قیمت بنزین،  طی چند روز گذشته به یک مسئله‌ی پرمناقشه در سطح ی و اجتماعی کشور تبدیل شده و مباحثات فراوانی در حوزه‌ی حکمرانی و همچنین اعتراضات مهمی در حوزه اجتماعی راجع به آن شکل گرفته است.

مردم در برخی شهرها به خیابان آمده و نسبت به این تصمیم اعتراض کردند، کنار اعتراضات اجتماعی، شرارت‌ها و اغتشاش‌هایی نیز توسط برخی عوامل معلوم الحال صورت گرفت که خط دهندگان آنها اشرار خارجه نشینی نظیر مجاهدین»، اعضا و وابستگان خاندان پهلوی و افرادی دیگر نظیر مسیح علینژاد و …. بودند که به دستور ارباب سعودی و آمریکایی خود وارد میدان شدند. تا با اغراق و بزرگ نمایی، اعتراضات مسالمت آمیز مردم ایران را به آشوب، اغتشاش و خشونت تغییر مسیر بدهند.

تبدیل اعتراضات به آشوب، عموما توسط افراد معدود و مشخصی انجام گرفت که از تجهیزات ویژه برای تخریب استفاده می کردند. حتی شیوه عملکرد این افراد نشان می‌دهد که رفتار آنها هیجانی و از سر احساسات نیست و برای تشکیل چنین هسته های خشونتی آموزش دیده و تجهیز شده‌اند.

در این میان اولین واکنش مجاهدین درج خبری با عنوان اعتراض ها علیه افزایش قیمت بنزین- مریم رجوی: به صفوف معترضان بپیوندید» در اواخر روز ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۸ بود.

مجاهدین(خائنان وطن فروش) در گزارش خود ویدئوی تجمعات اعتراضی به گرانی بنزین در چند شهر را نیز به نمایش گذاشتند.

آنها بلافاصله سعی کردند با هجوم به کانالهای تلگرامی خود ضمن بزرگنمایی اخبار تجمعات گرانی بنزین، خط و خطوطی را نیز برای گسترش و ادامه دار کردن آن به اغتشاش گران و اندک عوامل میدانی خود بدهند. در همین رابطه در کانال های تلگرامی به عوامل خود اعلام کردند: در میادین و خیابانهای اصلی شهرها – در خیابانها بمانید».

متعاقبا اقدام به ایجاد کمپینی به نام کمپین منتقدین گران شدن بنزین» کردند تا بدین ترتیب مردم  را هرچه بیشتر تحریک و به خیابانها بکشانند.

البته در این میان رسانه های فارسی زبان ارباب سعودی مثل العربیه نیز بیکار نماند، و با بازنشر اخبار رسانه های مجاهدین از آشوب در برخی از شهرهای ایران، هرچه بیشتر بتوانند دامنه آنرا گسترش دهند.

دولت مردان آمریکایی نیز پرده را کنار زده و علنا حمایت آشکار خود از آشوبگران را تحت نام مردم ایران اعلام کردند.

دیروز لن کودوروسکی» مشاور ارشد امور عمومی وزارت خارجه آمریکا که عضو گروه اقدام ایران» وزارت خارجه آمریکا نیز هست، در صفحه توییترش نوشته است: اگر ویدئوهای موثقی از اعتراضات ایران دارید، آن‌ها را اینجا منتشر کنید. بگذارید صدای مردم ایران شنیده شود.»

لازم به ذکر است که همین شخص در حساب توییتری خود تصاویری از حمله اغتشاشگران به اموال عمومی را نیز منتشر ساخته است.

مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا نیز روز شنبه در توییتی مدعی حمایت واشنگتن از مردم ایران شد. وی در این توییت نوشت که آمریکا صدای مردم ایران را شنیده و از آنها حمایت می‌کند.

همه اینها در حالی است که  برایان هوک» نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس گروه اقدام ایران» در وزارت خارجه ایالات متحده بامداد روز سه‌شنبه گفت واشنگتن قویاً از اغتشاشات و آشوب‌ها در این کشور حمایت می‌کند.

در همین وانفسا فرانسه نیز به میدان آمد. بر طبق خبر اسکای نیوز» وزارت خارجه فرانسه روز دوشنبه در اظهاراتی خواستار احترام ایران به آزادی بیان و حق اعتراضات مسالمت‌آمیز» در ایران شد.

خنده دار بودن قضیه اینجاست فرانسه در حالی خواستار احترام ایران به آزادی بیان و حق اعتراضات مسالمت‌آمیز شده که جنبش جلیقه‌زردهای این کشور شنبه گذشته یک‌سالگی خود را جشن گرفت. پلیس فرانسه ضمن برخورد خشن با جلیقه‌زردها تاکنون هزاران نفر را در ارتباط با آنها بازداشت کرده است. تنها تا فوریه ۲۰۱۹، بیش از هشت هزار جلیقه‌زرد توسط پلیس فرانسه بازداشت شده بودند. تاکنون ۱۰ جلیقه‌زرد نیز در فرانسه کشته شده‌اند.

ولی در ورای همه اینها آنچه که بار دیگر تکرار شد دشمنی بی حد و حصر فرقه رجوی با مردم ایران در تغییر مسیر مطالبات مسالمت آمیز آنان است.

اگر نسل های جدید شناخت کافی از وضعیت فلاکت بار اشراری مثل مجاهدین» را ندارند ولی نسل اولی ها هنوز حافظه تاریخی خود را حفظ کرده اند. اینکه چگونه رهبران مجاهدین» در طول بیش از چهل سالی که از انقلاب ۱۳۵۷ می گذرد برای کسب قدرت ی در ایران در هر بزنگاهی بر علیه مردم که بحق آنان را با پس گردنی از خاک پاک ایران بیرون ریخت، قد علم کرده و مسیر مبارزات مصالمت آمیز آنان را با ترور، خشونت ورزی و طن فروشی تغییر داده و خسارات جبران ناپذیری در زمینه های ی، اجتماعی و امنیتی وارد کرده اند.

در شدت تنفر مردم ایران از این گروه بدنام کافی است  اشاره کنیم که بعد از چهل سال شرارت تنها حاصل آنان ساکن شدن در تکه زمینی بشدت قرنطینه شده در خاک آلبانی است که بیوه رجوی به همراه مشتی آدم های بیمار و مریض و سالخورده در آن روزگار می گذرانند. البته باید گفت وضعیت فعلی هم شاید بهترین روزهای این بیماران روانی و خشونت طلبان باشد. بسا روزهای سخت تر از این هم برای این جانوران وحشی در پیش است.

در آخر باید گفت: این روزها هم می گذرد و روسیاهی بازهم به این اشرار وطن فروش خواهد ماند.

 

  • نویسنده : سعید پارسا
  • منبع خبر : سایت راه نو

آقای حیرانی در این مصاحبه که شنیدن صحبت هایش وجدان هر انسان آزاده ای را تحت تاثیر قرار می دهد گفت: دفترچه های کوچکی در جیب داشتیم که باید هر روز فاکت های جنسی خود را در آن می نوشتیم. هر شب در نشستی به نام غسل» جلوی فرمانده در حالیکه بقیه نشسته بودند فاکت های جنسی و لحظات عاشقانه و زندگی طلبی های خودمان را می خواندیم که واقعا شرم آور و خجالت آور بود.
عضو جدا شده از فرقه رجوی گفت: واحد ی فرقه هر روز دستورالعمل اتاق سایبری فرقه را برای پیرمردها و پیرزن های پشت کامپیوتر نشین، صادر می کرد. تا با تولید پیام های ضد ایرانی مسئولیت های روزانه شان را انجام دهند.
وی ادامه داد: ما در آلبانی مم به ایجاد چند حساب کاربری در فضای مجازی بودیم که باید از طریق آنها اخبار مرتبط با مریم رجوی را باز نشر می دادیم و در زیر آن کامنت های مثبت می گذاشتیم.

 


به دنبال افزایش قیمت بنزین که موجب اعتراضاتی میان مردم شد، اتاق فکر پوشکی های فرقه رجوی عملیات روانی خود را علیه ملت ایران به صورت گسترده آغاز کرد.

این اتاق از صبح روز شنبه با انتشار فیلم های واقعی و جعلی و با انتشار اعلامیه های مختلف از سوی مریم رجوی مردم را به خشونت و آتش کشیدن اماکن و اموال عمومی دعوت می نماید؛ موضوعی که در ۴۰ سال گذشته و در موقعیت های زمانی خاص همواره بر آن تاکید داشته است.

فارغ از اعتراض های به حق مردم ایران، نکته دردآور این است، افرادی که در کارنامه خود چیزی جز خیانت و جنایت در حق همین ملت ندارند یا گروه های مخالف ایران که همیشه سرخوش! بوده اند در این شرایط از غار آرامش بیرون آمده و جرئت عرض اندام پیدا می کنند.

پیام ملت ایران به این بی وطن های پست که از هر تلاشی برای آشوب در داخل ایران حمایت می کنند این است که: شماها تفاله های این خاک هستید و باید بیرون رانده می شدید، در هیچ نقطه از این سرزمین جایی برایتان نیست. شماها در همان سواحل آرام لودگی کنید و در رویاهای شیطانی خود روزگار سپری کنید!»

البته برای وطن فروش های خائن قابل لمس نیست که اعتراض به حق ملت غیور و آگاه ایران، نه به جهت نیازهای خود بلکه فقط به جهت نگرانی از وضعیت همنوعان ضعیف خود است؛ پیامی که خیلی از مردم غیور ایران در اعتراض خود اعلام نمودند. برای نمونه فیلم گلستانی های غیرتمند را می توانید ببینید تا به عمق مهربانی و نوع دوستی ملت ایران پی ببرید.

 لازم به توضیح است این گونه اعتراض ها در اغلب کشورهای توسعه یافته و مدعی دمکراسی نیز به همین شکل صورت می گیرد که نوعی اعتراض مدنی محسوب می شود.

اعتراضات روز شنبه مردم به سهمیه بندی و گران شدن بنزین در شهرستان های کرج، اصفهان، تبریز، قزوین،گرگان،سنندج و یزد انجام شد اما در عین حال شایعات فراوانی نیز حول آن دست به دست شد که سوژه رسانه های فرقه منفور رجوی گردید.

 در زیر حقیقت این شایعات که رسانه های حوزه نفاق از آن بهره برداری می کنند را مشاهده می کنید:

پمپ‌بنزین‌هایی که مدام می‌سوزند!

هنوز چندساعتی از اعلام خبر سهمیه‌بندی بنزین نگذشته بود و مردم در بهت خبر اولیه بودند که اولین پمپ‌بنزین در تهران آتش گرفت؛ البته در فضای مجازی. تصاویر، دود شدیدی در پمپ‌بنزین خیابان شریعتی را نشان می‌داد که آتش آن در جوی‌های خیابان نیز جاری بود. اما اشکال کار آنجا بود که همه افراد در این فیلم با لباس تابستانی حضور داشتند. درواقع، افرادی که به دنبال برهم زدن آرامش مردم و ایجاد فضای اعتراض غیرواقعی بودند، از ناراحتی مردم استفاده کردند و فیلم مربوط به حادثه آتش گرفتن تانکر سوخت‌رسان در حدود ۲سال گذشته را به‌عنوان اعتراضات مردمی جا زده بودند.

البته آتش‌سوزی‌ها به این مورد خاتمه نیافت و ساعاتی بعد یک پمپ بنزین در خمینی‌شهر اصفهان و کمی بعد در بندرعباس هم یکی دیگر به آتش کشیده شد؛ البته باز هم در فضای مجازی. چراکه همزمان تصاویری از همان پمپ‌بنزین‌ها منتشر شد که نشان می‌داد مردم به صورت عادی در حال سوخت‌گیری خودروها هستند.

طبق اعلام سازمان آتش‌نشانی، تا زمان انتشار آن شایعات، هیچ موردی از آتش‌سوزی در پمپ‌بنزین‌ها رخ نداده بود اما به نظر می‌رسد که گروهی از طریق شایعات در حال آماده‌سازی فضا برای آشوبگران و جهت‌دهی به آنان هستند تا از طریق آشوبگران آموزش‌دیده، اعتراضات مردمی را در جهت مطلوب خود منحرف کنند. پس از انتشار این شایعات، زمینه برای اقدامات خرابکارانه مهیا شد و طی چند ساعت گذشته چند پمپ‌بنزین توسط افراد ناشناس به آتش کشیده شد.

سابقه اعتراضات مشابه در ایران و کشورهای منطقه نشان می‌دهد که معمولا این اقدامات خرابکارانه در همین حد محدود نمی‌ماند و یکی از اولویت‌های اصلی آشوبگران، تهییج بیشتر معترضان و تشدید التهابات با هدف کشته‌سازی در این وقایع و تهیه تصاویر از آن است.

اتفاقی که این‌بار خیلی سریع رخ داد و یک نفر در سیرجان با شلیک مستقیم به سر کشته شد. هرچند نیروی انتظامی بلافاصله قاتلان مسلح را دستگیر کرد. اما سوژه خبری برای رسانه‌های نفاق تامین شد تا مردم و پلیس را در مقابل هم قرار دهند.


این آتش‌بیاری معرکه، این بار چنان عیان رخ داد که یک کامیون در اتوبان امام علی(ع) و در انظار عمومی اقدام به تخلیه بار سنگ و آجر کرد تا با تشدید درگیری، فضای اعتراضات مردم عادی را به سمت خشونت هدایت کند.

استاد دانشگاه الاغ‌سوار!

ویدئوی دیگری که به شدت در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشار است، مدعی شده یک استاد دانشگاه در اعتراض به گرانی بنزین با الاغ  وارد دانشگاه شده است. اما با یک جست‌وجوی ساده می‌توان به فیلم اصلی دست یافت. این ویدئو مربوط به ۹ سال قبل است که یک دانشجو برای نشان دادن اعتراض خود به وضعیت بنزین دست به چنین اقدامی زده است.

به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها و اساتید دانشگاه، هدف بعدی آشوبگران برای ایجاد اغتشاش است.

چینی‌ها هم به اعتراضات پیوستند!

تصویر دیگری که به دنبال تشویق به اعتراضات در ایران بود، مربوط به چین بود که با عنوان اعتراض چینی‌ها به افزایش قیمت بنزین در این کشور جا زده شد. این تصویر مربوط به تعطیلات پاییزی سال ۲۰۱۲ در کشور چین است. در آن سال عوارض جاده‌ای در چین رایگان اعلام شد که هجوم چینی‌ها برای رفتن به سفر چنین ترافیکی را ایجاد کرد. این شایعه‌سازی با موج‌های تبلیغاتی در شبکه‌های اجتماعی همراه شد که مردم را تشویق به مسدود کردن جاده‌ها می‌کرد.

اتفاقی که از ساعات ابتدایی روز شنبه در تعدادی از شهرها کلید خورد. افراد خاصی خودروی خود را در عرض خیابان پارک کردند و با تهدید، مانع تردد دیگران در خیابان‌ها شدند. و به‌تدریج و با تحریک مردم، اعتراضات عادی را به درگیری با نیروهای انتظامی تبدیل کردند.

در پایان یادآوری می شود اتاق فکر فرقه پوشکی رجوی در گوشه ای از تیرانای آلبانی با به کار گرفتن ربات های انسان نما که دیگر توان هیچ کار عملیاتی ندارند مدام در حال تولید پیام های منفی از رویدادهای داخل ایران است.


به همت پاسداران گمنام امام زمان(عج) در سپاه امام حسن مجتبی(ع) ۱۵۰ نفر از لیدرهای مخل امنیت در استان البرز بازداشت شدند.

در پی تجمعات چند روز گذشته در این استان به همت سربازان گمنام امام زمان(عج) در سپاه 150 نفر از لیدرهای مخل امنیت در این استان شناسایی و بازداشت شدند.

براساس اعترافات دستگیرشدگان شده این افراد توسط افراد آموزش دیده در داخل و خارج از کشور اجیر شده و با دریافت مبالغی اقدام به آتش زدن مراکز دولتی و عمومی کرده‌اند.

گزارشات تکمیلی در این زمینه متعاقبا اعلام می‌شود.

منبع: العالم


منافقین که روزی ادعای مبارزه با امپریالیسم داشتند و از بریدن شکم مادران باردار این سرزمین با تیغ موکت‌بری نیز ابایی نداشتند، امروزه تنها در سطح پادویی نقش‌آفرینی می‌کنند و اقدام موثر آنان دیوارنویسی بر روی دیوار کوچه‌های بی‌رهگذر است.

در برهه‌های گوناگون از حیات جمهوری اسلامی، همواره دشمنان از مطالبات قانونی مردم کشورمان سوءاستفاده کرده‌اند. اما اولین رویارویی و برخورد با اهداف، خواسته‌ها و اقدامات شوم دشمنان نیز همیشه توسط خود مردم صورت پذیرفته و می‌پذیرد.

انقلاب اسلامی را می‌توان نمونه بارز این رویارویی و تقابل دانست؛ همچنان که پس از آن نیز حوادثی نظیر تسخیر لانه جاسوسی، تحرکات تجزیه‌طلبانه ابتدای انقلاب، غائله ۱۴ اسفند ۵۹، عزل بنی‌صدر و شورش مسلحانه منافقین تا فتنه۷۸، ۸۸، اغتشاشات دی ماه ۹۶ و آشوب اخیر با حضور و بصیرت مثال‌زدنی مردم در نطفه خفه شدند.

به نوشته بنیاد هابیلیان، در قضایای سال ۶۰، منافقین با حمایت‌های مالی آمریکا، صدام و دیگر حامیانشان و با ایجاد کانون‌های شورشی، خانه‌های تیمی و جوخه‌های ترور، دست به ترور گسترده مردم و مسئولین کشور زدند و توانستند مشکلات و مصائب متعددی را برای ملت به ارمغان آورند؛ هر چند که با حضور و مقابله مردم اهداف آنان به صورت کامل پیاده نشد و با فضاحت تمام، در سال ۶۷ و آغاز عملیات مرصاد از کشور گریخته و به دامن اربابان غربی بعثی خود پناه بردند. از همان زمان بود که غربی‌ها دریافتند میدان مقابله با ایران اسلامی جای پادوها نیست و بایستی خود مستقیما در این رویارویی وارد شوند.

منافقین که روزی ادعای مبارزه با امپریالیسم داشتند، در سال ۶۰ با دریوزگی امپریالیسم تمامی عملیات‌ها، از برنامه‌ریزی تا اقدام را خود بر عهده داشتند و از بریدن شکم مادران باردار این سرزمین با تیغ موکت‌بری نیز ابایی نداشتند؛ اما امروزه آنان تنها در سطح پادویی نقش‌آفرینی می‌کنند و اقدام موثر آنان دیوارنویسی بر روی دیوار کوچه‌های بی‌رهگذر است؛ هرچند سوءاستفاده از اشرار سابقه‌دار و پرداخت پول به آنان جهت تخریب و آتش‌زدن یک یا چند بانک و مسجد نیز نهایت اقدام آنان است.

اتفاقات اخیر کشور نمونه بارز پادویی آنان بود. زمانی که مردمِ نگران از وضعیت اقتصادی اعتراض خود را به گوش مسئولین رساندند با اجیرکردن یک یا چند شرور سابقه‌دار سعی در سوء استفاده از مطالبات قانونی مردم داشتند که با هوشیاری همیشگی مردم به بن‌بست رسیدند.

کانون های شورشی سال ۶۰  اینک به فرد شرور سابقه‌دار در مزاحمت نوامیس تبدیل شده و نهایت اقدامشان شکستن و آتش‌زدن یک یا چند مرکز خصوصی و دولتی شده است. در حال حاضر وضعیت این گروهک به حدی رسیده است که دیگر غربی‌ها نیز از آنان قطع امید کرده و حتی حاضر نیستند ریسک بدنامی استفاده از آنان برای ضربه‌زدن به ایران اسلامی را بپذیرند.

یادداشت از: محمدمهدی حسین‌پور
#مجاهدین   # ایران #مجاهدین خلق #رجوی


فرقه رجوی که بدلیل اقدامات تروریستی و خیانت های ضد میهنی و همچنین مزدوری برای صدام و جاسوسی برای جنگ طلبان غربی ، در نزد مردم ایران منفور است ، آنچنان به فلاکت افتاده که حتی برای تجمعات چند نفره نیز توان به صحنه آوردن چند ایرانی را ندارد و همچنان که بارها و بارها در سال های گذشته افشا شد ، با پول و غذای گرم و وعده گردش در اروپا ، شهروندان کشورهای دیگر را به عنوان ایرانی» جا زده و به برنامه هایش می برد .

عکس های زیر مربوط به دو گزارش درباره تجمع حامیان فرقه در شهر بخارست» است که از دو جنبه قابل ملاحظه می باشد . اولاً تعداد شرکت کنندگان از تعداد انگشتان دو دست بیشتر نیست ، دوماً بیشتر این افراد از شهروندان سوریه یا عراق هستند هر چند که فرقه برای فریبکاری در دست تعدادی از آنها پرچم ایران قرار داده است .

دور گردن 6 نفر از این افراد پرچم عراق و سوریه قرار دارد!

در این تصویر حداقل سه نفر از شش نفر سوریه ای هستند که یا در دست و یا دور گردن پرچم سوریه دارند.

جالب آن که در دستگاه تبلیغاتی فرقه عنوان خبر چنین است : حمایت حامیان مقاومت و اشرف‌نشانان از قیام قهرمانانه مردم ایران”

صالحی


نیازی به شیطان سازی از مجاهدین خلق شیطان نیست!

این باند تبهکار که یک رسانه ی ماهواره ای مفت ومجانی دراختیار دارد وشب وروز توسط این رسانه تخم وکین ونفاق می پراکند ، با پرروئی خاصی که دارد، مدام مظلوم نمائی کرده ومطرح میکند که گویا ازاو شیطان سازی میشود! ونمیگوید که خود شیطان است واحتیاجی به دوباره ساختنش نیست.

این بار نیز با پیروی ازاین اصل که فکر میکند موثر خواهد بود، بازهم وارد میدان شده وطی نوشته ی 8صفحه ای ، تکرار مکررات نموده وازاینکه از شیطانی بنام مجاهدین خلق فعلی شیطان سازی میشود ، ابراز گله مندی میکند.


بر اساس این طرح قرار بوده تعدادی از ایرانی ها اجیر شوند و برای ساعت صفر آماده باشند. ساعتی که باید بر اساس آن به خیابان ها می آمدند و بر اساس نقشه های ترسیم شده هرگونه اعتراضاتی را به شورش مردمی بر علیه نظام تبدیل کنند و با حمایت ی ایالات متحده و متحدین آن در نهایت بتوانند نظام در ایران را سرنگون کنند و موجب تجزیه ایران و ایجاد جنگ داخلی شوند تا ایران به جایی برسد که دیگر قدرتی که بتواند در قبال آنها قد علم کند نباشد.

علیرغم اینکه اغتشاشات در ایران تقریبا پایان یافته اما مشاهده می شود که برخی رسانه های مخالت جمهوری اسلامی ایران تلاش دارند از طریق منتشر کردن تصاویر و فیلم های تکراری و قدیمی اغتشاشات را زنده نگه دارند.

می توان گفت که مهم ترین دلیل برای این رفتار این رسانه ها شکست مفتضحانه ای می باشد که پروژه های چند ساله موسوم به پروژه های عنکبوت و نمرود بوده.

با توجه به اینکه توضیح مفصل توسط برخی دوستان در رسانه های اجتماعی در مورد این دو پروژه منتشر شده بنده فقط خلاصه ای از آنچه منتشر شده را بازگویی می کنم تا آنهایی که در جریان نیستند در جریان قرار گیرند.

در واقع سیستم های امنیتی ایران یک رکب امنیتی پیش بینی نشده به این پروژه های امنیتی که توسط برخی کشورهای عربی و اسراییل و ایالات متحده طراحی شده بود وارد کردند و هنوز اینها هاج و واج مانده اند که چه شده.

طبق طرح موسوم به طرح عنکبوت قرار بود از جنگ نرم برای بی ثبات سازی داخل ایران طی مدتی که سقف آن سه سال می باشد استفاده شود و ابزار های آن جنگ های ی – اقتصادی – مالی – سایبری – رسانه ای – روانی و حقوقی بر علیه ایران بوده و ملیاردها دلار پول توسط برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس برای آن رصد شده.

ظاهرا بر اساس این طرح قرار بوده تعدادی از ایرانی ها اجیر شوند و برای ساعت صفر آماده باشند ساعتی که باید بر اساس آن به خیابان ها می آمدند و بر اساس نقشه های ترسیم شده هرگونه اعتراضاتی را به شورش مردمی بر علیه نظام تبدیل کنند و با حمایت ی ایالات متحده و متحدین آن در نهایت بتوانند نظام در ایران را سرنگون کنند و موجب تجزیه ایران و ایجاد جنگ داخلی شوند تا ایران به جایی برسد که دیگر قدرتی که بتواند در قبال آنها قد علم کند نباشد.

طبق این طرح که اخیرا اطلاعاتی در مورد آن در رسانه ها نیز منتشر شده حدود ۲۵۰۰ نفر به عنوان سرشاخه آموزش دیده اند تا اقدامات لازم را انجام دهند.

حجم زیادی هم اسلحه و بمب از کشورهای همجوار به اشکال مختلف به ایران قاچاق شده بود و به آنها آموزش داده بودند تا به سمت معترضین و نیروهای امنیتی تیر اندازی کنند تا هر دو طرف را به جان هم بیاندازند و همچنین به پاسگاه های نیروی انتظامی حمله کنند و سلاح های این پاسگاه ها را به سرقت ببرند تا اعلام کنند که مردم از این طریق سلاح به دست آورده اند و مقاومت مسلحانه می کنند.

در نهایت هم هدف این بود که احساسات قومی و مذهبی میان ایرانیان را تحریک کنند تا اقوام مختلف ایرانی را به جان هم بیاندازند و کشور پس از سقوط نظام وارد یک جنگ داخلی شود ، چیزی شبیه لیبی.

تست اولیه این نقشه ها را در عراق انجام دادند و به شکل غیر قابل باوری تا حدی موفق بودند و توانستند مردم عراق را به جان دولت بیاندازند.

به هر حال وقتی خون ریخته می شود مساله فرق می کند و بسیاری افراد مخصوصا در شهرستان هایی که دیدگاه های عشیره ای هنوز حاکم است می تواند منجر شود بسیاری افراد دیگر هم به خیابان ها بیایند.

طبق این اطلاعاتی که بخش هایی از آن منتشر شده بازداشت آقای روح الله زم منجر به آن شد که سازمان های امنیتی ایران توانستند به اطلاعات بسیار با ارزشی در مورد ساختار این شبکه به دست آورند و همزمان سازمان اطلاعات ترکیه میت” اطلاعات بسیار ارزشمندی را در اختیار ایران قرار داد که بر اساس آن تعداد زیادی از ایرانی ها به ترکیه سفر کرده اند و بعد توسط آمریکایی ها به کشورهای دیگر جهت آموزش منتقل شده بودند و سپس مجددا به ایران برگشته اند.

تعداد زیاد این افراد شک و شبهه های زیادی را برای ترکیه ایجاد کرده بود که بر اساس آن حکومت آن صلاح دید مراجع امنیتی ایران را نیز در جریان قرار دهد.

و شاید برخی هنوز سخنرانی اخیر آقای اردوغان که در آن به تلاش آمریکایی ها و متحدینشان برای انتقال اتفاقات عراق به ایران اشاره کرده بود را به یاد داشته باشند.

نمی توان تصور کرد که آقای و یا دولت مردانی که همراه وی تصمیم گرفتند قیمت سوخت را افزایش دهند از این ماجراها بی خبر بودند و یا اینکه منتظر اعتراضات مردمی نبودند.

در هر جای جهان که قیمت سوخت افزایش می یابد مردم اعتراض می کنند و طبیعی بود در ایران هم چنین اتفاقی پیش آید اما نیروهای امنیتی در این ماجرا در شکار عوامل دشمن بودند و نه معترضان.

احتمالا هم به همین دلیل بود که وقتی اعتراضات به افزایش قیمت بنزین شروع شد مراقبین متوجه شدند که برای اولین بار در جریان همه اعتراضات قبلی که پیش آمده بود نیروهای وابسته به سپاه پاسداران در مقابل معترضین حضور نداشتند و فقط نیروی انتظامی حضور داشت چون ظاهرا ماموریت نیروهای سپاه چیز دیگری بود، بازداشت عوامل نه برخورد با معترضین.

تصمیم قطع سراسری اینترنت هم به این دلیل بود که ارتباط این عوامل هم با یکدیگر و هم با فرماندهی شان که در کشورهای حاشیه خلیج فارس مستقر بود قطع شود و حتی ارتباط خط های خارجی در ایران هم قطع شد، یعنی رومینگ برای همه غیر فعال شد تا اینها نتوانند از خطوط خارجی درون ایران استفاده کنند.

به این ترتیب چون این عوامل ارتباطات خود را از دست داده بودند مجبور بودند خودسر و بدون هماهنگی با یکدیگر عمل کنند و به میدان بیاید و اینجا بود که مشاهده شد عموم مردمی که معترض افزایش قیمت بنزین بودند پس از یکی دو روز اعتراض به خانه های خود برگشتند اما آنهایی که عوامل نفوذی بودند تلاش کردند اعتراضات را به آشوب تبدیل کنند و خوب بنا به نقشه های سابق خود عمل کردند.

اینها علاوه بر کشتن افرادی از دو طرف و حمله به مراکز حساس عمومی قرار بود تصاویری را به صورت حرفه ای از شورش ها تهیه کنند و از طریق رسانه های مخالف نظام منتشر کنند تا درون کشور را ملتهب کنند اما چون اینترنت و ارتباطات اینها قطع بود فیلم های آنها بلا استفاده ماند و مشاهده شد که در این مرحله بسیج و سپاه پاسداران ورود کردند و پس از اینکه نیروهای اطلاعاتی توانسته بودند نفوذی ها را شناسایی کنند اقدام به بازداشت آنها نمودند.

نمی شد انتظار داشت که این دستگیری ها بدون مقاومت باشد چون عوامل نفوذی هم مسلح بودند هم امیدوار بودند با مقاومت خود فرصت داشته باشند تا یا فرار کنند و با دریافت گرین کارت کذایی به خارج بروند و یا اینکه نیروی کمکی برایشان برسد.

حال همه آنهایی که در ایران زندگی می کنند می توانند شهادت دهند که خبری در این مملکت نیست و تقریبا همه چیز تمام شده، البته ظاهرا بازداشت ها ادامه دارد و تعداد زیادی از این عوامل هنوز فراری هستند اما مشاهده می کنیم که رسانه های وابسته به آمریکا و متحدین آن اصرار دارند این مساله را القا کنند که هنوز شورش ها ادامه دارد و فیلم هایی را که عوامل آنها هفته قبل ضبط کرده بودند را پشت سر هم تکرار می کنند.

آنها امیدوار هستند به این ترتیب اوضاع در ایران را متشنج سازند و با ایجاد فضای کاذب بتوانند باز هم برخی را گول بزنند و به خیابان ها بکشانند.

رسانه های بین المللی هم که شاهد این ماجرا هستند دیگر به مسایل مهم تر مجبور هستند بپردازند.

برخی حقوق بگیران آمریکا و متحدین آن (از جمله مجاهدین، تجزیه طلبان و سلطنت طلبان) نیز تلاش دارند با انجام برخی گردهمایی ها در برخی کشورها این ذهنیت را ایجاد کنند که شورش ها ادامه دارد.

اما ماجرا تمام شد، در ایران دیگر خبری نیست.

منبع: سایت خبری – تحلیلی فارسی زبان اسپوتنیک


گروهک تروریستی منافقین در اغتشاشات اخیر در آبان1398 با استفاده از کانال‌ها و صفحات پوششی خود در فضای مجازی اقدام به آموزش ساخت سلاح به اغتشاشگران کرد.

به گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، گروهک تروریستی منافقین که سابقه‌ای طولانی در ترور و جنایت دارد و طی 40 سال پس از انقلاب بیش از 12000 نفر از هم‌وطنانمان را ترور کرده و به شهادت رسانده‌اند، در اغتشاشات اخیر با استفاده از کانال‌ها و صفحات پوششی در شبکه‌های اجتماعی اقدام به آموزش ساخت سلاح‌های ابتدایی به اغتشاشگران برای مقابله با مردم و نیروهای امنیتی کرده بود.

این گروهک تروریستی با ایجاد برخی صفحات و کانال‌ها در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام و پیام‌رسان تلگرام اقدام به آموزش ساخت سلاح‌هایی همچون کوکتل مولوتوف و برخی سلاح‌های دیگر کرده بود.

منافقین از سال 60 جنایات بیشماری را علیه ملت ایران رقم زد و در همان سال‌ها به خاطر نفرت مردم از ایشان مجبور به فراری دادن اعضای خود از کشور شد. این گروهک تروریستی از همان زمان تاکنون مترصد انتقام از ملت ایران به هر شیوه ممکن است.


حسن حیرانی عضو سابق فرقه تروریستی رجوی در جدیدترین اظهارات خویش علیه مریم رجوی و سایر سران فرقه پرده از نمایش مضحک حضور ارتش سایبری فرقه در فضای مجازی برداشت.

 در ادامه با عنایت به گزارش این عضو سابق فرقه رجوی سعی می‌کنیم تا از حضور مشکوک اعضای فرقه در فضای مجازی رمز گشایی کنیم. برای رسیدن به این مقصود ابتدا بایستی دلایل حضور سرسپردگان رجوی در فضای مجازی را بیشتر بررسی کنیم در این خصوص به طور خلاصه می‌توان علل حضور منافقین در فضای مجازی را این چنین برشمرد:

منافقین برای رفع اتهام از خود در خصوص جنایاتی که در طول تاریخ خونین خویش مرتکب گشته‌اند و با توجه به اهمیت روزافزون فضای مجازی در سطح جهانی مجبور هستند بخش زیادی از توان و وقت خود را صرف تبلیغات در این عرصه حساس کنند.

رجوی برای این که اعضای پا به سن نهاده فرقه را به کاری مشغول کند مجبور است از کار افتاده‌های این فرقه را پای رایانه بنشاند تا مبادا در مورد تناقضات درون گروهی سؤالی بپرسند.

از آنجایی که ترک عادت موجب مرض است به دلیل این که منافقین به ترور خو گرفته‌اند نباید از ورود این فرقه خطرناک به عرصه تروریسم سایبری چندان تعجب کرد.

اگر چنانکه معروف است تاریخ را آزمایشگاه علوم انسانی بدانیم باید گفت: تجربه تاریخ فرقه به خصوص در دهۀ اخیر نشان داده که رجوی و دوستانش بدون اجازه اربابان امپریالیست خود آب نمی‌خورند پس می‌توان این گونه اظهار نظر کرد که ورود منافقین به فضای مجازی نیز با اجازه دوستان بالادستی مریم رجوی صورت گرفته است.

منافقین برای معرفی خود به عنوان تنها جریان اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی در عصر حاضر محتاج استفاده از فضای مجازی هستند زیرا با عنایت به وضعیت فعالیت رسانه‌ای در برهۀ کنونی می‌توان دریافت که اگر رجوی ارتش سایبری کذایی خویش را تشکیل نمی‌داد نمی‌توانست به مظلوم‌نمایی مذبوحانه به صورت گسترده بپردازد.

تاریخ منافقین از سال‌های ابتدایی تاکنون نشان‌دهنده این است که ت آن‌ها در برابر مخالفان خویش مبتنی بر دشنام‌پرانی و سرکوب بوده است با این حساب پر واضح است که منافقین فحش و بی‌آبرویی را به عنوان تنها سلاح مورد استفاده خویش وارد فضای مجازی هم می‌کنند.

با وجود تلاش همه جانبۀ منافقین برای حضور پر سروصدا در رسانه‌های متعدد فضای مجازی می‌توان علل گوناگونی یافت که این استراتژی طنز‌گونه با شکست مواجه خواهد شد. به عنوان نمونه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

به نوشته هابیلیان، جنایات منافقین در طول تاریخ پر فراز و نشیب فرقه به حدی زیاد و البته آشکار بوده است که این گروه هر چه قدر با فعالیت در فضای مجازی سعی کند چهره خویش را ترمیم کند با شکست مواجه خواهد شد.

با افشاگری‌های اخیر حیرانی از ماهیت تکاپوی اعضای منافقین در فضای مجازی بعید به نظر می‌رسد که سرویس‌های اطلاعاتی حامی منافقین در غرب بیش از این دلارهای خود را صرف این دور باطل در عرصه رسانه‌های نوین کنند.

منطق فحاشی حاکم بر این فرقه تروریستی که سابقۀ درازی دارد، می‌تواند بیش‌ازپیش ماهیت توتالیتر فرقه را برای جهانیان در این عرصه نوین هویدا کند.

پویش اعضای سابق این فرقه، ضد این سازمان تروریستی که سالهاست راه افتاده است با افشای هر چه بیشتر گاف‌های منافقین در زمینه‌های مختلف نه تنها خود مانعی بزرگ در برابر ارتش به اصطلاح سایبری مریم رجوی است بلکه می‌تواند با آگاهی‌بخشی به جوانان هوشیار در اقصی نقاط جهان خود به وجود آورنده جنبش‌های ریز درشت متعدد در فضای مجازی ضد مریم رجوی و حامیانش باشد.

با در نظر گرفتن آرایش مضحکی که در فوق به آن اشاره شد می‌توان آینده فعالیت فرقه تروریستی منافقین را این گونه پیش‌بینی نمود:

ناگفته پیداست با رو شدن دست منافقین به وسیله افشاگری‌های پی‌در‌پی، طبیعی است که شاهد واکنش‌های منفی متعدد به فعالیت پیج‌های وابسته به این فرقه در ماه‌های آتی باشیم.

با آشکار شدن ماهیت این قسم تلاش‌ها بدیهی است که تأمین‌کنندگان بودجه منافقین در کشورهای خارجی یا آنها را مجبور کنند که دست از چنگ‌زدن به ریسمان پاره این دور باطل بردارند و یا بودجه فضای مجازی فرقه را تا سر حد امکان محدود نمایند.

یادداشت از: علی رحمانی


مجاهدین کلا در بر این باور هستند که هرکس که آنها را قبول دارد و حاضر است که از جان و مال و همسر و فرزند و همه چیزش برای آنها بگذرد، آدم خوبی است و هرکس که حاضر نباشد که این کارها را برایشان انجام دهد آدم رژیم است و مامور وزارت اطلاعات! مجاهدین کلا در این توهم بسر میبرند که قبله عالم مسعود و مریم رجوی هستند. معیار درستی و غلطی هر جریان ی و کلا هر شخصی به میزان نزدیکی یا دور بودن آن پدیده به رهبری سازمان سنجیده میشود. در خصوص جداشدگان هم داستان همین است. هرکسی که از این فرقه جدا بشود، صرف نظر از اینکه چه گذشته ای داشته باشد، به یکباره به مامور رژیم تبدیل میشود. یعنی اگر شما چهل سال هم در سازمان بوده باشید و ده ها عملیات نظامی برایشان انجام داده باشید و از همه چیزتان برای آنها گذشته باشید، به مجرد اینکه بخواهید به هر دلیلی از آنها جدا شوید و پی زندگی عادی خود بروید، به یک مامور رژیم تبدیل میشود که کمترین حق شما اعدام و تیرباران است!


دوستان عزیز طبق روال همه ساله فرقه رجوی برای روز دانشجو بسیار تلاش میکرد بلکه بتواند دانشجویان را بر علیه دولت و نظام موجود شورانده و به خیابان ها بیاورد.

ولی همانطور که مشاهده کردید هیچ اتفاق خاصی نیفتاد که هیچ ، بلکه دانشجویان در جلساتی که ترتیب داده شده بود در دانشگاه ها تجمعاتی بر پا نمودند و به راحتی حرف های خودشان را مطرح کرده و به گوش مسئولین رساندند .

اما نکته قابل توجه و جالب اینجاست که مثل دفعات و سالهای قبل باز هم فرقه رجوی  نتوانست که اوضاع را بر هم زده و خط مخرب خودش را پیش ببرد . هر ساله عناصر مجاهدین تلاش میکنند تا در مقاطع مختلف و مناسبت های ملی و میهنی بویژه 16 آذر ( روز دانشجو ) آب را گل آلود کرده و ماهی بگیرند یعنی فرصت طلبی حداکثر، اما خوشبختانه به نیات شوم خودشان نرسیدند و همچون گذشته ناکام ماندند.
رجوی همیشه مدعی است که دیگران ( برخی گروه ها و اشخاص مثل ابوالحسن بنی صدر و برخی جریانات فکری ضد نظام جمهوری اسلامی ایران ) فرصت طلب و آب زیر کاه هستند ، جالب اینکه رجوی عبارت های موج سواری و میوه چینی را خرج بقیه گروه و اشخاص میکند ، برعکس خودش بیشتر از هر کس و گروه دیگری فرصت طلب مطلق و موج سوار قهار است که تلاش میکند به هر طریق ممکن اوضاع داخلی کشور را برهم زده و به اهداف پلید خودش برسد ، مهمترین هدف رجوی بقدرت رسیدن در ایران است و هیچ هدفی به جز این نداشته و ندارد ! هر شعاری بغیر از این پوچ و شارلاتان بازی ی است که الحمدالله اکنون خیلی از اقشارمردم بویژه جوانان ایران زمین بیشتر از هر زمانی هوشیار و آگاه هستند و دوست و دشمن خویش را بهتر از هر زمان دیگری می شناسند.
خوشبختانه نسل جوان بویژه دانشجویان کشورمان دست عناصر فرقه رجوی را خوانده اند و از پیوستن به این خط ویرانگر پرهیز کرده و آنرا مطرود نموده اند. مردم ایران بویژه قشر جوان و تحصیل کرده و دانشجو بیدار تر همیشه در حال تکاپو برای فهم واقعیات گذشته خود هستند و در این اثناء بخوبی به ماهیت تروریستی و فرصت طلبی ( آنارشیستی ) فرقه رجوی پی برده اند و میدانند که آنان هرگز برای مردم ایران دل نمی سوزانند زیرا اگر کسی و یا کسانی بودند که برای وطن و مردم ایران دل می سوزاندند هرگز با صدام حسین همکاری نکرده و مختصات حیاتی کشور را به دشمن نمی دادند . بنابراین مردم ایران و بطور خاص نسل جوان و پیشتاز هرگز اجازه به افراد سود جو و فرصت طلب و آنارشیست نخواهند داد .

این پیشرفت بسیار بزرگی است که مردم ایران ، دوستان و دشمنان خودشان را بشناسند و بدانند که باید کدام مسیر را انتخاب نمایند . میدانند که در این اوضاع آشفته منطقه خاورمیانه وقتی ایران و مردمان این سرزمین در امنیت کامل بسر می برند ناشی از یک شانس و یا اتفاق ساده و خوش اقبالی نیست بلکه دقیقا حاصل تدبیر و تصمیمات درستی است که گرفته شده و به اجرا در می آید .
در یک نگاه ساده به کشورهای پیرامون ایران در منطقه نگاه کنید خوب متوجه منظورم خواهید شد . این آرامش و احساس امنیت خودبخودی و حاصل شانس و بخت و اقبال نبوده و نیست .
حال نگاه کنید به داخل فرقه رجوی ! فرقه رجوی بعد از این همه تلاش مذبوحانه که میخواهد اوضاع داخلی کشور را به هم بریزد ، خودش در درون مناسبات فاسد خودش دچار تزل میگردد ! ریزش روزانه نیروهایش تبدیل به یک مشکل دامنگیری شده است که لحظه ای رهبران این فرقه را رها نمیکند . کسانیکه ذره ای به دمکراسی و آزادی های فردی و اجتماعی اعتقاد ندارند ، قصد دارند که در جامعه ایران آزادی برای مردم ایران به ارمغان ببرند! آخر چطور می شود قبول کرد که این فرقه با نیروهای خودش رفتاری ضد انسانی پیشه کرده باشد ولی به مردم ایران که میرسد می شود دایه مهربان تر از مادر و فرشته بخت و اقبال؟! این ماجرا مصداق اشک تمساح است و یا همان داستان گرگی که لباس میش پوشیده بود و تلاش میکرد با حقه بازی برای خودش آب و نانی بدست بیاورد.
در آخر میخواهم به نسل جوان و هوشیارمان درود بفرستم که با هوشیاری بی نظیر خودشان توطئه های دشمنان ایران زمین را در ایران ناکام گذاشتند و نقشه های شوم آنان را در نطفه خفه کردند .
بخشعلی علیزاده


گروهک منافقین با برگزاری طولانی ترین برنامه همیاری خود و با تلاش برای ارسال کمک های نقدی به آنها اثبات کردند که از لحاظ مالی دچار بحران شده و به دلیل نداشتن محبوبیت میان مردم و شکست پروژه های جاری و قبلی، (پروژه هایی که دریافت مالی از دیگران را شامل میشود ) منابع مالی آنها دچار افت شدید شده است.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: در حالی ۲۴مین برنامه همیاری ( گدایی از طریق رسانه ) به بهانه آزادی خواهی و ادامه روند فعالیت سیمای نفاق برگزار می شود که بحران مالی به شدت گروهک تروریست منافقین را از پای درآورده و منابع مالی آنها افت شدید داشته است.این در حالی است که در سنوات قبلی این همیاری معمولا ۳ روزه برگزار و بیشتر جنبه نمایشی داشته (هم از لحاظ محبوبیت مردمی نداشته و هم از لحاظ پوشش منابع مالی گروهک ) ولی در آخرین برنامه، بصورت کاملا جدی و با تبلیغات فراوان عوامل سایبری نفاق و اعضای سیمای منافقین در دستور کار قرار گرفته و در نهایت کار انتظار دریافت کمک مالی به الویت برای این تشکیلات بحساب می آید.

سابقه قبلی منابع مالی

در بحث دریافت منابع مالی گروهک، تنها با اشاره به این موارد که در دوران حکومت صدام حسین بنا بر جاسوسی، خیانت و وطن فروشی های این گروهک، حزب بعث مبالغ سنگین مالی و حتی تجهیزات نظامی و… را در اختیار آنها قرار میدهد از یک سو و زمان اخراج گروهک از خاک عراق و فاز جدید آوارگی برای تروریست های رجوی، دریافت کمک های سعودی ها، بخشی از منابع درآمدی منافقین را شکل میدهد.از سوی دیگر فعالیت هایی نظیر پولشویی با استفاده از بهانه های مختلف و راهکارهایی که جداشدگان از این تشکیلات بارها در مصاحبه های خود در داخل و خارج از کشور، به آن اشاره داشته اند نیز مد نظر مخاطبان قرار داشته و روند واقعی اقتصاد گروهک را نشان داده است.

اهمیت فعلی و پیام مریم رجوی

در۲۴ همیاری و با خالی شدن جیب منافقان، مریم رجوی نیز پیامی به سیمای نفاق در این خصوص ارسال و اهمیت موضوع را دو چندان میکند و جالب اینکه با وجود عدم نتیجه گیری مطلوب از این شوی تلویزیونی، مریم قجر ادعا دارد که استقبال گسترده ای از این همیاری توسط مردم شده است و در پاسخ به این سرکرده لازم به ذکر است که روند طولانی آخرین همیاری و تبلیغات ۲۴ ساعته را یادآوری نموده که کاملا گویای سخنان کذب نفاق در استقبال مردمی است.اگر چنانچه استقبالی در کار بود، گروهک بسیار سریعتر از مدت زمان فعلی این نمایش را تمام نموده و این توجه و اهمیت فراوان به این موضوع و عدم پرداخت به دیگر مسائل حکایت از وضعیت بحرانی گروهک فرسوده و سالمند نفاق را در این باب نشان میدهد.لازم به ذکر است حتی مهدی ابریشمچی در همیاری ۲۴ نقش داشته و طبق دستوری سازمانی حضور اجباری دارد و باید این بحران را مدیریت نماید.

 

 

برنامه های تکراری برای عوام فریبی

گروهک در طی برنامه همیاری سالانه خود همواره عادت دارد نمایشی عوام فریبانه در این زمینه ارائه دهد، به این معنا که عده ای از داخل ایران و خارج با سیمای نفاق تماس گرفته و مبالغی را به عنوان هدیه اعلام میکنند و با این نمایش سعی دارند نه تنها اعضای فرسوده خود را، بلکه برای برخی از مخاطبان در داخل کشور هم سیاه نمایی داشته و خود را محبوب نمایش دهند.

پاسخی به این اخبار کذب

سرکردگان گروهک، سخن پراکنی اعضای وابسته به سیمای نفاق در گوشه و کنار ، عوامل سایبری در فضای مجازی . … فریاد محبوبیت و استقبال سر می دهد، چگونه است که در جامعه ایرانی هیچ جایگاهی ندارید و حتی دیگر اپوزیسیون ها شانس بالاتری نسبت به شما آن هم تنها در محبوبیت میان عده ای داشته و شما ناکسان با وجود صرف هزینه های بالا در طی چند سال هرگز نتوانسته اید به روزهای طلایی خود برسید و همچنان روسیاه و در حاله ای از کذب قرار دارید.


سوال محوری همه مباحث درباره تشکیلات مجاهدین خلق همواره درباره منابع مالی این گروه است. بر اساس گزارش های تحلیلی، مصاحبه ها، شهادت اعضای جدا شده و اسناد منتشر شده، این سوال در برهه های زمانی مختلف پاسخ های گوناگونی داشته است.
در بیشتر مواقع ساده ترین پاسخ، صدام حسین است که در نوع خود قابل پذیرش است. حمایت مالی و نظامی دیکتاتور سابق عراق از مجاهدین خلق مسئله‌‌ای پنهانی نبود. این گروه در واقع ارتش خصوصی صدام»، در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن در سرکوب قیام شیعیان و کردهای عراق بود.
همچنین، پس از سقوط صدام حسین، ویدئویی از رژیم سابق عراق منتشر شد که فرماندهان مجاهدین خلق از جمله عباس داوری را درحال دریافت بسته های پول از مقامات اطلاعاتی عراق، نشان می داد. با این وجود، به نظر نمی رسد که کمک های صدام حسین کفاف هزینه نگه داری هزاران عضو و از آن مهم تر هزینه مراسم و رویدادهای پر طمطراق مجاهدین خلق، دستمزد‌های کلان به سخنرانان غربی در این مراسم‌ها و پشتیبانی مالی از احزاب تندرو اروپایی در انتخابات را بدهد.
بررسی شهادت‌های اعضای سابق مجاهدین خلق و کارشناسان امر ما را به پاسخ مشترک دیگری می رساند که عربستان سعودی را در زمره اصلی ترین حامیان مالی مجاهدین خلق قرار می‌دهد. چندی پیش، مسعود خدابنده از فرماندهان سابق مجاهدین خلق بر این ظن همیشگی درباره عربستان سعودی، صحه گذاشت و در مصاحبه ای با شبکه خبری اردنی البوابه، اذعان کرد که خود ناظر انتقال میلیون ها دلار اشیا قیمیتی شامل طلا و ساعت های رولکس از عربستان سعودی برای مجاهدین خلق بوده است.

مسعود خدابنده شرح داد که سه تن شمش طلا و چمدان های پر از ساعت رولکس و پارچه های نفیس پوشش خانه کعبه را در کامیون‌هایی از عربستان سعودی به پایگاه های مجاهدین در بغداد انتقال داده است. این اشیا قیمتی از بغداد برای فروش به تاجران معتمد سعودی در بازار سیاه به امان پایتخت اردن، برده شدند.
این موضوع از سوی محقق و تاریخ نگار معروف ایرواند آبراهیمیان که سال‌های متمادی درباره مجاهدین خلق پژوهش کرده است تایید می‌شود. او در مصاحبه ای به گادرین می گوید: پول آن ها قطعا از سوی سعودی‌ها تامین می‌شود. هیچ کس دیگری نمی‌‎تواند در این سطح به آن ها کمک مالی کند.»
مارک دانکوف، رومه نگار، برنامه ساز رادیو و نامزد سابق سنای آمریکا نیز در مصاحبه ای که اخیرا با خبرگزاری تسنیم داشت، از اتحاد مجاهدین خلق با دشمنان ایران گفت: نیویورک تایمز به طور گسترده ای موضوع چهره های نومحافظه کار و صهیونیستی که در لیست پرداخت های مجاهدین خلق هستند را پوشش داده است. این افراد به حذف نام مجاهدین خلق از فهرست رسمی گروه‌های تروریستی وزارت امورخارجه آمریکا، کمک کردند. در این بازی تازه، پول مجاهدین خلق تا عربستان سعودی و بازیگران اسرائیلی قابل ردیابی است.»
تعجب آور نیست که مجاهدین خلق از حمایت عملیاتی فعالترین دشمن جمهوری اسلامی در منطقه یعنی اسرائیل نیز برخوردار است. کانی بروک در تیویورک تایمز در این باره می گوید:اسرائیل دست کم از اواخر دهه نود میلادی با مجاهدین خلق رابطه داشته است؛ برای شورای ملی مقاومت امکان پخش ماهواره ای از پاریس تا ایران فراهم کرده است. یک دیپلمات اسرائیلی گفت: مجاهدین مفید هستند». اسرائیلی ها با اطلاعات جاسوسی بی اساسی که در باره برنامه هسته ای ایران به مجاهدین خلق می دهند آن ها را تغذیه می کنند.»
با این وجود، لوئیزا هومریش از اشپیگل در گزارش مفصلی که درباره اعضای مجاهدین خلق در آلبانی می نویسد، اذعان می کند که کارشناسان امنیتی معتقدند که اسرائیل و عربستان سعودی مجاهدین خلق را پشتیبانی مالی می کنند اما هیچ اثباتی برای این فرضیه وجود ندارد.
اگر همه شواهدی که در بالا ذکر شد را نادیده بگیریم و بپذیریم که سندی برای اثبات کمک های مالی سعودی ها و اسرائیلی ها به مجاهدین خلق وجود ندارد، دلیل ان روشن است: پول شویی پدیده ای است که در شبکه ای پیچیده از ارتباطات مالی میان عوامل مجاهدین خلق و اسپانسرهایشان در سراسر دنیا، رخ می دهد. مجاهدین خلق برای دریافت کمک های مالی از سعودی ها و اسرائیلی ها مجبور به انجام خدمات دیگری نیز هستند از جمله آن‌که تشکیلات خود را معتبر نشان بدهند و به این منظور مجبور به پرداخت هزینه‌های کلان جذب حامی از میان تمداران جنگ طلب، تندور و ضد ایران در اروپا و آمریکا هستند.
در آوریل سال جاری، رومه ال پائیس اسپانیا در گزارشی پرده از یکی از نمونه های روابط مالی مجاهدین خلق برداشت. بر اساس این گزارش، حزب تندرو دست راستی اسپانیا به نام وکس» برای فعالیت های حزبی و انتخاباتی خود، از مجاهدین خلق پول دریافت کرده است. اسنادی که به دست ال پائیس رسیده است نشان می دهد که حزب وکس از زمان تاسیسش در دسامبر 2013 تا زمان انتخابات پارلمان اروپا در مه 2014، حدود یک میلیون یورو از گروه پوششی مجاهدین خلق یعنی شورای ملی مقاومت دریافت کرده است. چنین نبوده است که روابط مالی وکس و شورای ملی مقاومت به تدریج شکل گرفته باشد بلکه درست به هنگام تاسیس وکس –درست همان روزی که به عنوان یک حزب ی در وزارت کشور ثبت شده است- شروع به دریافت پول از شورای ملی مقاومت کرده است. ال پاییس در ادامه می نویسد: این پول ها از کشورهای مختلف مثل آمریکا، آلمان، سوییس، کانادا و ایتالیا در مبالغی بین 60 تا 35000 یورو بین دسامبر 2013 تا آوریل 2014 ، درست پیش از انتخابات واریز شده است که مجموع آن ها بالغ بر 972000 یورو می شود.» بر اساس این گزارش رئیس سابق پارلمان اروپا و هوادار اسپانیایی باسابقه مجاهدین خلق الخو ویدال کوادراس که از سران حزب وکس است از دوستانش در شورای ملی مقاومت خواست که به اعضایش یک سری راه‌های انتقال پول را بیاموزد».
این تنها یک نمونه معمولی از ارتباطات مالی مجاهدین خلق با غربی های تندرو است اما مجموعه روابط عمیق مالی مجاهدین خلق با اینگونه دولت ها و حزب ها نشان می دهد که برای دشمنان ایران، خیانتکاران قابل اعتمادترین افراد برای سرمایه گذاری هستند. رویکرد خیانتکاری برای مجاهدین خلق هیچ مرزی نمی‌شناسد و تفاوتی ندارد که حامی مالی صدام حسین باشد یا عربستان سعودی یا اسرائیل یا هر تمدار تندرو دیگری در دنیا. آن ها همیشه آماده خود فروشی به هر کسی که خریدارشان باشد، هستند.
مزدا پارسی


توی سه روز اعتراضات جمع شد، حالا مشخص‌شده 1500 نفر کشته‌ شده‌اند.» ،اگر تعداد کشته‌ها به 1500 نفر درست باشه، از این به بعد مردم به دو دسته افسرده و بی‌تفاوت تقسیم می‌شوند.» این‌ها بخش کوچکی از پیام‌هایی است که در روزهای اخیر به دنبال ادعای خبرگزاری انگلیسی رویترز» در خصوص تعداد کشته‌شدگان حوادث آبان ماه در ایران به‌صورت گسترده در فضای مجازی منتشرشده است. خبرگزاری رویترز در گزارشی که مدعی بود به نقل از منابع دولتی در ایران نوشته‌شده است، ادعا کرده که در جریان ناآرامی‌های اخیر در ایران، حدود ۱۵۰۰ نفر کشته ‌شده‌اند که از این تعداد ۱۷ نوجوان و حدود ۴۰۰ زن و همین‌طور تعدادی از نیروهای امنیتی و انتظامی بوده است. پیش‌تر سازمان عفو بین‌الملل نیز آمارهای متفاوتی از میزان کشته‌شدگان در حوادث اخیر اعلام کرده بود که از سوی مسئولان قضایی ایران تکذیب شد. هرچند بلافاصله بعد از انتشار این خبر و نشر گسترده پست‌هایی درباره کشته‌شده‌ها در توییتر، گروه‌های زیادی با گذاشتن کامنت‌هایی نظیررویترز خبرگزاری با قدمت یک و نیم‌قرن خبر زده به نقل از یک منبع آگاه بعد در ادعایی  به نقل از آن منبع گفته 1500 کشته یعنی این خبرگزاری هم در سطح فیک‌نیوزها است!» و دروغ بزرگ‌تر، باورپذیرتر» انتشار این خبر را به چالش کشیدند، اما هدف از انتشار این‌گونه خبرها چیست و چه سابقه‌ای دارد؟

در جنگ روانی هدف تصرف پانزده سانتی‌متر بین دو گوش انسان است.» این جمله را یکی از استراتژیست‌های آمریکایی گفته است. جمله‌ای که به‌خوبی نشان می‌دهد که هدف از تولید و انتشار اخبار کذب و ترویج آن‌ها به‌صورت گسترده همسوسازی ذهنی افراد جامعه هدف است. با توجه به اینکه مسئولان نظام کشته‌شدن مشکوک برخی از افراد را تائید کرده و دستور دلجویی از خانواده آن‌ها را داده‌اند، رویترز و جریان حامی این رسانه در ماجرای اخیر سعی کرده تا استفاده از استراتژی اغراق در آمار کشته‌ها ضمن تحریک افکار عمومی، تعداد کشته‌ها را بسیار بیشتر از میزانی واقعی جلوه داده تا از این طریق القا کنند که امکان دلجویی از خانواده‌هایی آن‌ها در عمل امکان‌پذیر نیست. تفرقه یکی از شناخته‌شده‌ترین هدف این جنگ روانی است که در آن تـلاش مـی‌شـود، جامعه ایران را دوقطبی شده و بسترهای افزایش تنش بین این دو قطب در آینده فراهم شود. تحریک عاطفه جامعه هدف یکی دیگر از اهداف انتشار خبر رویترز است. در این روش تلاش می‌شود تعابیری در خبر مورداستفاده قرار گیرد تا احساس عاطفی مخاطبان به‌طور ساختگی تحریـف و تهییج شود. تخریب روحیه هواداران نظام از طریق القای احساس منفی و منفور بودن نیز از دیگر اهداف اقدام رویترز است.

با وجود اینکه این استراتژی جنگ روانی رسانه‌های غربی در روزهای اخیر سروصدای زیادی ایجاد کرده است، اما مروری بر تحولات چهار دهه گذشته نشان می‌دهد که این استراتژی جدید نبوده و تاکنون بارها از آن علیه جمهوری اسلامی استفاده ‌شده است. به‌عنوان‌مثال در سال 1359 و 1360 گروهک تروریستی منافقین برخی از اعضای جداشده خود را ترور کرده و کشته شدن آن‌ها را متوجه نظام می‌کرد. همچنین بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که گسترش ناآرامی‌های صورت گرفته در اوایل دهه 70 در مشهد و ورامین نیز از طریق همین استراتژی کشته‌سازی صورت گرفته بود. به‌عنوان ‌مثال در سال 73 عوامل منافقین با انتشار کشته شدن یک کودک در جریان تخریب واحدهای غیرمجاز ساختمانی سعی کردند تا شهر را به آشوب بکشند. همین استراتژی در سال‌هایی 78 و 88، 96 و امسال نیز به اجرا گذاشته شد به‌طوری‌که  در جریان حوادث بعد از انتخابات سال 88، گروهک منافقین در پروژه کشته‌سازی خود مدعی کشته شدن70 نفر از حامیانش شد. اقدام به ترور شهروندان با سلاح گرم یکی از اقداماتی است که گروهک منافقین سعی کرده است تا با استفاده از آن بتواند به این هدف خود دست یابد.

در مثالی دیگر، این گروهک در روز ۲۵ بهمن89 با تیراندازی مستقیم ۲ نفر از هم‌وطنانمان را به شهادت رسانده و ۵ تن دیگر را به‌شدت مجروح کرد. همچنین در بهار92 خبرهایی که از اردوگاه منافقین و برنامه‌ریزی‌های آنان برای انتخابات 92 منتشر شد نشان می‌داد که آن‌ها در نظر دارند، فارغ از نتیجه انتخابات، اغتشاش ایجاد کرده و از پروژه کشته‌سازی خوراک‌هایی برای رسانه‌ها و محافل خارجی ایجاد کنند. همچنین در روز‌های اخیر ویدئویی جعلی توسط اکانت‌های حامی گروهک منافقین با عنوان تشییع‌جنازه یکی از جان‌باختگان اغتشاشات آبان ۹۸ در کرمانشاه پخش‌شده است. اما این فیلم مربوط به تشییع پیکر شیرزادخان شیرزادی» از بزرگان ایل کلهر گیلان غرب هست و هیچ ارتباطی به حوادث اخیر ندارد.

هرچند تاکنون با اطلاع‌رسانی به‌موقع مسئولان و همچنین فعالیت‌های آگاهی‌بخش فعالان فضای مجازی این استراتژی گروهک تروریستی منافقین و حامی‌های آن‌ها شکست‌خورده است، اما به نظر می‌رسد که مهم‌ترین هدف این گروهک از این اقدامات کاهش سرمایه اجتماعی نظام است. مسئله‌ای که تنها راهکار مقابله با آن اطلاع‌رسانی مناسب و دقیق از ابعاد نقشه منافقین به مردم است.


رویترز، بی‌بی‌سی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا و چندین و چند رسانه‌ خارجی دیگر هم زمان و با پروپاگاندای ویژه‌، خبری دروغ را منتشر می‌کنند که تعداد کشته شده‌های آبان ایران ۱۵۰۰ نفر بوده است!

منبع خبر نامشخص است ولی تعدد تکرار نشان می‌دهد با یک سناریوی از قبل هماهنگ شده تحت یک اتاق واحد فرماندهی می‌شود!

از لحظه مخابره اولین خبر در کمتر از 12 ساعت موجی از خبرسازی‌ها، تحلیل‌ها و گزارش‌ها مبنی بر همان خبر دروغ فضای تمام رسانه‌های فارسی زبان خارج کشور را پر می‌کند. اما پشت صحنه این سناریوی رسانه‌ای چیست و چه هدفی را دنبال می‌کند؟

به نظر می‌رسد عدد ۱۵۰۰ نفر کشته‌شدۀ‌ اغتشاشات آبان ماه درست باشد، با این تفاوت که این عدد برنامه‌ریزی منافقین و سلطنت‌طلب‌ها برای کشتن مردم بود ولی علی رغم خشونت‌های بالای کف خیابانی که راه انداختند، به هدف خود نرسیدند و حالا آرزوی‌شان را در تعداد قربانیان ترور کور مردم رسانه‌ای کرده‌اند!

پنبه های تروریست، دست به ریش داعشی خود می زنند و عددسازی در تعداد ترورهای خودشان را به جمهوری اسلامی نسبت می‌دهند!

تجربه سالهای دهه شصت نشان می‌دهد این جماعت در ترور کور و بی‌هدف یعنی کشتن مردم عادی هیچ ابایی ندارند و فرقی بین نیروهای حفظ امنیت و زن و مرد و بچه ندارند!

بازی جدید رسانه‌ای هماهنگ شبکه‌های غربی یک خبر نهان دیگر هم دارد و آن هم اینکه در روزهای آتی هنوز پروژه کشته‌سازی و ترور مردم عادی در دستور کار است!

به عبارتی دیگر همانند سال‌های اول انقلاب که منافقین با پوشیدن لباس خودی تا بالاترین عناصر تصمیم‌ساز نظام نفوذ می‌کردند و بعد با طراحی یک عملیات تروریستی، حوادثی مانند ترور شهید بهشتی، شهید رجایی و باهنر را رقم می‌زدند، ماشین ترور ضد انقلاب راه افتاده است!

با این تفاوت که حذف عناصر کلیدی کشور اکنون برایشان امری دشوار است و مردم عادی هدف این ترورها هستند. بستر اعتراضات مردم زیست‌گاه خوبی برای عناصر تروریستی شده است تا درست زمانی که مردم مطالبات خود را می‌خواهند بیان کنند، با ترور و کشته‌سازی و به خشونت کشیدن تجمعات، فضای روانی جامعه را آشفته کنند!

جوخه‌های ترور منافقین و سلطنت‌طلب‌‌ها اگر چه به ظاهر با هم اختلاف دارند ولی طی چند سال اخیر چون منابع مالی یکسانی در سعودی و آمریکا پیدا کرده‌اند، اتاق فرماندهی مشترکی پیدا کرده و قاتلان در یک ایستگاه یعنی ریختن خون مردم بیگناه به اتحاد رسیده‌اند!

پروژه به آشوب کشیدن ایران پس از عراق و لبنان که توسط اردوغان قبل از حوادث آبان ماه رسانه‌ای شد، کاملا نشان می‌دهد که حتی سرویس های اطلاعاتی کشورهای پیرامون ایران تحرکات منافقین و سلطنت‌طلبها را رصد داشته و از ارتباطات ایشان با سفارتخانه‌های غربی، متوجه نقشه طراحی شده غرب برای ایجاد آشوب در ایران شده بودند!

آمریکایی‌ها فراموش کرده‌اند که ماشین تروری که راه انداخته‌اند قبل‌ترها 17 هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رسانده است و حالا فقط بازی را کثیف‌تر کرده‌اند و ترورها را طوری طراحی می‌کنند که مسئولیت آن را متوجه ایران کنند! در حالی که حوادث آبان ماه نشان داد هیچ ابایی ندارند عدد قربانیان ترورهایشان در ایران از 18 هزار نفر نیز عبور کند!

حمایت دولت تروریست‌پرور آمریکا از گروهک‌های تروریستی مانند منافقین و داعش عجیب نیست چرا که خون انسان‌ها برای تروریست‌ها و تروریست‌پروها با پول معامله می شود!

 


منافقین و جلادان دهه۶۰ به میدان  کشته سازی باز گشته‌اند.
فرقه تروریستی منافقین و عناصر ضد انقلاب این روزها با تبلیغ عدد سازی و ادعا کشته شدن هزاران نفر در حوادث آبان ماه  تلاش دارند مردم را برای پنجم دی ماه تحریک کنند. با اطلاع رسانی گسترده به دوستان و آشنایان خود، پروژه منافقین در کشته‌ سازی را خنثی کنید. شگرد منافقین نفوذ در بین مردم عادی و ترورهای کور شهروندان بیگناه است!

سازمان مجاهدین خلق ایران
 


این روزها در برنامه های تلوزیونی مجاهدین٬ (کارشناس) پشت (کارشناس) میآورند و درخصوص سفر به ژاپن صحبت میکنند و اصرار براینکه از این سفر هیچ چیزی عاید این رژیم نمیشود و استدلال پشت استدلال که چون جناح های رژیم بر سر مسائل پایه ای اختلاف نظرهای جدی دارند، پس موضوع مذاکره و توافق جدید با امریکا به نتیجه نخواهد رسید!
البته شخصا معتقدم که این کارشناسان مو رنگ کرده ای که با چهره های خسته و سالخورده موی سرشان را آنچنان سیاه رنگ میکنند که قیافه ای عروسکی و بعضا ترسناک پیدا میکنند باین مطلب واقف هستند که هرچقدر هم جناح های داخلی بر سر مسائل مختلف اختلاف داشته باشند بر سر یک موضوع اتحاد نظر دارند و آن حفظ تمامیت نظام است!
تجربه نشان داده است که هرگاه مجاهدین اینگونه سر موضوعی واکنش نشان میدهند و مستمرا برنامه تولید میکنند و درخصوص مسئله ای بی وقفه حرف میزنند، یعنی که از اصل آن موضوع ترسیده اند وبنوعی برایشان مشکل ساز شده است و این ترس و مشکل دقیقا به مسائل تشکیلاتی و نیرویی آنها برمیگردد.
واقعیت اینست که دار و دسته رجوی دیگر شیره ای نیست که بر سر نیروهایشان نمالیده باشند و با انواع و اقسام دروغ ها و تحلیلهای آب دوغ خیاری، سالیان سال است که آنها را این ستون به آن ستون و این تاریخ به آن تاریخ میکنند.
حقیقت ماجرا اینست که حیات مجاهدین به بحران وجنگ و تنش بستگی دارد. از اینرو آنها وقتی که حس میکنند ایران بسمت ثبات و آرامش حرکت میکند، بشدت بهم میریزند و اینرا برای خودشان خبری بسیار بد تلقی میکنند.
مجاهدین در خصوص مسائل تشکیلاتی و درونی خودشان مشکلات لاینحل زیادی دارند که کمر تشکیلات آنها را خرد کرده است.
این یک واقعیت است که حل مسائل تحریم و مشخصا معیشت مردم ایران ، تاثیر تعیین کننده ای در وضعیت کل نظام دارد و این موضوع فقط محدود به حکومت ایران نمیشود. در هر کجای جهان اگر مردم در رفاه باشند، کار اداره کشور برای حکام راحتتر خواهد بود. اما اوج خیانت مجاهدین در اینست که حیات خودشان را در تحریم های بیشتر و در تنگناه قرار گرفتن مردمی میبینند که مدعی هستند که میخواهند برایشان آزادی و رفاه به ارمغان آورند!! رهبران مجاهدین اگر ناچار شوند حاضر تک تک مردم و حتی نیروهای خودشان را برای به قدرت رسیدن خود قربانی کنند.
عباسی


فرقه رجوی ازهمان سالهای اولیه انقلاب به بیراهه رفت و ترور را در دستور کار خود قرار داد و با پناه بردن به صدام جناینکار در جنگ ضد میهنی دستش را به خون هزاران ایرانی آغشته کرد. البته جای تعجب ندارد فرقه ای که سالها ادعای ضد امپریالیستی داشت یک شبه بعد ازسقوط صدام رنگ عوض کرد و به دامن همان امپریالیسم گروید و در خیانت علیه مردم ایران گوی سبقت را ربود . بی شک اقدامات خیانت آمیز سران فرقه رجوی جزء بر افزایش تنفر و انزجار مردم ایران و روسیاهی در محضر تاریخ ایران زمین چیزی عاید این فرقه نخواهد کرد .


سایت فارسی زبان فرقه رجوی که توسط سرویس های عربی اداره می شود هر ازگاهی نکاتی را که سران فرقه جرأت بیان آن را ندارند بدون هیچ نام و نشانی با اسم مستعار سخنگوی مجاهدین اعلام می کند که هیچ خرجی برای هیچ کس ندارد و کسی هم مسئولیت آن را به عهده نمی گیرد و در واقع یک اراجیف صد بار تکرار شده فرقه رجوی است. زیرا کسی نمی داند این سخنگو کیست و کجاست؟
حال برای خوانندگان عزیز هویت اصلی این سخنگوی کذاب فرقه را افشا می کنم تا بدانند اصلا از کجا آمده و برای چه بکار می رود.
زمانی که ما در عراق و در قلعه بدنام اشرف بودیم فرقه رجوی که جرات بیان بعضی نکات به نام بدنام خودش را نداشت و نمی خواست دستی در آن داشته باشد می آمد و فقط برای روحیه دادن به نفرات روحیه باخته و زوار دررفته خود به تعدادی از مسئولینش مأموریت می داد که یک بیانیه قلابی را درست کرده و به نام سخنگوی مجاهدین در اسلو منتشر کنند که آنها هم همین کار را می کردند ولی حتی خود همین مسئولین این کار خودشان را مورد تمسخر قرار می دادند. من یادم هست که وقتی برای اولین بار در رابط با همین موضوع شروع به تبلیغات کردند و همه را داخل سالن جمع کرده و گفتند پیام رجوی است، بعداز خواندن آن بیشتر اعضا متناقض شدند که این چه نوع پیامی است که هیچ اسم و رسمی ندارد آخر مگر کسی به غیراز ماها که در اشرف هستیم و تازه کلی مسئولین برای ما توجیه گذاشتند که این پیام مسعود است مگر کسی متوجه می شود که این پیام کیست؟ این سخنگو کی است؟ حال مردم عادی در جامعه که هیچ شناختی از مجاهدین ندارند از کجا متوجه بشوند که این مسعود رجوی ملعون است؟. ولی ما در همان ابتدا متوجه می شدیم که این فقط برد داخل تشکیلاتی دارد و لاغیر.
بله، هدف فرقه هم همین بود و اصلا نیازی نداشت به بیرون و جامعه ایران که بفهمند که این از کجا است؟ این مسئولین فرقه فقط داخل مناسبات و تشکیلات خودشان برایشان مهم بود که از هم نپاشد چون خودشان بهتر از هر کسی می دانستند که گوش کسی به این حرفها بدهکار نیست.
حال نگاه کنید به همین سایت فارسی زبان فرقه که پیام سخنگوی مجاهدین یا همان ملعون رجوی را که از جهنم یا همان اشرف چهار صادر کرده تا ببینید که حتی جرات نکرده اسم خودش را بیاورد.
تازه خطاب به کانونهای شورشی در عراق است!! حال بگذریم که درهمان زمان که ما در عراق بودیم خودمان را می کشتیم و کلی پول می دادیم تا یک نفر حرفی در حمایت از ما بزند آن هم نزد خودمان نه جای دیگر!!!
حال این مردک ملعون از آن دنیا در اشرف چهار (جهنم) به کانون شورشی عراق!! پیام می دهد.
و جالب است بدانید که کانونهای شورشی مریم خانم هم که همه در کوه و بیابان هستند با صورت پوشیده چند عکسی هم برای اربابان مریم می فرستند تا مزد ارسالی برای مریم به تأخیر نیافته. در این رابطه به این زنک شیاد و شوهر مرده اش باید گفت این چه کانون شورشی است که جرأت هیچ فدا کردنی را ندارد البته وقتی که رهبر بزدل آنها مسعود رجوی باشد کانون های شورشی او هم بهتر از این نمی شوند. بگذریم که تمام این فیلمسازیها و عکسبرداریها و شعارنویسی ها در همان اشرف سه در آلبانی توسط بخشی به نام ستاد داخله انجام می شود.
این موضوع مرا یاد قلعه اشرف می اندازد که آنجا هم همین ستاد داخل کشور بود که خودمان آنجا همه کار در داخل اشرف و روی در و دیوارهای آنجا اعم از چسباندن عکس و شعار نویسی انجام می دادیم و فیلم آن را هم برمی داشتیم که مسئولین ستاد تبلیغات آن را به عنوان داخل کشور پخش می کردند و خودمان هم برای خودمان کف می زدیم و از آن تعریف می کردیم!! برای همین است که در این سازمان هیچ نوع تبلیغی در رابطه با فعالیتهایش در داخل کشور پایه و اساسی ندارد چرا که این سازمان که تبدیل به یک فرقه شده خودش هم دیگر پایه و اساسی و پایگاهی مردمی در داخل کشور و حتی در خارج کشور و در میان گروههای اپوزیسیون هم ندارد بلکه در نزد ایرانیان منفور و مطرود می باشد.
حال بماند که خود مسعود رجوی گور به گور شده در آن دنیا اشرف چهار را تاسیس کرده!! و حالا هم تک به تک جناب عزرائیل آنها را در اشرف سه در آلبانی به دام می اندازد و به اشرف چهار منتقل می کند تا تشکیلات و یگانهای شورشی رجوی در جهنم گسترده بشوند!! بطوریکه در همین هفته گذاشته در دو روز پیاپی دو نفر از سران فرقه رفتند پیش مسعود و انشاء لله در آینده نزدیک بقیۀ سران آن هم به اشرف چهار نزد مسعود رجوی منتقل می شوند تا آنجا یکان جهنمی خودش را فقط با آن تعداد سران تشکیل بدهد که در آن صورت این دنیایی ها از دست شیادیها و حقه بازیهای آنان راحت شده و اسیران دربند تشکیلاتشان در این دنیا و مشخصا در آلبانی آزاد و رها می شوند. به امید آن روز.
نوشتۀ غفور فتاحیان عضو قدیمی جداشده از فرقۀ رجوی


منافقین و جلادان دهه۶۰ به میدان  کشته سازی باز گشته‌اند.
فرقه تروریستی منافقین و عناصر ضد انقلاب این روزها با تبلیغ عدد سازی و ادعا کشته شدن هزاران نفر در حوادث آبان ماه  تلاش دارند مردم را برای پنجم دی ماه تحریک کنند. با اطلاع رسانی گسترده به دوستان و آشنایان خود، پروژه منافقین در کشته‌ سازی را خنثی کنید. شگرد منافقین نفوذ در بین مردم عادی و ترورهای کور شهروندان بیگناه است!

سازمان مجاهدین خلق ایران
 


رهبران فرقه رجوی، این جرثومه های فساد و تباهی ،خیلی زود به میدان آمدند و با جست و خیزهای میمون وار، شادی های ابلحانه، و احمقانه ی خود در رسانه هایشان را، با صدرو انواع و اقسام اطلاعیه به نمایش گذاشتند تا شاید بتوانند محبوبیت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی را تحت الشعاع قرار دهند.

ساعات اولیه بامداد امروز جمعه در یک حمله بالگردها و پهبادهای ایالات متحده آمریکا،سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به همراه ابومهدی مهندس، فرمانده نیروهای حشد الشعبی عراق در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند. و جهانی را در حیرت و اندوه فرو بردند.

تروریسم عریان دولت آمریکا بخوبی آن روی سکه ماهیت جنگ طلبی و جنایتکارانه ایالات متحده را در سطح جهان به نمایش گذاشت. بنحویکه بسیاری از هم‌پیمانان اروپایی و عربی آمریکا نیز به تصمیم بی منطق و سخیف ترامپ واکنش نشان داده و  آنرا را محکوم کردند.

بعبارت دقیق تر ترامپ انتقام شکست داعش در سوریه و عراق را از سردار شهید قاسم سلیمانی که این چنین پوزه آنان را در خاک ایندو کشور به خاک مالید، گرفت.

در این میان آنچه که جالب توجه است عکس العمل هم کیشان داعشی مجاهدین» بود.

رهبران فرقه رجوی، این جرثومه های فساد و تباهی ،خیلی زود به میدان آمدند و با جست و خیزهای میمون وار، شادی های ابلحانه، و احمقانه ی خود در رسانه هایشان را، با صدور انواع و اقسام اطلاعیه به نمایش گذاشتند تا شاید بتوانند محبوبیت سردار دلها شهید قاسم سلیمانی را تحت الشعاع قرار دهند.

زوزه های مریم رجوی این جانی وحشی و بدنام که در توهم سرنگونی» روزگار می گذراند، قابل درک است. یک روز در لباس سخنگوی مجاهدین» از آمریکا درخواست سلاح می کند تا دوباره به عراق بازگردد! 

و روز بعد از ارتش ایران می خواهد تا سلاح بر زمین بگذارد.

ظاهرا مریم رجوی بهنگام دادن این پیام فراموش کرده است که این ارتش ایران بود که دوشادوش سپاه پاسداران ۸ سال در مقابل دشمن بعثی و مزدوران وطنی» آنان یعنی مجاهدین» جنگید.

در این میان آنچه که جالب توجه تر است نبش قبر از مسعود رجوی است. او که هنوز جسم ناپاکش بر روی ناموس اعضای نگونبخت این فرقه سنگینی می کند و پیام های بی خاصیت اش هیچ مشکلی از هزاران درد بی درمان این فرقه حل نکرده مانده است، حال از سر استیصال و درماندگی سر از قبر تاریخی خود برآورده تا زوزه های مریم رجوی را همراهی کند.

ولی آنچه که در این میان باعث خشم و غضب رهبران مجاهدین» گردید و بشدت در رسانه های این گروه سانسور شد، محبوبیت سردار شهید، قاسم سلیمانی در دل میلیون ها زن و مرد، پیر و جوان در سرتاسر نه تنها ایران بلکه در اقصی نقاط جهان بود. از عزاداری مردم روسیه گرفته تا غم کودکان فلسطینی در فقدان سردار، تا تجمعات مردم در هند و کشمیر، لبنان، عراق، یمن و هزاران جای دیگر.

به گزارش خبرگزاریها، به دنبال ترور سردار شهید قاسم سلیمانی به دست نظامیان تروریست آمریکایی در عراق، بیشترین حجم اخبار در رسانه‌های جهان و به ویژه رسانه‌های تصویری و مکتوب منطقه به پوشش آن اختصاص یافت و هشتگ سردار سلیمانی ترند جهانی شد.

در شبکه‌های اجتماعی نیز کاربران به صورت گسترده این ترور و اخبار مربوط به آن را پوشش داده‌اند؛ به طوریکه هشتگ انگلیسی سلیمانی #Soleimani با حدود یک میلیون توئیت، هشتگ عربی #قاسم_سلیمانی با ۲۵۷ هزار توئیت و هشتگ ترکی سردار سلیمانی با ۱۷ هزار توئیت طی چند ساعت گذشته به ترند شبکه اجتماعی توئیتر در ترکیه تبدیل شده است.

در ترند جهانی نیز، هشتگ #ایران ترند اول جهانی است و هشتگ سردار سلیمانی ترند سوم جهانی است.
بعضی از کاربران عنوان کردند که مطالبی که با این هشتگ ها نوشته بودند، توسط اینستاگرام پاک شده است.

بسیاری از کاربران از این اتفاق ناراحت شدند. به گفته بسیاری فارغ از هر نگاه ی، سردار سلیمانی برای آنان نماد غرور ملی بوده است. بسیاری از کاربران نیز از اینکه در آینده بدون سردار سلیمانی چه اتفاقی میفتد، واهمه دارند.


همزمان با شهادت سردار ملی ایران، مزاحمین خلق در دستوری درون گروهکی موظف می شوند در فضای مجازی به تخریب شخصیت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و خانواده وی بپردازند.در این نوشتار به افشاگری درباره پروژه اعطای شهروندی آمریکا از سوی منافقین به دختر سردار سلیمانی، می پردازیم.

به گزارش وبسایت مزاحمین خلق: تیم سایبری منافقین طبق وظایف تعریف شده و بر اساس دستور جدید سرکردگان گروهک، شروع به اجرای عملیات سایبری خود در فضای مجازی و رسانه ای نموده و با استفاده از شیوه های جدید و قدیمی پروژه تخریبی علیه سردار ملی ایران را آغاز نموده و در روزهای اخیر می توان به صورت آشکار این موارد را در این فضا مشاهده کرد.

شرح حوزه عملیات جدید سایبری نفاق

  • تصاویر جعلی از سایت

    Dreshare.com

  • تخریب شخصیت سپهبد شهید
  • تخریب اقدامات سردار ملی ایران در دو قسمت ویدیو و عکس
  • تخریب شخصیتی برخی از اعضای خانواده سردار
  • القای عدم استقبال مردمی از سردار ملی خود (با اشاره به سیاهی لشکر نظام برای این مراسم )
  • ساخت و تصویر سازی جعلی از پیامک های حکومتی یا اجباری از محل کار افراد
  • نشر اخبار کذب و شایعه سازی درخصوص ایشان
  • جو سازی عوامل سایبری نفاق در ارسال کامنت ها و چت
  • القای خوشحالی و خرسندی مردم از واقعه ترور سردار ملی ایران
  • صوتی از مسعود رجوی در خصوص اقدام جنایتکارانه آمریکا علیه سپهبد شهید

در فضای مجازی تصاویر جعلی از سایتی که در بالا به آن اشاره کردیم پخش شده است که در آن نفاق با جعل و سند سازی کذب تلاش دارد ملیت دختر سردار سلیمانی را آمریکایی نشان داده و حتی صفحه ای در فضای توئیتر بنام ایشان راه اندازی و پست هایی در آن قرار داده شده است.برای این مهم تصویر واقعی به همراه آدرس سایت در این افشاگری آورده شده است و می توان با مراجعه به آدرس فوق این موضوع را برای مخاطب مشخص نمود.

 

ترفند استفاده از پیامک های مردمی و یا پیام های ارسالی به گروه های آلوده به مزاحمین در فضای تلگرام، به این حالت که متنی توسط تیم سایبری نوشته و ارسال شده و همان متن را در گروه های خود و کانال های وابسته به نفاق ارسال می کنند.متنی که از روی نبود اطلاعات درست دارای اشتباه بوده: به عنوان مثال در پیامی که از مشهد ارسال شده، تیم سایبری در آن نوشته است: …. که در خیابان سی متری امام رضا…مشهد خیابان امام رضا دارد و نه ۳۰ متری امام رضا و اگر این پیام از مشهد ارسال شده بود چنین اشتباهی در آن دیده نمی شود و همچنین در بحث جمعیت مردمی در این پیام با حالتی تخریبی عنوان می شود که جمعیت چنین نبوده است و تنها یک خیابان شلوغ بوده و همان افراد شرکت کننده هم سیاهی لشکر و از سوی نظام آمده است.

همچنین برای کامل تر شدن عملیات سایبری نفاق، صوتی از مسعود رجوی در تمامی کانال ها و گروه های وابسته به نفاق ارسال می شود و این صوت همراه با ویدیوهایی است که در آن افرادی در حال پخش شیرینی بوده و تیم سایبری این خوشحالی را به دلیل ترور سردار ملی ایران عنوان میکنند.طبق دستور باید چنین القا شود به مخاطب که تعداد زیادی از این واقعه خوشحال بوده و در حال جشن و پایکوبی هستند.

 

 

درخصوص پیامک هایی که تیم سایبری در گروه های نفاق ارسال میکند و آن را به مردم اختصاص و نسبت میدهد، اینکه فردی پیام میدهد که شهر به اجبار تعطیل شده ومردم با تهدید پیامکی از سوی محل کارشان باید در مراسم شرکت کنند، نمونه دیگری از این اقدامات است.در نهایت هم اخباری جعلی و برای شایعه سازی در خصوص معامله ای با آمریکایی ها درباره سردار ملی ایران توسط گروهک رجوی نوشته و انتشار داده می شود.

 

همچنین تیم سایبری در فضای فیسبوک نیز از مخاطبان میخواهد افرادی که دارای پروفایل مشکی هستند و به مناسبت شهادت سردار ملی ایران، پروفایل خود را تغییر داده اند شناسایی و آنها را بلاک نمایند. برای این موضوع سرپل نفاق تصاویری از افرادی که پروفایل خود را سیاه و یا با عکس سردار تغییر داده اند را معرفی نموده است.

 

 

پر واضح است که مزاحمین خلق مانند سنوات قبل بدنبال اهداف خود بوده و وم هوشیاری مخاطبان در فضای مجازی و رسانه ای می تواند از آلوده شدن آنها به این کانال ها و گروه های آشکار و پنهان این گروهک، مفید باشد.

 

 

 

 


مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا با ارسال نامه‌ای به سفارتخانه‌های این کشور در سرتاسر جهان به دیپلمات‌های آمریکایی دستور داد ارتباطات خود را با گروه‌های تروریستی مخالف جمهوری اسلامی قطع کرده و بدون هماهنگی با وزارت خارجه به درخواست‌های ارتباط آن گروه‌ها پاسخی ندهند.

به گزارش سرویس بین‌الملل پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، به نقل از بلومبرگ، در این نامه که روز سه شنبه ارسال شده است بر محدودیت ارتباط با گروهک تروریستی منافقین و شاخۀ ی آن به طور خاص تأکید شده است. دلیل این تصمیم جلوگیری از تخریب تلاش‌های آمریکا در زمینۀ دیپلماسی با ایران عنوان شده است.

به گزارش بلومبرگ در بخشی از این نامه وزیر امورخارجه آمریکا نوشته شده: ارتباط مستقیم دولت آمریکا با این گروه‌ها می‌تواند به هدف آمریکا برای دستیابی به یک توافق جامع با حکومت ایران به منظور حل و فصل رفتارهای بی‌ثبات‌کنندۀ این کشور، آسیب وارد کند.» همچنین در بخش دیگری از این نامه عنوان شده است: گروه‌های مخالف حکومت ایران تلاش می‌کنند دائماً با مقامات آمریکایی در تعامل باشند تا حمایت آنان را جلب کرده و در معرض دید قرار بگیرند.»

به نوشته بلومبرگ نام پنج گروهک دیگر از جمله گروه تروریستی و تجزیه‌طلب حرکة النضال و گروهک کوموله نیز در کنار نام تروریست‌های منافقین در این نامه به چشم می‌خورد.


بعد از اقدام بزدلانه و احمقانه ارتش آمریکا در ترور حاج قاسم سلیمانی که نقش مهمی در نابودی داعش و کم کردن شر این گروه تروریستی در منطقه داشت، فرقه خیانتکار رجوی در سایت ها و تلویزیون خود از اقدام تروریستی ارباب خود بطورمضحکی به ابراز شادمانی پرداخت.
بعد ازآن سران این فرقه بحران زده شروع به تحلیل هایی خیالی برای خود کرده! که بعد از ترور قاسم سلیمانی ایران ضعیف و راه سرنگونی خیالی بازخواهد شد! همچنین سران بازمانده این فرقه تروریستی دریک اقدامی عجیب سرکرده سالیان مرده خود را نبش قبر کردند تا با دادن پیام صوتی تحلیل های کهنه شده خود را برای روحیه دادن به نیروهای وامانده فرقه نشخوارکند. سرکرده این فرقه در پیامش که یکبار دیگرعقب ماندگی خود وسران فرقه اش را ازتحولات جامعه ایران وافکارمردم ایران نشان داد بطرز مضحکی ازاعضای فرقه وبخصوص ازمردم ایران خواست تا بخاطر کشته شدن حاج قاسم سلیمانی برنامه جشن و سرور برگزار کنند ! همچنین رجوی در ادامه صحبت هایی کرد که بیشتر اسباب خنده شد .
اما برخلاف خواسته احمقانه رجوی ابتدا مردم عراق با شرکت با شکوه خود درمراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی و یارانش تو دهنی محکمی به فرقه رجوی و سرکرده آن زدند. بعد ازآن هم وقتی پیکر سردار به ایران رسید مردم ایران ازشهرهای مرزی تا اهواز و دیگراستان ها با شرکت گسترده و بی نظیرخود در مراسم تشییع پیکر سردار تو دهنی محکمتری به رجوی زدند .
سرکردگان فرتوت فرقه رجوی اگرذره ای شرافت اخلاقی دارند هرچند سالهاست که فاقد چنین ارزشی هستند اولا صحنه های شرکت گسترده مردم ایران درمراسم تشییع سردارسلیمانی وبعد نظرات مختلف مردم ایران درباره حاج قاسم سلیمانی بخصوص آن کودک اهوازی که گفت تمام کودکان ایران سردارسلیمانی آینده ایران هستند و یا آن پیرمرد شجاع عرب اهوازی که گفت 80 میلیون ایرانی قاسم سلیمانی هستند ویا آن جوان برومند ایرانی که گفت آمریکا به ما یک سیلی زد اما چنان اردنگی به آن می زنیم که دیگر در کاخ سفید هم نتواند بنشیند ودرمجموع صحبت های اکثریت قاطع مردم ایران که سردارسلیمانی را بعنوان یک قهرمان ملی دانسته که با اقداماتش گروه وحشی داعش را نابود ومانع از طمعه ورزی آمریکا در منطقه شد را برای اعضای وامانده خود در خانه سالمندان اشرف 3 پخش کند آنوقت خواهد دید چه خواهد شد .
بهرحال باید به رجوی بزدل خودشیفته گفت: ملت ایران که با شرکت گسترده و باشکوه خود در مراسم تشیع پیکر سردارسلیمانی و یارانش بطور قاطع به چرندیات تو پاسخ دادند. پس بهتراست تو دوباره به همان قبر خودت برگردی وسران بازمانده ات هم بجای یاوه گویی و ابراز خوشحالی و عرض چاکری برای اربابان جنایتکارشان درهمان خانه سالمندان خود خفه خون گرفته ودیگرحرفی نزده وبیش ازاین خود را بی آبرو نکنند. چون یکباردیگرثابت شد که فرقه شما نه تنها هیچ جایگاهی دربین ملت ایران ندارد بلکه اتفاقا بیش از هرزمان دیگر از فرقه متنفرترشدند. پس باید بدانید که فرقه شما بعنوان منفوران تاریخ جایگاهی بهتر از زباله دان تاریخ نخواهید داشت .
حمید


گذشته سیاه سازمان مجاهدین خلق که با خیانتهای متعدد مسعود رجوی جلوه بیشتری می گیرد حاکی از فریب و دروغ سران آن و بخصوص رجوی دجال می باشد که با خیانت به همسنگرهایش آغاز شد و با جنایت های بیشمار توسط سران خائنش در حق خلق همچنان ادامه دارد .
مسعود رجوی خائن در سالهای قبل از پیروزی انقلاب و هم زمان با لو دادن سرکردگان سازمان مجاهدین خلق که نهایتا منجر به اعدام همه آنها به غیر از خود او گردید ، با پیروزی انقلاب و آزادی زندانیان ی توانست از زندان قصر آزاد شود و شرارت های خود را با فریبی دیگر و با عنوان رهبر سازمان مجاهدین خلق ادامه دهد.
رجوی خائن برای آنکه بتواند آرزوها و وعده ها و دروغهای خود را جامه عمل بپوشاند و از حمایت حداکثری جوانان خامی که شیفته شعارهای سراسر دروغ او شده بودند نهایت استفاده را ببرد، با استفاده از چماقدارانش شروع به ایجاد رعب و وحشت در بین مردم نمود تا انقلاب را متزل و خود را ناجی ملت نشان دهد. البته در همان زمان نیز هوشیاری مردم دلیلی بود بر جواب رد دادن به حرکات شیطانی رجویسم که نهایتا در سال 1360 بعد از آنکه نتوانست هیچ جایگاهی در بین مردم بدست آورد به کشور متخاصم عراق که به ریاست صدام ملعون بود برود و همپای او برای نابودی کشورمان گام بردارد که الحمدالله خداوند حامی مردم کشورمان بوده و هست .
طی سالیان گذشته ماهیت این گروه تروریستی خائن به وطن برای ملت یاران به خوبی آشکار شده و رهبران گروه در جذب نیروهای جدید و تازه نفس ناکام مانده اند. از این رو برای جذب نیرو از ترفند همیشگی یعنی فریب و نیرنگ استفاده کرده اند و با وعده های دروغین به جوانان جویای کار در خارج از کشور و بدون نام بردن از سازمان بدنامشان توانستند کسانی را به درون کمپ های خود بکشانند و یا در داخل کشور با وعده های مالی و ترفندهای کثیف تعداد انگشت شماری بی خبر را متقاعد کنند تا بازیچه شوهای تبلیغاتی آن ها با نام کانون های شورشی شوند. فعالیت هایی که با توجه به شناخت کامل مردم ایران از ماهیت فرقه شان تنها فایده درون تشکیلاتی دارد تا نیروهای گرفتار در درون سازمان را که اکنون پا یه کهنسالی نهاده اند دلخوش کنند و چند صباحی بیشتر نگهشان دارند.

دیگر هدف سرکرده فرقه رجوی از بوجود آوردن کانون های شورشی یا همان میلیشیا این است که به افکار جهانی بقبولانند که ملت ایران حامی آنها می باشد. غافل از اینکه نداشتن جایگاه مردمی این فرقه برای همگان چون روز روشن می باشد و سالهاست به اثبات رسیده .

این روزها که سازمان سالگرد آزادی رهبر همیشه خائن شان را جشن می گیرد مثل این است که خیانت مسعود رجوی به تمامی بنیان گذاران سازمان را به رخ می کشد و پاس می دارد!


از سال 1360 به این طرف، آقای مسعود رجوی رهبر فرهمند؟! هر سال را سال سرنگونی، اعلام می کند! اما به یک باره امسال این قضیه رنگ عوض کرد واز سال شمسی به سال میلادی استحاله شد !
این اولین تغییر در مواضع تکراری مسعود رجوی از سال 1360 است.
سی و هشت سال است که نوروز هر سال شمسی از طرف مسعود رجوی ، سال سرنگونی اعلام می شد! اما گویا رجوی به این نتیجه رسید که اگر از همان اول مبنا را روی سال میلادی می گذاشت ، یعنی اگر در ژانویه ، اعلام سال سرنگونی می کرد، خیلی وقت پیش ها بر مسند قدرت تکیه می کرد!
الان هم هواداران ناآگاه و مفلوک سازمان، جمله ی زیر را که از زبان مسعود رجوی نقل شده است ، در کوچه پس کوچه های اروپا دست به دست می کنند، بلکه فرجی حاصل شود! این هواداران انگشت شمار با سه انگیزه در کنار این فرقه جمع شدند:
1- پسر ، دختر ، پدر ، مادر ، همسر ، دختر خاله ، پسرخاله و… یا یک قوم و خویش دور در میان اسرای فرقه دارند، منتظرند آنها به حکومت برسند! شاید به اینها هم چیزی برسد!
2- فکر می کنند، اگر خود را به یک گروه مخالف بچسبانند، کیس و پرونده ی پناهندگی آنان اوکی شده و یا بیشتر محکم کاری می شود!
3- بخاطر خوردن یک وعده غذای گرم یا چند دلار کثیف ، تن به خواسته های سران این فرقه ی تروریستی می دهند و بعضا هم از بی هویتی در غربت، قصد دارند موجودیت خود را اعلام کنند!
واقعیت این است که ، سازمان مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا حتی یک هوادار معقول و منطقی ندارد، اکثر کسانی که در تجمعات چند نفره ی سازمان اجیر می شوند، افرادی مسئله دار و مشکل دار می باشند. عده ای دچار مشکلات روحی فراوان شدند و از نبود عاطفه و روابط خانوادگی مدل ایرانی، افسرده شدند و در کنار این فرقه خود را مشغول می کنند تا بلکه تسکین یابند. اما از این نکته غافل هستند که این فرقه و رهبران آن یک درد هستند و نه درمان ! این تجربه سالیان اسارت ماست که با پوست و گوشت خود لمس کردیم که این سازمان برای مردم ایران و منطقه یک غده ی سرطانی و یک لکه ی ننگ تاریخی است ، هر چقدر از این سازمان فاصله ی بیشتری داشته باشیم ، حاشیه ی امنیت بیشتری خواهیم داشت.
با دوستی قدیمی که سرشناس است و سالهاست در هلند زندگی می کند در فیس بوک چت می کردیم، از موقعیت سازمان در اروپا سئوال کردم ، گفت :
(ببخشید مجبورم عین کلمات او را تکرار کنم)، در اروپا کسی این ها را آدم حساب نمی کند! هیچ ایرانی با شرفی دور و بر اینها نمی رود، همانگونه که درایران منفور هستند ، در اروپا هم ایزوله هستند و سکت نامیده می شوند. حتی یون هم دور اینها خط کشیدند و آنها را تمامیت خواه و دیکتاتورمی دانند.
الان من نمیدانم این سکتاریست ها ، دلشان به چه خوش است؟
البته بیشتر از هر کسی خود این فرقه ای ها می دانند که چه افرادی هستند، دستگاه دروغ و فریب مجاهدین تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده است . منافع مادی در بین مسئولین مجاهدین حرف اول را می زند. همه ی مبارزه ی مجاهدین یک بازی کثیف با عمر صدها انسان است که در طمع کسب قدرت ی برای منافع اقتصادی جان می کنند، اما نمی دانند که با سوابق وطن فروشی و نوکری برای سران سلطه ، حتی در ظاهر هم که شده به کرسی های ی نخواهند رسید!
سال میلادی هم یک بازی جدید از سوی سران فرقه است که قصد دارند چند صباحی هم اینطور امورات ننگین خود را سپری کنند، ما صبرمان زیاد است ، این سال میلادی که تمام شد ، از طرف مسعود خواهند گفت که منظورش سال میلادی بعدی بوده است ! چهل سال با سال شمسی مردم را سرکار گذاشت ، چند سال دیگر هم با سال میلادی این کار را خواهد کرد!
سالی که نت از بهارش پیداست! اگر قرار بود مسعود رجوی کاری بکند، در همان سال 60-59 کاری کرده بود و یا حتی قبل تر با بنیانگذاران صدیق سازمان اعدام شده بود ، رهبری که اولین کارش بدر بردن جانش باشد ، یک شیاد و فرصت طلب است که از رهبری فقط ادعایش را دارد، او بی مایه وحقیر است واساسا مسعود رجوی از همان ابتدا مرد این میدان نبود …
فرید


#مجاهدین خلق #رجوی #ایران


بعد از شروع مبارزه مسلحانه توسط منافقین و فداییان، ترکیب زندان‌ها هم به‌نسبت قبل تغییر میکند یعنی عناصر عضو یا هوادار مبارزه مسلحانه چه از منافقین چه از فداییان وارد زندان‌ها شدند و بعد از مدتی با هم ترکیب می شوند. تا قبل از این تاریخ، تعدادی زندانی تحت عنوان زندانی مذهبی یاافراد دیگری که حاوی پیام مبارزاتی انقلابی بودند، جو زندان را شامل می شود.با این تفاسیر شروع مبارزه مسلحانه و آمدن منافقین به زندان، فضا را تغییر داد.اینجا بود که برای اولین بار نفاق و از طرف دیگر هم فداییان به‌خاطر نقطه نظرات انقلابی -مبازراتی تحت افکار و منش کمونیست و این‌که چهرهٌ جدیدی از اسلام ارائه داده بودند که تا آن‌زمان بی‌سابقه بود، شاخه واحدی را در داخل زندان تشکیل دادند.

 

 

در سال۵۱ وقتی مسعود رجوی دوران بازجویی و دادگاه‌ها را پشت‌سر گذاشت تلاش کرد با خیانت به دوستان و دیگر اعضای سازمانش و به بیانی ساده تر آدم فروشی و خیانت، خود را از خطرات پیش رو نجات داده و فضا را برای رهایی خود محیا نموده و در همین راستا از اوین به زندان قصر منتقل شد.رجوی به‌سرعت شرایط را تغییرو به تدوین آموزش‌های سازمان برای شکل دادن به انشعابی از سازمان که خود در آن عضو بود و مسئولان دیگرش را برای رهایی از زندان و مشکلات پیش رو فدا میکند، می پردازد.

 

۳۰ دی و فعالیت های گروهک رجوی

منافقین در این تاریخ تلاش دارند از مسعود رجوی، اسوه ای از رهبری و مقاومت را ترسیم و تبلیغ نمایند اما در عین حال واقعیت های تاریخی را در پیشینه سازمان سانسور نموده و هیچ اشاره ای به آن ندارند.جدای از اینکه فضای حاکم در زمان آزادی گروهی از زندانیان ی بسیار آشفته بود، همکاری های عنوان شده در شناسایی افراد و محل زندگی و حتی خانه های تیمی دیگر افراد برجسته و مهم در سازمان سبب شد که مسعود رجوی با آزادی بیشتری در زندان و تخفیف در مجازات بتواند همراه این افراد در ۳۰ دی آزاد شود.

 

 

نام گذاری ۳۰ دی در گروهک رجوی

بهتر بود گروهک ۳۰ دی را به عنوان سالروز خیانت مسعود رجوی به سازمان محبوبش عنوان می کرد و این روز را بنام روز منافق نام گذاری نماید.مسعود رجوی همان منافقی است که برای رسیدن به قدرت در گروهک و حتی رسیدن به مراتبی بالاتر از آدم فروشی، خیانت و روحیه منافق گونه تا کشتار، جنایت ،جاسوسی و میهن فروشی را همواره در کارنامه کثیف خود داشته و دارد.اینکه گروهک رجوی ۳۰ دی از مسعود رجوی سخن می گوید تنها با جملاتی رجوی پسند، اشاره به سانسور واقعیت ها درباره وی داشته و لازم است باقی ماندگان سالمند تروریست در آلبانی از واقعیت ماهیت درونی مسعود رجوی در تمامی ابعادش آگاه باشند و این آگاهی به صورت مستمر در مزاحمین خلق به اطلاع عموم خواهد رسید.


فرقه بدنام و هرزه مجاهدین خلق در جدیدترین دور از شارلاتانیسم خود برعلیه شخصیت های ی که حاضر نیستند ت های ضدمیهنی و مردمی آنها را درپیش بردن خط سرسپردگی به ایادی استعمار ونوکران منطقه ای اش وزمینه سازی برای ایجاد تحریم های ظالمانه هرچه بیشتر برعلیه مردم ایران وفراهم نمودن جنگ کارانه را تایید وبا انها همراهی کنند، اقدام به انتشار مطلبی از جانب پرویز خزایی از جیره خواران بی مصرف خود در کشورهای اسکاندیناوی نموده است.
این مهره بی بو و خاصیت در مطلبی تحت عنوان سونات شارلاتان و ارکستر نوازندگان سازهای اژه ای…” به یاوه گویی برضد موضع گیری خانم فریبا هشترودی عضو سابق شورای دست نشانده رجوی که درخصوص سردار قاسم سلیمانی و افشای روابط رجوی با اداره امنیت عراق موضع گیری کرده بود پرداخته است .
من به اعتبار فردی که بنا به مسئولیتی که دربخش روابط خارجی فرقه در بغداد داشتم ودرعمده جلسات اعضای شورا در بهارستان مسئولیت آماده سازی سالن را داشتم لازم دیدم برحسب وظیفه انسانی وبیان واقعیت ها ونه دردفاع از خانم فریبا هشترودی که خودشان دراین زمینه قلم توانایی داشته و نیاز به قلم فرسایی من ندارند، نکاتی را درپاسخ به مقاله بنویسم.

براساس دیده و شنیده هایم درطی سالیانی که خانم هشترودی در شورا عضویت داشت و گاها برای انعکاس فعالیت های اعضا و بخصوص ن به پادگان اشرف در رفت و آمد بود وانصافا مقالات زیادی هم درخصوص انعکاس وضعیت فرقه و دفاع از مواضع انها نوشت؛ همیشه از اعضای برجسته شورا محسوب میشد ومسعود رجوی بارها درجلسات خصوصی وحتی عمومی از توانمندی ها ونقش بی بدیل ایشان درهمراهی مجاهدین سخن می گفت و بلحاظ جایگاه وتاثیرگذاری به هیچ وجه با عناصری همانند خزایی قابل قیاس نبود.
مسعود رجوی بارها درنشست های داخلی از آقای خزایی و دیگر دوستانش بعنوان مواجب بگیران بی مصرف یاد می کرد وبرای هرکدام اسم خاصی گذاشته بود. اسم اقای خزایی هم خوکچه یخی بود وتاکید می کرد که وی ودوستانشان تپاله هم بلحاظ ی بارشان نیست (باعرض معذرت). برعکس از خانم هشترودی ونقش پدرشان وبنیاد هشترودی با آب وتاب و احترام یاد می کرد. آن روزها خصلت دوگانه و غیرصادقانه رجوی ایجاب میکرد که اقای خزایی را خوکچه واز خانم هشترودی تعریف وتمجید کند ولی بعداز جدایی خانم هشترودی از شورا که دراعتراض به مناسبات ضددمکراتیک شورا وکیش شخصیت رجوی ناشی میشد به یکباره خانم هشترودی مورد غضب ایشان قرار گرفت وکار به جایی رسید که از خوکچه یخی بخواهد برعلیه ایشان قلم فرسایی کند .البته موضع گیری رجوی با استفاده از این جیره خواران تاریخ مصرف گذشته فقط معطوف به خانم هشترودی نیست وتمامی جریانات ی، احزاب وشخصیت های مخالف جمهوری اسلامی که ترور سردار سلیمانی توسط امریکا را محکوم کرده اند را هم در برمی گیرد .
فرقه رجوی درجریان ترور سردار سلیمانی در خارج کشور درانزوای بیسابقه ای قرار گرفت وهیچ جریانی حاضر نشد ترور ایشان توسط امریکا را تایید و یا مراسم جشن وشادمانی برگزار کند و برعکس همه سردار سلیمانی را بخاطر نقش بزرگی که در متلاشی کردن تروریست های داعش درمنطقه ایفا کرد ستودند و ترور ایشان را صرف نظر از موضع مخالفشان نسبت به جمهوری اسلامی محکوم کردند. فرقه مجاهدین خلق درتلاش برای کم رنگ کردن این انزوای بیسابقه در اوج استیصال اقدام به فحاشی به جامعه ایرانیان خارج کشور نمود ولی واقعیت این است که جامعه ایرانیان خارج کشور وبخش بزرگی از ایرانیان شرافتمند درانجا حاضرنیستند همانند فرقه مجاهدین برای اینکه توسط رهبران امریکا واسراییل و کشورهای مرتجع منطقه به بازی گرفته شوند اصول وشرافت خود را زیر پا بگذارند .
اکرامی


اگر به مردم ایران بگوییم ایران یکی از بزرگ‌ترین قربانیان تروریسم در جهان است، احتمالا باورش سخت نباشد. خصوصا آن‌ها که دهه ۶۰ را درک کرده‌اند، با مفهومی چون منافقین و ترور و عملیات تروریستی روزهای زیادی را گذرانده‌اند.

 سال ۱۳۶۰ و تابستان داغ ترور که بسیاری از مردم و مسئولین در لیست ترور سازمان منافقین قرار گرفتند و خون‌شان به ناحق به زمین ریخت از دفترچه خاطرات مردم به راحتی پاک‌شدنی نیست. هر چند در سال‌های اخیر تلاش زیادی شده است دست‌های خونین منافقین را به کمک جنگ روانی بشویند.

اما ماجرای قربانی ترور بودن ایران، از این هم پیچیده‌تر و گسترده‌تر است.

ایران در حالی قربانی ترور است که خودش محکوم به تروریسم است. به عبارتی دیگر اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها ایران را متهم به تروریسم می‌کنند و علیه‌اش غوغای رسانه‌ای به راه می‌اندازند تا افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی را مقابل ایران قرار دهند.

در تمام این چهل و یک سال گذشته، عمده گروهک‌های تروریستی که دست به عملیات ترور زده‌اند مستقیم یا غیرمستقیم توسط کشورهای بیگانه مورد حمایت و هدایت بوده‌اند. گروهک منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و گروهک ریگی جزء شاخص‌ترین این گروه‌های تروریستی هستند که توسط آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها، سعودی‌ها و چند کشور اروپایی تغذیه می‌شدند و می‌شوند.

تلخی ماجرا در فضای بین‌الملل این نیست که این گروه‌های تروریستی، مزدور این چند کشور هستند، تلخی آن است که با پروپاگاندای رسانه‌ای، همین گروهک‌ها، صلح‌طلب جلوه داده می‌شوند و با تقسیم ترور به ترور خوب و بد، عملیات‌های تروریستی ایشان را در بین افکار عمومی سفید جلوه می‌دهند.

اوج این فاجعه را در عملیات ترور شهید حاج قاسم سلیمانی می‌توان مشاهده کرد که نه تنها قهرمان بی‌بدیل مبارزه با تروریسم در غرب آسیا بود بلکه تمام جهان امنیتش را مدیون رشادت‌های او در سال‌های اخیر هستند.

سردار سلیمانی نه توسط یک گروهک بلکه توسط یک کشور و نه پنهان که عیان و به دستور علنی رییس‌جمهور آن ترور می‌شود. بعد با پروپاگاندا تلاش می‌شود اقدام تروریستی آمریکا، مفید و ارزشمند جلوه داده شود و شهید راه مبارزه با تروریسم، یک تروریست معرفی شود.

البته که باید گفت تشییع او در عراق و ایران و اجتماعاتی که به یادبودش در سرتاسر جهان برگزار شد، نشان داد آمریکایی‌ها به اهداف‌شان نرسیدند ولی ناکارآمدی نهادهای بین‌المللی در دفاع از حقوق بشر اثبات شد که این نهادها چیزی جز عروسک خیمه‌شب‌بازی در دست آمریکایی‌ها نیستند.

از  بهمن۵۷ تا بهمن۹۸ ماشین ترور گروهک‌های تروریستی با حمایت کشورهای غربی بیش از ۱۷ هزار ایرانی بیگناه را قربانی کرده است. شمارش قربانیان این ترورها دشوار نیست، هر چند دردناک است. اما ایران اسلامی تنها در معرض این مدل از تروریسم نبوده است، ماشین تروریسم رسانه‌ای، اقتصادی و. غرب به موازات عملیات‌های تروریستی میدانی در حرکت بوده است و قربانیان آن خاموش و بی‌نام و نشان‌اند.

تروریسم رسانه‌‌ای از همان لحظه‌های اول پیروزی انقلاب  با دروغ‌سازی و عملیات روانی و فریب افکار عمومی سعی می‌کرد جامعه ایرانی را ملتهب کند. جدای از آنکه چهره ایران را در رسانه‌های جهانی همیشه سیاه نشان می‌دادند تا افکار عمومی جهانی این حق را به نظام سلطه بدهد تا آن را تحریم کند. در حقیقت تروریسم رسانه‌ای مکمل عملیات‌های تروریستی بوده است. شیطان برای آنکه بتواند ایستادن و عکس یادگاری گرفتن با قاتلان را توجیه کنند، چهره مقتولین را سیاه معرفی می‌کرد.

در تمام این سال‌ها آنجا که حقی از ایران پایمال شد، رسانه‌ها سکوت کردند که نمونه آخر آن برجام است؛ به جای آنکه آمریکا و اروپا بخاطر عدم پایبندی به تعهد مواخذه شوند، ایران محاکمه می‌شود. آنجا که ایران موفقیتی چشمگیر در عرصه‌ای دشوار به دست آورده است، آن را اگر نتوانستند حذف کنند، کوچک کرده‌اند. آنجا که برای سیاه‌نمایی ایران باید تهمت بزنند؛ تهمت زده‌اند همچون تهمت تلاش ایران برای ساخت بمب اتم. آنجا که باید با دروغ، یاس و ناامیدی ایجاد کنند، کرده‌اند. در تروریسم اقتصادی دست و بازوهای اقتصادی ایرانیان را تا توانسته‌اند قطع کرده‌اند. ژست بشردوستانه گرفته‌اند ولی حجم بالایی از بیماران معطل داروهایی هستند که تحریم شده.

نمی‌توان کتمان کرد که این ترورهای متعدد برای کشور خسارت‌بار بوده است ولی دشمنان ایران اسلامی هم اگر اعتراف نکنند، باور دارند که هر کشور دیگری در جهان با چنین هجمه تروریستی قطعا از هم فرو می‌پاشید. ولی در قبال ایران، این تروریست‌ها هستند که رنگی جز رسوایی به بار نیاورده‌اند و نخواهند آورد.


حمله پاسداران در روز 19بهمن‌ماه1360 به پایگاه مرکزیت گروهک تروریستی منافقین که در خیابان زعفرانیه قرار داشت، سبب شد تا در جریان این عملیات 20 نفر از اعضای منافقین از جمله موسی خیابانی، آذر رضایی(همسر خیابانی)، اشراف ربیعی(همسر رجوی)، محمد مقدم، مهشید فرزانه‌سا،کاظم مرتضوی و مهناز کلانتری و چند نفر دیگر از افراد رده بالای این گروهک به هلاکت برسند. علاوه بر خانه‌ تیمی اصلی سه خانه‌ تیمی دیگر نیز هدف قرار گرفت: خانه تیمی یوسف‌آباد شمالی که شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری (شمیم) و محمد منجی در آن حضور داشتند؛ خانه‌ تیمی خیابان پاسداران، خیابان بوستان که خسرو رحیمی، محمدحسن پورقاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی (مهدوی) و مهناز کلانتری در آن ساکن بودند؛ خانه‌ تیمی خیابان خردمند شمالی که سعیدپور در آن حضور داشت.

 ضربه 19 بهمن در حالی به این گروهک وارد شد که چندی قبل، آن‌ها با وعده نابودی جمهوری اسلامی  هواداران سازمان را در 5 مهرماه تحت عنوان راهپیمایی مسلحانه روانه خیابان‌ها کرده بودند تا به خیال خودشان بتوانند کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند. سازمان در آن زمان این‌قدر به موفقیت خود مطمئن بود که به اعضایش گفته بود بچه‌های خود را امسال در مدارس ثبت‌نام نکنید چراکه قرار است، تکلیف جمهوری اسلامی را یکسره کنیم.

هرچند راهپیمایی 5 مهرماه با دستگیری وسیع طرفداران منافقین همراه شد، بااین‌حال با توجه به تداوم فعالیت اعضای مرکزیت تحلیل منافقین این بود که می‌توانند بر اوضاع مسلط شده و دوباره وارد فاز براندازی شوند. در واقع تصور منافقین این بود که آن‌ها در عملیات تروریستی که در تیر و شهریور 1360 انجام داده‌اند، بخش قابل‌توجهی از سران نظام را به شهادت رسانده و حال می‌توانند با زدن چند ضربه حکومت را سرنگون کنند. در این زمان منافقین مدام به طرفداران خود می‌گفتند که نظام به دلیل نداشتن پایگاه طبقاتی، پایگاه مردمی ندارد. ازاین‌رو می‌توان با چند ضربه حکومت را واژگون کرد. بااین‌حال منافقین تحقق این مسئله را تا حد زیادی منوط به حفظ مرکزیت سازمان می‌دانستند ازاین‌رو تلاش می‌کردند تا با انواع اقدامات حفاظتی از ضربه خوردن به آن‌ها جلوگیری کنند.

ضربه 19 بهمن‌ماه به منافقین سبب شد تا این گروهک به این نتیجه برسد که امکان براندازی سریع حکومت اسلامی را ندارند و از طرفی پافشاری بیشتر برای حفظ اعضای مهم در ایران به‌منزله به دام افتادنشان است. ازاین‌رو آن‌ها از این زمان به بعد، فاز خروج اعضای مؤثر خود را در ایران شروع کردند. بااین‌حال منافقین با دست‌کم گرفتن توان اطلاعاتی و عملیاتی نظام، همچنان در رده‌های میانی و هوادارانش اقدامات تروریستی خود را ادامه داد. همین مسئله و غفلت از توانایی نظام سبب شد تا مسئولان امنیتی وقت بتوانند با شماره تلفنی که از جیب موسی خیابانی به دست آورده بودند، تعدادی از خانه‌های سازمانی این گروهک را کشف کرده و سپس ضربه اردیبهشت‌ماه را به آن‌ها وارد کنند.

سبحانی از مسئولان امنیتی سابق منافقین درباره وضعیت سازمان منافقین پس‌ از این ضربه گفته است: به دنبال ضربه 19 بهمن 1360. با ضربه‌های سراسری و هم‌زمان جمهوری اسلامی به کلیه پایگاه‌های بخش اجتماعی در اردیبهشت‌ماه 1361 و 10 مرداد 61. در این ضربات عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیری‌ها کشته شدند. بعدازاین مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم ‌پاشیده شد.»

ضربه ۱۹ بهمن به منافقین که طی آن مسئول داخل کشور و نفر دوم سازمان کشته شد، سقوط تدریجی تشکیلات داخل کشور را در پی داشت. در سطح تشکیلات، این ضربه موجب پاره شدن رشته ارتباط و اتصال بخش‌ها با فرماندهی داخل کشور شد و در سطح ی، قدرتمندی تشکیلات سازمان را برای قدرت‌های حامی آن به زیر سؤال برد؛ هواداران را به انفعال واداشت، در سطح روانی هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت تدافع محض و ترس از سرایت ضربه به بخش‌های دیگر قرارداد. در سطح عمل نظامی،‌ مجموعه عملیات تروریستی سازمان با بحران مواجه گردید و حفاظت کامل و اولویت برنامه‌های تأمینی و حفاظتی در دستور کار قرار گرفت.

در نهایت هرچند منافقین از آن زمان تاکنون، با ارائه تحلیلی‌های غیرواقعی و تخیلی سعی دارد تا ضربه 19 بهمن‌ماه را توجیه کند، اما این گروهک از این مسئله غافل است که ضربه‌ای که در این روز خورد مصداق آیه شریف 73 سوره توبه بود که در آن خداوند می‌فرماید: ای پیغمبر با کافران و منافقان جهاد و مبارزه کن و بر آن‌ها بسیار سخت‌گیر. مسکن و مأوای آن‌ها دوزخ است که بسیار بد بازگشتگاه و منزلگاهی است.»


https://www.habilian.ir


در زمانه‌ای که تشکیلات مجاهدین خلق سعی دارد سوابق تروریستی و خشونت‌آمیز خود را از حافظه تاریخی ملت ایران پاک کند، به نظر می‌رسد که خودداری از اقدامات مسلحانه و خشونت‌آمیز در درون خاک ایران باید در دستور کار تشکیلات قرار گرفته باشد اما اخبار، ویدئو‌ها و گزارش های جسته گریخته در برخی از رسانه های فارسی زبان و انگلیسی زبان مجاهدین خلق حاکی از آن است که کانون‌های به اصطلاح شورشی در شهر‌های ایران دست به اقدامات خشونت آمیز می‌زنند.

با این وجود، سران تشکیلات تردید دارند که اقدامات خشونت آمیزشان را کاملا رسانه‌ای کنند یا خیر، چرا که سال‌هاست که ادعا می‌کنند خشونت را کنار گذاشته‌اند و اقدامات تروریستی‌شان در سال‌های گذشته در راستای دفاع از خویشتن بوده است.
اخیرا در برخی وبگاه‌های مرتبط با مجاهدین ویدئویی از ترکیدن چیزی شبیه به ترقه یا نارنجک یا حداکثر چنان که مجاهدین ادعا می‌کنند بمبی آتشزا به نمایش در آمده است. مشاهده این ویدئو بیننده را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند. فیلم بردار که احتمالا همان ترقه انداز است، در نیمه شبی خلوت در آن سوی خیابان ایستاده است و از ترکیدن چیزی شبیه به ترقه یا نارنجک فیلم برداری می‌کند. صحنه‌ای که دیدنش در شب‌های چهارشنبه سوری در ایران معمولی به نظر می‌رسد اما فیلم ها و گزارش های تبلیغاتی مجاهدین خلق حول این به اصطلاح عملیات چنان مضحک است که مخاطب گمان میبرد تشکیلات قصد شوخی داشته و گزارشی طنز منتشر کرده است.

در حالی که فیلمی که خود تشکیلات منتشر کرده است نشان می‌دهد که این ماده آتشزا در سر کوچه‌ای منفجر می‌شود در گزارش مکتوب تشکیلات آمده است که این بمب به خوبی در محوطه داخلی پرتاب شد و صدای مهیب انفجار آن مردم را خشنود کرد. چنانکه از این جمله برمی‌آید، بنظر می‌رسد که پس از ترکیدن این ماده انفجاری، مردم به شادی و پایکوبی پرداخته‌اند که البته در خلوت کوچه ای که در فیلم دیده می‌شود اثری از آن ها نیست. احتمالا مردم از طریق تماس تلفنی و دیگر وسایل ارتباطی تشکیلات مجاهدین خلق را از مراتب خشنودی» خود آگاه کرده‌اند. معلوم نیست که چرا در دیگر رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی هیچ نشانی از این عملیات متهورانه و ابراز خشنودی مردم نیست.

جمله بعدی گزارش عملیات قهرمانانه»، از همه جذابتر است به طوری که می‌تواند دستمایه فیلم نامه نویسان برای یک قسمت از سریال‌های طنزی چون شب‌های برره» باشد:

عملیات به قدری درست برنامه ریزی شده بود که دشمن قدرت هیچگونه عکس العملی نداشت

به نظر می‌رسد که آقای کانون شورشی، قدرت عکس‌العمل را از همسایگانی که در این کوچه زندگی می‌کنند و در آن ساعت شب در خواب بوده‌اند گرفته است. کاملا قابل تصور است که اهالی آن منطقه، با صدای ترکیدن این بمب کذایی لحظه‌ای چشم خود را باز کرده اند، به اینکه صدای چه بود فکر کرده‌اند، زیر لب ناسزایی به نوجوانان شیطان محله گفته‌اند و دوباره چشم‌ها را بسته‌اند و در خواب فرو رفته‌اند – شاید هم از سر خشنودی» از بستر بیرون آمده و به رقص و پایکوبی پرداخته‌اند و دوباره به بستر رفته‌اند!
در این داستان‌های علمی تخیلی که مجاهدین خلق می‌بافند، مبارزه مسلحانه این گروه در ایران با همین عملیات های قهرمانانه» و متهورانه» موجب سرنگونی حکومت ایران و خشنودی ملت ایران خواهد شد! اما آنچه در واقعیت محتوم است این است که تشکیلات مجاهدین خلق در هر آنچه که ممکن است موجب خشنودی ملت ایران شود، کمترین نقشی ندارند. هر سرنوشتی که ملت ایران با هر عقیده مذهبی و ی برای خود رقم بزند، مجاهدین خلق در بیرون از دایره آن ایستاده‌اند چرا که ملت ایران هرگز تاریخ سراسر خونریزی و ترور مجاهدین خلق را فراموش نمی‌کنند. در تاریخ ایران کمتر گروه و شخصیتی به مانند مجاهدین خلق و مسعود رجوی، وجود دارد که آحاد ملت ایران بر سر نفرت از آن‌ها توافق داشته باشند.
مزدا پارسی


بهتر است گفته شود فرقه رجوی) یک پادگان نظامی در عراق داشت که توسط صدام حسین تجهیز گردیده بود و این فرقه به صورت فعال علیه کشور خود و در طرف دشمن در جنگ هشت ساله ایران و عراق (1980 تا 1988) شرکت نمود.
این عمل مکمل اقدامات تروریستی در داخل ایران در اوایل دهه 80 میلادی بود که 12000 قربانی گرفت. آنان همچنین همراه با ارتش صدام حسین در سرکوب قیام 1991 در شمال و جنوب عراق شرکت نمودند.
این فرقه همچنین دارای سوابق فجیع نقض حقوق انسانی علیه اعضای خود می باشد که آنان را مغزشویی کرده و در یک اردوگاه بسته و دور افتاده، ابتدا در عراق و سپس در آلبانی، نگهداری می نماید.
صدام که همیشه دشمن ایران و ایرانی بود از مجاهدین خلق تروریست برای پیش برد عملیات خرابکارانه در داخل ایران تا زمان سقوطش توسط اشغالگران آمریکایی در سال 2003 استفاده نمود.
انتقال مجاهدین خلق به آلبانی
بعد از سقوط دیکتاتور بغداد در سال 2003، دولت های عراقی یکی بعد از دیگری مصرانه خواهان اخراج مجاهدین خلق، که آن را یک تهدید امنیت ملی به حساب می آوردند، از کشورشان بودند. مشکل در این بود که هیچ کشوری آمادگی پذیرش آنان را نداشت تا این که آلبانی به خاطر منافع کوتاه مدت برخی تمدارانش نسبت به این موضوع تمایل نشان داد.
در حال حاضر دولت آلبانی خدماتی مشابه صدام حسین در گذشته در اختیار این فرقه قرار می دهد.


جان بولتون در زمان بوش پسر نماینده آمریکا در شورای امنیت بود و در همان زمان بدنبال جنگ با ایران و یا بمباران بود تا اینکه بوش پسر او را برکنار کرد و کس دیگری را بجای او گمارد. بعد از مدتی که شوهای فرقه رجوی در خارج رونق پیدا کرد و مشتی مزد بگیر از شرق و غرب عالم برای پول در مقابل تمجید از فرقه مجاهدین و رئیس جمهور آن هجوم آوردند به ناگاه آقای بولتون فرصت را غنیمت شمرد و خود را به فرانسه رساند تا از این خان یغما سهمی بدست آورد . فرقه مجاهدین هم که از ماهیت ضد رژیمی بولتون خبر داشتند استقبال شایانی از او کردند و او را ترغیب به گفتن صحبت هایی میکردند که هیچ همخوانی با ت روز نداشت.

در میتینگهای فرقه گفت رژیم ایران چهل سالگی را جشن نخواهد گرفت گویا بولتون هم مثل آقای رجوی از عالم غیب خبر داشت که چه اتفاقاتی در راه است در آن ایام به یکباره آقای رجوی بر صحبت بولتون سوار شد و چهار نعل تاخت و اعلام سین چهل کرد به این معنی که در چهلمین سال، رژیم سرنگون خواهد شد به چه شکل و ترتیب بماند.

 

ولی برای در زنجیر نگه داشتن نیروهای وارفته خود از همه تعهد گرفت بله این بگذشت تا اینکه ترامپ بر مسند قدرت نشست در آن زمان ترامپ دنبال تکمیل کابینه خود بود به خانه بولتون رفت در آن روزها مجاهدین فکر میکردند که بولتون وزیر خارجه خواهد شد و از قبل او به یک دریای دوغ خواهند رسید. ولی به هر حال ترامپ او را به عنوان مشاور امنیتی خود منصوب کرد این بود که آب از لب و لوچه سران فرقه سرازیر شده بود و قند در دل حضرات آب شده بود که گویا جرقه و جنگ و سرنگونی در تقدیر است.

سران فرقه تا آنجا پیش رفته بودند که می گفتند نماینده خواهر مریم در کاخ سفید حضور دارد. این بگذشت تا اینکه ترامپ او را هم مثل بقیه از کاخ سفید اخراج کرد ولی آیا فرقه رجوی صحبتی از این موضوع کردند ؟خیر بعد از مدتی زهرا مریخی در نشستهایی که داشت گفت چند نفری سر موضوع بولتون سئوال داشتند ولی ما از کم وکیف آن با خبر نیستیم و قضیه را مسکوت نگه داشت بعد هم گفتند ما بند این فرد یا آن فرد نیستیم سازمان همیشه با منطق انقلاب و کس نخارد پشت من ” حرکت کرده و میکنیم !!!

براستی این بولتون چکار کرده بود که حتی ترامپ به او می گوید اگر میخواستم به حرفهای او عمل کنم تا الآن جنگ جهانی ششم را هم پشت سر گذاشته بودیم و حالا چه شده که بولتون کتاب مینویسد و در پی افشاگری علیه ترامپ میباشد ، بولتون خیال میکرد که موضع گیریها ترامپ علیه رژیم ایران راه به جنگ میبرد به همین خاطر شب و روز و به دستور اربابانش در فرقه دنبال ترغیب ترامپ برای جنگ با ایران بود ولی بیچاره نمیدانست که ترامپ مثل آن شخصی میباشد که در تاریکی از ترس سوت میزند ،به هرحال مثل همیشه سرمایه گذاری فرقه به جایی نرسید و همان اعتباری هم که بولتون داشت از دست رفت و بلا مصرف شد . اگر به قبل برگردیم خواهیم دید که تا بحال رجوی هرچه سرمایه گذاری کرده بر باد رفته از صدام گرفته تا کلینتون و مردم عراق و بولتون و شرکا و حتی خود ترامپ پس باید دید که اشکال در کجاست ؟
بله این خط و استراتژیست که بیش از چهل سال است که در سراب و بیراهه در حرکت است ، خشت کجی است که از بدو تاسیس این سازمان گذاشته شده و همچنان این دیوار کج بالا رفته است.
علی هاجری


در سازمان مجاهدین» هیچگونه آزادی فردی وجود ندارد، ن به مراتب بدتر از مردان تحت ظلم و ستم واقع می شوند. و سرکوب آنان در فرقه رجوی صد چندان است.
برای درک و فهم جایگیری مناسبت هایی مثل هشتم مارس، روز جهانی زن ، در مناسبات مجاهدین»، باید کمی دفتر تاریخ را ورق زد و دید این مناسبت ها از چه زمانی در فرقه رجوی شکل گرفته و نمود بیرونی پیدا کرده است.
بعنوان مثال برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم هیچگاه در تشکیلات مجاهدین» جایگاهی نداشته است. حتی از بُعد ایدئولوژیک هم عملی ارتجاعی تلقی می شد.


ولی بعد از حمله صدام به کویت، که با عکس العمل نظامی سریع آمریکا مواجه گردید و شکست سنگینی در جبهه نظامی و ی به این کشور تحمیل شد، شرایط در تشکیلات مجاهدین» هم بکلی تغییر پیدا کرد.
تحت تاثیر این تحولات، به یکباره در سال ۱۳۷۱ دسته عزاداری و سنج و دمام در خیابانهایی اشرف براه افتاد و مجاهدین تازه بعد از چندین سال به یاد امام حسین افتادند!

این مناسبتها بعد از اشغال عراق توسط آمریکا بیشتر هم شد. فرقه ای که ترانه گوش کردن در مناسباتش مثل سم مهلک بود، به یکباره از نوع آنچنانی اش را از ماهواره و بصورت زنده برای رزمندگان آزادی» مستقر در اشرف پخش می کردند.
سوالی که اینجا مطرح می شود اینکه؛ براستی چرا سران مجاهدین» دست به این گونه حماقت ها می زدند، چه مشکلی را می خواستند هم در بیرون و هم درون تشکیلات حل کنند؟
پاسخ روشن است: قافیه که به تنگ آید شاعر به جفنگ آید.
اینها مصادیقی از ابداعات در فرقه مجاهدین» است. هشتم مارس روز جهانی زن هم یکی از این مناسبت ها است که بعد از سرنگونی دولت عراق و خلع سلاح فرقه توسط آمریکا و به بن بست رسیدن مجاهدین» به لحاظ ی و نظامی، سر از خاک برون آورد.
بدین ترتیب مجاهدین» هر ساله گرامیداشتی برای روز جهانی زن برگزار کرده و برای دعوت کردن ن از کشورهای مختلف به این مراسم نیز پول های کلانی هزینه می کردند.
اکنون نیز روال همین است. یعنی آنچه که از مجاهدین» باقی مانده است یک پوسته و تقلید میمون وار از مناسبت هایی است که بتواند برایشان در سطح بین المللی آبروی ی بخرد!
بیاد دارم بعد از هر چنین مراسمی وقتی فردی از مریم عضدانلو تعریف می کرد تا مدتها رجوی از آن زن و یا حرفی که زده بود انرژی می گرفت و متقابلا او را تعریف و تمجید می کرد.
اما اینگونه رفتارها متناقض بود. همیشه این سوال در ذهن اعضاء از جمله خودم وجود داشت، اینکه؛ چرا فرقه رجوی که اینقدر پررنگ دم از حقوق ن میزند ولی در مناسبات درونی خودشان کمترین رعایت را نسبت به حقوق ن ندارند؟
در سازمان مجاهدین» هیچگونه آزادی فردی وجود ندارد، ن به مراتب بدتر از مردان تحت ظلم و ستم واقع می شوند. و سرکوب آنان در فرقه رجوی صد چندان است.
سوالی که اینجا از سران فرقه مجاهدین مطرح می شود اینکه: شما چطور می خواهید در ایران آزاد فردا» حقوق ن را به رسمیت بشناسید در صورتیکه در درون خودت همه چیز اجباری است؟
باید به رجوی گفت:شما اول بیایید آزادی فردی و جمعی به ن درون تشکیلات بدهید، بعد برای ن در ایران آزاد فردا» و جهان نسخه بپیچید.
بنابراین مفهوم این گونه رفتارها چیزی نیست جز بن بست مرگبار ی و اجتماعی و تشکیلاتی فرقه رجوی.
من بیاد دارم، در نشستی یکی از نفرات فرقه رجوی بحثی را در خصوص ن باز کرد. همه فکر می کردیم که الان در رابطه با آزادی ن در ایران آینده سخن خواهد گفت. در کمال تعجب همگان دیدیم طرف گفت فردا که پای ما به ایران برسد مگر خواهیم گذاشت عان را برای تبلیغات کالاها روی اجناس بزنند.
این از طرز تفکر مردان مجاهد» ، وای به نی که در راس فرقه قرار دارند.
نتیجه اینکه اگر جنبه های تبلیغاتی اینگونه مانورهای مضحک رجوی را کنار بزنیم، مفهوم هشتم مارس روز جهانی زن در فرقه رجوی یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه؛ زن فقط؛ خواهر مجاهد» و لاغیر، کنیز حلقه بگوش تشکیلات و در نهایت امر یک برده جنسی.

نویسنده : علی هاجری عضو پیشین مجاهدین


ساعاتی پیش وزارت بهداشت کشور آلبانی از دو مورد ابتلا به ویروس کرونا در این کشور خبر داد. این وزارت‌خانه اعلام کرد که مبتلایان یک پدر و پسر هستند که از سفر ایتالیا برگشتند. چنانچه انتظار می‌رفت شیوع ویروس کرونا در چند روز گذشته در کشورهای اروپایی شدت گرفته است و با توجه به سرعت انتشار آن در ایتالیا، آلمان و فرانسه احتمال می‌رود که به زودی در آلبانی نیز شمار مبتلایان افزایش پیدا کند.
هرچند که خبر‌های تأیید نشده‌ای مبنی بر مبتلا شدن اعضای مجاهدین خلق در کمپ اشرف سه در نزدیکی پایتخت آلبانی در روستای مانز نیز وجود دارد اما فرض را بر این می‌گذاریم که هنوز موردی از ابتلا از درون کمپ مجاهدین خلق گزارش نشده است. با این حال منطقی است که احتمال ورود ویروس به این پایگاه در آینده را قوی بدانیم. بنابراین لازم است نکاتی را درباره شرایط زندگی افراد در پایگاه‌ مجاهدین خلق یادآور شویم.
چنانچه آشکار است زندگی در کمپ اشرف نوعی زندگی جمعی است که در آن مفهوم قرنطینه معنایی ندارد. افراد در خوابگاه‌های جمعی، غذاخوری جمعی، سرویس بهداشتی مشترک و غیره زندگی را سپری می کنند. درتشکیلات مجاهدین خلق زندگی انفرادی ممنوع است. اتاق‌های کاری که عکس‌های آن به وفور منتشر شده است نشان می دهد که تعداد زیادی زن و مرد پشت میزهایی که تنگاتنگ هم چیده شده اند کار می‌کنند و این مشتی نمونه خروار است.

سن اعضای مجاهدین خلق عمدتا در محدوده گروه‌های پرخطر است. ن و مردان بالای پنجاه سال که زیر فشارهای جسمی و روحی موجود در ساختار درونی تشکیلات اکثرا به سیگار روی آورده‌اند و بنابراین ریه هایی مستعد برای آسیب ویروس کرونا دارند. به علاوه، ممنوعیت استفاده از رسانه های جمعی و شبکه‌های اجتماعی قطعا میزان آگاهی اعضای درون تشکیلات نسبت به روش‌های انتقال ویروس و توصیه های مرتبط با چگونگی پیشگیری از آن را کاهش می دهد.
همچنین، ساختار فرقه ای و استبدادی فرقه که تنهایی، تردد انفرادی، کار کردن بدون حضور مسئول ارشد و هرگونه فردیت را ممنوع می‌کند، زمینه را برای سرایت بیماری به راحتی فراهم می کند. چنانچه در اظهارات اعضای جدا شده بارها شنیده شده است، اعضا حتی برای خرید کردن یا رفتن به درمانگاه نمی‌توانند بدون همراه از کمپ خارج شوند و همین موضوع ریسک ابتلا به بیماری و احتمال بروز فاجعه ای انسانی را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر برخی ساکنان روستای مانز از نیروهای خدماتی و حفاظتی کمپ اشرف هستند و بدیهی است که ارتباط اعضای درون پایگاه با بیرون به روش‌های گوناگون فراهم است.
به نظر می‌رسد که برای پیشگیری از بروز فاجعه لازم است نهاد‌های حقوق بشری نظارت موثری بر شرایط اعضای گرفتار درون پایگاه مجاهدین خلق داشته باشند. آن ها که عمری قربانی نظام استبدادی تشکیلات رجوی بوده اند قطعا در برابر ویروس کرونا آسیب پذیرتر هستند.
مزدا پارسی


گنجینه شیرین زبان فارسی سرشار از ضرب‌المثل‌هایی است پر معنا و ماندگار که وجه نام‌گذاری هر کدام از آنها نام و داستانی است به غایت شیرین و زیبا. یکی از این ضرب‌المثل‌ها حکایت ذغال است و زمستان؛ زمستان می رود و روسیاهی‌اش به ذغال می‌ماند» اما چرا این حکایت را برای این مجال انتخاب کردیم؟

بیماری کرونا آرام آرام دارد در تمام کره خاکی گسترده می‌شود. چین، ایران، ژاپن، کره، آلمان و بسیاری کشورهای دیگر یا درگیر کرونا هستند یا درگیری‌شان تازه شروع شده یا مدت کوتاهی دیگر درگیر خواهند شد. کرونا برای خیلی از کشورها انکارناپذیر است. در کنار برخی زالوهای داخلی که ماسک و مواد ضدعفونی انبار کرده‌اند تا از رنج مردم پول بسازند برای خودشان، اعضای گروهک منافقین هم تلاش می‌کنند از این نمد کلاهی ببافند و آبی گل‌آلود کنند.

اگر از اخبار ضد و نقیض برخی رسانه‌های داخلی در مورد مبتلایان بگذریم، فرقه منافقین تلاش گسترده‌ای دارد تا از طریق رسانه‌های بدون مخاطب خود فاصله واقعیت آمار فوتی‌ها و آنچه از منابع رسمی اعلام می‌شود را فاصله‌ای نجومی معرفی کند، چنانکه طی خبری به نقل از منابع داخلی خیالی خود مدعی شده است تا روز 10 اسفند 500 نفر در ایران جان باخته‌اند، در حالی که آمار رسمی اعلام شده حکایت از فوت 43 نفر تا 10 اسفند دارد و این همه در حالی است که مدیر کل سازمان بهداشت جهانی در واکنش به برخی ادعاهای مطرح‌ شده مبنی بر پنهان‌ کاری ایران در مسئله آمار قربانیان ویروس کرونا، گفت سازوکارهای مستقل این نهاد، چنین ادعایی را نمی‌پذیرد. تدروس آدانوم مدیرکل سازمان بهداشت جهانی روز دوشنبه ادعای پنهان‌کاری» ایران در ارتباط با آمار قربانیان ویروس کرونا جدید (کووید-19) را رد کرد و گفت؛ من بدون داشتن دلیل یا مدرک، به هیچ کشوری اتهام نمی‌‌زنم. گزارش‌‌هایی در رسانه‌‌ها وجود دارد، اما می‌‌دانید که سازمان بهداشت جهانی یک سازمان فنی است و ما باید صرفا مستندات را گزارش کنیم، ما نمی‌توانیم صرفا آن چیزی را بگوییم که یک رومه‌نگار می‌گوید. اگر قرار باشد ما از یک گزارش رومه‌ای پیروی کنیم، چه آن گزارش خوب انجام شده باشد یا نه، در آن صورت نقطه پایان آن کجا خواهد بود؟ این بدان معنی است که ما گزارش یک رومه‌نگار را تکرار می‌کنیم. به همین خاطر است که ما سازوکارهای خود را داریم و ما در سازوکارهای خود چنین چیزی را شاهد نبوده‌ایم. اما اگر چنین چیزی را ببینیم، قطعا باید آن را حل کرده و برطرف کنیم.» دلایل کاملا مستند و علمی بود و نیازی نیست بیشتر در مورد دورغ‌های رسانه‌های گروهک منافقین در این مورد گفته شود. آنچه مشخص است اینکه این ویروس هم دیر یا زود می‌رود و روسیاهی‌اش می‌ماند برای منافقین.

از سوی دیگر حمید بعیدی‌نژاد سفیر ایران در لندن اعلام کرد؛ اعضای سازمان منافقین و شبکه‌های معاند از طرفی در چند روز اول ابتلای کشور به ویروس کرونا که هنوز نیازی به سازماندهی دریافت کمک‌های پزشکی بین‌المللی و خرید اقلام فوری از کشورهای خارجی مطرح نبود، مرتب تبلیغات سازماندهی شده‌ای را طراحی کرده بودند که القا کنند که نظام از یک طرف در انزوای بین‌المللی قرار دارد که کشوری حاضر به ارسال کمک‌های فوری به ایران نیست و اما از طرف دیگر، حتی در موارد مشخص هدایا و کمک‌های خارجی در دسترس هم، کشور تمایل دارد حتی به قیمت از دست رفتن جان مردم، همین موارد کمک‌های اهدایی کشورهای غربی را رد کند.»

شتر در خواب بیند پنبه دانه

اما کرونا و اخبار ماورایی منافقین در مورد آمار مبتلایان بهانه خوبی شد برای اینکه سری هم به گذشته موج سواری منافقین بر روی مشکلات مردم داشته باشیم.

به سال‌ها قبل برگردیم، به سه دهه قبل، جایی که فکر تئوریسین و سرکرده منافقین گمان می‌کرد حیات نظام جمهوری اسلامی در جنگ است و اگر جنگ نباشد، سران جمهوری اسلامی همه چیز را خواهند باخت.

جنگ قصه خانمان‌سوزی بود که جان بسیاری از عزیزان ما را گرفت و ویرانی بسیاری به دنبال داشت. منافقین علاوه بر زخم‌های بسیاری که به پیکر مردم زدند، همواره به دنبال ارزیابی و تحلیل‌های خاص خودشان بودند؛ تحلیل‌هایی از این دست که حیات رژیم در جنگ است و اگر روزی جنگ تمام شود نظام نمی‌تواند مردم را با فریب جنگ، گرد خود نگه دارد!»

این تحلیل هم ناگفته پیدا بود که از سر عدم شناخت از مردم ایران بود زیرا با همین تحلیل آبکی و خیال وارد کردن ضربه کاری به نظام و فتح تهران، خواب پنبه دانه‌ای خود را دنبال کردند و ضربه سختی از مردم، ارتش و سپاه انقلابی دریافت کردند.

پیش از این نیز رجوی و گروهکش در دوران جنگ با موج سواری بر روی اصل جنگ، ضمن جاسوسی برای صدام، امتیازات بسیاری از دیکتاتور عراق دریافت کرده بودند؛ امتیازاتی که به مدد شرایط جنگی به دست آورده بودند.

اشک تمساح منافقین

کشور ما بر روی گسل زله قرار دارد و هر سال میزبان شمار زیادی زله ریز و درشت است. در کنار مصیبت بی‌شمار خرابی خانه و کاشانه مردم و مرگ عزیزان بسیار، منافقین اما موج سواران این نوع مصیبت‌ها نیز هستند و تلاش می‌کنند از این نمد نیز کلاهی بدوزند. نمونه بارز این مصیبت، زله پر غم کرمانشاه بود و تلاش منافقین برای موج سواری روی این مصیبت. سران این فرقه در اولین ساعات زله بیانیه صادر کرده و به اصطلاح با مردم ابراز همدردی کردند و در ادامه اشک تمساح ریختن‌شان، تلاش کردند با القای حس ناامیدی و یأس در میان مردم زله زده، اینگونه القا کنند که اهالی این استان توسط حکومت فراموش شده‌اند و هیچ کمکی به آنها صورت نگرفته است. اما از آنجا که دروغگو کم حافظه است، در تلاشی دیگر خبر از غارت گسترده کمک‌ها در کرمانشاه و عدم برنامه‌ریزی در توزیع کمک‌ها دادند! شیوع گسترده بیماری وبا، اعلام اینکه جنازه‌های زیادی زیر آوار مانده و بیرون آورده نشدند، خبر اختلاس فلان مسئول و بهمان مقام از کمک‌ها و. تمهیدات دیگر منافقین برای گرم کردن تنور شایعات بود. وقتی هم که تنور گرم شد با انتشار فراخوان اعلام کردند آمادگی دریافت کمک‌های بین‌المللی برای زله‌زدگان را دارند! حالا این کمک‌ها چگونه دریافت شود، چگونه سرجمع شود و از چه طریق به دست زله‌زده‌ها برسد. خدا می‌داند!

جهان گردد به کام کاسه لیسان

فروردین سال قبل را با سیل‌های ویرانگری آغاز کردیم. گلستان، لرستان، خوزستان و فارس. هجوم سیل ناجوانمردانه شست و برد هر آنچه خیلی از هم وطنان داشتند و غصه‌ای شد حدیثش که ایران را فرا گرفت. اما بین همه این مصیبت‌ها، سرکرده منافقین باز هم سعی کرد از دخمه آلبانی خودی نشان بدهد؛ از جوانان غیور در سراسر کشور می‌خواهم به کمک‌رسانی فعال به سیل زدگان در فارس، لرستان، خوزستان، سیستان‌وبلوچستان، اصفهان، بوشهر، ایلام، قم، کرمانشاه، گلستان و دیگر نقاط کشور اقدام کنند. کمک‌رسانی مستقل مردمی یک وظیفه مبرم ملی و میهنی است. سردمداران فاسد با چپاول اموال مردم و به هدر دادن آنها در سرکوب و تروریسم و جنگ‌افروزی و پروژه‌های ضد ملی اتمی و موشکی، شهرها و روستاهای کشور را به ویرانی کشانده، از حداقل زیرساختها محروم کرده‌ است.» ای کاش فقط اندکی سواد این سرکرده بیشتر می‌بود تا سیل را به هر چیزی ربط ندهد.

حالا این جوانان غیوری که سرکرده منافقین از آنان صحبت می‌کند کیست؟ خدا می‌داند. ای کاش از کامیون‌ها، گروه‌های گسترده مردمی و سیل خروشان طرفدارانی که مریم رجوی همیشه از آن سخن می‌گوید و در واقعیت حتی به اندازه یک باریکه آب هم نیست را می‌دیدیم؛ اینکه این سیل خروشان با پرچم‌های سازمان مجاهدین خلق ایران» به کمک سیل‌زده‌ها بروند، آذوقه ببرند، راه ایجاد کنند، درمان کنند، خانه بسازند و. . مگر نه اینکه سیل خروشان دارند؟ خب چرا جاری‌اش نکردند برای حمایت و امداد در سیل؟

واقعیت اما رنگ دیگری دارد؛ مشکلات مردم ایران از چند نظر برای فرقه پوشکی منافقین خوب است؛ اول مصرف داخلی؛ برای تکرار چرندیاتی مثل اینکه آلترناتیو نجات مردم ایران، فقط و فقط منافقین هستند.

دوم برای ابراز وجود؛ کأنه معتادی سری بجنباند که هنوز زنده‌ام و نمرده‌ام.

سوم؛ به زمین و زمان زدن برای گدایی از این و آن و به بهانه کمک به مردم ایران و اینها کم چیزهایی نیست برای فرقه‌ای که ابدا حرف و حدیث‌هایش به گوش مردم ایران نمی‌رود. به همین ژست‌ها امید دارند برای جلب اعتمادی هر چند اندک ولو از چند ساده دل و به قدر چند دلار پول بیشتر.

خاتمه این موج سواری هم که خب معلوم است. تلاش برای به حال آوردن مشتی پیر فرتوت؛ شما شاخص مقاومت و پایداری و جانفشانی در راه آزادی هستید. امروز نه فقط آزادی ایران و ایرانی بلکه شیرازه زندگی شهرها و روستاهای آن یعنی روستاهای سراسر ایران در گرو نبردتان برای سرنگونی رژیم ی است.» و باز هم همان حکایت شقایق و گودرز!


درباره جایگاه ن در جامعه در دهه‌های اخیر بحث‌های مفصلی مطرح شده است. در روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این بحث‌ها از سوی گروه‌های اسلام‌گرا و چپ‌گرا و لیبرال بارها به بحث گذاشته شده و نقدهایی به تفکرات موجود در عرصه‌های مختلف مطرح شده است.

روشن است که در میانه این بحث‌ها، مردم راه خود را برگزیده و شیوه‌ای به عنوان راه و روش غالب به پیروزی رسیده است که این، بی‌تردید راهی ناگزیر برای حکمرانی در میانه اختلافات فکری و ایدئولوژیک بوده است.

با این وجود طنز ماجرا اینجاست که پس از تثبیت نظام اسلامی، نقدهایی به حوزه‌های حاکمیتی در خصوص ن از سوی گروه‌هایی مطرح شده که خود هیچ نسبتی با آزادی و حقوق ن ندارند. در واقع حتی اگر بپذیریم که نقدهایی در رابطه با ت‌گذاری حوزه ن در جمهوری اسلامی قابل طرح است، بی‌تردید ناقدان نمی‌توانند از میان گروه‌هایی باشند که سابقه آنها نشان می‌دهد به ن جز به عنوان یک مهره ی و تشکیلاتی نگاه نکرده و هیچ حرمتی برای جایگاه زن قائل نیستند.

در 41 سال گذشته از پیروزی انقلاب اسلامی، ن نه فقط از کار کردن و آزادی در جامعه منع نشده اند، بلکه در زمینه سفر، حضور در اجتماعات و کنش‌های ی نیز دعوت به مشارکت شده‌اند. این در قیاس با بسیاری از کشورهای منطقه که همه آزادی‌های ن و شخصیت آنها را زیر سوال می‌برند، یک الگوی مناسب است که در سال‌های بعد در برخی از کشورها مورد توجه قرار گرفت.

درست در چنین شرایطی، گروه‌هایی که جیره‌خور همان کشورهای عربی بوده و در ت‌های سرکوب ن در این کشورها شریک جرم حکومت‌ها بوده‌اند، داعیه دفاع از حقوق زن سرداده و مدعی دفاع از ن شده‌اند!

نمونه این پارادوکس میان شعار و رفتار را می‌توان در ماجرای ادعاهای گروهک منافقین به وضوح مشاهده کرد. تشکیلاتی مستبد که هم‌دست دیکتاتور عراق بود و او را در سرکوب جریانات آزادی‌خواهانه یاری می‌کرد، حالا در آلبانی، مدعی حقوق ن شده و هیچ توضیحی نمی‌دهد که چطور می‌تواند از ازدواج‌های اجباری در این تشکیلات دفاع کند و یا شکنجه‌های جنسی به اعضای خود را در درون پادگان‌های مخوفی که دارد، توضیح دهد.

ن به راستی در گروهک منافقین از چه شأنی برخوردارند و این سازمان چه توضیحی درباره فساد مسعود رجوی و رابطه‌های جنسی متعدد او با ن این تشکیلات دارد؟

گروهک منافقین که اعضایش بارها تا حد خودکشی و پذیرش اعدام تشکیلاتی راه اعتراض و فرار را طی کرده‌، امروز نه از لحاظ فکری و نه عملی تحول نیافته‌، اما شعار دفاع از حقوق ن را مناسب دیده‌ است تا ضمن پاک کردن تاریخچه سیاه ت‌های ضد زن خود، از طریق شبکه‌های اجتماعی به جمهوری اسلامی فشار وارد آورد که در زمینه حفظ و دفاع از حقوق زن ناکارآمد بوده و مستوجب سرزنش است.

در 41 سال گذشته از انقلاب اسلامی، بارها و بارها ن ایرانی برای کشورشان افتخار آفریده و شانس آن را داشته‌اند تا در زمینه‌های علمی، هنری، ورزشی و ی در سطح جهان مطرح شوند. روزی نیست که خبر این موفقیت‌ها در رسانه‌های جهانی پوشش داده نشود. در این میان سوال از رهبران گروهک تروریستی منافقین این است که در این سال‌ها که به عنوان یک گروه تروریستی علیه ملت خود جنگیده‌اند، کدام عضو زن این سازمان توانسته خود را در مجامع بین‌المللی مطرح کند و کدام افتخار را بیافریند؟ اعضای گروهک منافقین، چطور در این چهار دهه توانسته‌اند استعداد خود را به ظهور برسانند و دردی از دردهای جامعه بشری دوا کنند؟

بیچارگانی که پشت یوزرهای جعلی در شبکه‌های اجتماعی نشسته و ندای آزادی ن سر می‌دهند، همان قربانیان آزار و اذیت جنسی در پادگان‌های نفاق هستند و خوب است که مدعیان آزادی ن که سه‌شنبه و چهارشنبه سپید به راه می‌اندازند، برای یک بار هم که شده سری به این پادگان‌ها زده و به دور از نیات ی، وضعیت حقوق زن در این پادگان‌ها را هم بررسی کنند تا شاید نظرشان درباره اصالت شعارهایی که سر می‌دهند، تغییر کند.


پولشویی همواره از اقدامات تبهکارانه‌ای بوده است که نه تنها گروه‌های خلافکار مرتکب می‌شوند بلکه برخی از دولت‌ها نیز از چنین روشی بهره می‌گیرند. در کشورهایی که باندهای مافیایی به طور گسترده درگیر پدیده پولشویی هستند این اقدام خلافکارانه، دولت‌ها و تمداران را هم درگیر می‌کند و علاوه بر اثرگذاری بر اقتصاد آن کشور، باعث بی‌اعتباری آن در تجارت جهانی و مناسبات بین‌المللی اقتصادی می‌شود به ویژه که در سال‌های گذشته همواره پولشویی یکی از روش‌های تأمین مالی گروه‌های تروریستی نیز بوده است.

کشورهای درگیر با این پدیده، به شدت تحت فشار قوانین بین‌المللی و سازمان‌های بین‌المللی هستند و مجازاتی نیز برای اینگونه کشورها درنظر گرفته می‌شود.

بیست‌ویکم فوریه گروه ویژه اقدام مالی در مقابله ‌با پولشویی (اف‌ای‌تی‌اف)

اعلام کرد آلبانی را به‌همراه پنج کشور دیگر به فهرست کشورهای تحت نظارت شدید» یا فهرست خاکستری اضافه کرده است. این فهرست شامل کشورهایی است که حوزه‌های قضایی آن‌ها دارای نواقص راهبردی» در جلوگیری از پولشویی و جرایم سازمان‌یافته هستند و از این رو تحت نظارت شدیدتر قرار دارند.  

آلبانی درحالی وارد این لیست شد که در سال 2015 از آن

خارج شده بوده اما مجددا توسط گروه کارشناسان شورای اروپا با مسئولیت ارزیابی اجرای استانداردهای مبارزه با پولشویی و جرایم سازمان‌یافتۀ اف‌ای‌تی‌اف، موسوم به مانیوال، در آن

گنجانده شد.

مانیوال در اوایل سال 2018 در گزارشی از مقامات آلبانی

خواسته بود تا تلاش‌های خود را برای پیگرد قانونی افراد درگیر در پولشویی و مصادره اموال آن‌ها انجام دهند. گزارشی که برای آلبانی بسیار منفی بوده است و ارتباط بین فساد و سازمان‌های جنایی مرتبط با پولشویی را در این کشور

نشان می‌دهد و به مقامات هشدار می‌دهد که اقدامات کافی برای مقابله با این پدیده انجام نشده است.

مانیوال

تصدیق می‌کند که مقامات آلبانی به خوبی از خطرات ناشی از پولشویی برای اقتصاد رسمی باخبر هستند و در مواجهه با خطرات آن سازوکارهایی را در مقیاس ملی ایجاد کرده‌اند. هرچند، تأثیرگذاری این سازوکارها به طور کامل اثبات نشده است  و حوزه‌هایی وجود دارد که در آن‌ها وصول به نتایج مؤثرتر قابل انتظار بوده است.

فقدان اقدام مقتضی از سوی آلبانی در مقابله ‌با پولشویی، موضوعی است که دولت ایالات متحده آمریکا نیز بر آن

صحه می‌گذارد. براساس گزارش سال 2019 وزارت خارجه آمریکا درباره پولشویی و جرایم مالی، دولت آلبانی هیچ پیشرفت مهمی در مقابله ‌با پولشویی و جرایم مالی در سال 2018 نداشته است. در این گزارش

تأکید شده است که آلبانی به‌دلیل فساد، شبکه‌های روبه‌رشد جرایم سازمان یافته و نهادهای قانونی و دولتی ضعیف، همچنان در مواجهه‌ با پولشویی آسیب‌پذیر است.

همین وضعیت و استمرار آن کمیسیون اروپا را وادار کرد تا ضمن گسترش سازوکار کنترل پدیده پولشویی در آلبانی، این کشور را پس‌ از پنج سال بار دیگر در فهرست خاکستری کشورهای در معرض خطر بالای پولشویی قرار دهد.

اگرچه درخصوص قرارگرفتن آلبانی در فهرست خاکستری اف‌ای‌تی‌اف نکته‌ای قابل‌توجه و نگران‌کننده وجود دارد که آن را از سایر کشورهای حاضر در آن فهرست متمایز می‌کند و آن پذیرایی این کشور از یک گروه تروریستی با سابقه‌ای طول‌ودراز در فعالیت‌های غیرقانونی جمع آوری پول است.

سازمان مجاهدین خلق یک گروه چریکی مخالف حکومت ایران است که تا چند سال پیش در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا، انگلستان و کانادا

قرار داشت. این گروه تروریستی که با بیش‌ از 2500 نفر از نیروهای خود در سال 2016 به آلبانی منتقل شد، از جمله گروه‌های تبهکاری است که سابقه طولانی در پولشویی و فعالیت‌های مالی غیرقانونی دارد.

براساس

گزارش تروریسم سال 2009 وزارت خارجه آمریکا، برمبنای شواهد به‌دست‌آمده پس از سقوط صدام‌، منافقین از سال 1999 تا 2003 میلیون‌ها دلار از صدام بابت برنامه جانبی نفت در برابر غذا» دریافت کردند. بر پایه این گزارش، در جریان اشغال عراق لیستی از سیزده سازمان به دست آمد که چنین کمک‌هایی را از صدام دریافت می‌کردند و نام منافقین هم در بین آن‌ها مشاهده می‌شود. این گزارش می‌افزاید شواهدی که نشان‌دهنده ارتباط منافقین با رژیم سابق عراق است، شامل اسناد مکتوب و نیز ویدئوهایی است از اهدای کیفی از پول به رهبران شناخته شده منافقین توسط صدام و آموزش‌های نظامی ارتش عراق به منافقین.

علاوه بر آن، موارد متعددی از گزارش‌های متعلق به ایجاد مؤسسات خیریه پوششی توسط منافقین در اروپا به ویژه آلمان موجود است که اعضای منافقین به نام جمع‌آوری کمک به کودکان نیازمند، پول‌های دریافتی از شهروندان اروپایی را در حساب‌های متعلق به مجاهدین خلق قرار می‌دادند. از آن ‌میان، می‌توان به گزارش اداره امنیت فدرال آلمان در سال 2008 و گزارش تحقیقاتی مؤسسه رند در سال 2009 اشاره کرد.

اداره امنیت فدرال آلمان (بی‌اف‌وی) در سال 2008 در گزارشی 23 صفحه‌ای درباره مجاهدین خلق، این گروه را سازمانی تروریستی

توصیف کرده است که به‌طور کنش‌مند به فعالیت‌های غیرقانونی جذب سرمایه می‌پردازد. در این گزارش آمده است که شورای ملی مقاومت ایران، بازوی ی مجاهدین خلق در اروپا و آمریکای شمالی، به دلیل تبلیغات گسترده و اقدامات سازمان‌یافته در جذب سرمایه، توانسته توجه عمومی را به خود جلب کند.

همچنین مؤسسه رند، که یک اندیشکده وابسته به دولت ایالات متحده آمریکاست، در سال 2009 با انتشار گزارشی مفصل درباره مجاهدین خلق به فعالیت‌های گسترده این گروه در جذب غیرقانونی سرمایه

اشاره می‌کند. این گزارش به تحقیقات جنایی صورت‌گرفته درخصوص منافقین در سال 2001 در ایالات متحده، انگلستان و آلمان

اشاره می‌کند که با افشای فعالیت‌های پولشویی مرسوم مجاهدین خلق، به دستگیری و محاکمه چندین نفر از اعضای آن منتج شد.  

مجاهدین خلق بارها توسط رسانه‌ها در معرض این پرسش قرار گرفته‌اند که منابع مالی آنها وابسته به کجاست. اما همواره سکوت کرده‌اند. همین موضوع بر تردیدها مبنی بر اینکه این گروه، اقدامات گسترده‌ای را در حوزه پولشویی انجام می‌دهد و بخشی از اموال آن نیز در یک فرآیند پیچیده پولشویی توسط برخی کشورها تأمین شده است می‌افزاید.

نگرانی اینجاست که اکنون یکی از گروه‌های تروریست و تبهکار و دارای سابقه در زمینه پولشویی بیش از پنج سال است که در آلبانی، این کشور عضو خاکستری لیست اف‌ای‌تی‌اف حضور دارد و مناسبات گرمی نیز میان رهبران این گروه با مقامات آلبانیایی برقرار شده است.

این موضوع احتمالا اوضاع را کمی در آلبانی و حتی حوزه بالکان پیچیده‌تر کند و منجر به تقویت بیشتر تروریسم و پولشویی و تضعیف سازوکارهای بین‌المللی برای مبارزه با پولشویی در بالکان شود. این ترس آنجا بیشتر می‌شود که بدانیم بالکان بهشتی برای شبکه‌های جرایم سازمان‌یافته و یکی از منابع تأمین‌کننده عناصر گروه‌های افراط‌گرا مانند داعش بوده است.

آلبانی سال‌هاست به طور جدی به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپاست اما روند آغاز مذاکرات برای پیوستن تیرانا به این اتحایه به دلایل متعدد از جمله فساد و پولشویی تاکنون ناکام مانده است. تیرانا در حوزه قانون‌گذاری علیه پولشویی تاکنون اقدامات قابل توجهی را انجام داده است اما همانطور که مانیوال نیز اذعان می‌کند این اقدامات وارد حوزه عمل و اجرا نشده است. محدود کردن گروه‌های تبهکار از جمله مجاهدین خلق و مشخص شدن سازوکارهای مالی این گروه و منابع تأمین مالی آن می‌تواند تا حدود زیادی به شفافیت کمک کند و این موضوع می‌تواند آلبانی را وارد مرحله عملی مبارزه با پولشویی کند.


مرگ اساسا یک پدیده ی نامیمون و نامبارک است. انسان های معقول و منطقی ، حتی برای دشمنان خود هم آرزوی مرگ نمی کنند. اما در جهان شاید فقط یک گروه یا یک سازمان است که بر طبل مرگ و نابودی کوبیده واز هر شرایطی سعی در آمارسازی برای مرگ و میر کرده و مردم را به سمت مرگ سوق می دهد.
ستاد اجتماعی مجاهدین ! یکی از ضدخلقی ترین و ضدبشری ترین ارگان های موجود است. کار این ستاد مرگ! سمت و سو دادن مخاطبینش برای مرگ و نابودی و عدم است.
تنها وظیفه ی این ستاد ، ایستادن درخارج گود و صدور فرمان برای مرگ است. اگر تمامی این فراخوان ها برای مرگ خوب است ، راستی چرا اعضای این ستاد بیگانه با مردم ، خود به وسط این میدان مقدس ! نمی شتابند؟!
بیشترین تلفات مجاهدین ، محصول کارکردهای این ستاد مرگ می باشد. تنها وظیفه ی این ستاد، ترغیب جوانان برای هم آغوشی با مرگ است. با اشاره به چند تیتر، به عنوان نمونه می توان بیشتر پی به ماهیت پلید این ستاد ضدخلقی برد:
” چهارشنبه آتش- چهارشنبه شورش” ، ” به آتش کشیدن نمادهای حکومت” ، ” آتش زدن تصاویر” ، ” آتشفشان خشم ” ، کانون های شورشی بپاخیزید” ، ” میدان شورش، میدان آتش ،…”
از این موارد فقط و فقط می توان به عمق رذالت و خشونت طلبی مشتی انسان نما پی برد که آرزوی قلبی شان نابودی مردم و ریخته شدن خون جوانان است تا آنها را قدمی به قدرت و سلطه ی ضد مردمی شان نزدیک کند. نفرت افکنی و تبلیغ خشونت و کشته سازی تنها کارکرد این ستاد مرگ می باشد.

در منطق حاکم بر این ستاد ، باید همه مردم ایران فدای مسعود رجوی شوند. در قاموس این ستاد باید همه مردم را به سمت مرگ سوق داد. البته تمام منطق و ایدئولوژی مجاهدین و رهبری اش درت های ابلهانه ی این ستاد ضد خلقی خلاصه می شود.
نگاهی کوتاه بر تبلیغات وکارکرد های این ستاد نشان می دهد که مسئولان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور، جملگی در غار” زندگی می کنند و با تحولات داخلی بیگانه اند. صدور همه ی فراخوان هایشان نیز یک طنز بیش نیست.

زمانی اولین و آخرین وظیفه ی این ستاد اعزام تیم های ترور به داخل ایران بود، به قطع و یقین همه ی تیم ها ضربه می خوردند ونفراتشان به کام مرگ فرستاده می شدند، تنها و تنها کسانی زنده ماندند و امروز زندگی عادی شان در جریان است که یا خود را تسلیم نیروهای انتظامی کردند و یا شانس آورده و دستگیر شدند. به جز این همه مرده اند و اکنون زیر خاک آرمیده اند.هیچ ده به عراق و به پادگان اشرف برنگشت.

اساسا ترور، فرزند شوم این ستاد غیر اجتماعی است . هر کس هم با این ستاد در می افتد به ترور و مرگ تهدید می گردد. به دوستان و یاران خود هم رحم نمی کنند. شاید بتوان یکی از شاخص‌ترین عملکردهای این ستاد، تهدید کسانی را عنوان کرد که به هر شکلی با رهبر فرقه یا مریدان درافتاده و با روند کار آنها مخالفت دارند. معمولا عوامل فرقه‌گرا در این موارد با این افراد به شدت برخورد می‌نمایند و در ابتدا شخص را بایکوت کرده و حتی تا مرحله حذف فیزیکی نیز پیش می‌روند. مثال‌های بسیاری از این گونه رفتار فرقه‌گرایان می‌توان عنوان کرد. از جمله اینها، حسن صباح و گروه‌های ترور مستقر در قلعه‌ الموت را می توان برشمرد. ترورهای درون‌گروهی نیز زمانی از عملکردهای این ستاد بود.

تا کنون، کثیف ترین و رذیلانه ترین کارهای مجاهدین به دستور مریم و مسعود ، توسط این ستاد انجام گردیده است . این ستاد جرثومه ی شیطان و کانون فساد است. تمامی حمله و هجوم ها به مخالفان به دستور این ستاد انجام می گردد.
امروز هم این ستاد ضدبشری ، از درون غار جهالت رجوی ، فراخوان های مسخره و مضحک صادر می کند.
جالب هم این است که این ستاد حتی یک شنونده هم در داخل ایران ندارد ! تنها ستادی است که مخاطب ندارد. تنها صدائی هم که می توان از این ستاد شنید پژواک و انعکاس زوزه های خودشان است که شاید دوباره به خودشان بر می گردد!
ارتش سایبری! ارتش سایبری ! هم که هر روز تکرار می کنند، مشتی انسان های درون قبر وغار هستند که آبشخورشان این ستاد ضد مردمی است . همه چیز در مجاهدین مسخره است. همه شیطان بازی های این سالخوردگان در پشت کامپیوترهای تحت کنترل رجوی ها، باز هم محصول این ستاد ضد اجتماعی و ضدمردمی است . جالب هم اینکه تمام کارکردهای این ستاد اجتماعی !!! هرگز راه به جائی نبرده است و آب در هاون کوبیدن ، مشتی ابله و افراد ناآگاه و بیگانه با مردم است .
خطاب به شیاطینی که در این ستاد ضدخلقی ، عمله ی شیطان بزرگشان هستند ، می گویم تا دیر نشده خود را از چنگ رجوی شیاد نجات بدهند. زندگی بدون نفرت حق همه ی انسان هاست ، حقی که سالها رجوی از شما دریغ کرده است ، کاشتن بذر نفرت و دور نگه داشتن شما از مردم تان ، تنها ارمغانی است که رهبر جلاد و خبیث شما ، به شما هدیه داده است. این بیگانگی ، زنجیری است که بند اسارت تک تک اسرای رجوی است …
فرید


در زمانی که رژیم بعث، مردم را از رفتن به نماز جمعه بر حذر می‌‏داشت و به بمباران و موشک‌باران نماز جمعه تهدید می‌‏کرد، منافقین نیز بیکار ننشسته و با یک طرح از قبل تعیین شده و هماهنگ با رژیم عراق، نماز جمعه تهران را در ۲۴ اسفند1363 به خاک و خون کشیدند. در این جنایت ۱۴ نفر شهید و ۸۸ نفر مجروح شدند. مقام معظم رهبری حضرت آیت‏ الله ‏‌ای (مدظله‌العالی) که در آن زمان در مقام ریاست جمهوری و امام جمعه تهران در حال ایراد خطبه‏‌های نماز بودند، پس از انفجار بمب، با صلابت و بدون هیچ گونه تزلی به خطبه‏‌ها ادامه دادند و این امر موجب تقویت روحیه ضداستکباری نمازگزاران و امت شهیدپرور ایران شد.

رومه کیهان در ۲۵ اسفند1363 نوشت: بر اثر انفجار یک بمب دستی در محل برگزاری نماز جمعه تهران که در ساعت 12:29 دقیقه روز گذشته صورت گرفت، چند تن از نمازگزاران شهید و مجروح شدند. رژیم عراق که قبلاً اصابت موشک‌های دور برد ایران به شهرهای کرکوک و بغداد را انفجار بمب توصیف کرده بود، در یک هماهنگی ناموفق با عوامل ضد انقلاب داخلی، قصد داشت به هنگام انفجار بمب در صفوف نمازگزاران تهران، هواپیمایش را در ارتفاع بالا به حریم هوایی تهران اعزام کند و ادعا کند که صدای انفجار، ناشی از بمباران تهران بوده است؛ اما با تاخیر ورود هواپیمای عراقی به آسمان تهران و انفجار بمب، نیم ساعت قبل از آمدن هواپیما‌ها، این توطئه تبلیغاتی با شکست مواجه شد و هواپیماهای عراقی نیز با آتش به موقع و قدرتمند پدافند هوایی متواری شدند.»

شرح این ماجرای حماسی در پیام نوروزی بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی به خوبی ترسیم شده است: قصه‌ روز جمعه را که آن‌طور باشکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن‌طور مردم با طمأنینه . مخصوصاً نگاه می‌کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست؛ ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن‌طور گوش کردند، آن‌طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. با یک همچو ملتی کسی نمی‌تواند مقابله کند. ملتی که این‌طور است؛ آن روزی که اعلام می‌کنند که می‌خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آن‌هایی که نمی‌آمدند برای نماز، (از) قراری که برای من نقل کرده‌اند، آن‌هایی که برای نماز جمعه هم نمی‌آمدند، هفته‌های دیگر، این هفته آمده‌اند.»

خطیب جمعه، بلافاصله پس از آن انفجار، بحث خود را این‌گونه ادامه داده بود: بحث اصلی که در این هفته من در خطبه‌ دوم می‌خواستم بگویم همین مسأله‌ای است که الان مسألة محسوس و ملموس ماست. هفته‌ای که گذشت برای جمهوری اسلامی ایران هفتة مقابله به مثل بود. در مقابل شرارت‌ها، در مقابل جنایت‌ها، در مقابل خباثت‌ها همه دیدند که ما مقابلة به مثل می‌کنیم و مشت را با مشت محکم‌تری پاسخ می‌دهیم. اگرچه دشمن ما یک دشمن ناجوانمرد و خبیث است؛ اما این یک چیزی نیست که احتیاج به استدلال داشته باشد. برای او وقتی که در میدان جنگ نمی‌تواند مقاومت کند، وقتی تو دهنی در میدان جنگ می‌خورد، برای او شهر، روستا، بیمارستان، محل نماز جمعه و اجتماع انبوه مردم غیرنظامی تفاوتی نمی‌کند؛ هرجا را که از دستش بیاید می‌زند.»

در این واقعه عده‌ای مجروح و عده‌ای به شهادت رسیدند. سیدمحمد شاه‌مرادی، سیدمجید محمدی، لطفعلی عرفانی، ابراهیم سیاهی‌عروجی، سیدمهدی رضوی‌نیا، محمد حاجی‌هاشمی، رجبعلی تلکانی، پرویز شعبانی، عباس رایگان، ذکریا فرجی‌بیگی، مهدی ابراهیمی، محمد غفاری، حاج‌مجتبی توانگردهقان، علی احمد‌پور‌فیروزآبادی و محسن ظهیری از جمله شهدا بودند. مجروحان واقعه نیز به بیمارستان‌های مصطفی خمینی، فیروزگر، سمیه، سینا، امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند.


معاون بهداری دولت آلبانی مبتلا شدن 33 نفر و فوت سه نفر تا این لحظه در آلبانی را بدلیل ویروس کرونا اعلام و تاکید کرد این بیماری تیرانا و 5 شهر دیگر را درگیر کرده است. تا قبل از این دولت آلبانی علیرغم همسایگی با دولت ایتالیا که بعد از چین دومین کشوری است که با ابتلا به کرونا درسطح گسترده مواجه است از اعلام هرگونه خبر مبنی بر احتمال شیوع خودداری کرده بود .

طبق دستورالعمل معاون بهداری، مدارس، اماکن وهرگونه فعالیت وتجمع تعطیل اعلام شده است. سایت ها و ارگان های تبلیغاتی فرقه مجاهدین خلق بعداز مدتها سکوت بناچار بخش هایی از مصاحبه معاون بهداری آلبانی را منتشر کرده اند. سران این فرقه از روزهای اول انتشار این ویروس در ایران تلاش کردند که برموج آن سوار و ضمن متهم کردن رهبران دولت ایران به پنهان کاری آمار و دروغ های نجومی از میزان ابتلایان و فوتی ها منتشر کنند تا ضمن ایجاد فضای ترس و ناامیدی و نشان انگشت اتهام بسوی رهبران و مسئولین ایران آنها را عامل اصلی بروز این فاجعه انسانی قلمداد نمایند.
بعد از شکستن سکوت درقبال شیوع ویروس کرونا در آلبانی تدابیر شدید حفاظتی و امنیتی در مقر اشرف سه به اجرا گذاشته شد. طبق خبرهای رسیده هرگونه تردد به خارج از مقر را ممنوع اعلام کرده واز انها خواسته اند از دادن درخواست تماس خودداری نمایند. مسئولین مستقر در مقر کماکان از دادن هرگونه خبر درخصوص وضعیت مقر بلحاظ شیوع ویروس کرونا و تعداد احتمالی نفراتی که مبتلا شده اند خودداری می کنند.
رهبران فرقه ای که مسئولین دولت ایران را متهم به پنهان کاری در مورد آمار مبتلایان و قربانیان این ویروس می کنند چگونه است که خودشان در شرایطی که خانواده اعضا بشدت نگران سلامتی فرزندان و وابستگانشان هستند از دادن هرگونه اطلاع از سلامتی آنها و یا فراهم کردن شرایط برای برقراری تماس خودداری می کنند؟ به چه دلیل خانواده ها دراین شرایط بحرانی و تاثیرات منفی روحی روانی آن نباید از سلامتی عزیزانشان باخبر شوند؟ عدم شفافیت مسئولین فرقه مجاهدین خلق درقبال وضعیت اعضا خانواده ها را دچار این چالش می کند که چگونه می توان ادعای دلسوزی وهمدردی شما را در قبال سرنوشت وسلامتی مردم ایران پذیرفت درحالیکه بخشی از مردم که خانواده های اعضای فرقه ات هستند دراین شرایط بحرانی از حق تماس واطلاع رسانی از وضعیت سلامتی وابستگانشان محروم هستند؟ برهمین اساس خانواده های اعضا ومردم ایران حق دارند که از رهبران این فرقه سوال کنند که چرا به کمپین حمایت از مردم که درخارج کشور و بمنظور احساس همبستگی با قربانیان بیماری کرونا تشکیل شد نپیوستند؟ واقعیت این است که مریم رجوی شیوع بیماری کرونا در آلبانی را دستاویزی برای سرکوب هرچه بیشتر اعضا وقطع کامل ارتباط شان با دنیای خارج از فرقه قرار داده است. طبق خبرهای رسیده درحال حاضر به همین بهانه فقط مسئولین سرسپرده رجوی حق خروج از مقر اشرف سه را دارند ومابقی نفرات بشدت تحت کنترل قرار گرفته اند که البته ادامه این وضعیت بدون شک منجر به افزایش مشکلات روحی وروانی در اعضا خواهد شد چرا که آنها بشدت نگران سلامتی خود وپنهان کاری رهبران فرقه خواهند بود.

اکرامی


وقتی هموطنان ما درگیرویروس کرونا هستند تا دیگران را نجات بدهند و همه در بیمارستانها جان فشانی می کنند و وقتی دردهای این مردم رنج کشیده را می بینم بجز یک آها دیگرکاری از دستم بر نمیاید.

اما کسی که خودش را رهبر می نامد و می گوید در همه جا جلودار نیروهایش هست و پیشتاز مردم است فقط به دنبال جنگ و خون ریزی است  هیچ گاه دردی از کسی دوا نکرده فقط نمکی بر زخمهای مردم بوده که درد و رنج بیشتری بکشند تا خودش به قدرت برسد.

در پیام اخیر این جانی خائن در بحث کرونا و به دنبال اغتشاش و برهم زدن آسودگی مردم است و پیام پشت پیام که بیاید خیابانها و نیروهای انتظامی و غیره را کنار بزنید و رژیم را سرنگون بکنید.

این رهبر چقدر احمق است که با وجود این که وضعیت مردم بجان آمده را می بیند ولی به دنبال قدرت و خون خواری خودش است.

در حال حاضر در یک نگاه هر کسی این پیام را می شنود به جز دشنام و به تنفر رسیدن از این جانی خود فروخته دیگر حرفی نثار او نخواهد کرد و مردم ایران خوب فهمیدند که چه کسی دشمن و چه کسی غم خوار آنها هست.

پس باید به این فرقه قدرت طلب گفت با پیامهای تو خالی هیچ گاه مردم ایران را نمی توانی بفریبی اگرراست میگویی پا به بیرون از سوراخ بزار و خودت را نشان بده و بگو من هم زده هستم ،چون تو که خودت را رهبر پیشتاز می نامی و با تفاسیر قرآن هم خوب می توانی تقلید ها را در بیاوری و اگر دلسوز هستی آن قیافه نکبت بارت را نشان بده چون پیشتازی

ما جدا شدگان و آنهای که مثل من در فرقه تو فریب حرفهای زیبای تو را خوردند دیگر می دانیم پشمی به کلاهت باقی نمانده و چهل سال با دغل و دروغ چگونه خیلی ها را به کشتن دادی ودیگر آلبانی خط آخر است و خوب هم می دانی دیگر برگشتی به مرزها متصور نیست.

پس خواهشا دست از انقلابی گری بردار چون تو مرد میدان نیستی و همیشه سر بزنگها پا به فرار گذاشته ای و فقط داستان سرایی می کنی برای خودت .!!!!

تیرانا ، غلامرضا شکری ، سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی


دوستان، حتما در جریان ویروس کرونا یا همان کوید ۱۹» هستید که چگونه در حال گسترش است و تا کنون طبق گفته بهداشت جهانی بیش از ۱۸۰ کشور را در بر گرفته و هیچ قدرتی مانع گسترش آن نیست و همچنان در حال تلفات جانی گرفتن است.

تمامی کشورهای جهان تدابیر مشخصی را اتخاذ کردند که مانع گسترش و یا تلفات جانی این ویروس گردند. از طرفی هم کشورهایی هستند که به یاری یکدیگر شتافته اند و در حد توانشان کمک می کنند تا بتوانند در جهت کمک رسانی به هم نوعان خود اقدام نمایند. این تلاش های انسان دوستانه هیچ گاه در بین جوامع بشری فراموش نشده و اتفاقا ملل را به هم نزدیک کرده و در تاریخ تحت عنوان یک همسویی و کمک به نوع بشریت بیاد خواهد ماند. اگر اخبارها را دنبال کرده باشید حتما که متوجه منظور این بنده خواهید شد.

اما آنچه در این بین بسیار حائز اهمیت است تنظیمات برخی کشورها و جریانات و گروه ها می باشد که در رابطه با مردم ایران انجام می گیرد و عمق کینه های شتری خودشان را به نمایش می گذارند. در وانفسایی که خودتان شاهدش هستید و از نزدیک لمس می کنید، سردمداران کاخ سفید بر علیه مردم ایران روزانه گام های ضد بشری بر می دارند و از بر داشتن این گونه گام ها نیز مطلقا شرم نمی کنند، علیرغم اینکه دولت و ملت آمریکا درگیر این عارضه جهانی هستند و روزانه بر تعداد مبتلایانشان افزایش می یابد و آمارکشته هایشان رو به ازدیاد است ولی هیچ گونه حس کمک انسان دوستانه در قبال مردم ایران از خود نشان نمی دهند.

در عرصه بین المللی اکنون تعداد زیادی از کشورهای جهان بر ت های ضد انسانی و ضد ایرانی ترامپ انتقادات جدی دارند  و مواضع ایشان در مقابل با مردم ایران را ننگ آلود می پندارند، حتی دولت انگلیس که از همسویان و متحدین تاریخی ایالات متحده آمریکا می باشد ولی ما شاهد افزایش فشارها از طرف آمریکا علیه مردم ایران هستیم. در همین چند روز گذشته دیدیم که تحریم های گسترده دیگری را علیه مردم ایران اعمال کردند و با افتخار آنها را نیز اعلام نموده و به اجرا گذاشتند.

نمایش مسخره و متهوع

ت متناقض کاخ سفید در این است که به خاطر فشارهای جهانی علیه ت های مخرب و ضد انسانی ترامپ،  اعلام می کنند که حاضرند به مردم ایران کمک نمایند ! جمله ای که به قول معروف مرغ پخته را هم به خنده می اندازد. هیچ بانکی و یا شرکتی در آمریکا و اروپا به جهت تحریم های ظالمانه کاخ سفید و جناب ترامپ و شرکاء حاضر نیستند که با دولت ایران جهت ارسال مواد بهداشتی معامله کرده و تجارت کنند زیرا تحریم های آمریکا آنان را هدف قرار می دهد و دچار ضرر و زیان های هنگفت می شوند. سوال اصلی و اساسی این است که تا چه زمانی حاکمان کاخ سفید می خواهند به این ت های خصمانه و ضد بشری خودشان علیه مردم ایران ادامه بدهند؟ آن هم در روزگاری که بشریت اگر به کمک هم نشتابد خسارت این ویروس مرگبار جهانی است و دودش به چشم همه خواهد رفت و تصور اشتباهی است که تلقی گردد  فقط مردم ایران و حاکمان ایران آسیب خواهند دید، بلکه همچنانکه که عرض کردم دودش به چشم همه خواهد رفت.

اما مشمئز کننده و متهوع تر از همه این اقدامات ضد ایرانی این است که عناصر فرقه تروریستی رجوی که مستمر سنگ دلسوزی مردم ایران را به سینه می زند و خودشان را کاسه داغ تر از آش می پندارند همواره حاکمان کاخ سفید را ترغیب و تشویق به ادامه ت های ضد مردمی آمریکائیها علیه مردم ایران می کنند. در جایی که هیچ کس از این ت منفعتی نخواهد برد و دیر یا زود کل بشریت باید دست در دست هم بر این عارضه مرگبار بدهند تا بتوانند جان سالم به در ببرند، فرقه مرگبار رجوی بر طبل ضد ایرانی خود می کوبد.

در معادلات ساده اگر عناصر فرقه رجوی و به طور خاص شخص مسعود رجوی و مریم رجوی می خواستند وطن پرستی و مردم دوستی خودشان را نشان بدهند می باید که علیه ت های کنونی ترامپ و شرکای نفهمش را متقاعد می کردند که اکنون زمان ت های ضد بشری نیست و باید حتی به خاطر آمریکا و مردم آمریکا و حس انسان دوستی محدودیت های حاضر بر بانک ها را بر داشته و یا تبصره هایی ایجاد می نمودند تا مواد مورد نیاز بهداشتی و ضد عفونی وارد کشور شود و در جهت استفاده مردم به کار گرفته شود ولی همچنانکه انتظار می رفت و همگان هم بر ماهیت ضد انسانی این فرقه آدم کش و ضد بشری آشنایی داشتند ، از آنها چنین احساسی که به نفع مردم ایران موضعگیری نمایند بعید بود. در واقع به قول قدیمی ها چنین انتظاری که فرقه رجوی و عناصرش علیه آمریکا موضعگیری نمایند آب در هاون کوبیدن است و نه چیز دیگری، زیرا از ابتدا تا اکنون آنان همواره همسو و همراه ت های ضد ایرانی کاخ سفید بودند و بر طبل جنگ طلبی و ضد ایرانی خودشان کوبیده اند. این ننگی است که فراموش نمی شود و به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. کاخ سفید نشین ها در توجیه این ت های ضد انسانی خودشان به گروه های ضد تروریستی ایرانی اشاره می کنند و از آنان در جهت توجیه جنایت هایشان استفاده می کنند زیرا چنین وانمود می شود که گویا آن گروه ها نمایندگان مردم ایران هستند . همچنان که تروریست های  فرقه رجوی و سلطنت طلب های رانده شده را شاهدان تصمیم گیری های خود می گیرند و تلاش می کنند که منتقدین را قانع نمایند که این ت ها را مردم ایران تائید می کنند.

ضمن محکوم کردن این ت های کاخ سفید و حاکمان ضد انسانی آنان، از مجامع حقوق بشری و دولت های جهان به ویژه اتحادیه اروپا درخواست داریم که به کمک مردم ایران بیایند و چنین ت های ضد بشری را محکوم کرده و از حمایت های خود در قبال فرقه رجوی دست بردارند و در طرف مردم ایران بیاستند. جهت تاکید ، مردم ایران در خارج ازکشور هیچ نماینده ای تحت عنوان مجاهدین خلق» و یا سلطنت طلب» ندارد که آنان بخواهند خودشان را اپوزسیون بنامند.

بخشعلی علیزادهرر


دوستان در این وانفسا که ویروس کرونا فراگیر و جهانی شده است و همه اجتماعات و جوامع به نوعی در حال امتحان دادن هستند، ملت بزرگ ایران چنان از خود کاراکتر مثبتی نشان داده که جهانیان را به شگفتی انداخته است.

در حالت معمول به محض اینکه عارضه ای در یک جامعه به وجود می آید به ویژه که اگر نگرانی در پی آن باشد، مردم ناخودآگاه برای تامین مایحتاج روزانه خود دست به کار شده و با شتاب مضاعف شروع به خرید و ذخیره سازی انجام می دهند که طبعا تنش های اقتصادی خود را در پی دارد، مثلا هواشناسی می گوید قرار است یک طوفان بشود و اینکه زمین شناسی بگوید آتشفشان فلان جا قرار است فعال شود و امثالهم.

همچنانکه هم اکنون می بینیم مردم در آمریکا و اروپا  که به زغم خودشان مهد تمدن هستند، از ترس و وحشت ویروس کرونا به فروشگاه های بزرگ  و زنجیره ای هجوم برده و تماما فروشگاه ها را خالی کرده اند. شما هر روز می توانید این صحنه ها را در اخبارهای بین المللی مانند سی ان ان، یورو نیوز و سایر شبکه های خبری جهانی و شبکه های خبری داخلی کشورها دیده و دنبال کنید. روز به روز هم بر ابعاد این مسائل افزوده می شود که کاسته نمی شود.

اکنون یک نگاهی به ایران خودمان بیندازیم، به راستی که ایرانیان تا اینجای کار ویروس کرونا باعث غرور و افتخار بودند و هستند، چه نزاکت خودشان در تامین مایحتاج روزانه، چه تلاش هایی که دولت در این زمینه انجام می دهد ، همه و همه باعث افتخار بود و هست. جهانیان به این موضوع نگاه تحسین آمیزی داشتند و اقرار کردند که ایرانیان ملتی قابل تحسین هستند. ملت ایران در گیر و دار ویروس کرونا نه تنها اقدام به تخلیه فروشگاه ها نکرد بلکه بسته های غذایی برای کسانی که امکان تامین مایحتاج یومیه را نداشتند تامین نمودند، دکتر ها و پرستارهای این مملکت با بالاترین روحیه ممکن توانستند بر این بحران جهانی که در کشور ما هم خودش را نشان داد فعالیت نموده و آنرا به کنترل خود در آورند.

اما در این بین نگاه کنیم به عملکرد فرقه رجوی و سایر دشمنان این مرز و بوم، ببینید در زمانه ای که جهانیان لب به تحسین مردم ایران و حاکمیت آن گشوده اند، دشمنان این مرز و بوم و این خاک و ملت چگونه عقده گشایی کرده و علیه مردم و حاکمیت استفراغ می کنند. همواره تلاش می کنند که نشان بدهند که مردم ایران در فقر و گرسنگی و بدبختی زندگی می کنند و هیچ چیز برای خوردن و هیچ جا برای استراحت ندارند، اما نگاه کنید که مردم ایران چگونه ثابت کردند که بسیار ملت بزرگ منش و با فرهنگی هستند و توانایی و امکان مواجه شدن با بلایای طبیعی را دارند بی آنکه از خود بیخود شوند و به فروشگاه ها هجوم ببرند.

قطعا تبلیغات مسموم و مخرب دشمنان مردم ایران زمین همچون فرقه رجوی تروریست و سلطنت طلب های مطرود بر روی روحیه مردم قهرمان ایران تاثیر چندانی ندارد و ایرانیان همچون گذشته بر افتخارات خود در تاریخ جهان خواهند افزود همچنانکه از کوروش کبیر تا کنون اینچنین بوده است.

پیروزی در این کارزار و جنگ علیه ویروس کرونا  قطعا به نفع ملت ایران می باشد و روسیاهی برای دشمنانان ملت ایران خواهد ماند.

ویروس کرونا یک بهانه بود. نقاب ها به کناری رفتند و هرکس ماهیت اصلی خودش را نشان داد.

درود بر ملت بزرگوار ایران و مردان و ن از خود گذشته آن.

یادداشت از: بخشعلی علیزاده


چند روز پیش در اخبار داشتیم که :
مشاور فضای مجازی وزیر بهداشت از منتفی شدن حضور نیروهای سازمان پزشکان بدون مرز در ایران خبر داد.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم، علیرضا وهاب ‌زاده، در حساب توییتری خود نوشت:
‏ضمن تشکر از پزشکان بدون مرز، با اجرای طرح بسیج ملى مقابله با کرونا و نیز استفاده از تمام ظرفیت درمانی نیروهاى مسلح، فعلا نیازى به برپایى تخت بیمارستانى توسط نیروهاى خارجى نیست و این حضور منتفی است.
مشاور وزیر بهداشت گفت: بین پزشکان خارجی اعزامی به ایران در قالب گروه پزشکان بدون مرز، هیچ متخصص عفونی یا مرتبط با کرونا حضور نداشت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، علیرضا وهاب‌ زاده مشاور وزیر بهداشت در صفحه شخصی خود درباره هویت و تخصص افراد اعزامی به ایران در قالب گروه پزشکان بدون مرز گفت:
در گروه اعزامی، هیچ متخصص عفونی یا مرتبط با کرونا حضور نداشت. یک پزشک اورژانس و میزان کمی تجهیزات مصرفی که تولید داخل هم دارد.
وی ادامه داد: داروی خاص و تحریمی هم نبوده است که به کاهش اثرات تحریم کمک کند، در شرایطی که ده‌ها بیمارستان صحرایی نیروهای مسلح در آماده‌باش و بسیاری ازبیمارستان‌ها خالی است.
از یک طرف ما را تحریم می کنند، از طرف دیگر چند تکنسین اورژانس را برای معالجه ی یک بیماری عفونی شدید وارد کشور می کنند! این پزشکان بدون مرز ! آیا دنبال بهبودی مردم ایران هستند؟ پس چرا در برنامه های سازمان مجاهدین در جای جای دنیا ، سخنرانی کرده و از رهبران فرقه ی مجاهدین حمایت می کنند؟
عکس زیر برنارد کوشنر را نشان می دهد . ایشان جناب برنارد کوشنر» از مؤسسان پزشکان بدون مرز» هستند؛ که در حال مجیزگویی برای جنایات رهبران مجاهدین در سال ۲۰۱۹ می باشد!

‏برنارد ‎کوشنر وزیر خارجه سابق فرانسه خطاب به جنایتکار بزرگ فرقه ی رجوی ، با 16000 ترور رسمی در ایران:
” خانم ‎رجوی شما یک مدل شگفت انگیز برای ن جهانید و ما پشتیبان برنامه شما[رژیم چنج] هستیم”
این آقای برنارد کوشنر موسس ‎پزشکان_بدون_مرز (همون مهربونا که میخواستند کمکمون کنند)هم هستند!

همراهی کردن برنارد کوشنر ، چیز جدیدی نیست و سالهاست که او جیره خوار آخور رجوی هاست ! عکس بالا و توضیح در ادامه ، برنارد کوشنر را نشان می دهد که دست در دست دجال مجاهدین ، به خونخواری مردم ایران مشغول است .
اولین روز این سمینار دو روزه با شرکت و سخنرانی شماری از شخصتیهای بین المللی از جمله برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه سابق فرانسه و بنیانگذار پزشکان بدون مرز، برگزار شد.
این چه حمایت پزشکی بود که یک پزشک و متخصص بیماری های عفونی با خود همراه نداشت ؟

فرید


تقریبا تمامی کشورهای همسایه آلبانی در اتحادیه ی اروپا درگیر ویروس کشنده ی کرونا شدند. ایتالیا کانون کرونا در اروپا ، همسایه کشور آلبانی می باشد. ویروس بسرعت به تمامی کشورهای اروپائی در حال انتقال است .
تمامی کشورهای همسایه ی آلبانی ، از جمله : مقدونیه، یونان، ایتالیا، مونته نگرو، کوزوو، کراواسی و رومانی به ویروس کرونا آلوده شدند. بیش از صدها نفر در کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا مبتلا به ویروس کرونا شدند و تست هایشان مثبت شده است ، که از این تعداد متاسفانه عده ای جان باختند . کشور فقیر نشین آلبانی که نسبت به بقیه ی کشورها از سطح رفاه و به تبع آن بهداشت پائین تری برخوردار است، در معرض جدی گسترش این ویروس در روزهای آینده قرار دارد.

اشرف 3 یا همان زندان مجاهدین در حومه شهر دورس در دهکده ی مانز نیز، از این ویروس در امان نخواهد ماند . خانواده ها بشدت نگران جان عزیزان خود در این اردوگاه ست اجباری هستند ، چرا که اکثر این اسراء در سنین بالای 60-50 سال بسر برده و از بیماری های مختلف پیش زمینه ای رنج می برند . سطح بهداشت و امکانات بهداشتی نیز در این اردوگاه بسیار پایین گزارش شده است! کشور آلبانی بدلیل مجاورت با ایتالیا در معرض انتقال فوری این ویروس قرار دارد. سران فرقه ی رجوی با اینکه می دانند این ویروس وارد کشور آلبانی شده است ، اما تا این لحظه هیچ اقدام مثبتی مبنی بر پیشگیری از ورود این ویروس به اردوگاه کار اجباری و اسارتگاه اشرف 3 ننمودند.
یک منبع مطلع در مقر فرقه ، در منطقه دورس» آلبانی گفته است تعدادی از اعضای این فرقه در این کشور به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند اما مقامات ارشد فرقه، این افراد را بر خلاف پروتکل‌های رسمی وزارت بهداشت آلبانی نگه ‌داری می‌کنند.
تا لحظه ی وصول این خبر ، ۹ تن از نیروهای این تشکیلات به کرونا مبتلا شده و متاسفانه حتی یک نفر از آنان نیز جان خود را به همین دلیل از دست داده است.
مسئولین سازمان نیز برای درز نکردن این خبر به رسانه ها و تبعات پس از آن، این ۹ تن را بصورت مخفی ، در یکی از سوله های ایزوله که امکان تردد اعضای عادی به آنجا وجود ندارد نگه داری می کنند.
عضو متوفای این گروه شنبه گذشته ۲۹ مارس در داخل پایگاه فوت شده و بصورت پنهان در داخل اشرف 3 نگهداری می شود. اما سایت های منسوب به فرقه هنوز خبر این فوتی را اعلام نکردند! گویا این عضو فوت شده، بدون اطلاع به مقامات آلبانی و بدون رعایت تشریفات قانونی در داخل پایگاه دفن شده است !

سران شکنجه گر سازمان، از این موضوع هراس دارند که اطلاع یافتن دیگر اعضا از ورود کرونا به داخل پایگاه باعث ایجاد ترس و واهمه در میان آنان و تلاش برای فرار و ترک این پایگاه و پیامدهای منفی آن بر ادامه حضور این گروه در این کشور شود.
بر اساس اخبار رسمی مقامات آلبانی تاکنون ۲۱۲ تن از شهروندان این کشور به کرونا مبتلا شده و ۱۰ نفر نیز جان باخته‌اند.
نزدیک به 2500 عضو فرقه ی رجوی در پایگاه دورس در آلبانی حضور دارند که بخش قابل توجهی از آنان را اعضای سالخورده تشکیل می‌دهند!
یک پیام از داخل اشرف 3 ، به روشنی نشان می دهد که کرونا به درون این اردوگاه کار اجباری رسیده است ، ملاحظه بفرمائید:
” سلام و شادباش امیدوارم روزهای بهاری خوبی داشته باشید. اینجا سالن ورزشی رو کردن محل قرنطینه و مشکوکای کرونایی رو توش نگه داری می کنند. چیزی که تا حالا من فهیمدم تاحالا زیر ده نفر توی این سالن نگه داری می شن. جاتون خالی رفتیم پیش نسرین مثل گداها بهمون ادکلن داد. توی اینجا چندجا علیه رجوی شعارنویسی شده ولی سازمان چند تا بچه ها رو فرستاده بوده پاکش کنن تا بقیه نفهمن توی قرارگاه داره علیه ش شعارنویسی می شه. ”
ظاهرا کانون های شورشی که مسعود رجوی مدعی آن بود ، در خود اشرف 3 نمایان شده است ! این است بی کفایتی مدعیان رهبری فرقه ای که ، در حال قربانی کردن اعضاء، در راه مطامع بوالهوسانه ی خود هستند .
تا دیر نشده باید دربهای این فرقه به روی پزشکان و امکانات پزشکی باز شده و هرچه سریعتراعضای مبتلا به بیمارستان های تیرانا منتقل شوند. رجوی ها قصد دارند همه را در درون این اردوگاه مرگ، کشته و اجازه ی زندگی و حیات به آنان ندهند!
رهبران فرقه ی رجوی به اعضای مفلوک خود رحم نمی کنند، چه برسد که بخواهند برای مردم ایران دلسوزی کنند.

فرید


 متاسفانه عده ای که در اوایل انقلاب به انقلابیون ترمز بریده معروف بودند با عبور از آرمان ها و ارزش های انقلاب، دچار دگردیسی شده و به هر بهانه ای به اقدامات و تحولات دهه نخست انقلاب می تازند.

تاریخ انقلاب پر است از فراز و نشیب و افرادی که مردود و قبول شدند.از همان روزهای نخست مخالفینی بر سر راه مردم قرار گرفتند و کار به جایی رسید که حتی با دشمنان ایران زمین نیز دست در دست گذاشته تا خانه آبا و اجدادیشان را ویران سازند.

هنوز از یاد کسی نرفته که صدها شخصیت برجسته و توانمند کشور قربانی کوردلی و تعصبات گروه هایی شدند که خود را منادی بخش آزادی و مساوات در ایران می دانستند. کسانی که در ادامه کار و ضعیف شدن و کم اقبال شدن ایده ها و ایدئولوژی شان در جامعه، حتی به مردم عادی کوچه و بازار رحم نکردند و ترورهای کور در دستور کارشان قرار گرفت.

برکسی پوشیده نیست، جنایات منافقین و تروریست های گمراه امنیت و ثبات داخلی ایران را کاهش داده بود. در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروه هایی به نام مارکسیسم و کمونیسم با ادعای ایجاد خیزش در میان خلق و توده ها، شهرها و روستاهای کشور را ناامن کرده بودند و از سوی دیگر برای دشمن بعثی نیز گرا می فرستادند.

جنایت ها و خسارات جانی و مالی مجاهدین خلق که منافقین نامیده شدند، از خاطره ها نرفته است. ولی با وجود ایجاد تنفر از آنها در سطح جامعه، بازهم منافقین به اقدامات خصمانه شان ادامه دادند و در پیوند با صدام حسین، وارد جنگ تمام عیار در عملیات فروغ جاویدان شدند. حمله به خاک ایران توسط منافقین بدترین خیانتی است که یک گروه مخالف و حتی تروریست می تواند انجام دهد.

اما در شهرهای بزرگ، اقدامات اطلاعاتی و نظامی دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کشور باعث دستگیری و زندانی صدها منافق شده بود. برنامه ای که در زمان عملیات فروغ جاویدان، منافقین در نظر گرفته بودند، فعال کردن هسته های خود همزمان با حمله به ایران بود تا شهرهای بزرگ را از داخل دچار هرج و مرج کنند. رأفت و مماشات حکومت با نیروهای منافق دستگیر شده نیز بازهم باعث پشیمانی و بازگشت آنها از مواضع تروریستی و خصمانه شان نمی شد و آنها همچنان اصرار بر راه نفاق و ترور داشتند.

دستور قاطع امام خمینی (ره) برای مقابله و اعدام منافقین

با ادامه جنایت ها و منافقین به ایران و همکاری و همراهی باقیمانده های منافقین، راه حلی جزء اقدامی قاطع در مقابل خیانت ها و ترورهای کور مردم عادی باقی نمانده بود. هیچ حکومتی در دنیا با ترور با مماشات و مصلحت برخورد نمی کند ولی جمهوری اسلامی تقریبا یک دهه، به روش های دیگر سعی می کرد با منافقین برخورد کند که جوابگو نبود.

به هر حال پس از همدستی منافقین با صدام در حمله به ایران و تدارک برهم زدن امنیت شهرها توسط باقیماندهای منافقین، امام خمینی (ره)، برای حفظ کشور و نظام و خشکاندن غده چرکین نفاق، حکمی را صادر کردند که یکی از قاطع ترین و مهم ترین دستورات ایشان بود:

»از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام

با صدور چنین حکمی هیاتی سه نفره از نماینده دادستان کل کشور، نماینده وزارت اطلاعات و حاکم شرع مسئول بازجویی و ارجرای حکم شدند. حجت السلام نیری، حاکم شرع، حجت الاسلام پورمحمدی، نماینده وزارت اطلاعات، حجت الاسلام رئیسی معاون دادستان تهران و اشراقی، قاضی زندان اوین، نام هایی هستند که از آنها به عنوان مسئول رسیدگی به پرونده منافقین در زندان اسم برده می شود. در آن زمان خوئینی ها، دادستان کل کشور، اردبیلی، رئیس دیوان عالی کشور بودند و در تصمیم گیری ها شرکت داشتند.

با اعدام صدها تن از منافقین و نشان دادن عزم و جدیت نظام در برخورد با درگیری های مسلحانه و تروریست ها، ساختار پوشالی منافقین در داخل کشور فرو ریخت و کشور برای سال ها در زمینه ثبات و امنیت بیمه شد. اگر چنین برخورد قاطعی با منافقین صورت نمی گرفت، افراد بسیاری چه از مردم عادی و چه از مقامات و شخصیت ها قربانی ترور می شدند و خسارت های مالی نیز بر کشور تحمیل می شد.

انکار و تردید در حماسه تابستان سال۶۷

با ورود برخی از شخصیت ها و مقامات فعال در عرصه های قضایی و امنیتی دهه ۶۰ به عرصه های ی و اجتماعی کشور، بار دیگر ماجرای تابستان سال ۶۷، در خبرها پررنگ شده است. از جمله قصد نامزدی آیت الله رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی، در رقابت های ریاست جمهوری ۹۶، عده ای را بر آن داشت تا به سابقه خوانی از وی در سال ۶۷ نیز بپردازند.

ولی در این میان عده ای حتی در داخل کشور! با محکومیت اعدام های سال ۶۷ و تبلیغ آن به عنوان جنایت علیه بشریت سعی در سیاه نمایی پرونده رئیسی دارند. حال آنکه اصلاح طلبان و حامیان کنونی دولت یازدهم، فراموش کرده اند کسانی در آن سال ها تصمیم گیر بودند که در حال حاضر جزء پدران معنوی اصلاحات هستند.

تغییر مرام ها و عبور از ارزش ها، برخی را به حدی از استیصال رسانده که بسیاری از اقدامات موثر نظام در دهه نخست انقلاب را محکوم یا رد می کنند. اقداماتی که خود نیز در به سرانجام رساندن آنها نقش داشتند ولی پشیمانی در زمان تغییر رنگ ها را پیشه کرده اند. انتخابات ریاست جمهوری نیز معمولا عرصه ای برای ایراد سیر اتهامات و توهین هایی به رقبا است و هیچ ارزش گذاری و اخلاق مداری نیز معمولا رعایت نمی شود.

آنچه در تابستان ۶۷ روی داد اقدامی قاطع و به جا برای پایان جنایات منافقین بود و می بایست به کسانی که در آن نقش اصلی را داشتند، مدال افتخار داد. امنیت امروز کشور ماحصل اقداماتی است که در طول این چهار دهه در دستگاه های امنیتی، اطلاعاتی، قضایی و نظامی کشور صورت گرفته و در آن روزها مبارزه با تروریسم داخلی، اولویت اصلی این دستگاه ها بود.

اگر نبود آن قاطعیت ها و فداکاری ها، امنیت به در گرانی در کشور تبدیل می شد که برگزاری یک انتخابات آرام، آرزویی برای همگان بود.

کسانی که سعی می کنند با تمسک به اقدامات صورت گرفته در سال ۶۷  برای خود و احزاب شان کلاهی بدوزند، باید بدانند کار آنها  در حد همان خیانت هایی است که منافقین با ترور افراد انجام می دادند حال این ترور در قالب ترور شخصیت افراد است! حکم امام و اجرای آن توسط مقامات قضایی و اطلاعاتی در تابستان ۶۷، پاک کردن لکه ننگ منافقین از کشور بود.

 


گویا روزهای بحرانی گروهک منافقین در راه است. گروهک تروریستی منافقین پس از سی سال جنایت در کشور عراق، رهسپار کشور آلبانی شد. با شرایط بغرنج حاکم در اردوگاه منافقین، انتقال اعضای گروهک را می­‌توان مهاجرت مرگ» نامید. میانگین سن اعضای گروهک تروریستی منافقین ساکن در کشور آلبانی در مرز سالمندی و کهنسالی قرار دارد؛ به نحوی که در مستند تبلیغاتی گروهک پیرامون تعاملات و مناسبات درونی آن‌ها در آلبانی که سال گذشته منتشر شد، نیاز مبرم این افراد به پوشک بزرگسالان افشا شد.

اعضای گروهک منافقین همچنان در وضعیت جنگی و اجبار رعایت قوانین و مقررات سختگیرانه نظامی آن قرار دارند. این افراد از بیماری­‌هایی نظیر دیابت، فشار خون، آسم و بیماری­‌های سختی مانند سرطان خون رنج می­‌برند. بیماری­‌های زمینه­‌ای در سنین سالمندی سازوکارهای دفاعی بدن را کاهش می­‌دهد و موجب افزایش خطر بروز عفونت در سالمندان می­‌شود.

گروهک منافقین در اوج شیوع کرونا در جهان، به صورت رسمی از فوت اولین عضو تشکیلاتش در سال 1399 خبر داد. این عضو کهن­سال منافقین در سن 64 سالگی با بیماری­‌های زمینه­‌ای متعدد در کشور آلبانی درگذشت. ماشین مرگ در اردوگاه منافقین پرشتاب حرکت می­‌کند. در دو سال اخیر با رشد تصاعدی مرگ اعضای منافقین مواجه هستیم. در سال 1397، هفت عضو منافقین با میانگین سنی 61 و در سال 1398، نه عضو این تشکیلات با میانگین سنی 63 در کشور آلبانی فوت کردند. اکثر این افراد به سبب فقدان پیگیری و امکانات درمانی گروهک در اثر بیماری­‌های سرطان، سکته مغزی و قلبی جان دادند.

هفته گذشته خبر محرمانه مهمی از اردوگاه منافقین مخابره شد که واکنش شتابزده سخنگوی این گروهک را به دنبال داشت. یکی از اعضای گروهک منافقین، از ابتلای 9 نفر از اعضای تشکیلات به ویروس کرونا خبر داده بود. در همین راستا خبرگزاری مهر نوشت: این عضو گروهک منافقین همچنین گفته است این ۹ نفر به احتمال زیاد به دلیل رفت و آمد برخی از افراد آلبانیایی به داخل پایگاه، به این ویروس مبتلا شده‌اند و سران گروهک نیز برای درز نکردن این خبر به رسانه‌ها و تبعات پس از آن، این ۹ تن را در یکی از سوله‌های ایزوله که امکان تردد اعضای عادی به آنجا وجود ندارد نگهداری می‌کنند. به گفته او، عضو متوفای این گروهک نیز بدون اطلاع به مقامات آلبانی، شنبه گذشته ۲۹ مارس در داخل پایگاه دفن شده است.» و همچنین سران منافقین از این موضوع هراس دارند که اطلاع یافتن دیگر اعضا از ورود کرونا به داخل پایگاه باعث ایجاد ترس و واهمه در میان آنان و تلاش برای فرار و ترک این پایگاه و پیامدهای منفی آن بر ادامه حضور این گروهک در این کشور شود».

انتشار این خبر در رسانه‌های بین‌المللی نیز شهروندان آلبانیایی را به شدت نگران کرده است. رابرت فانتینا، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی گلوبال ریسرچ، در مقاله­­‌ای اردوگاه استقرار اعضای گروهک منافقین را خانه سالمندان» نامید زیرا بسیاری از اعضای منافقین، بالای شصت سال سن دارند و علی‌رغم رسیدن به سن بازنشستگی مجبور به کارکردن پشت سیستم‌های کامپیوتر خود هستند. نویسنده گلوبال ریسرچ معتقد است که افراد حاضر در اردوگاه منافقین به‌شدت در معرض ابتلا به بیماری کرونا و فوت بر اثر آن قرار دارند و باید این خانه سالمندان را ایزوله نمود. با این شرایط حاکم در اردوگاه منافقین، تحلیل­گران سال مرگ» را برای آنان پیش­‌بینی می­‌کنند.


این روزها که مجاهدین در همه طرحهای شیطانی خود شکست خورده اند با پاندمی کرونا یک بازی دو وجهی راه انداخته است .

آنها با رفتارهای خباثت‌ آلود خود از کرونا سواری گرفته و در حال تاختن هستند. ولی در مناسبات خود منافقانه از کنار آن گذشته و اثرات آنرا نادیده می انگارند .
ویروس کرونا این روزها خبر نخست تمام رسانه های خبری و تحلیلی جهان شده است و کشورهای درگیر عمدتاً در پی یافتن راه حل و برون رفت از آن می باشند . لذا بر حسب پروتکل های بهداشتی که توسط سازمان بهداشت جهانی وضع شده تمام امکانات بهداشتی و درمانی خود را برای مبارزه با این بحران اختصاص داده و طبق معاهدات وضع شده نتیجه را به مردم و مجامع جهانی اطلاع رسانی می کنند. که قطعاً در صورت هرگونه مغایرت از سوی نهادهای ناظر مورد بازخواست قرار خواهند گرفت .

در این میان فرقه رجوی به سیاق معمول، خود را وارد معرکه رسوایی کرده که عاقبت آن از هم اکنون مشخص است. آنها در اتحادی ناهمگن بارسانه های بی بی سی، ایران اینترنشنال و سلطنت طلب ها با علم کردن عوارض ویروس کرونا به تشنج آفرینی مبادرت کرده و با ارایه آمارهای ساختگی و تصاعدی جان باختگان قصد دارد برای تحقق اهداف پلید خود روحیه ملت را تضعیف و جو کشور را به سمت و سوی نا آرامی و اعتراض سوق دهد .
فرقه در رسانه های شایعه‌ساز خود با تولید هراس‌ و جوسازی در تلاش است با ناکارآمد جلوه دادن نظام چنین وانمود کند که جمهوری اسلامی ایران مردم را به حال خود رها کرده و به فکر آنها نیست لذا با پنهان کاری آمار فوت شدگان قصد دارد تعمداً مردم را به کشتن بدهد . بی آنکه بدانند این موضوع جهانی است و با این شانتاژها نمی توانند توده مردم را تحمیق کنند .
به مصداق مثل معروف خار را در چشم دیگران می بینند اما شاه تیر را در چشم خود نمی بینند”. آنها که نابخردانه گمان می کنند شیوع کرونا منحصر به ایران است. در نهایت استیصال مجبور شدند خبر فوت اولین عضو تشکیلاتش را اعلام کند این در حالی است که سایه مرگ سالهاست بر اسارتگاه فرقه رجوی سایه انداخته و قافله مرگ شتابان در آنجا می تازد اما سازمان هرگز به شرح و بسط آن نپرداخته و در خفاء حداکثری مردگانش را پنهانی دفن می کند. طبق اخبار موثق هفت عضو در سال ۹۷ و نه عضو در سال ۹۸ در آلبانی فوت شده اند، که در اثر عدم تخصیص امکانات و بی توجهی سران فرقه رجوی روی داده و عامل مرگ آنها سرطان، سکته مغزی و قلبی بوده است .
در طی روزهای گذشته طبق اخباری که از محل اردوگاه مجاهدین به نقل از یکی از اعضاء به بیرون درز کرده ۹ نفر در درون تشکیلات به ویروس کرونا مبتلا شده اند . این خبر با واکنش شتابزده سخنگوی فرقه مواجه شده است در شرایطی که رهبران فرقه هر روز از پنهان کاری حکومت از ارائه آمار فوت شدگان داخل کشور صغرا کبرا می چیند وآمار رجوی ساخته ۳۰ هزار نفر فوتی را ارائه می دهد!!!؟؟؟ برای درز نکردن این خبر به رسانه‌ها و تبعات آن، این ۹ نفر را بصورت ایزوله که امکان تردد سایر اعضاء به آنجا وجود نداشته باشد مخفی کرده است . سران فرقه رجوی دلیل پنهان کاری رژیم را ترس از شورش مردم می داند اما خود شدیداً از موضوع علنی شدن آلودگی اعضاء به هراس افتاده تا مبادا با آگاه شدن اعضای دیگر از ورود کرونا به داخل آسایشگاه سالمندان به ایجاد ترس و واهمه در میان آنان و در نهایت به فرار و ترک آنجا بینجامد و تبعات منفی آن بر ادامه حضور سازمان ضد مردمی مجاهدین درآلبانی مشکل ایجاد کند .
ناظران بین المللی و مردم آلبانی شدیداً از شیوع بیماری نزد سالخوردگان فرقه رجوی نگران هستند زیرا اعضاء آنها بدون رعایت پروتکل های بهداشتی در سطح شهر تردد و با مردم در ارتباط هستند . لذا نمی توان پذیرفت که عوارض کرونا فقط مختص مردم ایران است بقول مثل معروف چون خود همه عیبی، چه کُنی عیب کسان فاش !


خیلی وقت‌ها ابعاد یک فاجعه، حادثه، واقعه تلخ یا هر اتفاق بد، آنقدر فراگیر و وسیع است که نمی‌توان حدودی برای پایانش تصور کرد. غم از دست دادن پدر یا مادر را تصور کنید؛ این داغ فقط سپردن یک جسم بی‌روح به خاک نیست. خیلی‌ها از دست دادن مادر را بزرگ‌ترین داغ زمانه می‌دانند و فراغ پدر را برابر با بزرگ‌ترین غم زمانه. اینها تنها نمونه‌ای از غم‌ها و مصیبت‌هایی است که اگر بیاید هیچ کس نمی‌داند تا چند سال با روح و روان داغداران خواهد ماند.

حالا ابعاد یک بمب اتمی یا شیمیایی را تصور کنید. آنها که زنده مانده‌اند، تا زنده‌اند با عوارض جسمی و تنفسی شیمیایی زندگی خواهند کرد. در یک بمب اتمی، به جز انفجار و کشتار عظیم، کسی نمی‌داند تا چند نسل بعد باید شاهد تولد کودکان ناقص الخلقه باشدیم.

ابعاد بیماری کرونا برای منافقین هم چیزی همانند همین بمب شیمیایی و اتمی یا داغ سنگین مرگ عزیزان است. می‌پرسید چگونه؟

آمدن کرونا خیلی برای منافقین ضرر و زیان داشت و گذر زمان نشان خواهد داد که چقدر هزینه برای این بیماری خواهند پرداخت.

کسادی جذب کمک

با آمدن کرونا به‌طور طبیعی آنها نمی‌توانند به بهانه کمک به زله، سیل یا افراد بی‌خانمان در کشور، این و آن را سر کیسه کنند، قاب عکس بردارند و در کوچه و خیابان به زعم خود از ظلم نظام ایران بگویند و از عابران و رهگذران بخواهند به مردم سیل و زله‌زده کمک کنند. اگر هم این بلاهت را ادامه بدهند، قطعا در این شرایط که بالاترین میزان بیماری و مرگ و میر، بیکاری و گرسنگی در اروپا وجود دارد، دل و دماغی برای اروپایی‌ها نیست که به نام کمک به مردم ایران، به این فرقه تروریست کمک کنند. خلاصه آنکه آنها نمی‌توانند میتینگ‌های خیریه برگزار کنند و پول به جیب بزنند. بنابراین باید دست به دعا شوند که شر کرونا کم شود تا کاسبی آنها دوباره رونق بگیرد. طبعا در این شرایط بطور طبیعی ت کشورهایی که به این فرقه کمک می‌کنند نیز بیشتر معطوف اوضاع داخلی‌شان می‌شود. آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولت‌های اروپایی و به ویژه رژیم سعودی نیز چه کم و چه زیاد با این بیماری درگیر هستند، بنابراین عاقلانه‌تر آن است که فعلا تمام تلاش و هم و غم خود را معطوف نجات مردم کشور خود کنند تا به فرقه‌ای ورشکسته رسیدگی کنند. این مسئله وقتی برای آنها بیشتر اهمیت پیدا می‌کنند که در این وانفسای کرونا، اگر باد به گوش رسانه‌های این کشورها برساند که کمک‌های آنها به منافقین همچنان برقرار است یا حتی بوی افزایش کمک‌ها به گوش می‌رسد، باید دولت‌های مذکور را بازنده بزرگ در مقابل مردم خود دانست.

رویگردانی یون از منافقین

روی دیگر سکه بدبختی کرونا که نصیب منافقین شده است بی‌تمایلی سران برخی دولت‌ها، برخی چهره‌های ی، ورشکستگان ی و نمایندگان فلان پارلمان و بهمان مجلس اروپایی، آمریکایی یا عربی به این فرقه است. برای فرقه‌ای که روی این اظهار تمایلات برای مصرف داخلی خود در میان پیرمرد و پیرن کمپ‌اش در آلبانی حساب ویژه‌ای باز کرده، سخت است روز و هفته‌ای بگذرد و از این مجیزگویی‌های مادی خبری نباشد. تنها دلخوشی همسر سرکرده منافقین همین اظهار نظرها و تأییدهاست و فعلا هم که در این قسمت بازار به واسطه حضور کرونا، کاسبی منافقین کساد است.

راهروهایی بدون حضور منافقین

یکی دیگر از ابزارهای ابراز وجود منافقین، پلاس شدن نمایندگان این فرقه در پارلمان‌های اروپایی بود؛ پارلمان‌هایی که در یکی از اتاق‌های خود با حضور چند نماینده تطمیع شده، پذیرای منافقین بودند تا امکان چند عکس یادگاری برای تهیه چند خط خبر جهت رسانه‌های منافقین فراهم شود. اما درهای پارلمان‌های اروپایی بسته است و کاسبی منافقین در این بخش نیز به شدت کساد است.

لغو دوره گردی‌های مریم رجوی

یکی از فانتزی‌هایی که همسر سرکرده منافقین به شدت به آن وابسته است و از انجام آن لذت می‌برد، نمایش شکوهی ساختگی در قالب سفر به برخی کشورهای اروپایی و دیدار با چند چهره دسته دوم ی اروپایی است؛ نمایشی که با حضور تیم‌های اجاره‌ای تشریفات استقبال به همراه ماشینی اجاره‌ای آغاز می‌شود، مریم رجوی در خطی مستقیم با همراهی تعداد زیادی موتورسیکلت از راه می‌رسد و درِ خودرو را برایش باز می‌کنند و او در میان تشویق مستقبلین اجاره‌ای از خودرو پیاده می‌شود، برایشان دست تکان می‌دهد و میزبان او را به محل گفتگو دعوت می‌کند. (احتمالا او در تنهایی خود بارها فانتزی رئیس‌جمهوری بر ایران را تمرین کرده؛ در حالی که در توهماتش با لشکری از استقبال‌کنندگان رو به رو خواهد شد.!) حالا مدتی است که اگر حتی نیاز روحی و روانی او به شدت نیازمند برگزاری چنین شوی استقبالی باشد، اما امکان برگزاری این رقم شو وجود ندارد.

غیبت منافقین در ستون‌های اجاره‌ای نشریات

یکی دیگر از فانتزی‌های جاری و ساری منافقین، اجاره کردن ستون یا تطمیع گزارشگری برای تمجید از آنها در رسانه‌ای معروف است. اشتغالی که معمولا بسیار گران است و هر چقدر نشریه یا رسانه و تلویزیون یاد شده معتبرتر باشد، رقم پرداختی منافقین نیز باید سنگین‌تر باشد تا آنها باز هم نه در میان مردم ایران که در میان زهوار در رفته‌های اردوگاه منافقین بیشتر دیده شوند. با نگاهی به نشریات معتبر و رسانه‌های مطرح دنیا به خوبی متوجه می‌شویم که بعد از شیوع کرونا، بازار دلبری در این رسانه‌ها نیز خراب است و کساد. .

و بالاخره اینکه اگر اروپا که حالا با کرونا درگیر است، همچنان هم درگیر این بیماری و تلفاتش باشد، منافقین شاید حتی نتوانند نشست سالانه خود را طی چند ماه آینده برگزار کنند؛ نشستی که گران‌ترین اقدام منافقین و اصلی‌ترین شوی مریم رجوی برای خودنمایی است. نشستی که معمولا در ورزشگاه برگزار می شود؛ با انبوهی از انسان‌های اجاره‌ای از سراسر اروپا، افراد بیکار، بی‌خانمان‌ها، دانشجویان و. که اغلب با وعده پرداخت چند ده دلار پول، غذای گرم و گردش در شهر فراهم می‌شود. حالا همان بی‌خانمان‌ها هم از جانشان می‌ترسند و وعده کمک هم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. به ویژه اینکه برای برگزاری این نشست سالانه خدم و حشم منافقین، از چند ماه قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و تا همینجا هم کلی زمان و وقت را از دست داده‌اند.

بنابراین خوب، مشخص است که مریم رجوی در کنار مراقبت‌های ویژه‌ای که به سبب کهولت سنش از او می‌شود تا به کرونا مبتلا نشود، سرگیجه بسیاری از قطع و تعطیلی تمام و کمال برنامه‌های فرقه تحت امرش را دارد.


درحالیکه برخی از منابع از مرگ 51 نفر در کشور آلبانی خبر می دهند که تعدادی پزشک و پرستار هم درمیان این افراد هستند و طی روزهای اخیر 20 نفر دیگر به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستانهای تخصصی عفونی درتیرانا بستری شده اند و سایت آلبانی دیلی نیوز به نقل از پزشکان نوشته است که درپشت هرمورد ابتلا به کرونا حدود 10 تا 15 مورد کشف نشده دیگر وجود دارد. باید آمار مبتلایان به ویروس کرونا در آلبانی را 400 نفر تخمین زد. ادی راما نخست وزیر آلبانی اعلام کرد بیش از 1000 پزشک وپرستار به فراخوان وزارت بهداشت آلبانی برای پیوستن به پرسنل پزشکی داوطلب درمبارزه علیه ویروس کرونا پاسخ مثبت داده اند. ادی راما از مردم خواست آرامش خودرا حفظ کنند زیرا روزهای آینده که شیوع ویروس گسترش می یابد روزهای سخت تری پیش رو خواهد بود.خبرگزاری رویترز نوشت دولت یونان اعلام کرد تمامی راههای هوایی و زمینی و دریایی خود با آلبانی و مقدونیه شمالی را بسته است.

درچنین شرایطی و با طولانی و پرخطرشدن شیوع بیماری کرونا در کشور آلبانی رهبران مجاهدین خلق کماکان به پنهان کاری خود از چگونگی وضعیت اعضا در مقر اشرف سه ادامه می دهند. براساس واقعیت های موجود آلبانی یک کشور درحال توسعه و بسیار فقیر است که باتوجه به زیرساخت های ضعیف آن به سختی قادر به مقابله با اپیدمی وحشتناک کرونا است.
برخی از اخبار منتشر شده که هنوز صحت آن مشخص نیست از شیوع خزنده کرونا در مقر اشرف سه درمنطقه دورس حکایت دارد. این اخبار تایید نشده همچنان از عدم رعایت پروتکل های بهداشتی دولت توسط مجاهدین خبر می دهد. ت کلی مجاهدین همانند تمامی فرقه ها تمرکز بر پنهان کاری و تمرکز گرایی است. برای آنها چندان بی فایده نیست که دراین شرایط از شر تعدادی از اعضای بیمار وسالخورده که دیگر کارایی چندانی برای آنها ندارند راحت شوند.
برهمین اساس با ایجاد فضای بسته و خفقان آور مانع از درز هرگونه خبری مبنی بر ابتلا اعضا به این ویروس و یا مرگ انها به بیرون از مقر شدند . طبق خبرهای دریافتی از داخل مقر اگر چه سران فرقه مجاهدین مانع از خروج اعضا از مقر شده اند و ترددات تنها مختص به برخی از مسئولین به داخل شهر میشود ولی موادغذایی موردنیاز کماکان بوسیله کانال های آلبانیایی وارد مقر میشود و موادغذایی و دیگر کالاهای تدارکاتی هم چندان و با حساسیت و دقت بالا چک وضدعفونی نمیشوند. درهمین رابطه مریم رجوی ضمن یک نشست با مسئولین فرقه آنها را توجیه کرده است که تحت هیچ شرایطی نباید اخبار کرونا به بیرون درز پیدا کند و تلاش کنند اوضاع را عادی جلوه دهند. خبرهای دیگر حاکی از بستری شدن برخی از اعضا در بیمارستان و یا قرنطینه های یگانهاست که مسئولین فرقه مجاهدین تلاش دارند آنها را سرماخورده عادی جلوه دهند.
به هرحال روند روبه وخامت وضعیت گسترش ویروس کرونا درآلبانی بگونه ای است که مریم رجوی و دیگر سرکردگان فرقه قادر نخواهند بود همچنان پنهان کاری کنند! مرگ های اخیر اعضا که سکته از طرف مسئولین اعلام شده بروخامت اوضاع و تنگنای مجاهدین افزوده است. دیر و زود اخبار به بیرون درز پیدا خواهد کرد. بخصوص اینکه فشار و نگرانی مضاعف خانواده ها و طرح شکایت از دولت آلبانی و مراجعه آنها به مراکز حقوق بشر مریم رجوی را بدجوری درمخمصه قرار داده است.

اکرامی


در گفتمان غالب گروهک منافقین، نوعی عرفان‌گرایی مهیج دیده می‌شود. عنصری که در عین مبهم بودن همه‌چیز را به درون فرد فرو می‌کاهد و در عمل جهان بیرون را نفی می‌کند. عارف‌مسلک (عضو سازمان منافقین) یک هدف بیشتر ندارد و آن نیز ذوب شدن در شخص اول سازمان و رسیدن به ساحت اوست.» (کتاب سازمان مسعود)

آغاز طوفانی نمایش خانگی فیلم ماجرای نیمروز ۲: رد خون» و اعلام اینکه در 3 روز ابتدایی انتشار، این فیلم ۱۷ میلیون و 100 هزار دقیقه تماشا را ثبت کرده، بار دیگر توجهات را به‌سوی گروهک منافقین جلب کرد. این عملکرد نشان داد که سازمانی که در کارنامه خود از به رگبار بستن مردم عادی تا جاسوسی برای رژیم بعث را دارد، با وجود به حاشیه رفتن در زمان حال، بازهم روایت اقداماتش برای مردم جذابیت دارد. تاکنون روایت‌های مختلفی از نحوه زیست اعضای گروهک منافقین در عراق و آلبانی شنیده‌ایم. از جلسات انتقاد از خود که افراد بلند شده و علیه خود سخنرانی غرایی می‌کنند تا طلاق‌های دسته‌جمعی و ماجرای ازدواج مشمئزکننده مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو. با مرور این وقایع اولین مسئله‌ای که در ذهن خطور می‌کند این پرسش است که چگونه یک فرد به‌جایی می‌رسد که خود را از همه عناصر هویتی تهی کرده و در اختیار سازمانی قرار می‌دهد که به اسم رستگاری، چیزی جز توهمات به او عرضه نمی‌کند. هرچند تاکنون کتاب‌ها و پژوهش‌های زیادی برای پاسخ به این پرسش منتشرشده، اما به‌طور حتم یکی از بهترین کتاب‌هایی که دراین‌باره منتشرشده، کتاب سازمانِ مسعود، روایتِ انسان‌شناسیِ سازمان مجاهدین خلق است در دوران پسا انقلاب اسلامی» که از سوی محسن زال نگاشته و از سوی انتشارات کویر منتشرشده است.

این کتاب نوشتاری است، خواندنی با روایت‌هایی جذاب از سبکِ زندگی بر پایه درون‌مایه‌های فرقه‌گرایانه گروهک منافقین به همراه روایت‌های خواندنی از طلاق و ازدواج نمادین و معراج جمعی و رقص رهایی و نشست غسل و نشست حوض کوثر و نشست دیگ و نشست طعمه و نشست پرچم و نشست تنگه که خواندن هرکدام از آن‌ها می‌تواند سبب روشن شدن زاویه‌ای از چگونگی زیست منافقین شود. به‌عنوان‌مثال در این کتاب آمده است که اعضای سازمان در نشست‌های موسوم به دیگ شروع به انتقاد از خودکرده و به چنان هیجانی می‌رسند که علاوه بر فحش و ناسزا به خود حتی بر بدن‌هایشان آسیب می‌زنند. در این نشست‌ها فرد بلند می‌شود و می‌گوید: من به خواهر مریم خیانت کردم، چراکه همه ذهنم پر از تعلقات شخصی است.» گاهی در این نشست‌ها آش به‌قدری شور می‌شود که یکی از مسئولان جلسه به فرد نهیب می‌زند که کافی است، این چرندیات را نگو.

اما چه مسئله‌ایی سبب می‌شود تا افراد به نقطه‌ای برسند که در عمل تمام وجود خود را در اختیار گروهک منافقین قرار می‌دهند؟ این کتاب نشان می‌دهد که حذف ذهنیت تاریخی و جدا کردن فرد از گذشته خود اولین راهکار منافقین برای ساختن انسان‌سازمانی است. منافقین برای تحقق این هدف، معنا و مفاهیم را در ذهن افراد پاک‌کرده و با بازتعریف آن‌ها، معانی جدیدی را به آن‌ها می‌دهند. گروهک منافقین در این فرآیند ارتباط افراد با بیرون را قطع و خود را تبدیل به تنها مجرای ارتباطی افراد با واقعیت‌های بیرونی می‌کند. این مسئله سبب می‌شود تا بعد از چندی اشخاص فقط آنچه را که سازمان می‌خواهد را ببینند. قطع ارتباط اعضا با بیرون سبب می‌شود آن‌ها محصور در نظام زبانی سازمان شده و حتی قدرت اندیشیدن خارج از نظام زبانی سازمان را نداشته باشند. چنین می‌شود که خروجی چنین سازمانی افراد بی‌هویتی است که حاضر به انجام هر اقدام تروریستی هستند.


باند رجوی بعد از اینکه از تبلیغات ضد کرونائی خود برعلیه ایران چیزی بدست نیآورد و اشک های تمساحی اش برای مردم فایده مند نشد وخبری از کانون های شورشی خیالی اش نشد ، مجبور به انعکاس فتنه گری های وزارت خارجه ی آمریکا شد.
چنانکه از آن سرود های سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه همم طرفی نبست، درموقعیت شکننده ای قرار گرفت و مجبور شد کاری کند.
از طرف دیگر، دولت فعلی آمریکا از برجام خارج شده وچون میداند که حق استفاده از بندها وتبصره های این توافق ندارد، ساز دیگری کوک کرده است.
چراکه در ماه شهریور تحریم تسلیحاتی ایران لغو میشود ومیباید کاری کرد وایران را ازحقوق قانونی اش محروم کرد ! .
باند رجوی درنوشته ای آورده است :

وزیر خارجه آمریکا در یک برنامه رادیویی تأکید کرد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد این امکان را می‌دهد که پس از انقضای تحریم تسلیحاتی این نهاد بین‌المللی از خریداری تسلیحات متعارف توسط ایران جلوگیری شود.

یعنی این فرقه ی مخرب نمیداند که آمریکای خارج شده از برجام حق استفاده از مفاد برجام را ندارد؟

البته که میداند ولی وقتی چاره ای نیست ، طرح یک ادعای توخالی بمنزله ی پیدا کردن کفش کهنه دربیابان را دارد!
مجاهدین رجوی میدانند که آمریکا با طرح این مسئله در شورای امنیت ، با وتوی دیگر اعضای اصلی این تشکل مواجه شده وباید شرمندگی های حاصله را بجان بخرد!

مایک پمپئو روز پنجشنبه ۱۱اردیبهشت درباره سررسید دوره تحریم تسلیحاتی رژیم ایران در اکتبر امسال گفت: این تاریخی است که طبق برجام تعیین شده است. اما خبر خوب این است که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ما را قادر می‌سازد که اطمینان یابیم این امر محقق نمی‌شود.

درسایت های فرقه رجوی این عناوین وتصاویر درمورد تکاپوی بی حاصل ارباب وخودش بچشم میخورد :

این مشتی از خروار است که در سایت های فرقه رجوی دیده می شود وآیا این نشان گر آلت دست وزارت آمریکا شدن نیست .

به نظرم از آن روز که این فرقه دیگر از مردم وخود قطع امید کرد، خود را به زیر مجموعه ی حقیر دولت آمریکا تبدیل کرد تا حداقل از این طریق برای خود یک نقطه ی امیدی کذایی بوجود آورد تا بتواند اندک نیروهای مانده در خانه ی سالمندان مانز آلبانی را با این طناب پوسیده حفظ کند.
سیروس غضنفری


سایت ایران افشاگر در تازه ترین مطلب خود با عنوان تلاش اطلاعات ی برای بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف 3 تحت عنوان خانواده، ترس و وحشت خود را از حضور احتمالی خانواده ها درمقابل مقر اشرف سه در آلبانی به نمایش گذاشت.

این سایت که بیشتر افشاگر رسوایی ها و خیانت های رجوی است با استناد به طرح درخواست شکایت مدیرعامل انجمن نجات آقای ابراهیم خدابنده به نیابت از طرف خانواده ها در سازمان ملل و نامه سرگشاده به نخست وزیر آلبانی چنین نتیجه گیری کرده است که انجمن نجات با بسیج خانواده ها وطرح درخواست ویزا برای حضور خانواده ها درآلبانی بدنبال این است که قضایای عراق و حضور خانواده ها درمقابل پادگان اشرف را این بار در مقراشرف سه در آلبانی تکرار نماید.

ترس و وحشت سران مجاهدین به حدی است که ناخودآگاه وبا وجود اطلاع از تبعات تبلیغی و تاثیرگذاری بخصوص روی نیروهایش بشکل بی سابقه ای اقدام به انتشار کامل متن نامه مدیرعامل انجمن نجات به دولت آلبانی و سازمان ملل متحدد بعنوان دو سند جداگانه، در این سایت کرده است. دست اندرکاران این سایت با انتشار خبری از حضور آقایان علیرضا نقاش زاده واسماعیل وفایغمایی و پسرش امیر که بصورت سرزده و برای دیدار وهمسرشان به آلبانی رفته بودند تلاش کردند ترس وغافل گیری خود را به طرح پیچیده وزارت اطلاعات ایران مرتبط نمایند.

در حالیکه انها مدتها واز طریق مکاتبه با دفاتر مجاهدین خواهان آن بودند که بی سروصدا از اروپا و ضمن هماهنگی با دفاتر مجاهدین جهت صرفا ملاقات به آلبانی سفری داشته باشند ولی علیرغم پیگیری ها، مسئولین این فرقه با یک ملاقات ساده موافقت نکرده بودند.

دررابطه با خانواده ها نیز از بدو ورود اعضا از عراق به آلبانی خانواده ها باطرح هزاران نامه وحتی مراجعه به دفاتر مجاهدین درکشورهای مختلف اروپایی تلاش نمودند موافقت سران این فرقه را برای انجام یک ملاقات در مقراشرف سه و با نظارت مسئولین مجاهدین جلب کنند ولی انها به هیچ وجه زیر بار نرفتند. سران فرقه مجاهدین که همواره پاسخ درخواست هر ملاقاتی از طرف خانواده ها را بافحاشی و زدن تهمت وابستگی به وزارت اطلاعات و اقدام به عملیات تروریستی می دادند این بار بعداز طرح بسیج پویش امضا که تا کنون به بیش از 8000 رسیده است وبطرز شگفت انگیزی تمامی اقشار جامعه را دربرگرفته عنان از کف داده و بطرز هیستریکی عکس العمل نشان داده است .

سران این فرقه و بخصوص شخص مریم رجوی که هنوز سوزش سیلی های خانواده ها دراشرف را برگونه های خود احساس میکنند از تکرار موارد مشابه آن بدجوری بخود لرزیده است . سوال اساسی از شخص مریم رجوی این است که اگر فی الواقع از اعتماد اعضا وانتخاب آزادانه آنها برای ماندن درفرقه اش اطمینان دارد به چه دلیل از حضور احتمالی خانواده ها درآلبانی برای دیدار با عزیزانشان وحشت دارد؟! اگر چنانچه بارها گفته حضور خانواده ها هیچ تاثیری برتصمیم گیری وانتخاب آنها ندارد چرا اینقدر نگران است؟ فرقه مجاهدین که بخوبی از نقش تاثیرگذار خانواده ها براعضا بخصوص بلحاظ تاثیرات احساسی وعاطفی آگاه است و حضور دوساله خانواده ها درمقابل پادگان اشرف به جدایی بیش از 2000 نفر منجر شد. حال با برچسب ناچسب تروریست و انجام اقدامات تروریستی می خواهد مانع از حضور خانواده ها شود . ولی درنهایت این حربه نخ نماشده راه به جایی نخواهد برد و در آینده نزدیک و باتلاش بی وقفه خانواده ها مقراشرف سه به زیر گام های خانواده ها خواهد لرزید وسران فرقه چاره ای جز تسلیم به خواست واراده خانواده ها نخواهند داشت.

اکرامی


روز و هفتۀ جهانی کار و کارگر بر این قشر زحمتکش که همواره از جان خود گذشته اند تا محور اصلی اقتصاد هر کشور به حرکت در آید، مبارک.
این روزها شاهد و بیانگر زبان کارگران شجاعی می باشد که با دیدن ظلم و ستم بار دیگر از جان خود گذشتند و مقابل دولتمردان زورگو مبارزه کردند. حال به یاد همه کارگران هرساله جنجال هایی از قبیل تحصن و تظاهرات در برخی از کشورهای غربی، عربی بر پا میشود که حامیان و سندیکاهای حقوق کارگران بیانیه و شکواییه هایی علیه برخورد نامناسب دولت ها با کارگران صادر می کنند.
فرقه رجوی که ید طولانی و سابقه ننگینی در فریب قشر کارگر دارد برای اینکه مورد سیبل نهادهای حقوق کارگران قرار نگیرد با فرافکنی و دجالگری منحصر به فرد ، شروع به پخش برنامه ها و سرودهایی در حمایت از حقوق کارگر نموده و این در حالی ست که این فرقه مخرب از مقوله کار و کارگر به نفع منافع خود استفاده و بهتر است بگوییم سوء استفاده کرده و با عنوان کاریابی در کشورهای غربی ، افراد جوان و توانا را جهت عضوگیری در تشکیلات خود فریب و در نهایت جذب مینمود.

از آنجاییکه کارگران شریف ترین طبقه اجتماع بوده و چرخش دست و بازوی آنها باعث چرخش چرخه های زندگی و امتداد رگه های حیات در مجاری، هستی و دولت هاست و بدور از ت و برای رزق و روزی و ترقی دولت و ملت تلاش می کنند فرقه رجوی با یک بازی ی پلید و ضد انسانی و لطمه زدن به دولت مخالفش ، دست و بازوی آنها را با اسارت ذهنی و عینی یعنی عقیم نمودن خلاقیت ها شکسته و اهداف خود را محقق میسازد و نام مقدس مجاهد که میتوان گفت مجاهدین واقعی و فی سبیل ا… کارگر بوده به یغما برده.
هرگز فراموش نمیکنم که چگونه با موضوع کار همراه با تحصیل و پناهندگی در یک کشور توسعه یافته اروپایی و در طلایی ترین دوران زندگی ام مرا فریب دادند و جذب خود کردند و با معرفی کشورعراق به عنوان سکوی پرتاب به کشور مورد نظر و دلخواه، من را سالیان سال حبس کردند و به جای کار ، شبانه روز به صورت گروهی از من و دیگر افراد بیگاری کشیدند و در ادبیات قرون وسطایی آنها کار کردن بدون وقفه و بی استراحت یک ارزش محسوب میشد و کارها را به دو دسته سیاه و سفید تعریف و تقسیم می کردند و هرکسی که بدون چون و چرا و شبانه روز مشغول به کارهایی همچون خالی کردن سپتیک بود را شاخص قرار میدادند. البته هیچ تشویقی در کار نبود بلکه باید از سبد طلبکاری هایمان از سازمان به سبد بدهکاری هایمان به رهبر فرقه بیافزاییم و این بود بهترین حقوق یک کارگر در قابوس و منطق رجوی ملعون و جالب اینکه باید در حین کار لحظاتی را که ذهنت فکر خانواده و یا اینکه استراحت میرفت را دستگیر و در جمع افراد به عنوان لحظات شیطانی مطرح میکردی.

آری این نیز یکی دیگر ازحقوق یک کارگر در فرقه تروریستی و ضد حقوق بشر رجوی است که امروزه و هر سال در روز جهانی کارگر ژست حامی کارگران را میگیرد و شعار سر میدهد. البته زمان، این فرقه و برخورد آنها با کارگر را رسوا نمود و این رسوایی توسط افراد جداشده از این فرقه که با موضوع کار فریب و جذب شده بودند انجام شد که هم اکنون در اقسا نقاط جهان به خصوص کشورهای اروپایی زندگی میکنند و به نهادهای حقوق بشری مراجعه و افشاگری وسیعی نمودند و اینجاست که روشنفکری فرموده : زمان آبستن حادثه ها ست.
بیژن

 

سال هاست که سقوط صدام به عنوان پدر خوانده ی رجوی ها موجب شده تا فرقه تروریستی شان به جبر زمان و به طور موقت صدور فرمان آتش» و دستور انجام عملیات تروریستی و بمب گذاری و حرکاتی که داعش از آنها الهام گرفت را به تعویق بیاندازند.
اما کسانی که با رجوی ها آشنا بوده و کارشناسان امور فرقه ها که ماهیت آنها را می شناختند، بارها و بارها تاکید نمودند که ماهیت رجوی ها تغییری نکرده و ژست های امروزشان ناشی از تغییر شرایط بیرونی است و وسیله ای برای حفظ حیات خفیف شان می باشد والا آنها اگر فضای مناسب ببینند وحشی ترین تروریست ها خواهند بود که داعش جلویش لنگ خواهد انداخت.

حالا مدتی است رجوی ها خام خیالانه فکر می کنند که ترامپ و دار و دسته نژاد پرست او ، منجی آنها خواهند شد و بنابراین از روز روی کار آمدن ترامپ، با دمشان گردو شکستند و حتی بعد از شهادت سردار سلیمانی آنچنان شقی وار به وجد آمدند که رجوی از هول حلیم پس از آن که سال ها بزدلانه در سوراخ موش قائم شده بود، پیامی صوتی فرستاد و اعلام وجود کرد. اما موضوع به همین جا ختم نشده و آنها به مرور در حال بارز کردن ماهیت تروریستی خود هستند و نشان دادند که همچون ضحاک مار بر دوش به کشتار و خونریزی نیاز مبرم دارند و در غیر این صورت فرو خواهند پاشید.
برای نمونه در چند روز اخیر مواردی از درخواست ها و ترویج اقدامات تروریستی را توسط سخنگوی فرقه (که گفته می شود یکی از نام های مستعار رجوی است)، به نمایش گذاشتند که در زیر ملاحظه می کنید:

1) در تاریخ 10 اردیبهشت 1399 سخنگوی فرقه تروریستی رجوی در پیامی از جوانان عراقی می خواهد تا کسانی که به گفته او نفرات دولت ایران هستند را در همه جای عراق ترور کنند.
2) در واکنش به این فراخوان تروریستی، خبرگزاری های ایران خبری با این مضمون درج نمودند سخنگوی منافقین خطاب به جوانان عراقی، آنها را به ترور کسانی که آنان را مزدور جمهوری اسلامی ایران نامیده فراخوانده است. این اولین بار نیست که مجاهدین مسئولان ایران و عراق را به ترور فیزیکی تهدید می‌کند. پیش از این نیز مقامات مجاهدین در چندین نوبت مسئولان کشور مان و عراق را تهدید به ترور کرده بودند. »
در تاریخ 12 اردیبهشت 1399 سخنگوی فرقه تروریستی رجوی به این خبر واکنش نشان داد و در پیامش به نکات زیر اعتراف نمود :

یکم – سخنگوی فرقه گفت : ” چندین نوبت نیست و ۴۰ سال است و دلیل آن هم لیست ۱۷ هزار خودتان است”
منظور سخنگوی فرقه تروریستی رجوی این است که آنها ۴۰سال است برای اقدامات تروریستی فراخون می دهند و دلیل آن را هم با وقاحت تمام لیست ۱۷هزارشهید ترور بیان می کند .

دوم – سخنگوی فرقه گفت : ” مجاهدین اطلاعات خود را با انقلابیون و جوانان شورشگر عراقی و هر آن کس که برای ضمیمه کردن قاسم سلیمانی و ابراهیم رئیسی به لاجوردی و صیاد شیرازی اقدام کند به اشتراک گذاشته و می‌گذارند.”
بر اساس گفته سخنگوی فرقه و یادآوری این حقیقت که پس از تصرف موصل و بخشی هایی از خاک عراق توسط داعش» ، سران فرقه تروریستی رجوی بارها و بارها در مطالب و مقالات گوناگون ، فاتحان آن روز (داعش) را نیروهای انقلابی» می خواندند، بنابراین سخنگوی فرقه اعتراف می کند که فرقه تروریستی رجوی با داعش و دیگر تروریست های موجود در عراق همکاری داشته و دارد و در جنایات آنها علیه ملت عراق و کشور های منطقه شریک است .

همچنین منظور از کلمه هر آن کس» در این جمله جز نیروهای تروریست آمریکایی که سردار سلیمانی را به شهادت رساندند نمی تواند باشد و این یعنی اعتراف به مزدوری و جاسوسی برای آمریکایی ها در ترور سردار سلیمانی.
فراموش نکنیم که این را سخنگوی فرقه تروریستی رجوی بیان می کند و دستگاه های تبلیغاتی فرقه اعم از تلویزیون و سایت هایشان هم این سخن را منعکس نمودند .
سوم – سخنگوی فرقه تروریستی رجوی خانواده ها ، جداشدگان ، مقامات عراقی و ایرانی را به ترور تهدید نموده و گفت: مجاهدین در زمانی هم که در اشرف و در عراق بودند به صراحت گفتند که از مالکی و قاسم سلیمانی تا مزدورانی که پشت سیاج اشرف بودند، همگی باید حساب پس بدهند.”
3) در تاریخ 15 اردیبهشت 1399 سران فرقه تروریستی رجوی تحت نام سخنگوی فرقه» ، با تکیه بر خبری مبنی بر کشته شدن چند شهروند افغانی توسط نیروهای مرزی ایران که از یک سو ایران آن را تکذیب نموده و از سوی دیگر مقامات افغان هم گفته اند درباره آن تحقیق خواهند نمود و هنوز آن را تایید نکرده اند، ترویج اقدام تروریستی را به افغانستان هم گسترش داده و از قول سخنگوی خود گفتند :
در پاسخ به کشتار افغانها باید با مهره‌ها و سرکردگان و مزدوران ایران در داخل خاک افغانستان مقابله و جبران کرد. آنها باید کیفر ببینند. به جوانان انقلابی در عراق و لبنان بپیوندید.”!!!
البته رجوی ها در وقاحت بی همتا هستند. آنها در حالی جوانان کشورهای منطقه را مخاطب قرار می دهند که :
– فرقه تروریستی شان در بین مردم ایران به عنوان سمبل جنایت و خیانت و جاسوسی شناخته شد و مورد تنفر آنان قرار دارد.
– مردم و دولت عراق هم بدلیل خیانت ها و جنایت این فرقه آنها را از این کشور اخراج کرده اند.
– در کل لبنان هم یک را به عنوان حامی خود یافته بودن که او را به ملاقات مریم قجر در پاریس هم بردند و او را بر علیه ایران و حزب الله علم کردند . اما وی هم بعد از مدتی ماهیت فرقه را شناخت و چند سال قبل به افشاگری علیه فرقه پرداخت. و بنابراین در کل لبنان حتی یک حامی که مطرحش کنند ندارند.
– با تروریست های سوریه دم خور شدند و به قول خودشان به آنها همکاری دارند اما هر که را به ملاقات مریم قجر در پاریس بردند مدتی بعد کله پا می شد و در کل هم ملت و دولت سوریه سرانجام بساط تروریست ها را در بخش اعظم خاک این کشور برچیدند و رجوی ها در آنجا هم بور شدند.
– حالا با وقاحت مردم و جوانان افغانستان را خطاب قرار می دهند !!! وضع رجوی ها مانند همانی است که به ده راهش نمی دادند اما سراغ خانه کدخدا را می گرفت !!!
خیانت و جنایت علیه مردم ایران ، عراق ، سوریه و لبنان کم بود، که حالا خیانت و جنایت علیه مردم افغان را به کارنامه نکبت بارشان افزودند. این البته تنها یک دلیل دارد و آن هم این است که :
ماهیت رجوی ها تغییر نمی کند و آنها تروریست هستند.

صالحی


” مرگ بر امپریالیسم ” زمانی زبانزد بود و سران سازمان ضد مردمی مجاهدین برای آنکه بتوانند با حیله و نیرنگ انقلاب مردمی کشورمان را بدست گیرند با چنین ترفندی پیش می رفتند و حتی اقدام به ترور مستشاران آمریکایی در اوایل انقلاب نمودند. البته ترورهای کور کورانه آنها بعد از آغاز جنگ مسلحانه بر علیه کشورمان که در داخل و خارج کشور بر علیه مردم عزیزمان انجام دادند بسیار بود که موید خوی درندگی آنها ست و هنوز هم با انجام رفتارهای غیر متعارف گویای آن می باشد .

سران سازمان ضد مردمی مجاهدین بعد از آنکه ارباب کوچک آنها یعنی صدام ملعون سقوط نمود و اوضاع مملکت عراق به نفع آنها نبود ، بدستور پدرخوانده که روزگاری مرگ آنها را میخواستند و امروز سنگ آنها را به سینه میزنند ، از بیابانهای عراق به کشور بی در و پیکر آلبانی منتقل شدند و از آن تاریخ به بعد بطور رسمی از تمامی اعمال نژاد پرستانه و جنگ طلبانه سران امپریالیسم بصورت چشم و گوش بسته پیروی نموده و خزعبلات آنها را در بوق و کرنا می نمودند ( البته همانطور که در بالا قید شد از همان بدو فعالیتشان دستشان با امپریالیسم یکی بود ) تا بتوانند مواجب خود را گرفته و چند صباحی به عمر نکبت بار خودشان اضافه کنند .
سران فرقه رجوی برای آنکه بتوانند اعمال پلید خود را آنطور که دل خوش حامیان تروریستی آنها باشد ادامه دهند، در روزهای گذشته زمانیکه ترامپ دیوانه قطعنامه کنگره در محدود کردن اختیارات رئیس جمهوری برای اقدام نظامی علیه کشورمان را وتو نمود ، تروریستهای رجوی افسار پاره نموده و خوشحالی خودشان از این قضیه را نشان دادند و با افتخار این موضوع را در سایتهای عقب مانده خودشان بزرگنمایی نمودند تا بتوانند ذهن عناصر مفلوک خود را بیشتر آلوده و مشغول کنند که آری تا چند روز دیگر پدرخوانده دستور حمله به ایران را صادر خواهد نمود و ما ریاست ایران را بدست خواهیم آورد که تمام این مزخرفات توهمی بیش نیست و نه تنها امپریالیسم بلکه هیچ کدام از متحدان آن نیز جرات دست درازی به کشورمان را نخواهند داشت و این صرفا به دلیل حمایت قاطع مردم کشورمان از حکومت حاکم می باشد.
سران منسوخ شده فرقه رجوی که تمام تلاش خود را بکار بسته اند تا بتوانند پایان عمر نکبت بار ی و آدمکشی خودشان را به تعویق بیاندازند و در این راه برای جلوگیری از فرار عناصری که دیگر طاقت دروغهای آنها را ندرند، اقدام به یاوه گویی های بسیاری می نمایند که در همین بیماری کرونا که تمام دنیا را فرا گرفت و کشور ما نیز بی نصیب از آن نبود ، به شدت بدنبال راضی نمودن امپریالیسم می باشند تا بتوانند ما بقی عمر کثیفشان را در سایه آن سپری نمایند. البته آنها همیشه بعد از یک دوره کوتاه رها می شوند که این دوره نیز نزدیک می باشد و بنابراین بازهم سران مفلوک رجوی می مانند و تعدادی عنصر بدرد نخور که باید منتظر بمانند تا دوره بعدی آنها کی شروع شود؟!


برای اپوزیسیونی که چهل سال از عمر پنجاه و اندی ساله خود را در خدمت به دشمنان وطنش گذرانده اینکه خلیج همیشه فارس را با عبارت مجعول خلیج عربی» بخوانند نه تنها انگیزه مخالفت و اعتراضی ایجاد نمی‌کند بلکه انفعالی توام با هراس ایجاد می‌کند.

بزرگترین خطای راهبردی مجاهدین خلق در طول تاریخ مبارزاتی اش همکاری با صدام حسین دشمن در حال جنگ با ایران بود. خطایی که غیر قابل بخشش است و کمتر نیروی اپوزیسیونی در طول تاریخ مرتکب شده و برچسب خیانتکار نخورده است. اما مجاهدین خلق نه تنها در صدد جبران این خطا برنیامد بلکه همواره در حال تکرار آن به روش های گوناگون است و هر روزه مصادیق خیانت به وطن در افعال و اقدامات آن‌ها بیشتر دیده می‌شود.

پس از سقوط صدام حسین، سران مجاهدین خلق مجبور بودند در میان دشمنان ایران به دنبال حامیان مالی و نظامی تازه باشند. بنابراین با اوج گرفتن فعالیت‌های لابی‌های مجاهدین خلق در آمریکا و خدمات آن ها در زمینه‌های جاسوسی و عملیاتی به اسرائیل، دایره خیانت‌های مجاهدین خلق از همدستی با صدام بسیار فراتر رفت. حذف شدن از فهرست تروریستی، دریافت آموزشهای نظامی و اطلاعاتی در صحرای نوادای آمریکا و قتل دانشمندان هسته ای ایران از پیامدهای این همکاری‌ها بود.

روابط دوستانه با عربستان سعودی نیز که از زمان صدام حسین آغاز شده بود، ابعاد تازه ای پیدا کرد. حمایت های عربستان به عنوان رقیب منطقه ای ایران، به مجاهدین خلق همه جانبه بودند، از بارهای هندوانه که در تابستان برای پایگاه های مجاهدین خلق فرستاده می‌شد تا کامیون‌های حامل شمش طلا و ساعت رولکس که از عربستان سعودی برای مجاهدین خلق فرستاده می‌شد تا در بازارهای سیاه خاورمیانه و اروپا تبدیل به پول شوند. ( بر اساس مشاهدات اعضای جداشده)

چندی پیش که پمپئو وزیر امور خارجه امریکا در نشستی خبری عامدانه از لفظ خلیج عربی برای اطلاق به خلیج همیشه فارس استفاده کرد، موج واکنش های ایرانیان در سراسر جهان را به دنبال داشت. بسیاری از گروه‌های اپوزیسیون و چهره های اپوزیسیون با صدور بیانیه، انتشار نامه‌های سرگشاده و طرح دادخواست های اینترنتی علیه این اهانت پمپئو وارد عمل شدند، اما مطابق معمول مجاهدین خلق سکوت اختیار کردند.

این نخستین بار نیست که بی‌غیرتی مجاهدین خلق در برابر وطن از بیم از دست دادن حامیان مالی و ی‌اش رخ می دهد، چنانچه در سال 1396 در مصاحبه علیرضا جعفر زاده با اسکای نیوز عربی رخ داد. جعفرزاده به عنوان نماینده مجاهدین خلق در این مصاحبه از کاربرد لفظ خلیج فارس پرهیز دارد و عافیت طلبانه از لفظ خلیج» استفاده می کند و هنگامیکه مترجم آن را خلیج عربی ترجمه می کند، سکوت اختیار می کند.
این سکوت آن سکوتی نیست که سران مجاهدین خلق همواره در مقابل جنایت‌های اسرائیل علیه ملت فلسطین و یا در برابر کشتار ن و کودکان یمنی توسط هواپیماهای سعودی اختیار می‌کنند –که آن هم در جای خود بسیار مقبوح است. اما سکوت در برابر لفظ مجعول خلیج عربی»، سکوتی از سر خیانت است که مفهوم بسیار عمیقی دارد و کل ماهیت و تاریخ چهل ساله حیات مجاهدین خلق که خود را ارتش آزادی بخش خلق ایران می‌نامند، در سایه لطف دشمنان ملت ایران را زیر سوال می‌برد و روشن می کند که چرا مجاهدین خلق در میان ملت ایران هیچ پایگاهی ندارد و مورد نفرت و انزجار آن گروه از مردم هستند که آن ها را به خاطر می‌آورند.

مزدا پارسی

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها